ماهان شبکه ایرانیان

ادبیات عربی در نظام آموزش وپرورش حوزه های علمیه

امسال وقتی به کشور سوریه ولبنان مسافرت کردم با مسئله ای مهم روبرو شدم که باعث نگارش این مقاله شد.چون سالهاست که خداوند توفیق زیارت حضرت زینب وحضرت رقیه ( سلام الله علیهما) را نصیب اینجانب می فرماید و توفیق خدمت می دهد امسال وقتی گروهی از مسافرین را از کشور سوریه به طرف لبنان حرکت می دادیم شخصی را بعنوان کارگر به ما معرفی کردند

ادبیات عربی در نظام آموزش وپرورش حوزه های علمیه
امسال وقتی به کشور سوریه ولبنان مسافرت کردم با مسئله ای مهم روبرو شدم که باعث نگارش این مقاله شد.چون سالهاست که خداوند توفیق زیارت حضرت زینب وحضرت رقیه ( سلام الله علیهما) را نصیب اینجانب می فرماید و توفیق خدمت می دهد امسال وقتی گروهی از مسافرین را از کشور سوریه به طرف لبنان حرکت می دادیم شخصی را بعنوان کارگر به ما معرفی کردند. من دیدم وشنیدم که چقدر زیبا این شخص عربی حرف می زند ، بعد از لحظاتی که از مسافرت گذشت ایشان با ما شروع به فارسی صحبت کردن کرد وبسیار هم مسلط با ما صحبت می کرد. قضاوت اولیه ما این بود که این شخص عرب است و فارسی را هم یاد گرفته است و لکن چیزی نگذشت که مردد شدیم که این شخص عرب زبان است یا فارسی زبان وبعد تصورمان این بود که حتما پدر ومادر عرب زبان یا فارسی زبان دارد که هر دو زبان را این قدر تسلط دارد . بعد از گذشت نصفی از روز که از مسافرت گذشته بود و زمینه صحبت فراهم شد از آن شخص پرسیدم شما ایرانی هستید و یا سوری و یا لبنانی ؟ گفت من ایرانی هستم واهل کرج . گفتم پس چطور اینقدر به عربی تسلط دارید؟ گفت من بعد از دیپلم و پایان خدمت سربازی به خاطر علاقه به تاریخ و زبان ادبیات عربی به کشور سوریه آمدم وهیچیک از پدر ومادر من عرب زبان نیستند. لکن بعد از مسافرت به کشور سوریه در دانشگاه دمشق 4 سال عربی خواندم . در دانشگاه هفت کتاب را بصورت کامل در رابطه با زبان و تاریخ و ادبیات عربی به ما آموزش دادند وما این مقدار به زبان عربی تسلط داریم به حدی که در تمام زمینه های ادبی مسلط شدیم بله دقت شود در تمام زمینها . الان تمام کتابهای عربی را می خوانم و با عربها صحبت می کنم و از رادیو وتلوزیون و مجلات و روزنامه های عربی استفاده می کنم.ما گفتیم شاید شما چون در کشور عربی آموزش ادبیات و زبان عربی دیده اید این مقدار یاد گرفته اید.گفت نخیر روش آموزش ما در کشور و بخصوص حوزه ها دچار مشکل است.اگر در یکی از حوزه های علمیه ما فضای یک حوزه ودانشگاه عربی فراهم کنند آنوقت افراد از همان ماههای اول شروع به عربی گفتن وشنیدن وفهمیدن می کنند. در واقع روش آموزش ما غلط واشتباه است. جالب این است که چند نفر از افراد سوری ولبنانی با ما همسفر بودند و فارسی را نیز راحت وروان صحبت می کردند تاکید کردند که ایرانیهای که به سوریه ولبنان سفر می کنند حتی تحصیل کرده ها زبان عربی بلد نیستند وما تعجب می کنیم ، مگر شما در ایران در دبیرستان و دوره های راهنمایی عربی نمی خوانید؟مگر طلبه ها در حوزه ها عربی نمی خوانند؟ پس چرا نمی توانند عربی صحبت کنند؟ زیرا این دوستان عرب می گفتند هندیها وپاکستانیها وژاپنیها و... و خیلی دیگر از کشورها که می آیند اگر در مقاطع آموزشی آنها عربی بوده باشد با ما عربی صحبت می کنند. راستی عیب ما در کجاست که در دوره راهنمایی ودبیرستان هفت سال زبان انگلیسی و عربی می خوانیم و یا یک طلبه در حوزه عربی می خواند ولی بهره زیادی نداریم؟ با این مقدمه می پردازیم به سه مسئله:
1-اهمیت آموزش
2-وضعیت آموزش در حوزه ها
3-آموزش ادبیات عربی در حوزه ها

مسئله اول
 

1-بحث آموزش در نظام تعلیم و تربیت معاصر و به تعبیر عمومی تر نظام آموزش و پرورش انتقال پیدا می کند وهرچه سیستم آموزش و پرورش مناسبتر و خوبتر واستانداردتر باشد با وقت و زمان از نیروهای مادی ومعنوی وسرمایه گذاری کمتری بازدهی بیشتری می دهد برای همین است که خود بحث در رابطه با آموزش و پرورش و سیستمهای گوناگون آن مورد بحث های جدی است و خودش یک علم شده است. امروزه حتی برای استفاده از یک ابزار صنعتی و یا یک وسیله صنعتی ویا یک حرفه ، آموزش گذاشته اند ولو چند ساعت، انواع کالاها ومحصولات زندگی جدید با داشتن یک دفترچه راهنما و یا یک سی دی ویا یک کارشناس همراه است واین نشانه اهمیت انتقال مفاهیم از جایی به جای دیگری است.پس بحث آموزش در دنیای علمی معاصر از اهمیت ویژه ای برخوردار است . برای پی بردن به اهمیت بیشتر این بحث نگاه کنید به بحثهای آموزش و پرورش در دانشگاهها و وزارت آموزش و پرورش کشور خودمان ودیگر کشورهای جهان.

مسئله دوم
 

1-پیچیدگیهای آموزش و پرورش در حوزه های علمیه قدری پیچیده تر است ، هم موضوعات علمی درحوزه چون بخشی از آن دستی در غیب دارد اسرار آمیز جلوه می کند وهم به واسطه سابقه تاریخ طولانی حوزه ها وگستردگی وگوناگونی آن بر معایب و محاسنش افزوده است برای همین نظامات وسیستمهای آموزش وپرورش در دنیای معاصر ، ابهامات وسوالات جدی در برابر حوزه ها قرار داده شده است.جوانان جدیدی که از مراکزی مثل آموزش وپرورش ودانشگاه وارد حوزه های علمیه می شوند نسبت به سیستم حوزه ها سوالات وابهاماتی پیدا می کنند که بعضی از آنها تا سالها دچار آن هستند و نسبت به وضعیت آموزشی وپرورشی حوزه ها معترض منتقد می باشند. اکثر افراد حوزوی از کوچک تا بزرگ از مبتدی تا منتهی نسبت به سیستم آموزش و پرورش حوزه اظهار نظر می کنند و بیشتر افراد حوزوی خود را در این موضوع صاحب نظر ومحقق می دانند.سوال مهم این است که آیا هر فردی که خود چند صباحی در حوزه حضور داشته است حق چنین اظهاراتی را دارد یا نه؟
مثلا استادی که سیوطی ومغنی درس می دهد نسبت به کل مدرسه ومدرسه های علمیه نظراتی در کلاس درسی واینجا وآنجا ارائه می دهد وطلبه ای که خودش در حال تحصیل است در رابطه با اصلاح حوزه ونظام آموزش وپرورش آن رهنمودهایی بیان می کند و این یکی از مشخصات حوزه هم اکنون ماست که هر کس وارد آن شود بخوبی آن را احساس می کند.آنچه که مهم هست این که چه چیزی باعث شده است استاد به جای دغدغه تدریس ومسائل مربوط به آن و یا طلبه به جای تحصیل ومسائل مربوط به آن به مباحث کلان حوزه بیندیشد وراهکارهایی ارائه بدهد که البته نه کسی بدان توجه می کند و نه هیچ گاه عملیاتی می شود.راستی مگر می شود تمام نظریات وسلیقه ها را در امر آموزش وپرورش حوزه ها مدّ نظر قرارداد. نتیجه فوری وعاجلی که اینجا می خواهیم بگیریم این است که مباحث درباره انواع مسائل وموضوعات وکمیت وکیفیت آموزش وپرورش در حوزه بدیهی است وبه نوعی همه دغدغه آن را دارند . این مباحث را ما به مسئولین حوزه های علمیه وصاحب نظران این علم وا می گذاریم لکن در اینجا فصول این بحث را اشاره می کنیم : مبانی آموزش در حوزه های علمیه ، ساختارنظام آموزش در حوزه های علمیه( مدرسه ، استاد، شاگرد، درس و...) تحلیل وبررسی متون آموزشی ، مواد و درسهای آموزشی ، امید است که این فصلها مورد توجه جدی قرار بگیرد وشاهد رشد وپویایی آن باشیم.

مسئله سوم
 

1-بعد از ذکر اجمالی دو مقدمه قبلی یعنی اهمیت آموزش و وضعیت آموزش در حوزه ها به موضوع اصلی این مقاله یعنی آموزش ادبیات عربی در حوزه ها می پردازیم.
الف : اگر کسی بخواهد اسلام شناس ویا مجتهد ویا عالم دینی در هر سطحی بشود لازم وضروریست که ادبیات عربی بخواند، یک حوزوی هرچه تسلط بیشتری به ادبیات عربی داشته باشد در فهم اسلام موفق تر است . به تعبیر جامع زبان دین ، زبان عربی است وبدون آشنایی با زبان وادبیات عربی فهمیدن مستقیم اسلام مشکل است . ممکن است مسلمانی در ایران بوسیله کتب فارسی با اسلام آشنایی نسبتا خوبی پیدا کند ولی مسلما نمی تواند مستقیم از قرآن واحادیث معصومین استفاده نماید. قرآن وسخنان ائمه معصومین علیهم السلام به فصیح ترین وبلیغ ترین کلام هاست با زیباییهای ادبی منحصر به فرد ، چگونه کسی که از ادبیات عربی برخوردار نباشد می تواند از آنها استفاده بکند؟ مراجعه به کتابهای دانشمندان اسلامی قرنهای گذشته ، دیوان اشعار، وغیره بدون این سلاح امکان پذیر نیست پس طالب علوم دینی ضرورتا وحتما باید ادبیات عربی بخواند.
ب : اما علوم ادبی ویا ادبیات عربی عبارتند از : علم لغت ( فقه الغه ، فروق الغه، ریشه شناسی ، اتیمولوژی) ، علم اشتیاق ، علم صرف ، علم نحو ( اعراب) ، علم معانی ، علم بدیع ، علم نقدالنشر ( نثرشناسی وسبک شناسی) ، علم عروض ، علم قافیه، علم قرض الشعر، علم خطابه( آیین سخنوری) ، علم خط ( املاء ، رسم الخط) ، علم تاریخ تعدادی از این علوم برای هر طلبه ای واجب وضروریست وبعضی از آنها برای کسانی است که می خواهند در آینده برای شناخت علوم دینی وتبلیغ وانتشار کار بیشتری انجام بدهند . غیر از این علوم ادبیات ، فنون ادبی نیز مهم است . فنون ادبی عبارتند از : فن خطابه ، فن شعر، فن نقد، فن نویسندگی ( مقاله نویسی ، داستان ورمان نویسی،فیلمنامه نویسی، سفرنامه نویسی ، شرح حال نویسی ، روزنامه نویسی ، کتاب نویسی) ، فن ترجمه ، فن تحقیق متون ، فن تخلیص ، فن کتابشناسی ( فهرست نامه نویسی)، فن نسخه شناسی ، فن دایرة المعارف نویسی ، فن واژه نامه ، لغت نامه ، اصطلاح نامه نویسی. شما ببینید اگر طلبه فارسی زبانی بخواهد ادبیات عربی بیاموزد و در یکی ویا چند از فنون ادبی تسلط کاملی پیدا کند چگونه باید آموزش ببیند که هر زبان شناسی نتواند از آن اشکالات اولیه بگیرد.
ج : اما برای یک آموزش موفق ادبیات عربی در حوزه ها مسائلی هست که باید در نظرگرفته شود که اهم آن عبارتند از :
1-چه کتاب هایی از کتب علوم ادبیات عربی متن تدیس واقع شود.
2-روش تدریس استاد واین علوم
3-وضعیت استاد ( سطح علمی) وشاگرد ( سطح هوش واستعداد و...)
4-وضعیت زیستی وفضایی کلاس ومدرسه
5-میزان زمان تحصیل ادبیات عربی برای عموم طلاب وتخصصی( بعضی از طلاب)
6-اهداف این آموزش
7-چه علومی از ادبیات عربی باید حتما برای عموم طلاب تدریس شود.
8-کتب کمک آموزشی وکتابخانه های تخصصی علوم ادبیات عربی
9-استفاده از تکنولوژی وتجهیزات آزمایشگاهی زبان
و چندین مسئله اصلی وفرعی دیگری که در این آموزش باید ملاحظه گردد. نمی خواهیم به تجزیه وتحلیل دقیق وعلمی وضعیت حوزه ها نسبت به آموزش لدبیات عربی بپردازیم.ولی بای اعتراف کنیم به خاطر روش غلط آموزش این علم در حوزه ها با اینکه چند سالی از وقت سالهای اولیه طلاب جوان را می گیرد ولی متاسفانه سر و دست وپا شکسته مطالبی عاید اکثر طلاب می گردد وتا پایان عمر استفاده وافی وکافی را از علوم دینی نمی توانند ببرند.مگر نه این است که در هر علمی از علوم دینی طلبه بخواهد تحصیل کند ، کتابهای درجه اول آن عربی است ، حال با این وضع آموزش عربی فرد از دستش چه کاری برمی آید؟اکثر طلاب در سالهایی که تحصیل اصول فقه ، فقه ، منطق ، فلسفه ، تفسیر ، عرفان، کلام ، تاریخ اسلام وغیره می کند ، همیشه با دو مشکل روبرو هستند، یکی فهم عربی این کتابها و دوم فهمیدن این علم جدید. آیا طلاب علوم دینی و حوزوی که بهترین سالهای عمر جوانیشان را صرف تحصیل ادبیات عربی ( حداقل 3 سال ) می کنند، توانایی این را دارند که کتب عربی را راحت تربخوانند و از مجله و روزنامه و رادیو و تلوزیون عربی استفاده کنند و بتوانند با یک عرب نامه نگاری و یا مکالمه داشته باشند . جالب این است که زبان فارسی ما اینقدر نزدیک به زبان و ادبیات عربی است و ما از کوچکی معمولا با قرآن و روایات ائمه معصومین آشنایی داریم وآنها را از رسانه های مختلف می شنویم. پس باید ببینیم عیب کار کجاست. آنها را بشناسیم و درمان کنیم . تا کی باید بر طبلی بکوبیم که بازتاب آن راتجربه کرده ایم. روشن است که ما نمی گوییم الان وضعیت همه طلاب به این شکل است و یا باید همه را تا عالی ترین سطح علمی در علوم عربی رساند و لکن یک حد وسطی برای همه طلاب لازم و ضروری است که باید برنامه ریزی آموزشی شود . برای رسیدن به این حد وسط و قله های اوج ادبیات عربی عجالتا راههای زیر را پیشنهاد می کنیم امید است تا مسئولین ذیربط و همه آنهاییکه در این زمینه تجربیاتی دارند بتوانند برای آینده طلاب که آینده اسلام ومسلمین است توجه جدی به آموزش ادبیات عربی در حوزه ها بکنند.
1-بررسی سرمایه ها و کتابها و ماخذ شناسی علوم ادبیات عربی
2-راههای حفظ سرمایه ها و داشته های گذشته و برنامه ریزی برای به کمال رساندن آن
3-تشکیل گروههای علمی وتخصصی زبان و ادبیات عربی در مدارس علمیه
4-جمع آوری پیشنهادات و انتقادات از اساتید با تجربه این علم
5-تاسیس مرکز علمی فوق تخصصی و پژوهشی در حوزه علمیه قم برای تقویت این علم در مدارس علمیه کشور
6-برنامه ریزی کلان آموزشی این علم در حوزه های علمیه کشور
7-تدوین یا استفاده از کتب آموزشی جدید و مطابق با استانداردهای بین المللی به نحوی که هم بتوان از ادبیات عربی و کتب عربی گذشته استفاده کرد و هم بتوان با رسانه های مختلف عربی جهان معاصر ارتباط برقرار کرد.
8-تاسیس وتشکیل حوزه های علمیه مستقل با امکانات و تجهیزات کافی آموزشی برای آموزش این علم
9-تفکیک طلاب به مقاطع آموزشی مختلف نسبت به سطح و کارآمدی و اهداف
10-ارزیابی ونظارت و بازرسی و بازبینی دائم وپویا
در پایان یاد آوری می کنیم که حوزه های علمیه بعنوان نهاد آموزشی و پرورشی راهی جز این ندارد که برای تربیت نیروی انسانی خویش از راهها و روشها و ابزار و مسائل و امکانات کافی وکارآمد استفاده نماید. امید است در آینده شاهد این باشیم که یک طلبه بعد از صرف وقت مثلا 4 ساله تواناییهای گفتاری ( SPEAKING) و شنیداری (LISTENING) و خواندن (Reading ) و نوشتن (Writing) در زبان و ادبیات عربی پیدا کند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان