نقد سندی احادیث در المیزان در بوته ی آزمایش (۳)

د. طلحه بن یزید:   در میان کتب شیعه فقط در معجم ‌الرجال الحدیث از طلحه بن یزید نام برده شده است و در ذیل اسم او آمده است: روی عن أبی عبدالله (علیه السلام) و روی عنه ابراهیم بن مهزم

نقد سندی احادیث در المیزان در بوته ی آزمایش (3)

د. طلحه بن یزید:
 

در میان کتب شیعه فقط در معجم ‌الرجال الحدیث از طلحه بن یزید نام برده شده است و در ذیل اسم او آمده است:
روی عن أبی عبدالله (علیه السلام) و روی عنه ابراهیم بن مهزم.
و در ادامه می‌آورد:
طلحه بن زید و هو صحیح. (1)
به نظر می‌رسد آنچه در معجم ‌الرجال ‌الحدیث آمده، صحیح‌ باشد؛ چون در بحث رجالی طلحه بن زید از جمله کسانی را که از او روایت می‌کنند، ابراهیم بن مهزم و عبدالله بن مغیره معرفی می‌کند. (2)
بنابراین در بحث رجالی طلحه بن زید آمده است: شیخ طوسی او را بتری (گروهی از زیدیان منسوب به مغیره ابتر بن سعد) و عامی‌المذهب می‌شمارد. (3)
بدین ترتیب، می‌توان گفت دیدگاه علامه در مورد ضعف سندی این روایت، صحیح است؛ گرچه به نظر می‌رسد عبدالله بن مغیره از ثقات است، اما اکثریت این سند از ضعفا هستند.
7. علامه در ذیل آیه ی وَلَو أَرَادُوا الخُرُوجَ لَأَعَدُوا لَهُ عُدَه یً (4) روایتی به نقل از تفسیر العیاشی از مغیره نقل می‌کند و در ادامه می‌گوید:
این روایت، صرف نظر از این که مرسل است و راویانش معلوم نیستند، و مضمر است با لفظ آیه هم تطبیق ندارد. (5)
شاید علامه علت مرسل بودن روایت را از این جهت دانسته که فقط مغیره در سلسله سند آن است. در بحث رجالی مغیره باید گفت:
در کتب رجالی، مغیره ی بن سعید و مغیره ی مولاه ی أبی عبدالله (علیه السلام) وجود دارد و در این روایت، روشن نیست کدام‌ یک از این دو راوی هستند. شیخ طوسی تنها به ذکر مغیره ی مولاه ی ابی عبدالله اکتفا کرده (6)و علامه حلی نیز از مغیره بن سعید با عنوان مولی بجیله ی یاد کرده (7) و وصفی از آن یاد نکرده است که این نیز باعث ضعف سند این روایت است و با دیدگاه علامه مطابق است.
8 . در بحث روایی آیه ی وَلَو أَنَ قُرآناً سُیِرَت بِهِ الجِبَالُ أَو قُطِعَت بِهِ الأَرضُ أَوکُلِمَ بِهِ المَوتَى (8) روایتی را به نقل از الکافی، از محمد بن یحیی، از احمد أبی زاهر، از محمد بن حماد، از برادرش احمد بن حماد، از ابراهیم، از پدرش، از أبی الحسن اول (علیه السلام) آورده و معتقد است سند این روایت ضعیف است. (9)
در جرح و تعدیل راویان آن آمده است:

الف. محمد بن یحیی:
 

شیخ طوسی او را در زمره ی أصحاب أبی الحسن الثالث علی بن محمد (علیه السلام) شمرده. (10) و برقی او را از أصحاب أبی عبدالله جعفر بن محمد دانسته و در محل دیگر، او را اصحاب أبی الحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) یاد کرده، (11) و وصفی از آن نشده است.

ب. احمد بن أبی زاهر:
 

شیخ طوسی در مورد او می‌گوید: اسم أبی زاهر موسی أبو جعفر الأشعری القمی مولی کان وجهاً بقم و حدیثه لیس بذاک النقی. (12) این بحث رجالی‌ در کتاب‌ های رجال دیگر نیز آمده است. (13)

ج. احمد بن حماد:
 

آیه یالله خویی در بحث رجالی، او را احمد بن حماد المروزی معرفی می‌کند. (14) شیخ طوسی وی را از أصحاب أبی جعفر محمد بن علی الثانی (علیه السلام) شمرده است و به جرح و تعدیل او نپرداخته است (15) و أبی داود او را ضعیف معرفی کرده است. (16)

د. محمد بن حماد:
 

