تبیین های جامعه شناختی از رفتار کجروانه درکلام امام علیه السلام
گفته شد که تبیین های جامعه شناختی بر نقش محیط اجتماعی و شرایط و موقعیت هایی که فرد در آن قرار می گیرد، توجه دارند و کجروی فرد را محصول قرارگرفتن وی در چنین محیط ها و موقعیت هایی می دانند. در این جا سعی خواهیم کرد به فراخور حجم این مقاله برخی از این گونه تبیین ها را با تطبیق آن ها بر کلام تحلیل گران اجتماعی و اندیشمندان معاصر بیان کنیم.
تبیین های خرده فرهنگی
در این تبیین ها تاکید بر آن است که جامعه دارای ارزش ها و قواعدی است که اکثریت افراد را در تابعیت خود دارد وکجروی محصول وجود گروه هایی است که دارای ارزش های اکثریت جامعه است. بر اساس این تبیین، تحقق کجروی از طریق معاشرت با این افراد و گروه ها و همنوایی با آنان صورت می پذیرد. نظریه انتقال فرهنگی ادوین ساترلند گویای آن است که رفتار انحرافی از راه معاشرت با کسانی که بر خلاف هنجارها و ارزش های اجتماعی رفتار می کنند، آموخته می شود. بدین ترتیب، از آن جا که فرد هم با افراد و گروه های غیر منحرف و هم با افراد و گروه های منحرف تعامل دارد، با کیفیت رفتار و الگوپذیری وی، برحسب فراوانی، اولویت، دوام و شدت ارتباط با یکی از این گروه ها شکل می گیرد، و هر قدر سطح هر یک از این متغیرها، چه در مورد گروه منحرف و چه در مورد گروه غیر منحرف، بالاتر باشد، به همان میزان احتمال بروز رفتار مشابه آن گروه مورد تماس نیز، بیشتر خواهد بود. [رابرتسون، 1374، 170- 271].
حضرت علی علیه السلام در این زمینه نکاتی دارند که به اختصار بدان ها می پردازیم:
الف) همنشین، معیار سنجش شخصیت انسان:
اهمیت دوست و همنشین تا بدان جا است که حضرت آن را اساس ارزیابی شخصیت انسان می دانند. از این رو، ایشان ضمن توصیه به دوری از دوستی و رفاقت با افراد خلاف کار و نادان، قاعده ای را ذکر می فرمایند که در آن مقیاس و میزان سنجش شخصیت هر کس را به دوستانی که برگزیده و با آنان آمد و شد دارد، برمی گردانند. ایشان می فرمایند:
« از دوستی با بی خردان و خلاف کاران بپرهیز؛ به درستی که مقیاس سنجش شخصیت هر کس دوستان و یاران اوست.» [پیشین، ن69]
یعنی اگر انسان با افراد نیک و درست کار مصاحبت داشته باشد، این همراهی می تواند تا حدودی گویای آن باشد که او فردی درستکار و قابل اطمینان است و چنان چه با افراد پست و نادرست رفاقت داشته باشد، می تواند بیانگر آن باشد که وی نیز همانند آنان است.
ب) لزوم همنشینی با اهل خیر و دوری از اهل شر:
حضرت در وصیت نامه ای که به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام دارند، ایشان را سفارش به مقارنت و دوستی با اهل خیر و نیکی، و دوری از مجالست با اهل شر و بدی می کنند. حضرت می فرمایند:
«با نیکوکاران همراه شو که از آنان خواهی شد، از اهل شر و بدی دور شو تا از آنان برکنار باشی.» [همان، ن 31]
نکته قابل توجه در این سفارش آن است که حضرت مقارنت و نزدیکی با اهل خیر را موجب آن می دانند که خود نیز همانند آنان اهل خیر خواهند شد و همچنین دوری وی از اهل شر و فساد را موجب آن می دانند که خود نیز همانند آنان اهل خیر خواهند شد و همچنین دوری وی از اهل شر و فساد را موجب آن می دانند که او نیز از شر و فساد به دور خواهد ماند.
ج) آثار همنشینی با افراد شرور:
از آن جا که عمر وعاص به عنوان مشاور و دوست معاویه به توطئه چینی علیه حکومت اسلامی و شخص امیرالمؤمنین علیه السلام مشغول بوده و خود را در این مقام بسیار باخرد و با هوش می دانسته است، حضرت در نامه ای خطاب به وی می فرمایند:
«معاشرت با فردی همانند معاویه، سبب متهم شدن به معاشرت با سبک مغز و نادان است؛ چرا که معاویه فردی است که دوستی با وی، موجب می شود چنین اتهاماتی متوجه نزدیکان و مقاربان وی گردد؛ و علاوه بر آن، به مرور فرد را همانند خود خواهد ساخت؛ و اگر فرد با کناره گیری از چنین دوستی، درصدد رفع اتهام از خود برنیاید، به مرور از جهات رفتاری مانند وی خواهد شد؛ و تلقی دیگران نیز راجع به او بسان دوستش می گردد.» ایشان می فرمایند:
«از همنشینی با فاسقان برحذر باش که شر به شر می پیوندد.» [همان، ن 69]
موارد دیگری نیز در کلام حضرت در این زمینه وجود دارند که در همه آنها، انسان را به مواظبت در انتخاب مصاحب و همنشین فرا می خوانند و به زیان های همنشینان فاسق و نادرست توجه می دهند.
تبیین مبتنی بر دیدگاه تضاد
گروهی از اندیشمندان، انحرافات و کجروی های اجتماعی را مولود وجود دو طبقه حاکم و محکوم در جامعه می دانند که طبقه حاکم با نوع زندگی و ایجاد ارزش ها و منافع ویژه ای که برای خود جعل می کند، دامن زننده ستیزی دائمی در جامعه می شود. از این رهگذر، تنش هایی در جامعه به وجود می آیدکه کجروی ها و انحرافات اجتماعی را به دنبال دارد. زیرا وجود فاصله و شکاف طبقاتی میان حاکمان و مردم، انواع ناهنجاری ها و دوری متقابل مردم و حاکمان را در پی خواهد داشت. در نتیجه، مردم از خواسته ها و دستورات آنان سرپیچی خواهند کرد. لذا برای جلوگیری از بروز چنین شکاف و فاصله ای، ضرورت دارد که حاکمان در زندگی خود از زیاده خواهی و خود برتربینی دست بردارند.
عبدالله بن عباس می گوید بر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدم، دیدم درحال وصله زدن کفش خود بود. به من فرمود: « قیمت این کفش چقدر است؟» گفتم: بهایی ندارد! فرمود: به خدا سوگند همین کفش بی ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب تر است، مگر این که با این حکومت، حقی را به پا دارم و یا باطلی را دفع نمایم.» [همان، خ 33].
این صحنه و موارد مشابه دیگر، گویای نوع نگرش علی علیه السلام به اعمال حاکمیت است و واقعاً نمی تواند با موارد مشابه خود قابل مقایسه باشد. این که حضرت از طبقه حاکم و حاکمان چه رفتاری را خواهان هستند و سبک زندگی آنان را چگونه ترسیم می کنند با ملاحظه نامه هایی که برای فرمانداران و کارگزاران خویش در اقصی نقاط مملکت اسلامی ارسال داشته اند، بهتر روشن می شود. چه، در آنها، همواره رعایت حال عموم مردم، بخصوص مستمندان و ضعیفان جامعه مورد تأکید است؛ و حضرت آنان را به ساده زیستی و احتراز از ایجاد شکاف طبقاتی با دیگر مردم سفارش می کنند. در مواقعی هم که به حضرت گزارش می رسد که برخی از کارگزاران حکومت بر سفره اشراف و ثروتمندان حاضر شده اند، با عتاب و توبیخ زیاد، ایشان را احضار کرده و با مسأله روبرو می شوند. شاید بتوان از این مرام حضرت به این نکته اساسی رهنمون شد که ایشان علاوه بر آن منش عدالت خواهانه خویش، نگران این امر هستند که به صورت تغییر وضع زندگی حاکمان و کارگزاران، این تغییر موجب بروز اختلاف و تفرقه میان مردم و حکومت خواهد گردید. چرا که وقتی شهروندان وضع زندگی و سلوک حاکمان را ملاحظه کنند، در حالی که خودشان نمی توانند چنان زندگی را برای خود فراهم آورند، این فاصله و شکاف، آنان را نافرمانی و کشمکش با هنجارها و قوانینی واخواهد داشت که رعایت آنها و عمل به آنها از وظایف عمده حاکمان است. بنابراین، هم مقتضای عدالت و انصاف و هم ضرورت جلوگیری از درگیری و کشمکش و در نتیجه بروز انواع کجروی ها در صحنه اجتماعی، طلب می کند که حاکمان و دست اندرکاران امور جامعه شیوه زندگی خود را در سطح عموم مردم و بلکه در حد پایین ترین اقشار جامعه نگه دارند. بدین ترتیب، مردم تضادی میان خود و مسئولان نخواهند دید و به این تصور نخواهند رسید که آنان برای خودشان حاشیه امن و طبقه خاصی درست کرده اند؛ بلکه تفاوت میان آنان و سایر مردم در خدمتگزاری و رسیدگی به امور مردم است. تأکید حضرت بر توجه کارگزاران به انواع کنش های اجتماعی شان تا بدان جا است که حتی در نحوه معاشرت و نیز کیفیت نگاه و سلام کردن به مردم، سفارش می کنند و آنان را به مواظبت در رفتارشان فرا می خوانند.(1)
به هر حال، از نظر امام علی علیه السلام زمامداران و مسئولان جامعه مسئولیت خطیری را بر عهده دارند و در صلاح و فساد اجتماعی نقش اساسی را ایفا می کنند. اگر حاکمان در زندگی شخصی خود و در نحوه معاشرت با مردم، اصول انسانی و هنجارهای اخلاقی را رعایت کنند، از آن جا که الگو هستند، مردم نیز به رعایت آن اصول و هنجارها، ترغیب خواهند شد؛ ولی چنان چه وضعیت زندگی آنان و آمد وشدشان به گونه ای باشد که مردم احساس کنند حقوقشان پایمال گردیده و حاکمان از ناحیه حکومت و فرمانروایی، حقی بیشتر از عموم مردم برای خود قائلند، آنان که از دستشان برآید، سعی خواهند کرد به زیر دستان خود نیز همانند حاکمان خویش اجحاف روا دارند که نتیجه چنین رویکردی پدیداری انواع انحرافات و نابسامانی ها در زندگی اجتماعی است.(2)
تبیین کجروی مبتنی بر دیدگاه ساختار اجتماعی
برحسب تبیین ساختار اجتماعی، انحرافات اجتماعی محصول نوع شکل گیری و ساخت جامعه است. براین اساس، رابرت کی، مرتون قائل است که انحراف نتیجه فشارهای اجتماع بر مردم و ناشی از عدم تعادل در نظام اجتماعی است [گیدنز، 1374، 140- 141].
به نظر نگارنده، شاید بتوان در کلام امیر علیه السلام، شرایط فتنه و اوضاعی را که از این ناحیه بر جامعه حکمفرما می گردد، در این قالب تصویر کردکه در جو فتنه، تعادل نظام اجتماعی بر هم می ریزد و در نتیجه، برای بروز انواع رفتارهای انحرافی فراهم می گردد.
فتنه در وضعیتی ساختارشکن است که در آن هنجارها و قواعد اجتماعی آمیخته به انواع نابهنجاری ها و انحرافات می شود. خصوصیت فتنه آن است که به جهت تغییر جو عمومی جامعه و درآمیختن شیوه های زندگی با انواع تردیدها و ابهامات، بسیاری از افراد را به کام خود می کشد و آنان را به رفتارهایی می کشاند که مطلوب نیست. حضرت امیر علیه السلام از کیفیت پیدا شدن و رشد فتنه و نیز اوضاعی که این وضعیت در جامعه پدید می آورد، سخن گفته اند، ایشان می فرمایند در اوضاع و احوالی که جامعه را فتنه دربرگرفته و ساخت آن را به هم ریخته و ساختار جدیدی رقم زده است، گرایش های مردم مختلف شده، اندیشه ها و آرای اجتماعی وضوح و روشنی خود را از دست داده و دو پهلو و دارای ابهام می گردند؛ افراد درصدد صدمه زدن و بهره کشی از یکدیگرند؛ و افرادی که صاحب حکمت و دانش بوده و می توانستند مفید به حال اجتماع باشند، صحنه را خالی کرده و افراد ستمگر و نامطلوب، قدرت خود نمایی پیدا می کنند [پیشین، خ 151].
ملاحظه اوضاعی که از ناحیه تسلط فتنه بر جامعه عارض می شود، نشان از آن دارد که رفتارهای مطابق هنجارهای اجتماعی و دینی در آن از بین رفته و انواع رفتارهای خلاف و نابهنجار امکان تحقق می یابند تا آن جا که تشخیص رفتار صواب از ناصواب دشوار گشته و شرایط نگران کننده ای بر جامعه حکم فرما می شود.
تبیین کجروی مبتنی بر دیدگاه های گزینشی از منظر امام علی علیه السلام
گفته شد تبیین های گزینشی بر انتخاب و گزینش خود فرد تأکید دارند که افراد بزهکار می شوند چون خودشان چنین انتخاب کرده اند.
ما براساس انسان شناسی اسلامی که انسان را موجودی مختار و صاحب اراده می داند؛ در تببین رفتارهای انحرافی انسان معتقد هستیم که رویکرد فوق در کشف خاستگاه رفتارهای انحرافی، درست ترین و رساترین تبیین ها است؛ گو این که غافل از نقش عوامل و شرایط محیطی و اجتماعی و روانی و جسمانی نیستیم و نقش آن ها را در گزینش رفتارها بی تأثیر نمی دانیم. اما با توجه به همه این ها ؛ از آنجا که انسان را دارای «اراده » و «قدرت اختیار و انتخاب»، در هر شرایط و با وجود هر محرک دیگری می دانیم اعتقاد داریم این خود انسان است که در نهایت تصمیم به رفتاری خاص و ترک رفتاری دیگر می گیرد.
بیان شواهدی از کلام حضرت امیر علیه السلام برای این رویکرد، با توجه به بیانات کثیری از ایشان که در مقام نصیحت و خیرخواهی و توصیه به دوری از خلاف کاری ها و منکرات وجود دارد، ما را متفطن به این واقعیت می سازد که اساس رفتار ها را در انتخاب و گزینش عقلانی خود انسان می دانند. به عنوان نمونه، توبیخ حضرت کسانی را که نه تنها تأثیر پذیر شرایط محیطی و اجتماعی نیستند، بلکه از تأثیر گذاران و جریان سازان اجتماعی به حساب می آیند مؤید این مطلب است که نقش عوامل محیطی تا چه اندازه کم رنگ است و این افراد هستند که با رفتارهای خود، محیط اجتماعی را در ابعاد رفتاری و ایجاد الگوها، رقم می زنند. نامه های حضرت به فرمانداران بصره، فارس، آذربایجان، نیز به معاویه و دیگران حاکی از آن است که حضرت آنان را به عنوان کسانی محسوب می دارند که با انتخاب و گزینش خود رفتارشان را رقم می زنند.
همچنین می توان به این نتیجه رسیدکه تأثیر شرایط محیطی و اجتماعی بر افراد، به گونه ای که مقهور شرایط باشند، نادرست بوده و بلکه امکان این که بتوان با موعظه، تذکر و یادآوری رفتار صواب و مطابق با هنجار را از فرد درخواست کرد، همواره وجود دارد. این نگرش را مقایسه کنید با دیدگاهی که می گوید: « انسان سازه اجتماعی است» چه، تصریح این دیدگاه بر این است که اجتماع شکل دهنده به شخصیت و تعیین کننده نوع رفتار اوست!
کلام آخر
در بررسی فوق که به مقایسه پاره ای از دیدگاه های علمی ارائه شده درباره انحرافات اجتماعی با دیدگاه های حضرت علی علیه السلام پرداخته شد، روشن گردید که از نگاه الهی و صائب حضرت امیر علیه السلام توجه به همه آن چه ممکن است در شکل دهی به رفتار انسان مؤثر باشد، صورت گرفته است و با این همه، به این نکته توجه داده شده که تعیین کننده نهایی و اصلی در اتخاذ رفتارها، خود انسان است که دارای اراده و اختیار و قدرت انتخاب است. از این رو، همان طور که گفته شد، نظریه گزینش رفتار کجروانه به واقعیت نزدیک تر است.
منابع:
1. ابن میثم، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه ابن میثم، جلد 3، م: سید محمد صادق عارف، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1370.
2. رابرتسون، یان؛ درآمدی بر جامعه (با تأکید بر نظریه های کارکردگرایی، ستیز وکنش متقابل نمادی)؛ م: حسین بهروان؛ چاپ دوم، انتشارات آستان قدس رضوی؛ 1374.
3. سلیمی، علی، داوری محمد؛ جامعه شناسی کجروی، انتشارات پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1380
4. فیض کاشانی، ملامحسن، اخلاق حسنه، مترجم محمد باقر ساعدی، انتشارات پیام آزادی، چاپ اول، 1362.
5. گیدنز، آنتونی؛ جامعه شناسی، م: منوچهر صبوری، انتشارات نشرنی، چاپ دوم، تهران، 1374.
6. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام علی بن ابی طالب (ع)، دارالکتب الاسلامیه، 1375.
7. نراقی، ملااحمد بن محمد مهدی، معراج السعاده، انتشارات رشیدی، چاپ دوم، 1362.
8. نهج البلاغه، صبحی صالح.
9. هاشمی خویی، میرزا حبیب الله ؛ منهاج البراغه فی شرح نهج البلاغه، جلد 9، انتشارات مکتبه الاسلامیه، طهران، 1381ق.
پی نوشت ها :
1- ن ک: نهج البلاغه، نامه های 5، 27، 46
2- ن ک: خطبه های 167، 216
منبع: نشریه النهج شماره 21 و 22