ماهان شبکه ایرانیان

جستاری کوتاه درباره رابطه علم و دین(۲)

جهان بینی علمی و دینی   نگاه به آفرینش و جهان بینی نقش وحدت بخشی به اندیشه ها و اطلاعات متنوع انسان دارد که همواره مورد توجه انسان بوده است

جستاری کوتاه درباره رابطه علم و دین(2)

جهان بینی علمی و دینی
 

نگاه به آفرینش و جهان بینی نقش وحدت بخشی به اندیشه ها و اطلاعات متنوع انسان دارد که همواره مورد توجه انسان بوده است .
«یکی از مهم ترین و جدی ترین دغدغه های انسان امروز در مواجهه با انبوه اطلاعات و یافته هایی است که چگونه می توان بین نتایج معتبر و مسلم و اثبات شده ناشی از مطالعه روشمند این منابع، سازگاری و هماهنگی و وحدت ایجاد نمود به طوری که تمام اطلاعات و معلومات در یک سیستم منسجم و خالی از هر گونه تناقض درونی تعبیر و تفسیری واحد و منسجم از همه واقعیات و تجارت بشری را در اختیار ما قرار دهند »29
علوم تجربی نوین در آغاز نگاه مکانیکی به جهان داشت و جهان را ساعتی فرض می کرد که با ساخته شدن آن و شروع به کار آن دیگر برای تداوم حرکت نیازی به سازنده ندارد .این نوع بینش از زمان گالیله آغاز و با پیدایش فیزیک نیوتنی گسترده شد، در ادامه با نظریه داروین ارزش خلیفه اللهی که ادیان برای انسان قایل بودند به کلی فروریخت و انسان موجودی تکامل یافته از حیوان و نوعی حیوان تلقی شد30سپس فروید روانشناس معروف با طرح روان ناخودآگاه در یک دیدگاه خود توضیح داد که انسان تمام باورها و فعالیت های دینی او ریشه در امیال و شهوات سرکوب شده داشته که در ضمیر ناخودآگاه انسان جای گرفته و دین چیزی جز نمود عقده های روحی انسان نیست.31
با پیدایش نظریه کوانتوم نگاه مکانیکی به جهان فروریخت ولی با اصل عدم قطعیت و برداشت برخی فیزیکدانان و فلاسفه علم، اصل علیت که اثبات خدا می نمود زیرا سؤال رفت.32
آیا علوم تجربی نوین چنین نتیجه ای داشته یا برداشت برخی از دانشمندان این علوم است، مسلمانان خود از بنیان گذاران علوم جدید تجربی در دوران تمدن طلایی خود بوده اند، آثاری چون قانون ابن سینا، جبر و مقابله خوارزمی ، فیزیک ابن هیثم و مثلثات محمد بن جابر و بیرونی، شیمی زکریای رازی و جابرین حیان نشان گر آن است، ولی آن ها جهان را آیه و آینه صفات خدا می دانستند در حل این مشکل بعضی نظر بر این دارند که خاستگاه معرفت شناسانه این دو علوم تجربی متفاوت است یعنی مسلمانان این علوم را در رابطه با خدا می بینند ولی علوم تجربی جدید جهان را مادی می انگارد، به عبارت دیگر علوم تجربی مسلمانان جهان طبیعت را وابسته به حکمت و مشیت الهی می داند که با عقل و اراده کامل اداره می شود و تلقی از جهان معناگرایانه و هدفمندانه است و علوم تجربی نوین جهان طبیعت را واقعیتی جدا از خداوند و جز ماده چیزی نمی داند که به نوعی تلقی پوچ گرایانه از جهان منجر می شود .
دیدگاهی که ریشه اختلاف دو برداشت را معرفتی می داند معتقد است «هیچ علمی در خلاء پدید نمی آید، علم تحت شرایط خاصی در غرب و با انگاره های فلسفی مشخصی در مورد ماهیت واقعیت ظهور کرد».33و براین باورند که علم دینی و علم غیر دینی(سکولار)وجود دارد .
منظور از علم دین یا بطور خاص علم اسلامی این نیست که کاوش های علمی به صورتی نوین انجام شود یا برای انجام پژوهش های فیزیکی شیمیایی و زیستی به قرآن و حدیث مراجعه گردد و یا کارهای علمی با ابزارهای هزار سال پیش صورت پذیرد و بالاخره آنکه دست آوردهای عظیم علم در چند قرن گذشته در ابعاد نظری و عملی به کناری گذاشته شود 34
علم دینی برخاسته از بینش الهی است که اولا وسعت دید ور شد عقلی بیشتری را ایجاد می کند ثانیا در جهان بینی انسان معنا داری جهان را نشان می دهد ثالثا در ساختن نظریه های جهان شمول و پایه ای تاثیر گذار است رابعا در کاربرد علوم و جهت گیری آن موثر است . علم سکولار جهان را فقط مادی می انگارد و جهان بینی علمی عملا جهان بینی مادی و تجربی می باشد .
دربرابر این دیدگاه گروهی تفاوتی بین علوم تجربی مسلمانان و علوم تجربی جدید را نمی پذیرند و علم را مقوله انسانی که به هیچ ملت، دین و آئین تعلق ندارد، می دانند و تفاوتی در شیوه، کارکرد و عملکرد آن نمی یابند.35
در جهان بینی دینی تمامی موجودات و هستی به نوعی از درک و شعور آگاهی برخوردارند که همان اصل هدایت عامه متکلمان است و قرآن این حقیقت با واژه وحی خداوند به موجودات عالم بیان کرده است .36و تسبیح همه موجودات عالم حکایت از آن می کند .
آیاتی از قبیل «تُسَبِّحُ لَهُ السّمَاوَاتُ السَّبعُ وَ الأَرضُ وَ مَن فِیهِنَّ وَإِن شَیءٍ إِلّا یُسَبِّحُ بِحَمده وَلَکِن لا تَفقَهُونَ تَسبِیحَهُم إِنَّهُ کَانَ حَلیِماً غَفُوراً».37
هیچ چیز نیست مگر این که خداوند را از روی ستایش، تسبیح می کند ولی شما نمی فهمید. براین اساس کسانی که جهان را برآمده از حقیقتی مطلق می دانند جهان را دارای حقیقت می دانند و به دنبال شناخت آن هستند .
انیشتن می گوید«تمام افکار اساسی علم زائیده نزاع دائمی هستند که میان حقیقت از یک طرف و کوشش ما برای فهم این حقیقت از طرف دیگر در جریان است ».38
1.در جهان بینی دینی، علوم تجربی و مطالعه طبیعت مطالعه آثار صنع خداوندی است به همین دلیل«وَمِنَ النَّاسٍ وَ الدَّواَبِّ وَ الأَنعاَمِ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ کَذَلِک إِنَّما یَخشَی اللهَ مِن عِبَادِهِ العُلمَاء إنَّ اللهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ».39فقط دانشمندان از میان مردم نسبت به خداوند خشیت(ترس از عظمت دارند .
همچنین این جهان بینی افرینش را تک بعدی نمی بیند و ارتباط آن را با ماورای طبیعت هم می بیند و نیز این جهان بینی هدف و غایت در جهان می بیند و نظام افرینش را هدف دار و معنی دار می داند .
همچنین در کار جهان علاوه برقوانین مادی، قوانین معنوی مانند دعا را دخیل می داند .
نگاه علم به طبیعت در بهترین گزینه های ممکن عبارت است از :
1.طبیعت منبع اصلی معرفت و کتابی زیبا که دهها ظرافت دارد
2.منظم بودن و قانونمند بودن طبیعت یک قاعده است
3.قابل فهم بودن قوانین طبیعت و امکان شناخت آن مورد تردید نیست .
4.معنا داری جهان و آغاز و انتهای آن به نمی دانم می رسد .

نگاه دین به طبیعت
 

1.عالم طبیعت کتابی سرشار از رموز و اسرار الهی است که بدست قادر و حکیم تالیف یافته و مرتبه ای از سلسله مراتب وجود است .
2.مطالعه علمی آنها آیت بودن آنها برعلم و قدرت و حکمت الهی تکیه شده تمام دین زیبائی ها ناشی از عدم و قدرت و جمال نامتناهی الهی هستند .
3.طبیعت شناسی قرآن جهت دار بوده آموزش بی روح قوانین حاکم برباد و باران، کوهها و دریاها بیان نشده است هدف اصلی از حقایق علمی صرف اخبار از حقایق علمی نیست بلکه تاکید برنشانه بودن و هدفداری آن است .20
4.آفرینش و فرایندهای آن عالمانه و حکیمانه است .

رابطه علم و دین
 

بیش تر متکفران و اندیشمندان الهی از عالمان دینی و غیر دینی، چون خداوند را نازل کننده کتاب تشریع وحی و ایجاد کننده کتاب تکوین طبیعت می دانسته اند، مغایرتی بین کتاب تشریع و کتاب تکوین نمی دیده اند .
گالیله که خود از بنیانگذاران علوم جدید محسوب می شود در یکی از نامه هایش می نویسد :
«به نظر من در بحث از مسائل فیزیکی ما باید بنای کارمان را نه بر اعتبار نصوص مقدسه بلکه برتجارت حسی و براهین ضروری بگذاریم زیرا هم آیات کتاب مقدس و هم آیات طیعت هر دو کلمه الله اند...به این جهت حق این است که هیچ پدیده طبیعی که تجربه حسی پیش چشمان ما می نهد با براهین ضروری صحتش برای ما اثبات می کنند را نباید با تشبت به نصوص آیات کریم در معرض چون و چرا در آوریم تا چه رسد به این که آن ها را تخطئه کنیم».41
می توان چنین بیان نمود اشتراک علم و دین در دو هدف مورد قبول همگان است . هدف اولی هر علمی و نیز دین شناخت واقع است .
در دین واقع ترین واقعیت ها خدا می باشد و واقعیتهای گزاره های علمی پرتوی از واقعیت خداست .
هدف دومی هر علمی و نیز دین تصرف است ولی علم در جهان تصرف می کند و به خدمت انسان در می آورد و هدف دین تصرف یعنی اصلاح فرد وجامعه در مسیر کمال و ارزشهای فطری می باشد تا تصرف انسان در جهان هدفدار باشد .
ولی گروهی این رابطه را به دلیل شواهدی از گزاره های دینی به ویژه کتاب های مقدس تورات و انجیل با گزاره های علمی متعارض دانسته اند . و گروهی اساسا از مبنا موضوع علم و دین را متمایز، جدا و مستقل می دانند و بعضی به انگیزه پیدا کردن راه حل تعارض دو مقوله، علم و دین را از یکدیگر جدا کرده اند که در ادامه مقاله به آن خواهیم پرداخت .

1ـ رابطه مکمل بودن
 

علم و دین نسبت مکمل بودن را با یکدیگر دارند که این رابطه به دو گونه ممکن است وجود داشته باشد .
الف:گزاره های علمی مقدمه گزاره های دینی واقع شود ، یعنی شناخت نظم طبیعت مقدمه شناخت خدا است یعنی علم مقدمه درک دینی شود .
1.می توان چنین توضیح داد عالم آفرینش برپایه اتقان و نظم دقیق و شگفت آوری استوار است و دانش های تجربی امروز نقش مهم در شناخت نظم آفرینش دارد، متکلمان، این دانش ها را صغرای (مقدمه)قیاس خود قرار داده و با ضمیمه کردن اصل بدیهی عقلی که نظم در افعال، بدون علم و آگاهی فاعل معقول نیست، خدا را اثبات می کنند، قرآن به برهان نظم توجه فراوان نموده است مانند «ثُمَّ تَوَلَّیتُم مِّن بَعدِ ذَلِکَ فَلَولَا فَضلُ اللهِ عَلَیکُم وَ رَحمَتُهُ لَکُنتُم مِّنَ الخَاسِریِنَ».42
حتی در بحث های فلسفه احکام که از موضوعات کلامی است از این رابطه استفاده می شود مانند «صوموا تصحوا»43.که علوم تجربی با بررسی خود حکیمانه بودن این دستور دینی را تبیین می نماید .
ب:موضوع علم و دین درباره طبیعت، واحد است و لی غایت آن ها متفاوت می باشد که می توانند مکمل یکدیگر واقع شوند، علم از علل حوادث طبیعی و دین از غایت آن ها یعنی کشف معانی پدیده ها که نشانه آیت خدا است سخن می گوید مانند «قُل سِیرُوا فِی الأَرضِ فَانظُرُوا کَیفَ بَذَأَ الخَلقَ ثُمَّ اللهُ یُنشِئُ النَّشأَةَ الآخِرَةَ إِنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شیءٍ قَدِیرٌ».44
دین با تاکید برواقعیت طبیعت، قابل شناسایی بودن قوانین آن و ارج منزلت طبیعت به عنوان باز نمود علم الهی نه تنها اساس لازم برای تکون نهاد علم در زندگی بشر را فراهم اورده است بلکه در تعامل تکمیلی با یکدیگر قرار گرفته اند .
رابطه مکمل بودن را می توان با شکل ریاضی بین دو مجموعه R,Sنشان داد .
R+S=اثبات خدا یا حکیمانه بودن افعال خدا

2ـ رابطه وحدت و تطابق
 

علم و دین از موضوع واحد و غایت و هدف واحد سخن گفته اند، در اینجا وحدت و انطباق است یعنی دین دقیقا موضوعی از طبیعت را با بیان علل طبیعی آن سخن گفته است و علم نیز از طبیعت و علل آن بحث کرده است که این گزاره ها عینا بریکدیگر منطبق می باشند مانند «وَتَرَی الجِبَالَ تَحسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنعَ اللهِ الَّذِی أَتقَنَ کُلَّ شَیءٍ إِنَّهُ خَبیرٌ بِمَا تَفعَلُونَ».45حرکت کوهها در دوران معاصر اثبات علمی شده است 46و حال آن که قرآن قرنها پیش از آن سخن گفته است .در این صورت دین می توان زمینه کشف قوانی علمی و الگو باشد آنچنان که امروز دانش بیونیک، طبیعت را الگوی مصنوعات بشری قرار داده است، می تواند بعضی گزاره های علمی قرآن و روایات راهنمای علوم باشد .
در این گونه آیات، دین و قرآن از طبیعت به عنوان یک منبع شناخت یاد کرده است که علل حوادث آن را توضیح داده است .47این موارد در زمینه علوم انسانی جدی تر و گسترده تر است.48
رابطه وحدت و تطابق را می توان با شکل ریاضی زیر نشان داد :
RI=SI
P=RI=SI