شیخ طوسی فقط به ذکر اسم او اکتفا کرده است. (17) بدین ‌ترتیب، مهمل است.
در این سند ابراهیم مشخص نیست که کسی است؛ اگرچه به نظر می‌رسد أحمد بن أبی زاهر در این روایت مورد مدح است و ذمی در مورد او صورت نگرفته باشد؛ اما اکثریت سند ضعیف است و این خود دلیل بر صحت دیدگاه علامه در مورد سند این روایت است.
9. در ذیل آیه ی وَإِن مِنکُم إِلَا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِکَ حَتماً مَقضِیاً * ثُمَ نُنَجِی الَذِینَ اتَقَوا وَنَذَرُ الظَالِمِینَ فِیهَا جِثِیاً (18) روایتی را از أبوصالح و غالب بن سلیمان، وکثیر بن زیاد، و أبی سمیه نقل می‌کند و در این مورد می‌گوید این روایت تفسیر آیه‌ است؛ ولی عیبی که دارد، آن که سندش به خاطر افراد ناشناخته ضعیف است. (19)
در بررسی رجالی سلسله سند آمده است:

الف. ابو صالح:
 

آیه یالله خویی به نقل از ابن فضال او را ثقه معرفی کرده است. (20)
کشی در مورد او گفته است:
محمد بن مسعود قال: سمعت علی بن حسین بن علی بن فضال یقول: عجلان أبوصالح ثقه. (21)
ابن داود او را در شمار ممدوحین ذکر کرده است. (22)
از بقیه ی راویان این سند در کتب رجالی معتبر شیعه ذکری به میان نیامده است. به نظر می‌رسد که آنها از مجهولان ‌باشند و این مطابق با دیدگاهی است که علامه در مورد سند این روایت ذکر کرده است.
10. در بحث روایی آیه ی وَآوَینَاهُمَا إِلَى رَبوَه یٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِینٍ (23) می‌گوید:
در درالمنثور از ابن عساکر از أبی امامه از رسول خدا و نیز أبن عساکر و غیر او از مره ی بهزی روایتی آمده است که این روایات سهمی از ضعف دارد. (24)
شاید بتوان یکی از دلایل ضعف این روایت را وجود ابن عساکر در سلسله این روایت دانست که علمای رجال او را از ضعفا دانسته‌اند. در بررسی رجالی ابی امامه و مره ی بهزی آمده است:

الف. أبی امامه:
 

آیه یالله خویی او را ازصحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله ) می‌داند. (25) شیخ طوسی هم در مورد او گفته است:
کان معاویه ی وضع علیه الحرس لئلا یهرب الی علی. (26)
ابن داود نیز او را در شمار ممدوحین نام می برد. (27)

ب. مره ی بهزی:
 

از او در کتب معتبر رجال شیعه ذکری به میان نیامده است، اما در بخشی از تهذیب التهذیب (28) آمده است:
مره ی بهزی فی ترجمه کعب بن مره ی و قیل مره ی بن کعب البهزی السلیمی سکن البصره ثم الاردن و قال ابن عبدالبر و الاکثر یقولون کعب بن مره ی. قلت ما نقله عن أبی عبدالبر سبقه الیه ابن سکن. (29)
همان‌گونه که واضح است، جرح و تعدیلی در آن نیامده است. به نظر می‌رسد وی مهمل ‌باشد. بنابراین به نظر می‌رسد ضعفی که علامه در مورد این روایت گفته، همان ضعف سندی است.
11. علامه در بحث روایی تفسیر (سوره ی شوری) حدیثی به نقل از معانی الأخبار، به سند محمد بن زیاد و محمد بن سیار، از امام عسکری (علیه السلام) می‌آورد و می‌گوید:
این حدیث از تفسیر امام عسکری (علیه السلام) نقل شده که ضعیف است. (30) به نظر می‌رسد علامه تنها علت ضعف این حدیث را نقل آن از تفسیر امام عسکری (علیه السلام) می‌داند. در بررسی رجالی این سند آمده است:

الف. محمد بن زیاد:
 

شیخ طوسی بدون بحث رجالی به ذکر اسم او اکتفا کرد. (31) در معجم الرجال الحدیث محمد بن زیاد مشترک میان پانزده نفر است که از این میان، دو نفر می‌توانند از امام حسن عسکری روایت کنند. از این دو نفر نیز وصفی نشده است.
ب. محمد بن سیار:
آیه یالله خویی در مورد او آورده است: أقول الظاهر أنه والد علی بن محمد بن سیار المتقدم و قد تقدم عن الفقیه ضبطه محمد بن یسار، و قلنا هناک ان کلمه ی یسار فیه محرفه ی و الصحیح هو سیار.(32)
در جلد هیجدهم معجم الرجال الحدیث نیز در عنوان محمد بن یسارگفته است که او از مالک اسدی و ابن محبوب روایت نقل کرده است، ولی وصفی از او نیاورده است.
بنابراین، در کتب رجالی جرح و تعدیلی در مورد این دو راوی صورت نگرفته است. به نظر می‌رسد که این دو راوی مهمل باشند. این نیز می‌تواند دلیل دیگری بر ضعف این روایت و صحت دیدگاه علامه در مورد این روایت باشد.
12. علامه در ذیل سوره ی ممتحنه روایتی از مجمع ‌البیان، به نقل از أبی الجارود ذکر می‌کند و می فرماید:
این روایت راوی آن ضعیف است. (33)
ضعیف بودن راوی خود دلیل بر ضعف سندی است. همان طور که قبلاً گفته شده است، أبی الجارود از علمای غلات و از ضعفاست. (34)
13. در ذیل آیه ی هفدهم سوره لیل روایتی از اسماعیل بن مهران، از ایمن بن محرز، از أبی بصیر، از امام صادق (علیه السلام) بیان می‌کند و در ادامه می‌گوید:
این روایت به خاطر این‌که یکی از راویانش (ایمن بن محرز) شناخته شده نیست، ضعیف و غیر قابل اعتماد است. (35)

الف. ایمن بن محرز
 

شیخ طوسی فقط به ذکر نام او اکتفا کرده و وصفی از او ننموده است. (36)در رجال برقی نیز همین‌گونه آمده است. (37) درکتب رجال اهل سنت، از جمله تهذیب‌ التهذیب، ذکری از او به میان نیامده است. بنابراین، می‌توان گفت دیدگاه علامه در مورد ناشناخته بودن راوی صحیح است.
اینها نمونه‌ هایی بود که علامه طباطبایی، بدون بررسی رجالی اسناد، اصل حدیث را مورد خدشه قرار داده است. این در حالی است که بررسی سندی اسناد، تقریباً صحت ادعای او را تأیید می‌کند.

نتیجه
 

از جمع‌بندی مطالب ارائه شده در این مقاله نتایج ذیل حاصل می شود:
علامه شیوه ی تفسیری قرآن به قرآن را پذیرفته و تفسیر را بر این مبنا استوار کرده است؛ اما بر خلاف دیدگاه تفسیری او، در بسیاری از موارد در فهم آیات، از روایات به عنوان قرینه و مؤیدی برای صحت تفسیرش بهره می‌گیرد.
هنگام نقل روایات، کمتر به نقل کامل سند می‌پردازد و در مواردی پاره‌ای از سند روایات را از ابتدا یا انتها گزارش می‌کند. گاهی در داوری سند، وجه ضعیف آن را اشاره کرده، و در ذکر سند روایات شیوه ی ثابتی را برنمی‌گزیند.
بر خلاف دیدگاه فقهی‌ ایشان که معتقد است بررسی رجالی تنها امور تعبدی مانند مسائل فقهی را شامل می شود، در مواردی به بررسی رجالی روایات غیرفقهی پرداخته است؛ اما در مجموع، می‌توان گفت بررسی رجالی راویان در تفسیر المیزان محدود بوده است.
بررسی اسناد روایاتی که علامه بدون بررسی رجالی، آنها را ضعیف شمرده، نشان می‌دهد که در موارد زیادی دیدگاه ایشان صحیح بوده است؛ جز در موارد معدودی که در مقاله اشاره گردید. این نتیجه ثابت می‌کند که در سنجش احادیث، عدم مخالفت آن با قرآن در مقایسه با بررسی اسناد، در رتبه ی بالاتری قرار دارد.
کتابنامه :
- اسد الغابه فی معرفه الصحابه- عزالدین ابن اثیر، بیروت: دارالفکر، 1409ق.
- اصول الرجال، شیخ عبدالهادی فضلی، بیروت: مؤسسة ام القری لتحقیق، ط الثانی، 1420ق.
- «پژوهشی در اعتبار احادیث تفسیری»، علی أحمد ناصح، پژوهش نامة قرآن و حدیث، 1382ش.
- تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ترجمه: محمدباقر موسوی همدانی، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین، 1460ق.
- همان، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، مرکز نشر و فرهنگی رجا.
- تلخیص مقباس الهدایه، عبدالله مامقانی، تلخیص: علی اکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، 1369ش.
- تهذیب التهذیب، حافظ شهاب ادین احمد بن علی بن حجر عسقلانی، بی جا، دارالفکر، ط الاولی، 1415ق/1995م.
- حق و باطل؛ ضمیمة احیای تفکر اسلامی، مرتضی مطهری، بی جا، انتشارات صدرا، 1362ش.
- خلاصه اقوال، حسن بن یوسف حلی، بی جا، مؤسسة نشر الفقاهة، ط الثانی، 1422ق.
- دانش رجال الحدیث، محمدحسن ربانی، مشهد: به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)، اوّل، 1382ش.
- دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر و دیگران، تهران: نشر شهید محبی، اوّل: 1386ش.
- رجال ابن غضایری، احمد بن حسین بن غضایری، قم: مؤسسة اسماعیلیان، 1364ش.
- رجال البرقی، احمد بن خالد برقی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1383ش.
- رجال الطوسی، محمد بن حسن طوسی، نجف: انتشارات حیدریه، 1381ش.
- رجال الکشی، محمد بن عمرکشی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد، 1348ش.
- رجال النجاشی، احمد بن علی بن احمد(نجاشی)، تحقیق: الحجه السّید موسوی الشبیری زنجانی، بی جا، قم: مؤسسه نشر الاسلامی، ط الثامن، 1427ق.
- رجال النجاشی، احمد بن علی بن احمد(نجاشی)، تحقیق: محمد جواد انائینی، بیروت: دارالاضواء، ط الاولی، 1408ق/1998م.
- رجال النجاشی، احمد بن علی بن احمد(نجاشی)، قم: جامعة مدرسین، 1416ق.
- «روش شناسی تفسیر تسنیم»، حمیدرضا فهیمی تبار، پژوهش های قرآنی، 1387ش، ش53.
- علامه طباطبایی و حدیث، شادی نقیسی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، اول، 1384ش.
- الفرائد الاصول، مرتضی انصاری، تحقیق: مجمع الفکر الاسلامی، قم: 1419ق.
- الفوائد الرجالیه، محمدباقر وحید بهبهانی، چاپ شده در خاتمه رجال خاقانی، دفتر تبلیغات اسلامی، 1404ق.
- الفهرست، محمد بن حسن طوسی، نجف: المکتبه المرتضویه.
- قاموس الرجال، الشیخ محمد تقی التستری، قم: مؤسسه الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ط الثانی، بی تا.
- قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، تهران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1353ش.
- الکافی، محمدبن یعقوب کلینی، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1363ش.
- کلیات علم رجال، آیت الله جعفر سبحانی، ترجمة علی اکبر روحی، مسلم قلی پور گیلانی، قم: انتشارات قدس، دوم، 1385ش.
- معجم الرجال الحدیث، آیه الله سیّد ابوالقاسم خویی، قم: مرکز نشر آثار شیعه، 1410ق/1369ش.
- منتهی المقال، محمداسماعیل حائری مازندرانی، تحقیق: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم: 1416ق.
- نقش دانش رجال در تفسیر و علوم قرآنی، علی اکبر کلانتری ارسنجانی، قم: مؤسسة بوستان کتاب قم، اوّل، 1384ش.

پی نوشت ها :
 

* دانشیار دانشگاه مازندران
1) معجم الرجال الحدیث، ج9، ص167 .
2) همان، ج9 ص165 .
3) رجال الطوسی، ص138؛ الفهرست، ص256 .
4) سوره توبه، آیة46 .
5) المیزان، ج9، ص406 .
6) رجال الطوسی، ص327 .
7) خلاصه اقوال الحلی، ص410 .
8) سوره رعد، آیة31 .
9) المیزان، ج11، ص505 .
10) رجال الطوسی، ص391 .
11) رجال البرقی، ص50 و 19 .
12) رجال الطوسی، ص61 .
13) قاموس الرجال، ص384 .
14) معجم الرجال الحدیث، ج9، ص165 .
15) رجال الطوسی، ص373 .
16) رجال أبی داود، ص420 .
17) الفهرست طوسیف ص431 .
18) سورة مریم، آیة 71-72 .
19) المیزان، ج14، ص126 .
20) معجم الرجال الحدیث، ج11، ص132 .
21) رجال الکشی، ص411 .
22) رجال ابن داودف ص233 .
23) سوره مؤمنون، آیة50 .
24) المیزان، ج15، ص48 .
25) معجم الرجال الحدیث، ج21، ص28 .
26) رجال الطوسی، ص89 .
27) رجال ابن داود، ص392 .
28) ارجاع داده به جلد کعب بن مره.
29) تهذیب التهذیب، ج6، ص581 .
30) سورة شوری، ج18، ص18 .
31) رجال الطوسی، ص452 .
32) معجم الرجال الحدیث، ج16، ص173؛ ج18، ص49 .
33) المیزان، ج19، ص416 .
34) رجال الکشی، ص229 .
35) المیزان.
36) رجال الطوسی، ص166 .
37) رجال البرقی، ص49 .
 

منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر