سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
هسته سخت اصلاحات و "پروژه خشونت فراگیر "
محمدرضا تاجیک، از فعالان و تئوریسینهای اصلاحطلب اخیرا در یادداشتی که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد با تشبیه فضای سیاسی کشور به یک خیابان پر ترافیک که قواعد عبور و مرور آن رعایت نمیشود! نوشته است:
در این شرایطی که بر تمامی پیکره و ساحات سیاست شهر قانون وضعیت استثنا حاکم است و صاحبان قدرت (چه سواره و چه پیاده) به زیست و رفتاری فراقانونی خوگر شدهاند و از اینکه بار دیگر با محاسبه غلط خود، غلط کنند راه، هراسی ندارند، راه کدام است و تدبیر کدام؟ شاید در نخستین گام، اصحاب تصمیم و تدبیر باید محاسبهپذیری خود را در گرو محاسبه نفس قرار دهند و در راه و رفتن خود تغییری ژرف حاصل کنند.
در دومین گام، باید دوباره در آزمون راهنمایی و رانندگی سیاسی (مدیریتی) شرکت کنند و قواعد و قوانین را نیک فراگیرند و بدانند احکام چراغ سبز و نارنجی و قرمز، عبور یکطرفه و دوطرفه، توقف و پارک، سرعت غیرمجاز، حق و حقوق عابرپیاده، سبقت، چراغ راهنما و خطر، تنظیم آینهها و آب و روغن و چرخ و دنده و موتور ماشین سیاست، کدامند و جرایم آن کدام.
او در بخش پایانی یادداشت خود نیز مینویسد:
"در گام سوم، باید کارت رانندگی آنانی که در این آزمون نظری و عملی موفق نیستند را سوراخ و از اعتبار خارج کنند. در گام چهارم، باید فرهنگ شهروندی و قواعد عابرپیاده را بیاموزند و بدانند آنگاه که لاجرم پیادهاند و باید عرض خیابان و اتوبانی (هنگام شلوغی و خلوتی) را طی کنند، بر کدامین رفتار و قاعده باید باشند و بر کدامین محاسبه و در گام آخر، باید در کارگاهی عملی (به وسعت جامعه) و با عملِ بهقاعده و بهنجار خود، به مردم بیاموزند (یا بهتر بگویم، بباورانند) که ادب و آداب شهر (پولیس) و شهروندی کدام است. تا چنین نگردد، اساسا از شهر (پولیس در معنای یونانی آن) خبری نیست و تا شهر نباشد، سیاست ممکن نمیشود."[1]
*دقت شود که آقای تاجیک فرض اصلی یا به عبارت بهتر؛ راهبری خود را در جمله آخر و با عبارت "سیاست ممکن نیست" بیان کرده است!
جملهای که البته از خود او نیست و پیش از این سعید حجاریان بود که پس از تحریم انتخابات 1400 از سوی اصلاحطلبان؛ متفرعنانه در یک توییت نوشت: "اصلاحات صندوق محور مرد".[2]
لکن مردم باید بدانند که گزاره "پایان سیاست" که این افراد دائما به آن اصرار دارند به معنای یک تاریکی بیپایان وحشتآمیز آمیز است که در آن احتمال هر گونه ناامنی فراگیری وجود دارد.
چه اینکه بشر مدنیالطبع به سمت سیاست و جمهور رو آورد تا از خشونت و احتمال خشونت جلوگیری کند.
اما اکنون که این افراد بر پایان سیاست و ناممکن بودن آن اصرار دارند؛ مشخص است که چگونه شمشیرهای خود را زنگار زدودهاند تا در رخدادی که ما آنرا "فتنه اقتصادی" نامگذاری کردهایم؛ به بهانه مشکلات عادی کشور؛ یک جنگ داخلی فراگیر را ایجاد کنند...
ما در مجموعه مشرق، طی چند سال اخیر و پیش از اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 تاکنون، طی بیش از 700 گزارش درباره مفهوم فتنه اقتصادی برای مخاطبان خود توضیحات مفصلی را ارائه و پیشلرزههای قابل پیشبینی رخ داده در دیماه 96 و آبان 98 را نیز در ارتباط با فتنه اقتصادی تفسیر کردهایم.
این پدیده مادام که با هشدار و روشنگری خواص کشور مواجه نشود و تا وقتی که صورت واقعی مشکلات و مثبتات کشور در نزد مردم گفته نشود؛ هر روز وارد فازهای خطرناکتری خواهد شد. کما اینکه پس از آبان 98 شاهد تحریم 2 انتخابات از سوی هسته سخت اصلاحات بودیم و اکنون نیز از "پایان سیاستورزی" میشنویم...
***
امیدواری برای ساخت 1 میلیون مسکن در سال به شرط "مدیریت جهادی"
یکی از وعدههای مهم رئیسجمهور رئیسی، ساخت 1 میلیون مسکن در سال است.
گزینهای که میتواند قطار اشتغال و اقتصاد و چرخش ثروت در کشور را با سرعت بیشتری به پیش براند.
اگرچه عدهای با تشکیک درباره امکان عملی شدن این وعده سخن میگویند اما تجربه نشان میدهد که امیدهای زیادی برای تحقق این وعده وجود دارد. البته به شرط وجود مدیریت جهادی...
*تجربه دولت محمود احمدینژاد اگرچه یک تجربه تلخ است اما به دلیل وجود برخی وزرای جهادی در این دولت که دامن به انحراف نیالودند؛ کارنامههای مهمی را نیز بر جای گذاشته است.
خوانش کارنامه دولت احمدینژاد در بحث مسکن نشان میدهد که دولت دهم در طول دوران 4 سال توانسته بود با پیشبرد ساخت مسکن در بخش خصوصی و در بخش "مسکن مهر"؛ بیش از 3 میلیون و 300 هزار واحد را بسازد. (2 میلیون و 622 هزار واحد مسکونی ساخته شده توسط بخش خصوصی و 700 هزار مسکن مهر ساخته شده توسط دولت وقت)
روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی که سال 92 برای خوانش کارنامه احمدینژاد در ساخت مسکن منتشر کرده بود؛ ضمن اعلام این خبر همچنین تعداد کل خانههای ساخته شده در ایام دو دولت احمدینژاد را قریب به "5 میلیون واحد" اعلام میکند.
در گزارش روزنامه دنیای اقتصاد در این باره میخوانیم:
"براساس آنچه مرکز آمار ایران اعلام کرده، در 24 سال اخیر (تا سال 92) 8 میلیون واحد مسکونی جدید در کشور ساخته شده است که یک میلیون و 171 هزار واحد آن در 8 سال دولت سازندگی، دو میلیون و 128 هزار واحد در 8 سال دولت اصلاحات و 4 میلیون و 800 هزار واحد نیز در دولت اصولگرا ساخته شده است. به این ترتیب در دولتهای نهم و دهم با احتساب مسکنمهر نزدیک به 5/1 برابر دولتهای سازندگی و اصلاحات، عرضه مسکن جدید به بازار اتفاق افتاده است."[3]
آمار و اعداد اعلام شده نشان میدهد که وعده رئیسجمهور رئیسی مبنی بر ساخت 1 میلیون واحد مسکن در سال؛ اگرچه عزمی جهادی و شبانهروزی را طلب میکند اما چندان هم دور از دسترس نیست...
***
نقیبزاده: اگر مردم ایران دیگر اسلام را نخواهند چه باید کرد؟!
احمد نقیبزاده، از استادان اصلاحطلب علوم سیاسی، در بخشی از یک مصاحبه تفصیلی با شماره یکشنبه گذشته روزنامه شرق گفته است: قانون دموکراسی از پیش نوشتهشده نیست و هر لحظه نیز ممکن است تحول یابد. از طرف دیگر، میدانیم که قوانین دینی از پیش نوشته شده است و هیچگاه نیز تغییر نخواهد کرد. اگرچه در دوره کوتاهی ممکن است مردم نگاهشان اسلامی باشد و دولت دینی دموکراتیک نیز شکل بگیرد، ولی اگر نگاه مردم تغییر یابد، آنگاه چه باید کرد؟ چراکه مردم و جامعه اساسا دچار تغییر و تحول خواهند بود و در هیچ تئوری ثابتی متوقف نخواهد ماند. اینجاست که ممکن است مجددا بحرانهایی پدید آید. به این ترتیب، ما در یک دور و تسلسل میافتیم که راه خروج از آن را باید یافت. بزرگترین ایراد ساختهای سیاسی در مجموع این است که سد راه اندیشهورزی میشوند و میخواهند تنها یک قرائت از همه چیز به دست دهند.
او همچنین اظهار میکند: این خاصیت درونی و ذاتی هر جامعهای است که متحول میشود و احوالش مرتب دچار قبض و بسط و تغییر میشود. حتی اگر سرعت آن را خیلی نیز کند کنیم، اما باز در حرکت خواهد بود. در نتیجه به نظرم تضاد اساسی کنونی ما این است که جامعه تا حد زیادی متحول شده اما نظم و ساخت سیاسی با آن پیش نیامده است. این به شکافی میان جامعه و دولت دامن زده است.[4]
*شبههای که نقیبزاده مبنی بر تجدید نظر مردم ایران در عقایدشان مطرح کرده است، پیش از این با لحنهای متفاوت توسط چپهای دیگری مثل سعید حجاریان، محمد سروشمحلاتی و علیرضا بهشتی نیز مطرح شده است.[5]
این آقایان میگویند اگر مردم ایران که پدیدآورنده انقلاب اسلامی سال 57 هستند؛ یک روز به هر دلیلی دیگر آن آرمان یا عقاید مبنایی آنرا نخواهند؛ چه باید بکنند؟!
رجال مذکور در پرسش و پاسخ خود در پی بیان همان شبهه همیشگی یا به عبارت بهتر القای این معنا! هستند که اگر مردم روزی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را نخواهند چه باید بکنند؟
شبههای که قبلاً اینطور بیان میشد که اگر مردم در همهپرسی 12 فروردین سال 58 به جمهوری اسلامی ایران «آری» نمیگفتند آنگاه چه اتفاقی رخ میداد؟!
این سؤال 2 پاسخ دارد.
پاسخ اول منطقی است و آن اینکه رأی ندادن به صورتی از نظام حکومتی به این معنا نیست که شاکله آن حکومت باید به دوران پیشاانقلاب برگردد و زحمات و خوندلهای انقلابیون را به باد بسپارد! بلکه به این معناست که اصلاحات لازم در سبد گزینههای مطلوب اعمال میشود و از بین گزینهها یکی توسط مردم انتخاب میشود یا اینکه به گزینهای رأی آری یا خیر داده میشود.
پاسخ دوم اما پاسخی است که امام راحل بعنوان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به این سؤال میدهد.
آن یار سفر کرده در روز 9 فروردین سال 58 و قبل از برگزاری رفراندوم، طی سخنانی در مدرسه فیضیه قم میفرماید:
"شما آزادید که به هرچه بخواهید رأی بدهید لکن رفراندم معنایش «آری» و «نه» است و لیکن شما آزاد هستید. به همین نکته هم توجه کنید که «نه» معنایش رژیم سلطنتی نیست؛ «نه» معنایش این است که جمهوری اسلامی را نمیخواهید. بعد میشود که شما رژیم سلطنتی خواستید و «نه» گفتید؛ میشود که جمهوری مطلق خواستید و «نه» گفتید؛ و میشود که جمهوری دموکراتیک خواستید و «نه» گفتید. «نه» معنایش رژیم سلطنتی نیست که از آن فرار کنید. در هر صورت شما مختارید که «آری» بگویید یا «نه» بگویید، یا هرچه دلتان میخواهد در ورقه بنویسید؛ کسی جلوی شما را نمیگیرد".
در ادامه این دو پاسخ منطقی و تاریخی، عدهای همان سؤال و جواب حجاریان و بهشتی و سروشمحلاتی را با ادبیاتی دیگر تکرار میکنند مبنی بر اینکه اگر در روزگاری مردم و نسلهای بعدی از نظام خسته شدند و قصد تغییر داشتند آنگاه چه باید کرد؟!
پاسخ این است که اولاً قصد تغییر در نظامی که مستظهر به اصول عقلایی، وحی منزل، شرع اسلامی و تحلیل صحیح(به معنی فهم واقعیتهای جهان پیرامون) است؛ نه یک خواست طبیعی که «خیانت» به حقوق دیگران و خیانت به عقل و انسانیت است.
ثانیاً فرض بر اینکه کسی توانست هر 4 مبنای عقل و شرع و وحی و تحلیل صحیح را زیر پا بگذارد و به قصد تغییر و معارضه در نظام نائل شود؛ 2 راه در پیش روی او وجود دارد:
اول، هجرت از سایهی عملگری آن نظام و رفتن به حیطهی سرزمینی حکومتی دیگر و دوم، دست بردن به قبضه شمشیر و جرأت مبارزه مردانه با آن نظام حاکم در کنار پذیرفتن تمام هزینههای این اقدام میلیتاریزه. (بدیهیست که پیگیری براندازی یک نظام سیاسی با پشت میز نشینی در سایه همان نظام، پوشیدن لباس بزرگان آن نظام و در سایه استفاده از امنیت و خدمات آن حکومت و یا با نکوهش «هزینه» و «کیش مرگ»! چیزی جز نفاق و در ادامه مفتضح شدن در مقابل قضاوت تاریخ نیست)
که البته منطقاً میتوان گفت کسی که در راه مخالفت خود حاضر میشود عقل و شرع را زیر پا بگذارد؛ پس یقیناً به چیزی به نام مبارزه مردانه نیز پایبند نخواهد شد و لذا جز دامان تروریسم و نفاق و فتنه، آغوشی برایش گشاده نخواهد شد.
و ثالثاً باید دانست که اساساً سؤال و شبهه ذکر شده توسط حجاریان و دوستانش، در هیچیک از نظامات سیاسی دنیا به این زودی (پس از40 سال) و در مرحله نوپایی و نوزادی مطرح نمیشود و حتی شبههخواهان نیز میگذارند تا «غوره مویز شود» و عمر حکومت به رؤیت نسلهای چند دهمین خود برسد؛ آنگاه به طرح چنین سؤالات خاصی میپردازند.
در اشاره به اظهارات نقیبزاده مبنی بر روگردانی مردم از اسلام و حکومت دینی و طبیعی جلوه دادن هر تحولی در ساختار اجتماعی ایران! باید دانست که این یک حرف معقول نیست زیرا تغییر و تحول یک جامعه در همه حوزهها شکل نمیگیرد و مادام که رجال و خواص و دانشمندان آن جامعه بر مدار عقلانیت باشند؛ تغییرات جامعه هم عقلانی خواهد بود نه غیر عقلانی!
تأمل در احوالات جامعه ایرانی از اعصار دیرین تاکنون، یک حقیقت واضح را در مقابل هر ذهن پرسشگری متجلی میکند و آن دین محور بودن و عقلگرایی همیشگی در نهاد ایرانیان است.
اکنون نیز تفکر آقای نقیبزاده و دوستان تجدید نظر طلب ایشان بسیار خاماندیشانه است که مردم ایران در همین 43 سال اخیر به ناگاه به مرز روگردانی از دین یا انقلابی رسیده باشند که دستاوردهای عینی آن مثل امنیت و استقلال و آزادی و مردممداری را بیشتر از هر حاکمیت دیگری در طول تاریخ ایران چشیدهاند.
کشف رگههای پیگیری اهداف خاص در اقوال ظاهرا جامعهشناسانه برخی رجال سیاسی؛ نکتهای است که اگر به آن توجه نشود؛ جامعه در فراخنای انحراف و "تکرار کوفه" گام خواهد گذاشت.
***
1_ https://etemadonline.com/content/512926
2_ https://fararu.com/fa/news/493676
3_ https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-726631
4_ https://sharghdaily.com/fa/main/print/297551
5_ mshrgh.ir/781843