ارزش آموزش علم و ثمره آن براى دیگران

((کسى هدیه اى براى امام مجتبى علیه السلام برد و حضرت در مقابل پاداش این هدیه از او سوال کردند که آیا دوست دارى که من بیست برابر این هدیه را به تو اعطا کنم ؛ یا این که بابى از علم را به روى تو بگشایم که تو در سایه این آموخته ، بتوانى آن شخص ناصبى که دشمن اهل بیت علیهم السلام است را مقهور کنى و افراد ضعیف را که در مقابل تبلیغات دیگران ناتوانند و ...

ارزش آموزش علم و ثمره آن براى دیگران

((کسى هدیه اى براى امام مجتبى علیه السلام برد و حضرت در مقابل پاداش این هدیه از او سوال کردند که آیا دوست دارى که من بیست برابر این هدیه را به تو اعطا کنم ؛ یا این که بابى از علم را به روى تو بگشایم که تو در سایه این آموخته ، بتوانى آن شخص ناصبى که دشمن اهل بیت علیهم السلام است را مقهور کنى و افراد ضعیف را که در مقابل تبلیغات دیگران ناتوانند و زود تسلیم مى شوند، از فریب خوردن نجات بدهى ؟ بعد حضرت فرمودند: اگر انتخاب درست داشته باشى هر دو را به تو خواهم داد؛ یعنى هم علم را به تو مى آموزم و هم آن هدیه مالى را به تو مى دهم ؛ اما اگر انتخابت صحیح نباشد، تو را مخیر مى کنم که هر کدام از این دو را که مى خواهى انتخاب کنى نفرمودند که هیچ کدام را نمى دهم آن شخص که از سوالش معلوم مى شود، انسان زیرک و دانایى بود عرض کرد: آیا ارزش این که من یک ناصبى منحرف و منحرف کننده دیگران را از نظر علمى مقهور کنم و دیگران را از فریب خوردن او محفوظ کنم ، به اندازه بیست هزار درهم مى باشد؟ حضرت فرمودند: بیست هزار درهم چیست ؟ به اندازه بیست هزار برابر همه دنیا قیمت دارد. سپس عرض کرد: چگونه من امر بى ارزش را انتخاب کنم ؟ آن سخن را از شما مطالبه مى کنم ؛ به من آن کلمه اى را که بتوانم دشمن خدا را مقهور کنم و او را از اولیاى الهى دور کنم ، بیاموزید.
سپس حضرت فرمودند: درست عمل کردى انتخابت صحیح بود. سپس ‍ حضرت هم آن سخن را به او آموختند و هم بیست هزار درهم را به او عنایت کردند. آن شخص رفت . بعدها به حضرت خبر رسید که این انسان موفق شد که آن مرد ناصبى را مقهور کند و مردم را نجات دهد. وقتى به حضور حضرت شرفیاب شد، حضرت این عبارت را به او فرمودند: هیچ کس به اندازه تو سود نبرد. تجارت بسیار پربهایى انجام دادى ؛ با این کار، اولا مودت و دوستى خدا را تحصیل کردى ؛ ثانیا دوستى پیغمبر صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم و امیرالمومنین علیه السلام را کسب کردى ؛ ثالثا دوستى اهل بیت پیامبر علیهم السلام را به دست آوردى ؛ رابعا دوستى ملائکه الهى را تحصیل کرده اى و خامسا دوستى همه برادران مومنت را به دست آوردى و توانستى هزارمرتبه بیشتر از تعداد هر مومن و کافرى که در دنیا هست کسب فضیلت کنى ؛ گواراى تو باد)).
این یک نمونه از ارزش آموزش است ، آموزشى که براى دیگران حاصل داشته باشد و در حیات معنوى آنها تاثیرگذار باشد.
امام سجاد علیه السلام در ادامه مى فرمایند:
فلزمک حسن التَّاءدیة عنه الیهم .
((پس لازم است که بتواند این وظیفه را خوب انجام دهد و در اداى این وظیفه خیانت هم نکند)).
که در سخن قبل به آن اشاره کردیم که خلاف و امور ناصواب را با امور صواب مخلوط نکند تا از عهده این وظیفه برآید.
6 - بلند صحبت نکردن با استاد
از دیگر حقوقى که در سخنان امام علیه السلام در زمره حقوق استاد و آموزگار ذکر شده ، این عبارت است : و اءن لا ترفع علیه صوتک با صداى بلند با استاد گفتگو نکند. این همان مقامى است که خداوند متعال براى پیامبرش قائل شد و به مسلمان ها دستور داد که :
لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى (1172).
((شما حق ندارید هنگام گفتگو، صدایتان را بر پیامبر بلند کنید)).
این دستور شاید ناظر به این معنا باشد که حداقل بى حرمتى ناپسند شمرده شده است ؛ حتى آن جایى که شایبه بى حرمتى است ؛ و این شبیه به آیه شریفه اى است که درباره حرمت والدین وارد شده است که مى فرماید:
فلا تَقُل لَهُما اُفّ و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما(1173).
((پس کمترین اهانتى به آنها روا مدار؛ و بر آن ها فریاد مزن ؛ و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو)).
نسبت به والدین و پدر و مادر کمترین تعبیرى که از آن بى حرمتى استشمام شود، جایز نیست .
از مصادیق تعظیم و بزرگداشت این است که با صداى بلند با پدر، مادر، استاد و یا هر کسى که حقى بر ذمه انسان دارد سخن نگویند. درباره استاد باید گفت ؛ خضوع و تواضعى که لازمه حرمت نهادن به استاد است ، اقتضا مى کند که با او اینگونه رفتار نشود؛ آرام سخن گفتن و صدا را به روى استاد بلند نکردن از مصادیق خضوع ، تواضع و حفظ حرمت او است . رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم در این باره فرمودند:
تَعَلَّموا العلم و تعلَّموا للعلم السَّکینة والوقار و تواضعوا لمن تتعلَّمون منه (1174).
((علم را بیاموزید و براى علم متانت ، وقار و سکونت را بیاموزید و در برابر آنکه از او علم مى آموزید متواضع باشید)).
در فراگیرى علم ، این نکته به عنوان یک اصل ، بیان و تاکید شده که متانت و آرامش یکى از غایات تعلیم و تربیت است ؛ و در ادبیات ما هم موردنظر ادبا و شعرا بوده است :

افتادگى آموز اگر طالب فیضى   هرگز نخورد آب زمینى که بلند است

شیوه سلوک و ارج نهادن به استاد
از آن جا که این کلام امام علیه السلام داراى نکات ظریف و دقیقى در حرمت نهادن به استاد است ، شرایطى را که مرحوم شهید ثانى در کتاب بسیار ارزشمند ((منیة المرید)) در ارج نهادن و شیوه سلوک با استاد ذکر کرده اند، به صورت مختصر بیان مى کنیم که به همه فرمایشات امام سجاد علیه السلام در این زمینه اشاره کرده است .
این عالم بزرگوار در مقدمه این کتاب مى فرماید که همه مطالبى را که ما به عنوان شرایط ذکر مى کنیم ، برگرفته از نصوص و روایات وارد شده از کلمات اهل بیت علیهم السلام است .
یکى از شرایطى که ایشان ذکر مى کند و به صورت روشن در کلام امام سجاد علیه السلام هم آمده است ، با چشم احترام ، اجلال و اکرام به استاد نگاه کردن و از عیوب او چشم پوشى کردن است ؛ اگر عیبى در او مى بیند، چشم خود را بر آن ببندد؛ زیرا رعایت این حق ؛ یعنى چشم فروبستن بر عیوب استاد، در بهره بردن از او تاءثیر دارد و حتى ایشان نقل مى کند که در میان گذشتگان سنت بوده که وقتى براى حضور در محضر استاد حرکت مى کردند، صدقه مى دادند، که خداوند آنها را کمک کند و اینگونه دعا مى کردند: اللّهم استُر عَیبَ مُعَلِّمى عَنِّى (1175) صدقه مى دادند که خداوند عیب معلم را بر آنها مخفى کند.
نظیر این عبارت در فرمایش امام سجاد علیه السلام هم آمده است که حضرت مى فرمایند: و اءن تستر عیوبه عیب هاى او را پنهان کنیم . پنهان کردن عیوب دیگران ، به خصوص معلم و استاد که داراى حق آموزگارى و معلمى است ، یکى از دستورات مؤ کد علم اخلاق و از شرایط تخلق به اخلاق اللّه است ؛ چرا که در دعاهایى که داریم ، خدا را اینگونه مورد خطاب قرار مى دهیم :
یا مَن اَظهَرَ الجَمِیل و سَتَرَ القَبیح (1176).
((اى خدایى که خوبى ها را آشکار مى کنى و زشتى ها و عیوب را مى پوشانى )).
و یا حضرت امیرالمومنین علیه السلام در دعاى معروف کمیل به او تعلیم مى دهد که با خدا بگو:
کَم مِن قَبِیح سَتَرتَه ... و کَم مِن ثَنَاء جَمِیل لَستُ اَهلا لَهُ نَشَرتَه (1177).
((خدایا! چه زشتى ها و عیوبى که از من پوشاندى ، چه خوبى ها و زیبایى ها که من اهلیت آن را نداشتم ، اما درباره من نشر دادى و افشا کردى )).
این نکته که در کلام امام سجاد علیه السلام آمده است ، دقیقا اشاره به این اخلاق الهى است که اءن تستر عیوبه و تظهر مناقبه اگر منقبت و فضیلتى دارد آنها را آشکار کند و عیب ها و بدى هاى او را ندیده بگیرد و در پنهان کردن آنها کوشش کند و این مصداق همان فرمان حضرت امیرالمومنین علیه السلام است که مى فرمایند:
اِذَا صَنعت مَعروفا فَاستُره اِذا صَنع اِلَیک مَعروف فَانشُره (1178).
((اگر کارى خوبى انجام دادى ، آن را بپوشان و اگر کسى به تو خوبى کرد، آن را نشر بده )).
سزاى انسانى که اهل معروف است و خدمت گزارى مى کند بیان خوبى هاى اوست . این یک اصل اخلاقى است که براى پیشرفت مسائل انسانى و تحکیم موازین اخلاقى در سطح اجتماع ، به این ظرایف دقت شده که اگر کسى اهل خیر و معروف است و سعى و تلاش او در انجام خیرات و کارهاى نیک مصرف مى شود، باید با معرفى او و با نقل کارهاى خیر او، اسباب تشویق دیگران را فراهم آورد که این تشویق در فاعل خیر نیز تاثیر مى گذارد و علاوه بر این که او را نسبت به انجام خدمات و خیرات دلگرم تر مى کند، انسان هاى دیگرى را که نسبت به امور خیر و نیک در اجتماع بى تفاوتند، وادار به کار خیر و خوب مى کند. پس نشر کار خیر دیگران مورد تاکید است ، مخصوصا اگر آن شخص ، استاد، معلم و مربى انسان باشد که نفس تعلیم دادن و علم آموزى ، یکى از بهترین کارهاى خیر و نیک است .
بنابراین توصیه شده است که اگر نسبت به تو کار خوبى انجام شد، در مقام نشر و اعلام آن باش و در مقابل ، اگر کار خیرى انجام دادى ، در پنهان داشتنش سعى کن .
به تناسب این مطلب باید گفت که یکى از فضایل و مکارم اخلاقى ، در روابط اجتماعى با همه مردم این است که انسان در ارتباطتش با جامعه اى که در آن زندگى مى کند، خوبى هاى آنها را اظهار کند و بر زشتى ها، بدى ها و عیوب چشم فروبندد.
گاهى عیب هایى در انسان وجود دارد و در عضوى از اعضاى بدن عیب و نقصى دیده مى شود که خارج از اختیار اوست ، بنابراین سرزنش و ملامت کردن یا افشاى این عیوب امرى ناپسند و از رذایل اخلاقى است و امام صادق علیه السلام در این باره مى فرمایند:
لا تَنظُروا فى عُیوبِ النَّاسِ کَالاَربَاب وانظُروا فِى عُیوبِکُم کَهَیئَة العَبِید، انَّما النَّاس رَجُلان مُبتَلى و مُعَافِى فَارحَمُوا المُبتَلى واحمَدوا اللّه علیه العَافِیَة (1179).
((مانند اربابان کسانى که در گذشته براى خرید کنیز و غلام به بازار مى رفتند و سَر تا پاى او را ورانداز مى کردند تا مبادا عیبى در او باشد به دیگران نگاه نکنید، بلکه مانند عبید و غلامان به عیب خود توجه داشته باشید که مردم دوگونه اند: مبتلا و داراى عافیت ؛ در برخورد با انسان هاى مبتلا، با بزرگوارى بگذرید و خدا را بر عافیت خود سپاس گویید)).
اگر انسان فارغ از عیوب دیگران بوده ، به عیب خود مشغول باشد، به عیب دیگران توجه نکند و اشکالات خود را ببیند، همه تیرگى ها و مشکلات اخلاقى در روابط اجتماعى برطرف مى شود. بنابراین امام علیه السلام تاکید مى فرمایند؛ عده اى هستند که در خلقت و آفرینش خود نقص دارند، که در برخورد با آنها، با نظر رحمت و بزرگوارى بگذرید و خدا را سپاس گویید که شما دچار چنین عیبى نشده اید.
برخى از عیوب نیز اخلاقى است . وظیفه ما در عیوب اخلاقى ، امر به معروف و نهى از منکر است . نه آنچه این روزها متعارف شده است که دست به افشاگرى دیگران مى زنند و اگر عیب مخفى و اشکال پنهانى از کسى سَر زد در مقام هتک حیثیت او برآمده ، آبروى او را در اجتماع مى برند.
ثمرات پوشیده داشتن عیوب دیگران
از رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم روایت شده است که فرمودند:
مَن عَلِمَ مِن اَخِیهِ سَیِّئَة فَسَتَرَهَا عَلَیهِ سَتَرَ اللّه عَلَیهِ یَومَ القِیَامَة (1180).
((اگر کسى عیبى را در برادر مؤ منش بشناسد و آن را مستور بدارد، خدا نیز در روز قیامت عیوب او را پنهان خواهد کرد)).
روز قیامتى که یوم تبلى السرائر است ، روزى است که قدرت انسان بر پنهان کارى و استتار خطاهاى خود سلب مى شود و همه درون او برمَلا مى شود، روزى که در روایات وارد شده است : یفضحه اللّه تبارک و تعالى یوم القیامة على رؤ وس الاشهاد(1181). خداوند متعال روز قیامت او را در مقابل دیدگان مردم بى آبرو مى کند.
کسى به حضور رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم شرفیاب شد و عرض ‍ کرد:
اءُحِبُّ اَن یَستُرَ اللّه علىَّ عیوبى ، قالَ صلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم : اُستُر عُیوب اِخوَانِک یَستُرُ اللّه عَلَیک عُیوبِک (1182).
((دوست دارم که خدا در دنیا و آخرت عیوب مرا بپوشاند. حضرت فرمودند: عیوب دیگران را پوشیده بدار، تا خدا نیز عیوب تو را پوشیده دارد)).
این فضیلت اخلاقى نسبت به عموم انسان ها و در روابط اجتماعى افراد با یکدیگر توصیه شده است .
اثرات سوء افشاى عیوب دیگران
درباره آثار وضعى افشاى عیوب بخصوص در استاد و شاگرد باید گفت ؛ اگر یک صمیمیتى میان آنها برقرار شود، روابط نزدیکى به وجود مى آید؛ اگر به دلیل این روابط نزدیک ، طولانى و مستمر، شاگرد به عیوب استاد وقوف و اطلاع پیدا کرد و بعد به دلایلى از استاد مکدر شد، نباید به خاطر هواى نفس و تمایلات شیطانى علیه استاد شروع به افشاگرى کند؛ چرا که این مصداق روایت امام باقر علیه السلام خواهد شد که فرمودند:
اءَقرَب مَا یَکون العَبد اِلَى الکُفر اَن یُؤَاخِى الرَّجلُ الرَّجلَ عَلى الدِّین فَیُحصَى عَلَیهِ عَثَرَاتِهِ و زَلا تِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوما مَا(1183).
((نزدیکترین انسان به کفر کسى است که با دیگران ارتباط دوستانه برقرار مى کند تا در سایه این ارتباط به زشتى ها، عیوب و لغزش هاى وى آگاهى پیدا کند، تا روزى از آن ، علیه او استفاده کند)).
چنین انسانى در مرز کفر است ؛ به خصوص اگر آن شخص بر انسان حقى نیز داشته باشد؛ آن هم حق استادى و آموزگارى . بنابراین ما، در معارف دینى خود از پى گیرى عیوب و لغزش هاى دیگران منع شده ایم ، به خصوص اگر آن شخص حق تعلیم داشته باشد.
در روایتى از رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم نقل شده است که مى فرمایند:
مَن رَوَى عَلى مؤ من رِوَایَة یُریدُ بها شَینَهُ و هَدمَ مُرُوءَتِهِ لیَسقُطَ من اَعیُنِ النَّاس اَخرَجَهُ اللّه مِن وِلایَتِهِ الى وِلایَةِ الشَّیطان فلا یَقبَلُهُ الشَّیطان (1184).
((اگر کسى علیه برادرش سخنى بگوید تا عیب او را افشا کند و بخواهد او را در جامعه ساقط کند و آبروى او را بریزد و مردانگى و مروت او را زیر سؤ ال ببرد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و در معرض ولایت شیطان قرار مى دهد، شیطان هم او را نمى پذیرد)).
متاءسفانه امروزه ، گاه برخى در افشاگرى دیگران ، راه تهمت و افترا مى پیمایند. مرحوم مجلسى در بحارالانوار به نقل از امام سجاد علیه السلام مى فرماید:
مَن رَمَى النَّاس بِمَا فِیهِم رَموهُ بِمَا لَیسَ فِیه (1185).
((اگر کسى درباره دیگران چیزى بگوید که واقعا این عیب در آنها باشد، درباره خود او عیب هایى خواهند گفت که در او نیست )).
بنابراین ، انسان منزه و متخلق به اخلاق نیکو، کسى است که حرمت همه مؤ منان را، به خصوص آنان که داراى حق ویژه اى بر انسان هستند نگه دارند.
از دیگر حقوق استاد این است که در محضر او تواضع و خشوع را رعایت کند و در احترام او از هیچ چیز فروگذار نکند و با استناد به روایات وارده ، به این نکته توجه داشته باشد که اظهار ذلت ، خضوع و احترام در پیشگاه معلم براى او عزت ، فخر و رفعت است و موجب اجر و پاداش و شرافت

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر