چکیده:
بررسی بیرونی و فلسفی علم فقه و شیوه ی اجتهاد را از زوایای گوناگونی میتوان به انجام رساند. یکی از آنها بررسی تأثیری است که علم اخلاق و خصلت های اخلاقی میتواند بر فقه و اجتهاد داشته باشد. در این مقاله تلاش شده است تا صورت های مختلف نقش علم اخلاق، آموزه های اخلاقی، خصلت های اخلاقی در فقه، اجتهاد و افتا، در نگاهی اجمالی بررسی، و پیامدها و تأثیرهای احتمالی آن به صورت مستند نشان داده شود. این مقاله در صدد است تا کیفیت و شیوه های تأثیر اخلاق و آموزه های اخلاقی را در مراحل اجتهاد و ابعاد مختلف علم فقه و افتا نشان دهد. امید است تا این بررسی اجمالی، زمینه بررسی های عمیق تر و دقیق تر را فراهم آورد و راه را برای مطلوبیت بیشتر فقه و اجتهاد موجود بگشاید.
واژگان کلیدی: علم فقه، اجتهاد، افتا، علم اخلاق، آموزه های اخلاقی، خصلت های اخلاقی، شریعت، نقش و تأثیر.
مقدمه
یکی از محورهای مهم فلسفه علم فقه، بررسی «تأثیر اخلاق در فقه، اجتهاد و افتاست». این مطلب را از دو زاویه می توان بررسی کرد:
1.اخلاق چه نقش و تأثیری در فقه، اجتهاد و افتا داشته است (بررسی توصیفی)؛
2.اخلاق چه نقش و تأثیری در فقه، اجتهاد و افتا باید داشته باشد (بررسی توصیه ای)
مقصود اصلی این مقاله محور دوم است؛ ولی بررسی محور دوم را از رهگذر بررسی محور اول باید انجام داد تا روشن شود که این نوع نگاه و بررسی، در تراث فقهی و علمی ریشه دارد و از پشتوانه ی علمی قابل توجهی برخوردار است.
در آغاز لازم است که کاربردهای برخی واژه های مؤثر در بحث را توضیح دهیم:
الف)شریعت
شریعت به معنای واقع و نفس الامر آموزه های دین است و در دو معنای عام و خاص به کار می رود:
1.شریعت به معنای واقع احکام فقهی: در کاربرد رایج، شریعت به معنای واقع و نفس الامر خصوصی احکام فقهی است، در مقابل واقع آموزه های اعتقادی، اخلاقی و...؛
2.شریعت به معنای واقع آموزه های دین: گاهی شریعت به معنای واقع و نفس الامر همه آموزه های دینی، اعم از اعتقادی، اخلاقی، فقهی و...است؛ در این کاربرد شریعت به معنای دین و شرع است.
ب)اخلاق
اخلاق کاربردهای گوناگونی دارد که مهم ترین آنها چنین است:
1.اخلاق به معنای آموزه های اخلاقی دین: گاهی مراد از واژه اخلاق، آموزه ها و دستورالعمل هایی است که در متون مقدس دینی آمده است و به تعبیر دیگر، مراد از آن اخلاق دینی است. بنابراین وقتی مثلاً گفته می شود «تأثیر اخلاق در اجتهاد»، مراد تأثیر آموزه های اخلاقی دین در اجتهاد است.
2.اخلاق به معنای صفات یا حالات نفسانی: یکی از کاربردهای دیگر اخلاق، کاربرد آن به معنای ملکات و صفات درونی انسان است؛ صفاتی نظیر شجاعت، ترس، عناد، حریت، تعصب، جاه طلبی، استبداد به رأی و...که موضوع (یا بخشی از موضوع) علم اخلاق است.(1) بنابراین وقتی گفته میشود «نقش اخلاق در اجتهاد» مراد نقشی است که برخی صفات اخلاقی مجتهد در اجتهاد و استنباط دارد.
3.اخلاق به معنای رشته ی علمی: یکی از کاربردهای رایج اخلاق، کاربرد آن به معنای یکی از رشته های علمی است که در آن از فضائل و رذائل اخلاقی و راه های اکتساب فضائل و دور ماندن از رذائل بحث می کند.(2) بنابراین هنگامی که گفته می شود «رابطه اخلاق و فقه»، مراد این است که اخلاق به عنوان یک رشته ی علمی، چه ارتباطی با فقه به عنوان یک رشته ی علمی دارد. البته رشته ی علمی اخلاق دارای گرایش ها و شاخه های مختلفی است و رابطه ی فقه با هر یک متفاوت خواهد بود.
4.اخلاق به معنای پسند و رفتار اجتماعی: یکی دیگر از کاربردهای اخلاق، کاربرد آن به معنای نوعی از پسند و رفتار اجتماعی است که غالب و یا گروهی از مردم یک جامعه رفتاری را پسندیده و اخلاقی می شمرند (نظیر رفتار صادقانه)، و رفتار دیگری را ناپسند و غیر اخلاقی می شمرند (نظیر رفتار فریبکارانه).(3) بنابراین وقتی گفته میشود که این فتوا اخلاقی است، یعنی با پسند و نوع رفتار مردم همخوانی و سازگاری دارد.
ج)اجتهاد
واژه ی اجتهاد نیز کاربردهای متعددی دارد:
1.اجتهاد به معنای فرآیند استنباط حکم شرعی از ادله ی معتبر: در علم اصول فقه، قواعد و ضوابط معتبر استنباط احکام با استدلال به اثبات میرسد. فقیه با استفاده از این قواعد و ضوابط و استفاده از دانش رجال، غالباً مراحلی را طی می کند تا به استنباط حکم شرعی می رسد. برای نمونه در مرحله ی اول، سند روایت را بررسی می کند تا صدور روایت از معصوم برای وی احراز شود (احراز وجدانی یا تعبدی)؛ در مرحله ی دوم دلالت و مفاد آیه یا روایت بر مدعا را بررسی می کند، سپس اگر آیه یا روایت مورد استناد معارض معتبری داشت، نسبت آن را با دلیل مورد استناد می سنجد و پس از حل تعارض بدوی و یا عمل به قواعد باب تعارض (در صورت تعارض مستقر)، به استنباط حکم فقهی می رسد طی این مراحل تا دستیابی به حکم فقهی فرآیندی چند مرحله ای است و فرآورده آن نظر فقهی است.
2.اجتهاد به معنای قوه استنباط حکم شرعی: شخصی در اثر تمرین و تکرار پیمودن مراحلی که در اجتهاد وجود دارد، به قوه و مهارت دست می یابد که می تواند احکام شرعی وقایع گوناگون را از منابع آن استخراج کند و به نظر فقهی دست یابد. گاهی اجتهاد به این قوه و ملکه گفته می شود که از سنخ ملکات و خصلت های درونی است.(4)
3.اجتهاد به معنای منبع حکم شرعی: یکی از کاربردهای دیگر اجتهاد، کاربرد آن به معنای یکی از منابع استنباط حکم در عرض کتاب و سنت است. در جایی که حکم واقعه ی پیش آمده در کتاب و سنت بیان نشده است، برخی از فقها به رأی و نظر شخصی خویش به عنوان منبع مراجعه می کنند(5)، آن طور که در نقل ماجرای معاذ آمده است.(6)
د)فقه
فقه کاربردهای متعددی داشته و دارد که نقل همه ی آنها خارج از حوصله ی این مقاله است. در این جا دو معنای مورد نیاز را ذکر می کنیم:
1.فقه به معنای رشته ی علمی: در این کاربرد، فقه به معنای رشته ای علمی است که در آن خصوص احکام فرعی و عملی شریعت از منابع و ادله ی معتبر به شکل تفصیلی و استدلالی استخراج می شود (7) و از آن به فقه استدلالی تعبیر می شود.
2.فقه به معنای نظر فقهی: همان طور که در معنای اجتهاد گذشت، فقیه برای استنباط حکم شرعی مراحلی را طی می کند، گاهی فقه به کار می رود و مراد از آن خصوص نظر فقهی استنباط شده است (8) که غالباً به آن فتوا داده می شود و در رساله های عملیه منعکس می گردد، و گاهی هم بنا به ملاحظاتی به آن فتوا داده نمی شود.
هـ)افتا:
افتا یعنی فتوا و خبر دادن. فقیه پس از طی مراحل اجتهاد و استنباط نظر فقهی از آن خبر می دهد؛ به این خبر دادن از حکم فقهی استنباط شده، افتا گفته می شود (9) البته گاهی فقیه به ملاحظاتی، نظیر مخالفت استنباطش با نظر مشهور فقیهان، از اظهار نظر خودداری کرده و به احتیاط روی می آورد.
انواع تأثیر اخلاق در شریعت
پس از روشن شدن کاربردهای واژه ها به تأثیر انواع کاربردهای اخلاق در شریعت، اجتهاد، فقه و افتا می پردازیم. در این بحث فقط صورت ها و شقوقی را مطرح می کنیم که احتمال تأثیر آن داده می شود و از ذکر سایر شقوق صرف نظر می کنیم.
1.لحاظ آموزه های اخلاقی در جعل احکام شرعی فرعی
یکی از انواع تأثیر اخلاق، لحاظ آموزه های اخلاقی در تشریع و جعل احکام شرعی فرعی است. بنابر مبنای عدلیه که قائل به حسن و قبح عقلی و تبعیت احکام از مصالح و مفاسدند، می توان گفت آموزه های اخلاقی در تشریع احکام شرعی مدنظر قرار گرفته است(10)، ولی بنابر مبنای اشاعره که منکر حسن و قبح عقلی و تبعیت احکام از مصالح و مفاسدند، اخلاق در تشریع احکام شرعی جایگاهی ندارد.
به هر حال لحاظ آموزهای اخلاقی در جعل احکام شرعی فقهی، محل بحث این مقاله نیست.
2.تأثیر اخلاق به معنای پسند اجتماعی در جعل احکام شرعی
در اینکه شارع در ابلاغ احکام شرعی، پسند و پذیرش مردم جامعه را فی الجمله مد نظر قرار داده است، تردیدی نیست و نمونه آن تدریجی بودن احکام شرعی است.(11) ولی در نظر گرفتن پسند و پذیرش مردم در تشریع احکام، مطلبی است که به تحقیق مستقل نیاز دارد. به هر حال تأثیر اخلاق به معنای پسند اجتماعی در جعل احکام شرعی، چه به شکل تأسیسی آن و چه در امضای احکام رایج در جامعه صدر اسلام، محل بحث نیست.
پی نوشت ها :
*مسئول گروه فلسفه فقه پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
1.برای نمونه ر.ک: ابن مسکویه رازی، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق قسطنطین رزیق، ص 31، الجامعه الامیرکیه، بیروت، 1966ق؛ و سید عبدالله شبر، الاخلاق، ص 10، مکتبه بصیرتی، قم، 1395ق.
2.برای نمونه ر.ک: محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، تحقیق سید محمد کلانتر، ج1، ص34، دارالنعمان، نجف، بی تا.
3.برای نمونه ر.ک: امیل دورکیم، فلسفه و جامعه شناسی، ترجمه فرحناز خمسه ای، ص 115، چاپ اول: مرکز ایرانی مطالعه فرهنگ ها، تهران، 1360ش؛ محمد تقی مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، نگارش احمد حسین شریفی، ص 70، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1384ش.
4.برای نمونه ر.ک: شیخ بهائی، زبدة الاصول، ص 115 و 159، چاپ اول: مرصاد، قم، 1381 ش.
5.برای نمونه ر.ک: محمد معروف دوالیبی، المدخل الی علم الصول الفقه، ص 36، چاپ اول: الجامعة السوریا، دمشق، 1374ق؛ سید محمدجواد عاملی، مفتاح الکرامة، ج5، ص 372، چاپ اول، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1420ق؛ سید محمد باقر صدر، المعالم الجدیدة، ص 39، چاپ سوم: مرکز البحاث و الدراسات التخصیصة للشهید الصدر، قم، 1429ق.
6.در ماجرای معاذ آمده است که پیامبر (ص) در هنگام گسیل وی به یمن از او پرسید: اگر مورد قضاوتی پیش آید، به چه چیزی حکم می کنی؟ گفت: به کتاب خدا. پیامبر (ص) پرسید: اگر در کتاب خدا نیافتی؟ گفت: به سنت رسول خدا. باز پیامبر (ص) پرسید: اگر در سنت پیامبر (ص) نیافتی؟ گفت: به تلاش فکری می پردازم و کوتاهی نمی کنم. پیامبر (ص) فرمود: حمد خدای را که نماینده رسول خدا را به آنچه مورد رضایت رسول خداست موفق داشت. (سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج2، ص 282، چاپ دوم: مؤسسه البعثه، مشهد، 1406ق).
7.ر.ک: علامه حلی، منتهی المطلب، ج1، ص 520، چاپ اول: مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، 1412ق.
8.ر.ک: محمد تقی نجفی، هدایة المسترشدین، ج1، ص 52، چاپ اول: مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1420ق.
9.ر.ک «شهید اول، القواعد و الفوائد، ج1، ص 320، تحقیق سید عبدالهادی حکیم، چاپ اول، مکتبة المفید، قم، بی تا.
10.برای نمونه علامه طباطبائی در این باره می نویسد: «الاسلام بنی سنته الجاریة و قوانینه الموضوعة علی اساس الاخلاق و بالغ فی تربیة الناس علیها»(المیزان، ج4، ص 110، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، بی تا.
11.تدریجی بودن احکام شرعی امر مسلمی است، بلکه برخی احکام در چند مرحله جعل شد که چند مرحله ای بودن وجوب حجاب و تحریم خمر دو نمونه آن است. درباره تدریحی بودن احکام ر.ک: امام خمینی، المکاسب المحرمة، تحقیق مجتبی تهرانی، ج1، ص300، چاپ سوم: مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1368ش؛ سید محمدباقر صدر، بعوث فیشرح العروة الوثقی، ج3، ص 258، چاپ اول: مطبعة الآداب، نجف اشرف، 1391 ق؛ مرتضی بروجردی، مستند العروة الوثقی (تقریرات درس خارج فقة آیة ا...خوئی)، کتاب الخمس، ج1، ص196، دارالعلم، قم، 1364ش.
منبع:کتاب فقه شماره 64