نمونه های رابطه وحدت و تطابق بین قرآن و طبیعت
 

1.در قرآن آیات فراوانی از نظم آفرینش و هدف دارای آن سخن گفته است از جمله «الَّذِی خَلَقَ سَبعَ سَمَاوَاتِ طِبَاقاً مَّا تَرَی فِی خَلقِ الرَّحمَنِ مِن تَفَاوتٍ فَارجِعِ البَصَرَ هَل تَرَی مِن فُطُورِ»49او کسی است که هفت آسمان را بر روی یکدیگر آفرید و در آفرینش خدای رحمان خللی نمی بینی پس دوباره دید خود را بگردان آیا نقصانی می بینی .«الَّذِی لَهُ مُلکُ السَّمَاوَاتِ والأَرضِ وَلَم یَتَّخِذ وَلَداً وَلَم یَکُن لَّهُ شَریِکٌ فِی المُلکِ وَ خلَقَ کُلِّ شَیءٍ فَقَدَّرَهٌ تَقدِیراً»50و همه چیز را آفرید و برای آن اندازه ای قرار داد.«وَالأَرضَ مَدَدنَاهاَ وَ أَلقَینَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتنَا فِیهَا مِن کُلَّ شَیءٍ مَّوزُونِ»51و ما در زمین هر چیزی را باوزن و اندازه مخصوص رویاندیم .
آیاتی که از تحولا ت در طبیعت و آثارآن سخن رانده است .«اللهُ الَّذِی یُرسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثیرُ سَحَاباً فَیَبسُطُهُ فِی السَّمَاء کَیفَ یَشَاء وَ یَجعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَی الوَدقَ یَخرُجُ مِن خِلالِهِ فَإِذا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاء مِن عِبَادِهِ إِذا هُم یَستَبشِرُونَ»52خدا کسی است که بادها را می فرستد پس ابرها را برمی انگیزاند و سپس قطرات باران از لابه لای ابرها خارج می شود .
1.آیاتی که در قرآن به موجودات طبیعی سوگند یاد شده است .
«الشَّمسِ وَ ضُحَاهاَ وَ القَمَرِ إِذاَ تَلَاهَا وَ النَّهَارِ إِذاَ جَلَّاهَا وَ اللَّیلِ إِذَا یَغشَاهَا وَ السَّمَاء وَ مَا بَنَاهَا وَ الأَرضِ وَ مَا طَحَاهَا»53قسم به خورشید و روشنایی آن قسم به ماه ...قسم به روز...قسم به شب....قسم به آسمان....قسم به زمین....
2.و نیز می توان به آیاتی که جهان طبیعت در تسخیر انسان قرار می گیرد اشاره نمود «وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأَرضِ جَمیِعاً مِّنهُ إِن فِِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِّقَومٍ یتَفَکَّرُونَ»54و همه ی آنچه در آسمانها و زمین است مسخر شما قرار دارد .
در مورد رابطه مکمل بودن و منطبق بودن محققان مسلمان از دیرباز به این موضوع توجه کرده اند از جمله توضیح داده اند .
«قرآن کریم متجاوز از 750آیه وجود دارد که در آن ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به بررسی پدیده های طبیعی و اهمیت مطالعه عمیق آن ها و آیت بودن آن ها برعلم و قدرت و حکمت الهی تأکید شده است، از دیدگاه قرآن، طبیعت منبع سرشار و زاینده ای برای مطالعه، شناخت و بررسی و کاوش بوده وانسان متفکر باید هر چه بهتر و بیشتر بدان نگریسته و جمال دلربای الهی را در این آیینه صاف ولی غبار مشاهده کند. قرآن به هنگام بیان ظرافت ها و لطافت ها و قوانین پیچیده طبیعی حاکم بر پدیده های طبیعی همواره براین نکته تأکید می نماید که تمام این زیبایی ها و دلربایی ها ناشی از علم و قدرت و جمال نامتناهی الهی بوده و موجودات طبیعی، نشانه های وجود خالقی حکیم، علیم و قدیراند و در واقع طبیعت شناسی قرآن جهت دار بوده و صرفا برای آموزش خشک و بی روح قوانین حاکم برباد و باران و کوهها و دریاها و..بیان نشده است. اصرار قرآن براین است که این طبیعت شناسی باید صبغه و روح آیت شناسی به خود گرفته و به منزله تصویری در آینه باشد که ما را به صاحب تصویر هدایت می کند»55
در نهایت می توان گفت رابطه مکمل بودن و وحدت علم و دین با اولویت هایی به هدف اصلی و فرعی تقسیم می شود که می توان چنین توضیح داد .
توجه به این نکته که هدف اصلی قرآن نشان دادن این است که طبیعت از آیات الهی که نشانه علم و قدرت و حکمت اوست می باشد. یعنی نشان از مبدأ عالم است و این که پدیده های آفرینش، آیت اللهی است .
با بررسی آیات قرآن می توان گفت از مهمترین اهداف آیات علمی قرآن، اثبات وجود خدا و معاد است تا جائی بعضی ادعا کرده اند«سوره ای در قرآن یافت نمی شود به ویژه سوره های مکی مگر این که در آن اشاره یا تصریحی به عالم هستی و تامل در نظم و خلقت آن است تا سمع و بصر و حواس و عقل بشر را برای تفکر در خلقت الهی تحریک کند آن گاه از مخلوق به خالق و از طبیعت به ایجاد کننده ی آن و از مسبب به سبب و از مصنوع به صانع پی ببرد»56
جالب است نه تنها واژه آیه و مشتقات آن معنی داری جهان را نشان می دهد حتی واژه «شی»معادل «پدیده»«فنومن»یا «چیز»می باشد مفهوم آن تفاوت جدی با واژه «پدیده»و«چیز»دارد. ریشه «شی»از شاء، یشاء ،شیئا یعنی «خواسته» است و مشیت نیز از همین ریشه است. مفهوم شی یا خواسته یعنی کسی آن را خواسته و به مشیت خود آفریده و برای خواست و هدفی آن را پدید آورده . پس هم مبدأ و آغازی را نشان و هم هدف و معاد را اما واژه «پدیده» یعنی زمانی نبوده و بالاخره پیدا شده است و «چیز»هم به معنای چه است و اینک هست ولی مبدأ و هدف را نشان نمی دهد. به ویژه با بررسی و تحقیق ملاحظه می کنیم اکثر آیات علمی قرآن توجه به اثبات مبدأ و معاد دارد .
واژه «شی»در یک انسجام جامع از محور و مرکز هستی سخن می گوید، زیرا «راس هرم معارف قرآنی توحید قرار دارد»57و در «اندیشه قرآنی این فکر الهی است که حکومت می کند و ...خدا در قلب و مرکز جهان هستی قرار دارد ».58
هدف فرعی قرآن در گزاره های علمی آن است که واقع نمایی از آفرینش نماید و اینکه انسان را تشویق به مطالعه و توجه به طبیعت نماید .
دو هدف فوق برای هر مورد از آیاتی که قرآن از طبیعت سخن گفته صدق می کند .
البته هدف اصلی دیگری را نیز می توان از «مجموعه آیات» نه فقط یک آیه قرآن درباره پدیده های طبیعی آمده، استنباط کرد و آن نشان دادن اعجاز علمی کتاب خدا است، آنچنان که مفسران بزرگ از اعجاز علمی آن به عنوان یکی از ابعاد اعجاز قرآن سخن گفته اند .
1.در موارد بسیاری وجود دارد که مفسران قرآن به مدد یافته های قطعی علمی به توضیح و شرح آیات قرآنی پرداخته و از این جنبه اعجاز قرآن پرده برداری کرده است و در واقع علم را در استخدام فهم قرآن قرار داده و به کمک کشفیات علمی، صحت و صدق مطالب قرآن را روشن کرده است. مفسر از تحمیل فرضیه ها و قوانین ثابت نشده ی علمی برقرآن پرهیز می کند و در پی روشن کردن مطالب قرآن است نه تحمیل ره آوردهای علمی برآن. از این موارد می توان به مساله حرکت زمین «وَ أَرسَلنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنزَلنَا مِنَ السَّماء مَاء فَأَسقَیناکُمُوهُ وَ مَا أنتُم بِخَازِنیِنَ».56
نقش بادها در پیدایش ابر و باران «و الله الذی ارسل الریاح فتثیر سحابا فسقناه الی بلد میت».نقش کوهها در استوار نگه داشتن زمین »وجعلنا فی الارض رواسی ان تمیدبکم»و ده ها مورد دیگر که در پرتو یافته های علمی آشکار شده است. اشاره کرد. این روش بهره گیری از علوم روز در تفسیر آیات با رعایت موازین روشمندانه منعی ندارد و بلکه نشانه ی عظمت کتاب الهی نیز هست پس قرآن در بحثهای توحیدی، خداشناسی، معاد و امثال آن از یک سلسله حقایق علمی پرده برمی دارد و علاوه برکسب نتایج توحیدی و اخلاقی و دینی پیروان خود را در جریان علوم می گذارد و راه گشای دانش ها نیز هست. مفسران قرآن در این قسم از تفسیر آیات قرآن به کمک علوم روز و با پرهیز از تاویل، تکلف، تطبیق و تفسیر به رای، قوانین طبیعی مسلم و صد در صد ثابت شده را چراغی برای کشف رموز آیات قرار می دهند که اعجاز قرآن را بیش از پیش روشن می کند و همگان به ویژه دانشمندان را به خضوع در برابر آن وا می دارد . قرآنی که چهارده قرن پیش مطالبی را مطرح کرد که امروز بشر در پرتو تلاش فراوان علمی به آن دست یافته است. در ادامه علامه طباطبائی در نحوه استفاده از علم در تفسیر قرآن می نویسد :
«فهمیدن حقایق قرآن و تشخیص مقاصد آن از راه ابحاث علمی دو جور است یکی این که ما در مساله یی که قرآن متعرض آن است بحثی علمی یا فلسفی را آغاز کنیم و آن قدر آن را ادامه دهیم تا حق مطلب برای ما روشن و ثابت شود آن گاه بگوئیم آیه هم همین را می گوید، این روش هرچند که مورد پسند مباحث علمی و نظری است، و لکن قرآن آن را نمی پسندد و دوم این که برای فهم آن مساله و تشخیص مقصود آن آیه از نظایر آن آیه کمک بگیریم و منظور از آیه ی مورد نظر را به دست آوریم، آن گاه اگر بگوییم علم هم همین را می گوید عیبی ندارد و این روشی است که می توان آن را تفسیر خواند، قرآن آن را می پسندد.»60
سپس مرحوم علامه به نقد شیوه های تفسیری گوناگون پرداخته و مشکل اساسی تمام روشهای تفسیری و تفسیر علمی را تطبیق یافته ها با قرآن می داند«نقص همه این روشها تطبیق بحثهای علمی یا فلسفی بر قرآن است»61علامه سپس بر روشهای علمی تفسیر قرآن مانند پراگماتیستی (اصالت عمل)62تفسیر ماتریالیستی(مادی)63تفسیر امپرسیونیستی(اصالت تجربه و حس)64و تفسیر پوزیتیویستی(تحقق گرایی)65خرده گرفته و نقد می نماید .
البته باید توجه داشت یک جریان به کلی منکر نقش و تاثیر علم و مسایل علمی در فهم قرآن بودند و تفسیر علمی را از نظر شرعی و عقلی نادرست می دانستند، جریان دیگر در تفسیر آیات از هر دستاورد علمی هر چند در حد فرضیه برای همسان سازی علم و دین بود، استفاده می کردند و گزاره های دینی را وقتی می پذیرفتند که با علم جدید سازگار باشد. جریان سوم که بطور عمده از میان احیاگران تفکر دینی بودند که هم شیوه های سنتی تفسیر قرآن را توجه داشتند و هم نقش علم را در فهم بایسته و شایسته قرآن پذیرفته بودند ولی فقط از قطعیات علمی آن هم با رعایت روشمندانه ویژگی های تفسیر مانند سیاق، لعت، ظاهر و ...استفاده می کردند .
علامه طباطبائی از شخصیتهای جریان سوم است که در مقدمه تفسیر المیزان می نویسد«بر سر این دو راهی کمتر کسی می تواند راه میانه را برود نه آنقدر علم را در درک حقایق قرآن دخالت دهد«و نا آنقدر به فکر ساده خود جمود دهد که تا روز قیامت چراغ را بر پیه سوز و سلاح را برگرز و کمند حمل کند بلکه در عین اینکه به ذیل ابحاث علمی متمسک می شود نتایج حاصله را برقرآن تحمیل نکند».66

نمونه هایی از رابطه علم و قرآن در المیزان
 

زوجیت اشیاء
 

علامه در تفسیر آیه « الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرضَ مَهداً وَ سَلَکَ لَکُم فِیهاَ سُبُلاً وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَخرَجنَا بِهِ أَزواَجاً مِن نَّباتٍ شَتَّی»67می نویسد :
«حرف باء«ب»سببیت است که نظام سببیت و مسببیت میان همه چیز عالم را تصدیق می نماید، و مراد از ازدواج بودن نباتات، انواع و اصناف داشتن آنها است « و یا مراد از آن حقیقت معنای زوجیت است یعنی همان نر و مادگی میان گیاهان؛ چنان که علم جدید نیز همین را می گوید و در حقیقت قرآن کریم در چندین قرن پیش از پیدایش علوم جدید از این واقعیت خبرداده است»68
1.ایشان در جای دیگر جامع تر به زوجیت موجودات می پردازد و در تفسیر آیه «سُبحَانَ الَّذِی خَلَقَ الأَزواجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرضُ وَمِن أَنفُسِهِم وَ مِمَّا لَا یَعلَمُونَ»69می نویسد :
«این آیه اشاره دارد که مساله تزویج دو چیز با هم و پدید آمدن چیز سوم، ویژه انسان، حیوان و نبات نیست بلکه تمامی موجودات عالم را از این راه پدید می آورد و عالم شهود را از راه استیلا تنظیم می فرماید و به طور کلی عالم را از دو موجود فاعل و مفعول آفریده است که این دو به منزله نو و ماده حیوان، انسان و نبات اند. هر فاعلی با مفعول خود برخورد می کند و از برخورد آن دو موجود سومی پدید می آید»70
1.در تایید موضوع زوجیت از آیه «وَأَرسَلنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنزَلنَا مِنَ السَّماء ماء فَأَسقَینَاکُمُوهُ وَ مَا أَنتُم لَهُ بِخَازِنینَ»71
نیز استفاده نموده و می نویسد «این قسمت از آیه مساله نر و مادگی و تلقیح گیاهان را اثبات نموده است »72

تاثیر وزن در رویش گیاهان
 

علامه در بررسی آیه «و انبتنا فیها من کل شی موزون»می نویسد:«این آیه به یک اصل مسلم علمی اشاره دارد و آن اینکه وزن در رویش نباتات موثر است و این خود یکی از دقایق علمی نوین است که قرآن کریم گوی سبقت را در آن از همه آکادمی های علمی جهان ربوده است و کشف این اسرار در چهارده قرن پیش، از قرآن کریم دست کمی از معجزه ندارد ، بلکه خود معجزه است »73

انبساط جهان
 

علامه در تفسیر آیه «A»می نویسد «احتمال دارد که کلمه «موسعون»از این اصطلاح گرفته شده باشد که می گویند «فلان اوسع فی النفقه=فلانی در نفقه توسعه داد یعنی خلیج خرج کرد»در نتیجه منظور توسعه دادن به آفرینش آسمان خواهد بود که بحث های ریاضی جدید نیز آن را تأیید می کند»74

اختلاف شب و روز و حرکت زمین و خورشید
 

علامه با توجه به یافته های جدید دانش فیزیک و نجوم به روشنی در این موضوعات با استفاده از دستاوردهای علمی در تفسیر آیات گوناگون از جمله آیه «و اختلاف اللیل و النهار»براساس حرکت وضعی و انتقالی و محور زمین توضیح می دهد .
البته افراط دیگر در موضوع که قرآن جامع همه علوم بشری است نادرست است ولی برخی از مفسران با این پیش فرض که قرآن کریم نسبت به همه ی علوم بشری جامعیت دارد، وارد حوزه ی تفسیر شدند و سعی کردند برای هر علمی ریشه یی در قرآن جستجو کنند. ابوحامد غزالی از افرادی بود که به اشتمال قرآن بر همه ی علوم گذشتگان و آیندگان اعتقاد داشت و براین باور بود که «قرآن شامل 77200»علم است زیرا هر کلمه یی یک علم است که این عدد را نیز باید در چهار ضرب کرد زیرا هر کلمه یی ظاهر و باطن و حد و مطلعی نیز دارد ».75
جالب است بدانیم قرآن در آیات علمی خود که به جهان طبیعت و تحولات آفرینش اشاره می کند، در آن ها صاحبان خرد و اندیشه در مورد خطاب قرار می دهد که به معنای آن است که صاحبان اندیشه می توانند آن را درک کنند و همچنین عالمان به دنبال علم هستند و برای غیر اندیشمندان قابل فهم نیست. پیش فرض قرآن در فهم آیات علمی کسانی هستند که عالم اند یا تفکر و تعقل می کنند .
بطور مثال به آیات زیر توجه کنید«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّماء مَاء لَکُم مِّنهُ شَرَابٌٌ وَمِنهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسیمُونَ . یِنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرعَ وَ الزَّیتُونَ وَ النَّخیلَ وَ الأَعنَابَ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِن فِی ذَلِکَ لآیةً لِّقَومٍ یَتَفَکَّروُنَ»76
اوست خدایی که آب را از آسمان فرو فرستاد تا از آن بیاشامید و با آن گیاهان و درختان پرورش دهید...در این امر نشانه ی روشنی است برای گروهی که فکر می کنند .
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الَّیلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِّقَومٍ یَعقِلوُنَ».77همچنین آیه «وَمِن آیاتِهِ خَلقُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ وَ اختِلَافُ أَلسِنَتِکُم وَ أَلوانِکُم إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِّلعَالمِیِنَ».78
وَهُوَ الَّذِیَ أَنشَأَکُم مِّن نَّفسٍ وَاحِدَةٍ فَمُستَقَرٌّ وَ مُستَودَعٌ قَد فَصَّلنَا الآیَاتِ لِقَومٍ یَفقَهُونَ»79
با توجه اندکی به آیات فوق پیش زمینه بررسی آیات علمی برای گروهی که«فکر می کنند»«تعقل می کنند»«عالم هستند»«گروهی که بطورعمیق می فهمند»که در انتهای آیات فوق آمده است، مخاطبان قرآن در آیات علمی را مشخص می نماید .
برعکس آیاتی در قرآن به سرزنش کسانی می پردازد که آیات الهی و اسرار الهی را مشاهده می کنند اما تدبر نمی کنند.«وَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ یَمُرُّونَ عَلَیهَا وَ هُم عَنهَا مُعرِضوُنَ»80و چه بسیار کسانی نشانه ای در آسمان و زمین که از کنارش عبور می کنند و از آن روی برمی گردانند .
شاید مهمترین علل عقب افتادگی علمی مسلمانان علاوه بر دور شدن مسلمانان از دین، همان دینی که عامل پیشرفت مسلمانان و برپایی تمدن طلائی شده بود، پیدایش و رشد جریان ضد عقل پس از افراط عقل گرایی معتزلیان بود و به تدریج پس از حمله مغول جریان درون گرایی و تصوف غلبه یافت تا جائی که شخصیت تاثیر گذاری چون غزالی در مورد طبیعیات و ریاضیات نظر مخالف می دهد.81
بدون شک یکی از ابعاد اعجاز قرآن، اعجاز علمی آن است تا جائی که عالم دقیق و محتاطی چون آیت الله خویی می نویسد:«قرآن در آیات زیادی از قوانین هستی و رموز طبیعت و اجرام آسمانی و موضوعات دیگر بحث های جالب و شگفت انگیزی نموده است و به طور مسلم اطلاع از چنین سنن و قوانین جز از طریق وحی امکان نداشت»82به ویژه آنکه مخاطبان آیات علمی قرآن بشری است که آینده به علوم و اسرار خلقت پی خواهد برد .
«قرآن در دورانی از این حقایق و اسرار پرده برداشته راهی به این گونه مطالب نبود» البته در آن تاریخ از دانشمندان یونان و غیر یونان عده معدودی بودند که بر قسمتی از اسرار آفرینش دست یافته و بر پاره ای از این دقایق علمی آگاهی داشتند ولی جزیره العرب از این مطالب کاملا بدور و در آن منطقه از این گونه اطلاعات خبری نبود اما قسمتی از حقایق علمی که قرآن از آنها پرده برداشته و بیشتر علوم و دانشهایی که قرآن از چهارده قرن پیش برای بشر آورده است آنچنان مهم و دقیق است که آن روزنه در یونان و نه در غیر یونان خبری از آنها نبود بلکه پس از قرنها با پیشرفت و ازدیاد علوم این دانستنیها و اسرار کشف گردید».83
اما چرا قرآن به صراحت از حقایق علمی سخن نگفته ؟بطور مثال حرکت زمین را با اشاره لطیفی به «مهد» بیان کرده و با صراحت نفرموده زیرا مردم و عالمان زمانه بر سکون زمین عقیده داشتند و برای آنها غیر قابل تردید بود .
«مطالبی که قابل فهم و درک آن دوران بود با وضوح و صراحت بازگو نموده ولی مطالبی که از فهم و درک مردم آن عصر دور بوده به اجمال و اشاره قناعت کرده و شرح و بیان و درک کامل آن را به مردم قرنهای بعدی که با اکتشافات و پیشرفتهای علمی مجهز می شوند محول نموده است .»84
می توان از منظر دیگر گفت از آنجا که قرآن با دو زبان عقل و دل سخن می گوید یکی زبان تحلیلی -توصیفی و دیگری زبان دل، عاطفی-توصیفی، یعنی گزاره های قرآنی و از جمله گزاره های علمی آن از یک طرف توصیف و تحلیل و تعلیل می آورد و از طرف دیگر دل و قلب انسان را تحت تأثیر عاطفی قرار می دهد. البته واضح است همه گزاره های دینی در مورد علم نیست و از طرف دیگر گزاره های علمی قرآن بخش اندکی ازگزاره های علمی است که بشر به آنها دست یافته است ولی تعارض بین قطعیات علم و نص و ظاهر دین و قرآن نمی باشد .

3ـ رابطه متعارض بودن
 

منظور از تعارض، تعارض علم خاص یا گزاره های علمی خاص با معتقدات دینی خاص است نه تعارض همه علوم با همه اعتقادات دینی. به عبارت دیگر جایی که دین درباره طبیعت، گزاره هایی با همان زبان علم و تبیین علل طبیعی آن آورده است و علم نیز با زبان خاص و تجربه و آزمون خود از علل طبیعی مادی پرده برداشته باشد و بین آن ها مخالفت قطعی باشد. مانند خلقت انسان، یا خلقت آسمان ها و زمین در مدت شش روز. لازم به یادآوری است واژه یوم در فرهنگ قرآنی به معنای بیست و چهار ساعت نجومی نیست بلکه معنای دوره می باشد حتی از آغاز جهان تا قیامت را یوم الدنیا یعنی دوره دنیا می نامد و خلقت آسمانها و زمین در شش دوره است که ممکن است هر دوره میلیونها سال به طور انجامیده است .
شکل ریاضی این رابطه به صورت زیر است :
R=S
این تعارض در کتاب مقدس تورات و انجیل در بعضی موارد واضح و آشکار است به همین دلیل ابتدا به علل تعارض آن در کتب مقدس وشرایط علوم جدید غرب پرداخته و سپس در مورد اسلام به اجمال می پردازیم

پی نوشت:
 

29علم و دین ص4
30ر.ک: موضع علم و دین در خلقت انسان، دکتر احد فرامرز قراملکی.
31فلسفه دین، جال هیک ، ترجمه بهزاد سالکی، ص73.
32علم و دین، ایان باربور، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی،ص335.
33ر.ک: معرفت و معنویت، دکتر سید حسین نصر، و از علم دینی تا علم سکولار، دکتر مهدی گلشنی
34از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی ص2و3
35ر.ک: صناعت و قناعت، دکتر عبدالکریم سروش .
36ر.ک: مقاله نگاهی به حقیقت وحی اثر نگارنده مقاله حاضر، مجله ویژگان شماره 2
37اسراء/44
38تکامل علم فیزیک انیشتن، ترجمه آرام،ص250
39فاطر/28
40نظر متفکران مسلمان در مورد طبیعت/سید حسین نصر ص12
41اکتشافات و دیدگاه های گالیله،ص82.
42سوره بقره، آیه 164
43میزان الحکمه واژه صوم
44سوره عنکبوت، آیه 20
45نمل/88
46علامه طباطبائی آن را در مورد رخدادهای قیامت می داند. المیزان ج14،ص390
47ر.ک ، باد و باران در قرآن، مرحوم مهندس بازرگان .
48ر.ک اسلام و مقتضیات زمان، استاد مطهری/المیزان ج2،ص213 و ج4 ص178تا198
49ملک3
50فرقان 2
51حجر19
52روم/48
53شمس1-6
54جاثیه13
55نظر متفکران مسلمان در مورد طبیعت، دکتر سید حسین نصر،ص12و13
56تفسیر الایات الکونیه، عبدالله شحاته،ص30
57المیزان ج10،ص139
58خداو انسان در قرآن، ایزوتسو، ترجمه احمد آرام،ص91
59حجر/22
60المیزان، علامه طباطبائی ج1 ص17و18
61المیزان ج1ص13
62المیزان ج1ص19
63همان ص43
64همان ص50
65همان
66المیزان/ج1/ص17
67طه/53
68المیزان،ج14ص238
69یس/36
70المیزان، ج17ص129
71حجر/22
72المیزان ج12ص214
73المیزان ج7ص214
74المیزان، ج18ص382
75احیاء علوم الدین ، غزالی، ج1ص34
76نحل آیه 11و10
77نحل آیه 12
78روم22
79انعام98
80یوسف 105
81مقاصد الفلاسفه ، ابوحامد غزالی ص32
82البیان به نقل از مرزهای اعجاز، ترجمه جعفر سبحانی ،ص115
83البیان، آیت اله خویی ص117
 

منبع:تبریز، دانشگاه علوم پزشکی ، قرآن و روانشناسی علوم تربیتی ، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه،1385
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان