ماهان شبکه ایرانیان

ریشه های تاریخی و آثار تربیتی اعتقاد به برگزیدگی در آیین یهود (۲)

مبانی اعتقادی قوم یهود شامل بررسی مقولات یکتاپرستی، نبوت، معاد، کتاب و عهد است. اما به اقتضای توجه مقاله به اصالت قومیت در میان یهودیان، سه محور نبوت، معاد و عهد که ارتباط مستقیمی با باور به قومیت در آنها به چشم می خورد، از این منظر مورد بررسی قرار می گیرد.

در بخش نخست این مقاله، ریشه های تاریخی قومیت گرایی یهود و آمیختگی آیین یهود با نژاد این قوم، مورد بررسی قرار گرفت و با نگاهی به مراحل سه گانه تاریخ قوم یهود، این مسأله، ریشه یابی شد. اینک در این شماره، قومیت گرایی در مبانی اعتقادی یهود و آثار تربیتی آن، مورد بحث قرار می گیرد.

قومیت گرایی در مبانی اعتقادی

مبانی اعتقادی قوم یهود شامل بررسی مقولات یکتاپرستی، نبوت، معاد، کتاب و عهد است. اما به اقتضای توجه مقاله به اصالت قومیت در میان یهودیان، سه محور نبوت، معاد و عهد که ارتباط مستقیمی با باور به قومیت در آنها به چشم می خورد، از این منظر مورد بررسی قرار می گیرد.

نبوت

موضوع نبوت نیز در میان یهود، مقوله ای قومیتی است؛ زیرا موسی علیه السلام برای نجات قوم از دست فرعون آمده است و نه ابلاغ پیام الهی به انسان ها، و یوشع نیز قوم را به کنعان رسانده است. دیگر انبیای بنی اسرائیل نیز مظاهر آرمان وحدت و خلوص قومی، به ویژه در دوران اسارت، در بابل بودند. لذا هرگاه انبیاء به قوم اعتراض می کردند با تمرّد ایشان روبه رو می شدند؛ زیرا به طور تلویحی حفظ حیات قومی و نه امر به معروف و نهی از منکر وظیفه انبیا محسوب می شد. چون شریعت یهود محصول دوره اسارت است، انبیا از نیروهای عمده حفظ وحدت قومی یهود محسوب می شوند(1) به همین دلیل نیز حساب نبوت در بنی اسرائیل، از حساب ابلاغ فرامین یهوه به بت پرستان (یعنی غیریهودیان) جدا می شود. چون موضوع نبوت آنها متفاوت است. هر چند طبق اظهار یهود، پیامبران غیراسرائیلی اصلاً فاقد سلامت هستند(2).

معاد

در مورد واقعه معاد، اعتقاد تلمود این است که: «فقط مردگانی که در سرزمین اسرائیل خفته باشند زنده خواهند شد»(3). عده ای نه چندان زیاد از غیریهود نیز پس از توبه، بخشوده خواهند شد. مردگان خارج از اسرائیل زنده نخواهند شد و علمای یهود که در بابل مرده اند توسط خداوند در زیر زمین نقبی زده خواهد شد که به سوی اسرائیل (ارض موعود) باز خواهند گشت و در نهایت، هر کس که به نور تورات روشن باشد و آنکه به دنبال کسب تورات بوده باشد، بهره مند خواهد بود(4). علاوه بر معاد، حادثه ای به نام «آخرین داوری» نیز که به محاکمه ستمگران ضدیهود اختصاص دارد، در رستاخیز صورت گرفته و ایشان به جزای اعمالشان علیه یهود خواهند رسید(5).

موضوع کیفر و پاداش نیز فقط درباره غیریهود موضوعیت دارد. در حالی که بدکاران و خطاکاران یهود تنها دوازده ماه (مدتی اندک) در دوزخ، «گه هی نوم» و یهودیان زنده در بهشت عدن یا «گن عدن» به سر خواهند برد.

عهد یهوه و مردم اسرائیل

«بنی اسرائیل را بگو، من یهوه هستم و شما را از زیر مشقت های مصریان بیرون خواهم آورد. و شما را از بندگی ایشان رهایی دهم و شما را به بازوی بلند و داوری های عظیم نجات دهم و شما را خواهم رسانید به زمینی که درباره آن سوگند یاد کردم(6)».

در قرآن نیز عهدی با انسان ذکر شده است:

«و هنگامی که بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشت های ایشان، نژاد ایشان را و گواهشان گرفت بر خویشتن که آیا نیستم پروردگار شما، گفتند: بلی گواهی دادیم تا نگویی روز قیامت که از ناآگاهان بودیم(7)».

با توجه به اینکه این عهد از تمامی انسان ها گرفته شده، عهد یهوه با بنی اسرائیل نیز باید مشمول آن باشد. ضمن اینکه قرآن در سوره اعراف، آیه 171، پیش از ذکر محتوای این میثاق، به بنی اسرائیل اشاره دارد و می فرماید: «و آنگاه که کوه را بر فراز ایشان مانند سایبانی بالا بردیم و پنداشتند آن را که بر ایشان فرود آید، بگیرید آنچه را به شما دادیم و یاد آرید آنچه را در آن است، شاید پرهیزگار شوید». لذا خداوند با آنان عمل به کتاب (احکام و قوانین الهی) و اینکه جز حرف حق و سخن راست به کسی نسبت ندهند را میثاق بسته بود. در حالی که یهوه در عهد با بنی اسرائیل می گوید: «شما را خواهم گرفت تا برای من قوم باشید و شما را خدا خواهم بود و خواهید دانست که من یهوه هستم و شما را به زمینی که درباره آن سوگند یاد کرد، خواهم رساند».

تعلیم و تربیت و جایگاه «باور به برگزیدگی» در آن

الف. نگاه یهود به انسان به منزله موضوع تربیت.

انسان موضوع تربیت است. نوع نگاه به انسان در هر مکتبی، تعریفی که آن مکتب از ماهیّت انسان و هدف او ارائه می کند، مسیر حرکت، انتظارات و روش تربیت او را روشن می کند. با توجه به کانون تمرکز مقاله که جست و جو در ریشه های باور به برگزیدگی قومی در میان یهودیان است، تعریف و تلقی یهودیت از انسان، مورد بررسی قرار می گیرد.

توصیف انسان

تلمود از انسان با عناوینی نظیر «جهان کوچک»، «موجودی شبیه خدا»، و دارای عظمت، یاد کرده است: «یک انسان با همه عالم آفرینش برابر است»، «بخشی از انسان آسمانی و بخش دیگرش زمینی است». اینکه انسان شبیه خدا آفریده شده، اساس تعلیمات دانشمندان یهود درباره وجود انسانی است. و بالاخره: «اگر انسان تورات را بیاموزد و رضایت پدر آسمانی خود را فراهم آورد همانند مخلوقات عالم بالا می شود(8)». اما آنگاه که برای چنین توصیف های متعالی از انسان ارائه دلیل می شود، موضوع قابل تأمّلی است:

«ساختمان اعجاب انگیز بدن آدمی سبب شگفتی دانشمندان یهود شده و آنها را به تحسین واداشته است. اگر در یک مشک پر از باد سوراخی به اندزه یک سر سوزن احداث گردد، فی الفور تمام هوا از آن خارج می شود؛ ولی بدن انسان دارای سوراخ های بی شماری است و مع ذلک روح او از آن خارج نمی شود(9)».

آنجایی که انسان به جهان کوچک تشبیه شده، آمده است:

«هر آنچه ذات قدوس متبارک در جهان خلق کرده است نمونه آن را در وجود انسان آفریده است... موهای انسان نمونه جنگل ها، لب های او نمونه دیوارها، دندان هایش نمونه درها، گردنش نمونه برج ها و... است»(10).

چنین تبیینی از انسان بسیار سطحی و مادی است؛ اینکه روح انسانی از جنس باد و هوا است و شباهت انسان به جهان به واسطه اعضای بدن اوست.

شرارت ذاتی انسان

«انسان چیست که دل به او مشغول داری یا بنی آدم که گناهش را کیفر دهی؟(11)».

یهود انسان را ذاتا گناهکار و شریر می شناسد و علت آن نیز گناه آدم و حوا در خوردن میوه از شجره ممنوعه است(12). تلمود به این امر صراحت دارد: «بیایید تا نسبت به اجداد خود حق شناس باشیم؛ زیرا ایشان اگر گناه نمی کردند، ما به دنیا نمی آمدیم». «و خیال دل انسان از طفولیت، بد است(13)». این بدی از بدو تولد با انسان است، تا اینکه در سیزده سالگی؛ یعنی زمان بلوغ شرعی که «برمیصوا» نامیده می شود، خوبی نیز در انسان ایجاد می گردد(14). تلمود تصریح می کند که انگیزه بدی بر دویست و چهل و هشت عضو انسان حکم فرمایی دارد؛ زیرا انگیزه بدی که در وجود اوست بر همه آنها حکومت دارد و انگیزه نیکی مانند زندانی است که محبوس باشد(15).

تلمود با این وجود، این انگیزه را یک تجهیز اساسی برای انسان می شمرد؛ این انگیزه به او امکان می دهد که وجودی کامل و دارای قوه تمیز بشود؛ زیرا بدون این انگیزه برای انسان امکان بدی وجود نمی داشت و در نتیجه نیکوکاری نیز معانی خود را از دست می داد(16). از فحوای کلام علمای یهود در تلمود این گونه به دست می آید که منظور از انگیزه بدی به ویژه تمایلات جنسی است.

اما تأکید بر گناه ذاتی در این حد باقی نمی ماند، بلکه به آنجا می رسد که به انسان به دلیل ناتوانی در چیرگی بر انگیزه بدی، مجوز گناه داده می شود: «اگر انسان می بیند که انگیزه بدی بر او چیره می شود و نمی تواند این انگیزه را مغلوب سازد، به مکانی رود تا در آنجا ناشناس باشد. جامه سیاه بر تن کند (شاید این کار باعث هشیاری و دست کشیدن از گناه شود)، هر آنچه که دلخواهش بود انجام دهد، لکن باعث آن نشود که نام مقدس خدا در نظر مردم خوار گردد(17)».

آنگاه در توضیح این خواری، اضافه می کند: «... لااقل رفتارش به رسوایی نیانجامد، زیرا رسوایی او باعث بی حرمتی و خواری نام مقدس خدا نیز خواهد گردید(18)». جای سؤال دارد که چرا معصیت افراد بشر، نام خداوند را خوار خواهد کرد؟ و آیا دستور به سلامت نفس و اخلاق، احترام و حرمت نام خداوندی است یا اصلاح و سعادت انسان؟ و آیا گناه و معصیت در خفا یا آشکار آنگاه که با تعمّد انجام شود، چقدر تفاوت دارد؟ و بالاخره بیان قرآن کاملاً نافی چنین اندیشه ای است آنجا که می گوید: «اگر تمامی شما هم کافر شوید عاجزکننده خدا نخواهید بود(19)، و خداوند غنی مطلق و شما (انسان ها) فقیر و محتاج هستید(20)».

این باور یهود در موضوع اختیار انسان نیز تأثیرگذار است. در تلمود آمده:

«از آنجا که انگیزه بدی، بخش ذاتی و لاینفک وجود انسان است، این پرسش پیش می آید که آیا انسان مجبور به گناه نیست؟(21)».

اما عاقبت این غریزه شوم آن است که در جهان آینده چون دیگر به وجود آن برای حفظ و بقای نسل بشر نیازی نیست، خداوند آن را در مقابل همه ذبح می کند(22).

کاستل در کتاب خود آیاتی از کتاب مقدس را درباره انسان ارائه می دهد که دال بر تحقیر انسان است. آنگاه اضافه می کند: «در طرز تفکر عبرانی نه چیزی که آدمی را به خودسازی تشویق کند وجود دارد و نه آرمانی که وی را برای نیل به کمال توانا سازد». بلکه جمیل ترین بهره از فکر عبرانی از آگاهی یهود بر گناه انسانی و تجربه فاجعه قومی، پرورش یافته و نه از وقوف بر دست آوردهای او در کارزار، حکمت یا هنر(23). راسل نیز معقتد است که یهودیان مانند مسیحیان درباره گناه بسیار می اندیشند ولی کمتر کسی از آنان خود را گناهکار می پندارد(24).

با تمامی این احوال، تلمود انسان را دارای اختیار و آزاد می شناسد:

«مشیّت خداوند بر این تعلق گرفته که فرمان های تقدیر را با اراده انسان در هم آمیزد تا انسان بتواند هرطور دلخواه اوست متّقیانه یا شریرانه رفتار کند».

به همین ترتیب، یهود به وجود فطرت در انسان نیز قائل است. در تلمود آمده: «وقتی انسان در زهدان مادر است، آنگاه همه تورات را به او می آموزند. ولی هنگامی که وارد عرصه این جهان می شود فرشته ای می آید و سیلی بر بناگوش او می زند و کاری می کند که او تمامی توراتی را که آموخته است فراموش کند. از زهدان خارج نمی شود تا اینکه به او سوگند می دهند که عادل و نیکوکار باشد و نه شریر و بدکار، و حتی اگر همه جهانیان به تو بگویند که نیکوکار هستی، تو در نظر خودت بدکار و ظالم باش و در تهذیب اخلاق خود بکوش(25)».

میان این تعبیر و دیدگاه افلاطون، مشابهت وجود دارد. آنجا که معتقد است انسان به واسطه حضور در عالم مُثُل از همه چیز آگاه است اما به هنگام تولد همه را فراموش می کند.

پیام این تعبیرات آن است که در نهاد انسان زمینه ای قبلی برای پذیرش تورات وجود دارد و گرایش او به تورات، گرایشی نهادی و ذاتی و اصطلاحا فطری است. سوگند قبل از تولد انسان نیز تثبیت میل فطری گرایش به خیر را عنوان می کند.

بی تردید گرد آمدن این باورها در کنار یکدیگر میسر نیست. پذیرش باور به گناهکاری ذاتی انسان چگونه با سوگند به خیر، وجود آموزه های تورات در نهاد انسان و آزادی و اختیار انسان قابل جمع است؟ با وجود چنین تعارض هایی، علمای یهود درصدد برنیامده اند تا برای آن توضیحی ارائه دهند.

هدف حیات انسان

تعهد و مسؤولیت انسان در پیمان و میثاق بنی اسرائیل با یهوه، بندگی یهوه بود. به علاوه، تلمود به زیبایی بیان می کند که: «مقصود از آفرینش انسان آن بود که به او امکان داده شود تا حمد و ثنای آفریننده جهان را به زبان آورد(26)». اما کاستل معتقد است که در یهودیت، آرمانی که بتواند انسان را برای نیل به کمال توانا سازد، وجود ندارد(27). دلیل این امر نیز آن است که تمامی آرمان یک یهودی، آرمان قوم او؛ یعنی نیل به ارض موعود و تحقق برگزیدگی قوم است. آن گونه که نیل به این هدف عین و تمام این آرمان است. انسان یهودی همواره در قوم حل شده و کمتر نیز مورد خطاب قرار می گیرد.

آموزه های عملی تعریف انسان در آیین یهود

محصول تعریف و توصیف های تورات و تلمود درباره انسان چه تصویری را درباره او ترسیم می کند؟ انسان یهود به شدت به مادیّت آغشته است. روح او چیزی نظیر باد یا هوا است. ذاتی گناه آلود که از آن لاجرم و حتی مجبور به گناه است، او خود به ندرت مورد خطاب است و بلکه هویت او در قومیت اوست که معنا می یابد، بلاتکلیف است. از سویی دارای ذاتی خیّر و از سوی دیگر تحت حکومت انگیزه بدی معرفی می شود. حتی توصیف خداوند نیز برای او به مادیت شباهت و نزدیکی بیشتری دارد تا معنویت: خداوند سه هزار و پانصد سال از من دور است؛ زیرا در آسمان هفتم است و هر آسمان از آسمان دیگر پانصد سال راه، فاصله دارد(28). یهود در میان پیشوایانش بنابر تعریف منابع خود، عارف ندارد. بسیاری از پیشوایان و بزرگان یهود در این منابع، توصیفی موجه ندارند. موسی، یوشع بن نون، داوود، سلیمان و حتی لوط علیهم السلام هر یک به طریقی چهره شان خدشه برداشته است که در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت. تمامی این موارد انسان یهود را انسانی غیرعارف می سازد که به جهان مادی بسیار نزدیک تر خواهد بود تا جهان معنویت و شهود. و همین امر به نوبه خود می تواند، عاملی برای ارزشمندی قوم شود؛ زیرا انسان در این نگاه و با این خصوصیات، فی نفسه موجود ارزشمندی نیست؛ لذا میل به تأیید خویشتن انسانی ناکام می ماند. همین امر می تواند از عوامل زمینه ساز در پذیرش ارزشمندی، چیزی فراتر از انسان قوم باشد که انسان یهودی با اتّصاف به آن به احساس ارزشمندی و هویت نایل آید.

ب. حفظ حیات قومی، هدف تعلیم و تربیت در آیین یهود

به تبع بزرگ ترین آرمان آیین یهود، هدف تعلیم و تربیت نیز حفظ حیات قومی است. برای تحقق این امر لازم است که هر یهودی به عنوان عضو جامعه یهود، هویت یابد. این کار مهم ترین وظیفه تربیتی محسوب می شود. تلمود صریحا می گوید:

«وظیفه و مسؤولیت اصلی که بر عهده والدین گذاشته شده این است که فرزندان خود را برای سراسر عمر به عنوان اعضای جامعه یهود تربیت کنند. هدف این تربیت آن است که ایشان را به صورت حلقه های محکم و مطمئن در زنجیر پیوستگی ملت اسراییل درآورند تا میراث مذهبی که به وسیله نسل های پیشین به پدران رسیده است، بدون آنکه خللی در آن راه یابد، به فرزندان و نسل های بعدی منتقل شود(29)».

ج. موضوع برگزیدگی در تربیت اجتماعی

آنچه درباره تربیت اجتماعی در آیین یهود می توان ارائه کرد، سه نکته مهم را در برمی گیرد: نخست آنکه، تعریف جامعه در این منظر جامعه یهودی است نه جامعه انسانی که اعم از یهود و غیریهود است. دوم آنکه، رهنمودهایی که در این باره ارائه شده، حُسن همزیستی با هم کیشان را محور توجه قرار داده است. بر این اساس، به معاشرت با همنوعان تأکید می کند که: «دو نفر بهتر از یک نفرند(30)»؛ «خود را از جامعه جدا مساز و... انسان باید پیوسته با همنوعانش هماهنگ و سازگار باشد» و نیز «انسان باید وظایف خود را نسبت به همنوعان، درست مانند وظایفی که نسبت به خداوند دارد انجام دهد»(31).

توصیه هایی از این نوع به کرّات در تلمود ذکر شده است. اما آنچه شاهد اختصاص این توصیه ها به هم کیشان است، نوع رابطه ای است که در ارتباط با بت پرستان (غیریهود) توصیه شده است:

«وقتی یک یهودی و یک بت پرست برای اقامه دعوی به نزد تو می آیند، اگر می توانی یهودی را از روی قوانین یهود، حاکم اعلام کنی، این کار را بکن و به آن بت پرست بگو قانون ما چنین است. اگر بتوانی یهودی را از روی قانون بت پرستان، حاکم اعلام کنی، این کار را بکن و به آن بت پرست بگو که قانون شما چنین حکم می دهد(32)».

تلمود وجود چنین توصیه ای را تلافی بی عدالتی هایی می داند که یهودیان در دادگاه های بت پرستان (غیریهود) تحمل کرده اند. نیز اینکه این توصیه از سوی خاخام های دیگر رد شده زیرا انجام آن باعث خواهد شد که دین یهود در نظر جهانیان خوار گردد. مقایسه چنین توصیه ای با توصیه ای نظیر اینکه: «مبادا ستم قومی تو را وادارد که از حق تجاوز کنی و عدالت بورز که به حق نزدیک تر است(33)». تفاوت دو آیین را در تأکیدشان بر عدالت به خوبی نمایان می سازد؛ اما جز آن حتی دلیل مخالفت با این توصیه را، خاخام ها، خطر خواری یهود در اذهان و نه ارزش عدالت عنوان کرده اند.

د. موضوع برگزیدگی در تربیت سیاسی

به نظر می رسد محتوای تربیت سیاسی در نظام تربیتی یهود را باید کاملاً با محتوای تربیت اجتماعی آن ملازم دید. توصیه به ثروت (برکت در انبارهاست) و توصیه به پنهان کاری و اجتناب از اینکه نام افراد بر سر زبان ها بیفتد و توجهی جلب شود، منجر به کسب قدرت پنهان می شود؛ لذا محصول این نوع تربیت، دوگانگی چهره در فرد یهودی خواهد بود. در ظاهر، آرام، وفادار و تابع قانون مملکتی که در آن مقیم است و در باطن در پی ثروت و به تبع آن قدرت در راستای هدف تاریخی جامعه اسراییلی.

اگر این فرضیه غلط باشد، حاصل تربیت سیاسی فرزندان اسراییل، پرورش افرادی بی تفاوت و فاقد حساسیت نسبت به بی عدالتی و شرایط اجتماعی اطراف خود خواهد بود. در حالی که شواهد تاریخی، به ویژه در دوره معاصر، مبیّن تلاش یهود برای نیل به آرمان های قومی است.

الگوها در تعلیم و تربیت یهود؛ فرزند فرهنگ قومیت گرایی

نقش الگو در تعلیم و تربیت بر هیچ کس پوشیده نیست. در مورد ادیان الهی، ارائه الگوهایی کامل، مقدس و پاک به پیروان، مهم ترین روش تربیتی محسوب می شود. در روان شناسی نیز موضوع همانندسازی و اهمیّت آن در ساخت شخصیت انسان به ویژه در دوره طفولیت و نوجوانی مورد توجه است. اما تفاوت آنجاست که روان شناسی بر مکانیزم و اهمیّت همانندسازی تأکید می ورزد. اما ادیان، نمونه های عملی را برای تقلید و پیروی معرفی می کنند.

در آیین یهود، نوع توصیف و معرفی برخی شخصیت های مهم و مقدس، به گونه ای است که در تحلیلی منطقی و تربیتی نمی توانند واجد شرایط الگوبودن باشند. به توضیح کتاب مقدس یهود درباره برخی شخصیت های الهی توجه کنید:

1. آدم ابوالبشر، و اولین پیامبر در تورات، اولین گناهکار و فریب خورده است که از حکم خداوند سرپیچی کرده است او باعث شده که ذات تمامی انسان ها در تمامی نسل ها گناهکار گردد.

2. ابراهیم علیه السلام از سر اضطرار و برای حفظ جان خود و همسرش ادعا می کند از طرف پدری، برادر ساره است و در واقع با محارم خود ازدواج کرده است(34).

3. ساره که در قرآن همکلام ملائکه است(35) در حالی که زن ابراهیم علیه السلام بوده است، فرعون او را به زنی گرفته است(36).

4. یعقوب پیامبر الهی و سرسلسله بنی اسراییل به تصریح تورات برای گرفتن برکت از پدرش خدعه کرده و حق برادرش را پایمال کرده است.

5. لوط پیامبر آنگاه که از عذاب قوم نابکار رها شد و در مکانی همراه با دو دخترش پناه گرفت، به اظهار تورات توسط دخترانش شراب نوشانده شد و دختران بدون اطلاع پدر با او همخوابی کردند تا نسلی از لوط بماند. دو نسل موآبیان و عمونیان بازماندگان لوط از چنین رابطه ای هستند(37).

6. داوود پیامبر به همسر یکی از سرداران خود طمع و او را تصاحب کرده و شوهرش را عمدا به کشتن می دهد. بنا بر اظهار تورات، سلیمان علیه السلام ماحصل این ازدواج است و این زن صدمین همسر داوود بوده است(38). چنین نقلی کاملاً متفاوت با توضیح قرآن درباره داوود در سوره «ص» است.

7. سلیمان علیه السلام به تصریح تلمود یک ساحر است که تمامی افسون و سحر عصر خود را می داند و روح های خبیث و شریر زیادی را تسخیر کرده است(39).

8. هارون نبی علیه السلام ، پیامبر خدا یک بت تراش است که سازنده گوساله زرّین برای بنی اسراییل در غیاب موسی علیه السلام است(40).

9. موسی علیه السلام که مهم ترین شخصیت آیین یهود است، به دلیل رفتارش از قدم گذاشتن به ارض موعود محروم شد و به تبع او بنی اسراییل نیز محروم شدند؛ یعنی اوست که باعث سرگردانی قوم است نه رفتارها و تمرّدهای قوم.

موارد بسیار دیگری نیز از این نوع در کتاب مقدس درج شده است. همان طور که ملاحظه می شود، این شخصیت ها که همگی به تصریح قرآن از انبیای الهی و بسیار والا و مقدس هستند، چهره و عملی مخدوش دارند آن قدر که به هیچ وجه نمی توان ایشان را دارای صلاحیت الگویی دانست؛ به گونه ای که چنانچه بنی اسراییل شخصیت هایی با چنین توصیف هایی را به عنوان الگو برگزیند، بسیار طبیعی خواهد بود که از حیث سلامت اخلاقی و رفتاری، متزلزل گردد.

تعلیم و تربیت یهود از این حیث دچار دشواری و کاستی است؛ زیرا چنانچه چنین نمونه هایی به عنوان الگو مطرح شوند، محصولات تعلیمی، تربیتی آن با آرمان های اصیل تعلیم و تربیت، همخوانی نداشته و از ارزش های انسانی اصیل به دور خواهند بود؛ و اگر این موارد را حذف کرده و نادیده بگیرد، چه نمونه هایی را جایگزین آن کرده و به عنوان الگو ارائه داده یا می دهد؟

از سوی دیگر آنچه عملاً رخ داده این است که تورات، کتب انبیاء و تلمود، هیچ یک درصدد برنیامده اند که این ابهامات و اتهامات را از بندگان برگزیده خداوند رفع کنند. لذا شخصیت های مقدس یهود با همین توصیف و شرح الگوهای عینی و واقعی این قوم نیز محسوب می شوند. بدین ترتیب، در نظام تربیتی یهود خلأ جدی در ارائه شخصیت های الگویی وجود دارد ومهم تر از آن با چنین الگوهایی ارزش های اصیل، جای خود را به اموری ضد ارزش می دهد.

عجیب است که در ده فرمان، جمله «زنا مکن» به صراحت آمده است و تلمود، سحر و افسون و خیانت را گناه می شمارد؛ اما درباره اینکه چنین اعمالی چگونه از سوی این بزرگان که همگی پادشاه یا نبی و پیامبر هستند سر می زند، چیزی یافت نمی شود.

تصوری که از سکوت منابع در این باره ایجاد می شود این است که از منظر یهود، این افراد و اعمالشان فی نفسه دارای اصالت و ارزش هستند. به گونه ای که عمل ایشان معیار درستی و نادرستی اعمال است. در حالی که ارزش ها فراتر از افراد، و دارای وجود مستقل هستند و اعمال افراد بر اساس ارزش ها سنجیده می شوند نه ارزش ها بر اساس افراد. در این صورت ریشه های اصلی چنین باوری به احساس ویژه و خاص بودن این قوم بازمی گردد که «هرچه آن خسرو کند شیرین کند».

تعلیم و تربیت در کشور اسراییل و مقوله «برگزیدگی»

علی رغم تلاش صهیونیزم برای آنکه داشتن دولتی برای یهودیان را حق الهی جلوه دهد(41)، اینک که این امکان فراهم شده، یهودیان مایل به پیوستن به آن نیستند و فقط 20% یهودیان در آن ساکن شده اند که تمایل به مهاجرت از اسراییل این میزان را نیز تهدید می کند. علت این عدم تمایل را باید در این نکته جست و جو کرد که دیگر یهودیان توسط مردم جوامع مورد سکونتشان پذیرفته شده اند و از سوی دیگر تحولاتی که در نسل جدید یهود به وجود آمده، باعث پایبندی کمتر آنها به سنن یهودی شده است(42).

این مقاومت، موجب آن است که تا دولت اسراییل هدف تعلیم و تربیت را به دو تقسیم کند؛ زمینه سازی برای جذب مردم و جوانان خارج از اسراییل (تعلیم و تربیت دیاسپورا) و تبدیل یک یهودی مهاجر به یک وابسته و همبسته کشور اسراییل (تعلیم و تربیت داخلی اسراییل). از آنجا که تعارض شدید فرهنگی میان خانواده و مدرسه، آموزش های مدرسه را تهدید می کند، مقابله با فرهنگ خانواده و حاکمیّت فرهنگی که ادامه حیات اسراییل را تضمین کند، دارای اهمّیّت است. در این میان باور به برگزیدگی، مهم ترین اصلی است که در محتوای آموزشی ارائه می شود. شواهد تحقیقاتی(43) مؤید آن است که محصولات تربیتی مدارس اسراییل کسانی هستند که معتقدند توسط دشمنان یهود محاصره شده اند و چاره ای جز جنگ و کشتار ندارند.

جمع بندی

واقعیت آن است که باور به برگزیدگی در آیین یهود، ریشه های تاریخی دارد و از آنجا که دقیقا چنین اعتقادی با انتظاری که از یک آیین توحیدی و الهی می رود. متعارض است. در اینکه در مبانی اعتقادی اصیل یهودیت نیز ریشه داشته باشد قابل تردید است؛ اما همان ریشه های تاریخی چنین باوری، پیامدهای خاص داشته به گونه ای که جریانی تعاملی را میان مردم یهودی و جوامع غیریهودی باعث شده است. خود خاصه بینی، یهودی را به انزوای گتوها کشیده و از وی موجودی غیراجتماعی ساخته و ارتباط او را با ملت ها و تمدن ها قطع کرده است. از سوی دیگر یهودیان نفرت هایی در درون خود نسبت به دیگران پرورش می دهند. همین خودخاصه بینی و واکنش های ناشی از آن توسط یهودیان، در غیریهودیان نیز حساسیت های زیادی را ایجاد می کند؛ به گونه ای که عکس العمل های منفی و خشنی را علیه یهودیان زمینه سازی می کند. چنین رفتارهایی در اروپا سابقه طولانی داشته است. بوبر، مبارز و فیلسوف یهودی می گوید: «ملیّت، ارزش برتر نیست... اعتقادات ملیّت گرایانه و روحیّه ملیّت پرستی تا آنجا معتبر است که در یک ملت فی نفسه هدف نشود... یهودیان چیزی بیش از یک ملت هستند، آنان اعضای یک جامعه ایمانی اند... اگر به جای افتخار، به زندگی کردن در تسلیم به خدا از منتخب بودن به خود می بالید این جنایتی در حق خداست(44)».

 


1. راسل، برتراند (1373)، تاریخ فلسفه غرب (کتاب دوم)، ترجمه نجف دریابندری، تهران: پرواز ، تورات سفر لاویان.

2. کهن، ابراهام، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی.

3. تلمود، ص 363.

4. همان، ص 367.

5. همان، ص 363.

6. تورات، سفر خروج، باب 6: 6-8.

7. اعراف: 172.

8. تلمود، ص 88 - 87.

9. تلمود، ص 91 - 90.

10. همان: 91.

11. عهد عتیق، کتاب ایوب، باب هفتم.

12. تورات: سفر تکوین.

13. تلمود: ص 109.

14. همان: ص 92.

15. همان: 107 - 108.

16. همان: ص 18.

17. همان: ص 111 - 110.

18. همان: ص 111.

19. نور: 57.

20. فاطر: 15.

21. تلمود: ص 111.

22. همان: ص 111

23. کاستل، ای. بی (1364)، آموزش و پرورش کهن و نوین، ترجمه مهین میلانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

24. راسل، برتراند (1373)، تاریخ فلسفه غرب (کتاب دوم)، ترجمه نجف دریابندری، تهران: پرواز.

25. تلمود: ص 91.

26. تلمود: 88.

27. کاستل، ای.بی (1364)، آموزش و پرورش کهن و نوین، ترجمه مهین میلانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

28. عهد عتیق، عهد جدید، انجمن کتاب مقدس، 1978، ایران، چاپ دوم.

29. تلمود: ص 191.

30. عهد عتیق، جامعه سلیمان، باب 9: 4.

31. کهن، ابراهام، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی.

32. کهن، ابراهام، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی.

33. مائده: 8.

34. تورات، سفر پیدایش، باب 14: 12 و 13.

35. سوره هود.

36. تورات، سفر پیدایش، باب 14: 19 - 10.

37. تورات، سفر پیدایش، باب 20: 38 - 31.

38. تورات: کتاب دوم سموییل.

39. تلمود: ص 277.

40. تورات، سفر خروج، باب 32: 25 - 21.

41. گارودی، روژه (1369)، پرونده اسراییل و صهیونیزم سیاسی، ترجمه دکتر نسرین حکمی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

42. عطاری، عادل توفیق (1368)، تعلیم و تربیت صهیونیستی، ترجمه مجتبی بردبار، تهران: زیتون.

43. عطاری، عادل توفیق (1368)، تعلیم و تربیت صهیونیستی، ترجمه مجتبی بردبار، تهران: زیتون.

44. گارودی، روژه (1369)،پرونده اسراییل و صهیونیزم سیاسی، ترجمه دکتر نسرین حکمی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان