ماهان شبکه ایرانیان

گزارش ویژه ؛ نفت، سلطه، کودتا

گذر به آینده هر ملتی از میان تاریخ گذشته و عرصه بروز شکستها و پیروزیها در آن نمایان می گردد. نتیجه تکرار و توالی وقایع در خاطره قومی ملتها مجموعه ای از رویدادهای مهم هر عصر و زمانه است که از یک سو زبان حال آن دوره و از دیگر سوی سرگذشتی برای نسلهای آینده به شمار می رود

گذر به آینده هر ملتی از میان تاریخ گذشته و عرصه بروز شکستها و پیروزیها در آن نمایان می گردد. نتیجه تکرار و توالی وقایع در خاطره قومی ملتها مجموعه ای از رویدادهای مهم هر عصر و زمانه است که از یک سو زبان حال آن دوره و از دیگر سوی سرگذشتی برای نسلهای آینده به شمار می رود. تاثیر جاودان این حوادث بر زندگی و سرنوشت معاصران و آیندگان امری نیست که کسی آن را در نیافته باشد. از آنرو که پدیده های تاریخی تاثیرات عمیق خود بر تحولات سیاسی و اجتماعی کشورها را تا سالها حفظ می کنند، آیا عقلانی است که با گذشت ماهها و سالها بی آنکه به سراغ رازهای نهان و پیچیدگیهای روایی آنها برویم، این رویدادهای عظیم را در حاشیه ای از خاطرات محض مدفون نماییم. هرچند که گستره پهناور و دامنه وسیع گذشته، بررسی موشکافانه یکایک آنها را امکان پذیر نمی سازد اما «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید.» اکنون که هویتها مجددا با معیارهای تاریخی مشخص شده و ملتها بیشترین زیانها را از بابت اشتباهات خود در گذشته می بینند، چرا به سراغ متن نرفته و همچنان به تقلای خود در حاشیه ادامه دهیم. تاریخ معاصر ایران به عنوان بخشی مهم از متن اصلی پیشینه ما، با تمام فراز و نشیبها و لحظه های ناب و بی نظیرش، گنجینه ای از تعبیرهای تلخ گرفته تا تدبیرهای شیرین پیش روی ما نهاده است. اگر باور کنیم اندیشه های بزرگ در موقعیتهای بزرگ حاصل می شوند، تنها گزینه ما در هنگامی که امکان تجربه ملموس و عینی رخدادهای بی بدیل تاریخ معاصر وجود ندارد، شبیه سازی ذهنی آنها جهت مطالعه هرچه دقیق تر خواهد بود. باید که لحظه ها را دریابیم و هنوز که برخی شاهدان و چهره های مانای این حوادث در میان ما هستند، باورها، پژوهشها و تلقیات خود را با شرح بی واسطه آنان آشنا سازیم. گره های کور در تاریخ معاصر، تنها با بازگویی چندباره است که گشوده خواهد شد. بی تردید واقعه 28 مرداد 1332 را نیز می توان از جمله نقاط بغرنج تاریخ معاصر ایران دانست. حساسیت و اهمیت این واقعه را می توان هم در سیر وقوع و هم در نتایج مصیب بار حاصله جستجو کرد. همانگونه که حوادث صبح تا شام 28 مرداد، روزها، ماهها و سالهای متمادی بر روند تحولات و سرنوشت و مقدرات آتی کشور تاثیر داشت، بررسی ویژگیها، ابعاد و نتایج آن را نیز نمی توان در یک روز به انجام رساند. در پنجاهمین سال سپری شده از این رویداد چه بسیار مسایل و بخشهایی که هنوز جای پژوهش و تحقیق بیشتری دارد. بررسی دقیق قیام 30 تیر 1331، مساله ملی شدن صنعت نفت، نقش سرویسهای جاسوسی غرب در کودتا، مناسبات و روابط دکتر مصدق و آیت الله کاشانی و شناخت دقیق تر کودتاگران از جمله این موارد می باشند. با این حال خداوند را سپاس می گوییم که در پنجاهمین سالگرد این واقعه قرعه را به فال نیک نشاند و همایشی ارزشمند و در نوع خود منحصر به فرد در این خصوص برگزار گردید. در بستر مناسبی که این همایش برای گفت و شنود در زمینه دلایل موفقیت و شکست نهضت ملی شدن نفت و متعاقبا، حادثه 28 مرداد فراهم آورد به وضوح می توان اندیشه ارتقای خودآگاهی تاریخی بین توده های مردم، محققین و خصوصا نسل جوان را مشاهده کرد، چرا که بررسی جزیی تر برخی زوایای واقعه و نقد آگاهانه ازجریانات و رجال مرتبط با رویدادها از اهداف عمده این گونه همایشها به شمار می روند. ماهنامه زمانه با ارایه گزارش پیش رو، سعی دارد هرچه بیشتر شما عزیزان را در جریان چگونگی برگزاری این همایش و روند ارایه مباحث در آن قرار دهد. ما نیز همچون سایر همکاران در حوزه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی سیاسی تاریخی امیدواریم، روند برگزاری چنین گردهم آییهایی کماکان تداوم یابد.»

خبر برگزاری همایشی پیرامون کودتای 28 مرداد از سال 1380 مطرح بود و علاقه مندان و محققین در طی 3 سال اخیر همواره جویای چگونگی، زمان و مکان این گردهم آیی بودند. سرانجام پس از مذاکرات و رایزنیهای فراوان زمینه همکاری میان موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سازمان صدا و سیما و بنیاد پژوهشی فرهنگی غرب شناسی جهت برگزاری این رویداد مهم به وجود آمد. در پی این توافق، دبیرخانه همایش در بهمن ماه سال 1381 با انتشار فراخوان جهت بهره برداری از آثار محققان، آغاز به کار کرد. با شروع فعالیت دبیرخانه و دریافت مقالات، هیات علمی همایش نیز با هدف مشخص نمودن محورها و ایجاد ارتباط با جامعه علمی تحقیقاتی کشور و ارزیابی مقالات واصله فعالیت خود را آغاز نمود. ماحصل اتمام مراحل مقدماتی، در سال جاری و مصادف با پنجاهمین سالگرد وقوع کودتای 28 مرداد، همایشی تحت عنوان «نفت، سلطه، کودتا» بود. عنوان این گردهمایی از همان ابتدا اهتمام برگزارکنندگان در جهت ارزیابی هرچه دقیق تر زمینه ها و علل وقوع کودتا در پرتوی واکاوی مسایل مربوط به ملی شدن صنعت نفت، نفوذ و دخالت خارجی و سرانجام چگونگی وقوع کودتا را نشان می داد.

صبح روز 28 مرداد پس از ورود و استقرار مدعوین و هیات رییسه در سالن برگزاری همایش، برنامه های اجلاس رسما با تلاوت آیاتی از کلام الهی آغاز شد. پس از اجرای سرود شکوهمند ملی و نمایش فیلم کوتاهی در خصوص 28 مرداد 1332، دکتر حداد عادل به عنوان رییس جلسه همایش، ضمن خیرمقدم به حضار آغاز همایش یکروزه «نفت، سلطه، کودتا» را اعلام کرد. وی ضمن ارایه گزارش اجمالی و دستور کار همایش، در بحث مقدماتی خود اهمیت و ارزش پرداختن به واقعه کودتای 28 مرداد را متذکر گردید. دکتر حداد عادل طبق برنامه همایش که در اختیار تمام حضار قرار گرفته بود برای آغاز سخنرانیها از دکتر محمد حسن سالمی درخواست کرد تا به عنوان اولین سخنران جلسه همایش در جایگاه سخنرانان قرار گرفته و به ایراد مطالب خود بپردازد. عنوان سخنرانی دکتر سالمی «پنجاهمین سالگرد قیام 30 تیر 1331» در نظر گرفته شده بود. دکتر سالمی سعی کرد زمینه های به وجود آمدن قیام سی ام تیر 1331 و بررسی عملکرد دکتر مصدق و چگونگی ایجاد تفرقه میان وی و آیت الله کاشانی را مورد بررسی دقیق تر قرار دهد. وی در این مورد اظهار داشت: «دکتر مصدق با نیرویی که از جناح ملی و مذهبی جامعه به رهبری آیت الله کاشانی کسب کرده بود سبب هراس استعمار گردید که در نتیجه دسیسه گران در صدد برکناری یا جدایی وی از این نیروی عظیم دینی سیاسی برآمدند.» سالمی در ادامه، واقعه 30 تیر 1331 را سرآغاز جدایی مصدق از نهضت دینی ملی دانست و گفت: «از دست دادن اهرمهای قدرت و بی اطلاع گذاشتن مردم تنها برای حفظ وجاهت شخصی از سوی مصدق نتیجه ای جز نابودی ملت و بازگشت به استعمار نداشت.» به نظر می رسید دکتر سالمی بیشتر قصد بررسی عملکرد مصدق خصوصا در آستانه وقوع کودتا را داشته و در این روند نیز بر نکات منفی و ضعف از دید خود تاکید دارد. از آنجا که نام دکتر محمد حسن سالمی در نامه معروف آیت الله کاشانی به مصدق نیز آمده است در پایان سخنرانی، دکتر حداد عادل با مطرح کردن بحث نامه فوق و ابهامات و سوالات موجود درباب آن از آقای سالمی درخواست کرد در هنگام برگزاری میزگرد و پرسش و پاسخ انتهایی همایش به این موضوع پرداخته و به پرسشهای احتمالی شرکت کنندگان پاسخ دهد. پس از ترک جایگاه سخنرانان از سوی دکتر سالمی، دکتر ابراهیم متقی به عنوان دومین سخنران، ارایه مطلبی با عنوان «بی ثباتی سیاسی و مداخله خارجی (مطالعه موردی کودتای 28 مرداد)» را آغاز نمود. دکتر متقی کودتای 28 مرداد را نمادی از دخالت خارجی برشمرد و از سوی دیگر مداخله بیگانگان را امری اجتناب ناپذیر در سرنوشت کشورها دانست. وی معتقد بود که هرچند کودتا صرفا نماد مداخله خارجی می باشد اما با گذشت زمان، این نمادها با تحول در وضعیت مردم و سیستمهای حاکم بر روابط بین الملل در سطح جهانی تغییر می یابند. کودتای 28 مرداد 1332 هرچند توسط نیروها و عوامل خارجی و بیگانه صورت پذیرفت اما هیچگاه نباید مالفه های درون ساختاری خصوصا نقش نخبگان و روشنفکران در آنرا فراموش کرد. دکتر متقی در این زمینه گفت: «کودتا در تحلیل من یک متغیر وابسته است و زمانی رخ خواهد داد که همبستگی مردم و مقاومت مدنی آنها به حداقل و پایین ترین درجه، افول پیدا کند.» وی بر این باور است که توسعه نامتوازن، ناهمگون و غیراصولی، جامعه را به سوی هرج و مرج و بی نظمی پیش خواهد برد. از سوی دیگر سرخوردگی توده ها نیز عاملی مهم و اساسی در فروپاشی اجتماعی یک جامعه مدنی به شمار می رود. دکتر متقی در ادامه سخنرانی خود، به عوامل بروز کودتای 28 مرداد اشاره نمود و افزایش انتظارات از نهضت ملی شدن نفت را از جمله مهم ترین عوامل بروز کودتا دانست. وی معتقد است که مبارزه با استعمار و حرکت در جهت ملی کردن صنایع بزرگ در کشور به آهستگی توقع مردم را افزایش داد و در نتیجه حرکت به سوی عوامزدگی که مشخصه بارز آن حداکثرگرایی است افزایش یافت. در پی بروز جوّ عوامزده و احساساتی، روشنفکران و نخبگان فکری جامعه به سمت انفعال سوق داده شدند. نتیجه گوشه نشینی نیروهای فکری و پیشرو در هر جامعه ای منجر به سردرگمی نهضتها و آمیخته شدن شعارها و اهداف واقعی با خواستهای مجازی و غیرملموس خواهد بود. دکتر متقی عدم توجه به شرایط جهانی و محیط پیرامونی کشور در برهه زمانی وقوع کودتا را از جمله عوامل موثر شکست نهضت ملی شدن نفت و کودتای 28 مرداد دانست. وی با ارایه مقاله خویش سعی کرد با بهره برداری از عقاید نظریه پردازان سیاسی نظیر اکشتاین، تانتر و رومل و با اشاره بر رفتار خصومت آمیز داخلی در نظامهای سیاسی، دو نوع نظام با ثبات و بی ثبات را از یکدیگر متمایز سازد. دکتر متقی بیشتر با استفاده از عقاید رومل و تانتر که مولفه هایی نظیر آشوب و هرج و مرج را در وقوع کودتاها تبیین می نمایند، قصد داشت این تئوری را با حوادث 28 مرداد تطبیق دهد. با پایان یافتن مبحث تئوریک دکتر متقی، نوبت به سخنرانی دکتر هرمیداس باوند با عنوان «نفت، سیاستهای بین المللی و کودتای 28 مرداد» رسید. دکتر باوند با پیشینه طولانی در زمینه تحقیقات در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی با ارایه مقاله خود به ارتباط موجود بین موضوع نفت و سیاستهای جهانی پرداخت. وی در این زمینه اظهار داشت: «اصولا ساختار ژئوپولتیک ایران طوری است که از تحولات بین المللی نمی تواند دور باشد. بنابراین ایران همواره باید باتوجه به قدرتهای جهانی و سیاستهای آنها و عملکرد سیستم حاکم بر روابط بین الملل، به اتخاذ سیاستهای مناسب اقدام نماید به طوریکه همواره این سیاستها مستقل و مفید واقع شود.» وی در ادامه 3 خیزش عمده 100 سال اخیر ایران را نهضت مشروطه، حرکت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی دانست. دکتر هرمیداس باوند در ادامه سخنرانی خویش به موضوع نفت و تاثیر آن بر تحولات کشور پرداخت و سخنان خود را چنین پی گرفت: «ما هرگز نباید نقش انرژی را در گذشته و حال نادیده بگیریم. نفت در سالهای اخیر و پس از اکتشاف هرگز به نفع ساختار ملت و دولت ایران بکار نرفته است. حتی از حیث ارزش و کارکرد اقتصادی نیز از تعادل صحیحی برخوردار نبوده است. به طوریکه در سالهای اولیه استخراج درآمد انگلستان از نفت چند برابر درآمد ایران بود. علاوه بر این کشورهای قدرتمند مانند انگلستان و روسیه همواره درصدد بهره برداری حداکثر از درآمدهای نفتی ایران به طریق مستقیم یا غیرمستقیم بودند. در سالهای بعدی ایالات متحده نیز وارد ماجراهای نفتی ایران شد و به عنوان نیروی سوم به ایفای نقش پرداخت. استخراج و فروش غیرعادلانه نفت ایران سرانجام منجر به ایجاد حرکت ملی شدن صنعت نفت در اواخر دهه 30 شمسی گردید. مردم در پوشش نهضت نفت در واقع خواستار مبارزه با قدرتهای دخالت گر و استعماری خارجی بودند. ایجاد سازمان ملل متحد و تدوین برخی قوانین در آن مانند حق آزادی تعیین سرنوشت در بیداری و خواست مردم بسیار موثر بود. فضای حاکم بر جهان در آن مقطع که تحت عنوان جنگ سرد شناخته می شود نیز بر این روند تاثیر داشت. مبارزه و رقابت قدرتهای صنعتی برای کسب نفت نیز از دیگر عوامل تسریع بخش و تسهیل کننده جریان مبارزات صنعت نفت شمرده می شود.» دکتر باوند در زمینه علل شکست و ناکامی این حرکت و وقوع کودتای 28 مرداد گفت: «بزرگ نمایی بیش از حد مشکلات و اختلافات میان گروه های سیاسی از یکسو و ساختار اجتماعی مردم از سوی دیگر باعث ناکامی و عدم موفقیت نهضت گردید. یکی دیگر از دلایل را می توان در عدم درک مناسب و منطبق بر واقعیات سران نهضت از بازار جهانی نفت جستجو کرد. در مقطع زمانی 1329 تا 1332 دولت ایران امیدوار بود که به دلیل قطع صدور نفت ایران و کمبود نفت، غرب به خواستهایش تن دهد اما در عمل اینگونه نشد و عراق، عربستان و برخی صادرکنندگان نفت به راحتی کمبود نفت را جبران کردند و ایران با عدم درک صحیح از بازارهای جهانی نفت نه تنها نتوانست از این عامل به عنوان یک سلاح موثر استفاده نماید بلکه کشور را از عایدات و درآمد نفتی در آن شرایط حساس محروم نمود.» دکتر هرمیداس باوند سخنرانی خود را با ذکر این مطالب به پایان برد که: «ما باید با درک صحیح و واقع گرایانه از قدرت ملی و شناخت هدفمند منافع ملی و با آگاهی از نظام حاکم بین المللی سیاستهای مناسبی در عرصه داخلی و خارجی اتخاذ نماییم. هرچند در سیاست بین المللی اصل و رکن برابری حقوقی کشورها وجود دارد اما نظام و سیستم حاکم بر روابط بین کشورها از اصل سلسله مراتب قدرتها پیروی می کند. لذا باید با قبول اینکه جزیی از نظام بین المللی هستیم و با پذیرش دو مالفه اصلی نظام بین الملل تساوی حقوقی در کنار سلسله مراتب قدرتها به شناخت دقیق از جایگاه ملی خود اقدام نماییم.»

پس از پایان سخنرانی دکتر هرمیداس باوند فیلمی کوتاه، در برگیرنده منتخبی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در سال 79 پیرامون حوادث پس از کودتای 28 مرداد به نمایش درآمد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان خویش امریکا را عامل اصلی کودتا برشمرده و اعلام داشتند که امریکا خود نیز اذعان کرده است، کودتای 28 مرداد را طراحی و اجرا نموده است. با اتمام نمایش فیلم، دکتر حداد عادل از آقای موسی نجفی درخواست کرد تا جهت ارایه مطالب خود در جایگاه سخنرانان قرار گیرد. دکتر حداد عادل قبل از شروع سخنرانی آقای نجفی خواستار یادآوری این مطلب شد که چرا در هیچ یک از مقالات و سخنرانیها به بررسی نقش حزب توده اشاره نشده است. وی خیانت حزب توده را امری اثبات شده و علت آنرا ترس این حزب از قدرت یابی دینداران و حرکت مردم به سوی دین و تعالیم الهی دانست. وی همچنین درخواست کرد تا در همایشها و کنفرانسهای آتی پیرامون 28 مرداد به نقش حزب توده و ایادی وابسته به اتحاد جماهیر شوروی در به شکست کشاندن حرکت مردم پرداخته شود. پس از پایان این توضیحات دکتر موسی نجفی با ارایه مطلب «ملاحظاتی نظریه پردازانه پیرامون ماهیت نهضت ملی شدن صنعت نفت» سخنرانی خویش را آغاز نمود. دکتر نجفی در ابتدا با طرح این صورت مساله که بین انقلابها و نهضتها با حرکتهای براندازی همواره یک رابطه مستقیم وجود دارد، به برخی مصداقهای تاریخی در این مورد اشاره کرد. وی کودتای محمدعلی شاه علیه نهضت مشروطیت، و کودتای نوژه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی را ناموفق برشمرد و به این امر اشاره کرد که تنها کودتای موفق در تاریخ معاصر ایران کودتای 28 مرداد 1332 می باشد. لذا باید به مطالعه و بررسی هرچه دقیق تر آن پرداخته و علل و عوامل موفقیت آنرا مشخص نماییم. دکتر نجفی معتقد است برای شناسایی رمز پیروزی این کودتا باید به سراغ ماهیت جریان ملی شدن نفت رفته و آنرا مورد نقادی دقیق تر قرار داد. وی در این مورد اظهار داشت: «اگر حرکت ملی شدن نفت یک حرکت اصیل بود کودتا هرگز نمی توانست آنرا متوقف و با شکست مواجهه گرداند. نهضت ملی شدن نفت بعد از شهریور 1320 و سقوط رضاخان شکل گرفت و حذف دیکتاتور موقعیتی را ایجاد کرد که گروه ها و دسته های سیاسی توانستند اظهارنظر نمایند. بروز این خلاء قدرت سبب گردید سیاستمداران به دنبال ایجاد ساختار و مالفه های مشروطیت (مجلس و احزاب) بروند. هرچند در ابتدا حضور و نقش مردم گسترده و موفق بود اما به تدریج این نقش و کارکرد به احزاب محول گردید و متعاقبا با ظهور گروه ها به نمایندگی از افکار عمومی، حضور توده های مردم در بطن حرکت به شدت کاهش یافت.» دکتر نجفی با این استدلال، حرکت ملی شدن نفت را بیشتر یک هیجان آزاد شده ناشی از رفتن استبداد قلمداد نمود. وی در مقایسه این حرکت با انقلاب اسلامی بر این امر تاکید کرد که در حرکت ملی شدن نفت رهبری سیاسی و رهبری مذهبی از هم جدا بودند (بروجردی کاشانی) در حالی که در انقلاب اسلامی، رهبری سیاسی و مذهبی به صورت واحد عمل می نمود.

دکتر نجفی در بخش دیگری از سخنرانی خود دلیل اصلی شکست نهضت ملی را اینگونه ذکر کرد: «پس از شهریور 1320 هیچ دیکتاتور و قدرتی مسلطی در کشور وجود نداشت که باعث شکست ملی شدن صنعت نفت باشد، دلیل عمده عدم موفقیت این حرکت، نداشتن رویکرد دینی شیعی در نهضت و حرکت به سوی سکولاریسم غربی بود. حضرت امام خمینی (ره) با درک و آگاهی بالای خویش این مورد را در انقلاب اسلامی ایران مورد نظر داشتند و حرکت خود را با یک ادبیات جدید و نوین شیعی آغاز کردند.» مدیر گروه سیاست پژوهشگاه علوم انسانی در پایان سخنرانی خویش چنین نتیجه گیری کرد: «تقلید ناقص از فلسفه های غرب و حرکت باستان گرایی از جمله دلایل به کار بردن کلمه ملی درباره این نهضت بود و هدف و قصد اصلی از این لفظ قداست زدایی از نهضت و عرفی کردن آن می باشد. نهضتهای مردمی در ایران برای موفقیت و پیروزی حتما باید دارای استراتژی بلندمدت باشند و از همه مهم تر اینکه به هویت اسلامی مردم نیز توجه نمایند، متاسفانه این دو مورد در نهضت ملی شدن نفت لحاظ نگردیده بود و همین امر این حرکت را با ناکامی مواجهه ساخت.» پس از اتمام سخنرانی دکتر موسی نجفی، مبحث تازه ای در بررسی ابعاد کودتای 28 مرداد توسط آقای عبدالله شهبازی گشوده شد. «نقش کانونهای توطئه گر و سرویسهای اطلاعاتی غرب در کودتا» عنوانی بود که آقای شهبازی برای سخنرانی خود انتخاب کرده بود. همانطور که از عنوان مقاله شهبازی مشخص بود وی به اجمال سعی کرد نگاهی هرچند گذرا به عوامل اصلی و گردانندگان کودتا و معرفی نقش سازمانهای اطلاعاتی امریکا و انگلیس در آن داشته باشد. وی علاوه بر معرفی افرادی نظیر آلن دالس (رییس سیا)، جرج کندی یانگ (قائم مقام ام. آی. 6)، کرمیت روزولت (مسوول بخش خاورمیانه در سیا)، کریستوفر وودهاوس (مسوول بخش خاورمیانه در ام. آی. 6) و توضیح نقش و عملکرد آنها در جریان واقعه کودتای 28 مرداد به برخی چهره های داخلی حادثه کودتای 28 مرداد نیز اشاره کرد. از جمله این افراد می توان به سرشاپور ریپورتر، حسین خطیبی، عیسی سپهبدی، برادران رشیدیان و اسفندیار بزرگمهر اشاره کرد. شهبازی معتقد است کودتای 28 مرداد سال 1332 در ایران برخلاف نظر رایج، اولین حرکت براندازی در دوران آغاز جنگ سرد نیست و قبل از واقعه 28 مرداد در کشورهای یونان و آلبانی و مصر کودتاهایی با حمایت دولتهای غربی و توسط عوامل داخلی آنها به وقوع پیوسته بود. شهبازی در ادامه سخنرانی خود به معرفی چند تن از مهره های اصلی کودتای 28 مرداد پرداخت. وی با اشاره به آلن دالس رییس وقت سازمان سیا گفت: «آلن دالس ریاست سازمان اطلاعات امریکا (سیا) در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور بود که به همراه برادرش جان فوستر، وکالت شبکه ای بزرگ از کمپانیها را بر عهده داشتند. از سوی دیگر این دو برادر عضو فرقه و شبکه ماسونی جمجمه و استخوان بودند. جالب است بدانیم اجداد جرج بوش رییس جمهور کنونی امریکا همگی از اعضاء شبکه ماسونی فوق محسوب می شوند.» عبدالله شهبازی در ادامه به شخصیت مهم دیگر کودتای 28 مرداد، جرج کندی یانگ پرداخت. وی در این مورد اظهار داشت: «یانگ کار خود را در شعبه R8که شبعه تحریم ام. آی. 6 بود آغاز کرد. وظیفه اصلی این شعبه اعمال نظارت بر تحریمهای اعمالی بر دولت اتحاد جماهیر شوروی بود. مهم ترین تحریمهای اعمالی در آن هنگام تحریم نفتی در نظر گرفته شده بود. از سوی دیگر به دلیل وجود نفت و صادرات آن از ایران، ناگزیر پای جرج کندی یانگ به مسایل مرتبط با کشورمان باز شد.» شهبازی یکی از دلایل تعلل نیروهای شوروی در خروج از ایران پس از اتمام جنگ جهانی دوم را فعالیتهای یانگ و افرادش در آن منطقه ذکر کرد.

از دیگر افرادی که وی در معرفی چهره های موثر در کودتا به آنها اشاره کرد می توان کرمیت روزولت و کریستوفر وودهاوس را نام برد. روزولت استاد دانشگاه امریکایی بیروت و یکی از عوامل اصلی کودتای ضدسلطنتی در مصر و یونان بود. همچنین برادر وی یکی از بزرگ ترین دلالان بورس به شمار می رفت. متاسفانه در بررسی علل و چگونگی کودتای 28 مرداد معمولا پژوهشگران به رابطه بین شبکه زرسالار مرتبط با بورس و تلاش برای کودتا و شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت توجهی نمی کنند. تاریخ معاصر جهان نشان داده است که در بسیاری از کشورهای جهان سوم کودتاهایی رخ داده که هیچ توجیه تاریخی، اجتماعی و یا سیاسی نمی توان بر آنها در نظر گرفت. و تنها زمانی، که به ماهیت کودتاگران و ارتباط وسیع آنها با شبکه های بورس و کمپانیهای غربی توجه کنیم می توانیم علت وقوع آنها را دریابیم. شهبازی در مورد نقش برجسته چرچیل در تحولات تاریخ معاصر ایران و به ویژه حوادثی نظیر کودتای 1299 رضاخان و کودتای 28 مرداد 1332 گفت: «چرچیل در سه مقطع مهم تاریخ معاصر ما نقش چشمگیری داشته است. در ابتدا هنگامیکه وی وزیر دریاداری دولت استعماری بریتانیا بود تلاش زیادی جهت خرید سهام شرکت نفت دارسی به نفع دولت انگلستان ایفا کرد. وی در این راه از کمکهای صهیونیستهایی نظیر سرمارکوس ساموئل برخوردار بود. در مرحله دوم وی در ماجرای کودتای رضاخان سمت وزارت جنگ بریتانیا را بر عهده داشت و با دخالت مستقیم این کودتا را به انجام رساند. نهایتا چرچیل در هنگام تصدی نخست وزیر دولت بریتانیا و با حمایت شبکه های جاسوسی و زرسالاری قدرتمند صهیونیستی طرح کودتای آژاکس را در سال 1332 به مورد اجرا گذاشت.» این مورخ معاصر در پایان سخنانش به نقش موثر نیروهای داخلی و افراد وابسته به بیگانگان اشاره کرد و در این بین به تحرکات چهره هایی مانند سر شاپور ریپورتر و شبکه وابسته به خطیبی پرداخت. بر هیچ کس پوشیده نیست که برخی نیروهای داخلی نقش مهمی در موفقیت کودتا داشتند و با شناخت دقیق از جریانات داخلی اطلاعات دقیقی را در اختیار شبکه های جاسوسی غرب قرار دادند.

با اتمام سخنرانی آقای شهبازی نوبت به دکتر مجید تفرشی رسید تا با ارایه مقاله: «زندگی و زمانه سام فال مامور اطلاعاتی و دیپلمات پیشین انگلستان در ایران» سخنرانی خویش را آغاز نماید. دکتر تفرشی در ابتدا به معرفی سام فال پرداخت و در این مورد گفت: «سر سام فال در دوران مبارزات نهضت ملی شدن نفت به عنوان دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران مشغول خدمت بود و توانست ارتباط گسترده ای با مخالفان داخلی مصدق ایحاد نماید و به تدریج سازماندهی این نیروها علیه حرکت مردم را به عهده گرفت.» به نظر می رسید مقاله دکتر تفرشی قسمتی از یک پروژه بزرگتر در مورد بررسی واقعه 28 مرداد باشد. وی در مورد چگونگی دسترسی به اطلاعات گفت: «در این مسیر تنها چند منبع محدود در اختیارم بود. البته توانستم چندین تماس و مصاحبه تلفنی با سام فال داشته باشم که در سندیّت تحقیق بسیار موثر و مفید بود. ضمنا از آرشیوهای ایتالیا و انگلستان در این زمینه بهره برداری نمودم.» دکتر تفرشی در مورد اقدامات و فعالیتهای سام فال در دوران حکومت مصدق گفت: «در این هنگام سام فال در صدد تشکیل جبهه های از سناتورهای قدیمی بر علیه مصدق بود.» تفرشی سپس با استناد به اظهارات سام فال و مدارک معتبر موجود در مراکز اسناد و آرشیو دولت انگلستان به ذکر نام افرادی که برای جانشینی مصدق مطرح بودند، پرداخت. تفرشی در پایان، نقص عمده و بزرگ تاریخ نگاری این دوره را عدم توجه به اظهارات و اطلاعات دیپلماتهای رده میانی دولتهای غربی به خصوص انگلستان و امریکا دانست. وی معتقد است چرخهای اصلی سیاست خارجی دولتهای انگلستان و امریکا را ماموران سطوح میانی به حرکت درمی آورند لذا از تجربیات و اطلاعات ذیقیمتی برخوردارند. وی از تمام پژوهشگران و محققین در این زمینه خواست تا هرچه بیشتر به اطلاعات، اظهارات و نوشته های ماموران سطوح میانی و پایینی دستگاه سیاست خارجی انگلستان توجه کنند.

با اتمام سخنرانی دکتر تفرشی در ساعت 11 برنامه پذیرایی از شرکت کنندگان به اجرا درآمد و پس از تنفس نسبتا کوتاهی برنامه ها مجددا از سر گرفته شد. اولین سخنران نشست دوم همایش حجة الاسلام معادیخواه بود. وی در سخنرانی خویش قصد داشت به جابجایی نخبگان در دوران معاصر بپردازد. معادیخواه ارایه مطالب خویش را اینگونه آغاز کرد: «در طول چندین دهه گذشته در کشور ما تقریبا اکثریت مردم از کودتا متنفر و بیزار بودند اما به نظر می رسد اخیرا عده ای دیگر این نگاه را به مساله کودتا نداشته باشند. سوالی که مطرح می شود این است که آیا واقعا مردم از دخالت خارجی استقبال خواهند کرد و یا اینکه از استقلال خواهی پشیمان شده اند؟ معادیخواه در جواب این پرسشها گفت: «من معتقدم هویت و اصالت جامعه هرگز تغییر نمی کند و تنها اتفاقی که اکنون در جامعه روی داده است جابجایی نخبگان است. بحث نخبگان و اندیشمندان بسیار با اهمیت می باشد و حتی در تاریخ ایران قدیم و اسلام به آن اشاراتی شده است. پیامبر اکرم(ص) نیز در هنگام مرگ خود به شدت نگران نخبگان بعدی در جامعه اسلامی بود. لذا جابجایی نخبگان تنها مربوط به زمان حال نیست.» حجة الاسلام معادیخواه با اشاره به برهه حساس کنونی و تلاش قدرتهای بیگانه گفت: «من معتقدم غرب از انقلاب اسلامی ضربه سنگینی خورده است. بنابراین درصدد تغییر نخبگان برآمده و کسانیکه با او همصدا نیستند بایکوت و افرادی که همنوایی با غرب دارند را مطرح می نماید. از سوی دیگر دشمنان درصدد سیاه نمایی کارنامه انقلاب و نقد یکطرفه از عملکرد سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هستند.» وی با اشاره به اینکه درس مهم کودتای 28 مرداد تنها توجه به سیاستهای جهانی و سعی در هماهنگی با آنها نیست گفت: «باید از این واقعه، درس شجاعت بگیریم و مقاومت را سرمشق و آرمان حرکت خود قرار دهیم.»

سپس دکتر محمود کاشانی به عنوان سخنران بعدی نشست دوم همایش با طرح عنوان «به بن بست کشیدن اقتصاد کشور زمینه ساز براندازی نهضت ملی ایران» اظهارات خویش را آغاز کرد. وی در ابتدا قصد خود را بیشتر نقد نهضت ملی و بررسی عوامل درونی و بیرونی موثر در وقوع کودتا، بازخوانی و مرور وقایع ماههای آخرین کودتا و توجه به اهمیت نقش مسایل اقتصادی در واقعه کودتای 28 مرداد عنوان کرد. دکتر کاشانی در ادامه به مقطع زمانی قدرت یابی مصدق پرداخت و گفت: «پس از قدرت گرفتن مصدق و نخست وزیری وی آیت الله کاشانی برای وی دو برنامه کلی مشخص کردند: 1. اجرای ملی شدن نفت، 2. اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداریها. اما به نظر می رسد در دو سال و دو ماه حکومت مصدق گامهای مهم و اساسی در جهت تحقق موارد فوق برداشته نشد. از سوی دیگر سیاست اصلی انگلستان در این زمان جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت، کاهش درآمد ملی و متعاقبا افزایش اعتراضات مردمی و نهایتا سقوط دولت مصدق استوار بود. ایالات متحده نیز در آن هنگام به دلیل برخی مخالفتها خواستار انعقاد قراردادهای نفتی با ایران بود. در آن مقطع این دولت خواستار حفظ نهضت ملی بود چرا که وجود یک حرکت با گرایشات مذهبی را سد راه مناسبی در برابر نفوذ شوروی در ایران می دانست. متاسفانه دولت مصدق پس از پیروزی نهضت ملی شدن نفت چندین پیشنهاد جالب جهت تامین هزینه های کشور را نپذیرفت لذا عملا نتوانست به خواستهای اولیه نهضت جامعه عمل بپوشاند با قطع درآمدهای نفتی ایران و ضعف اقتصادی دولت به آهستگی نارضایتیهایی میان مردم دیده شد.» سخنران بعدی همایش حجة الاسلام معزالدین حسینی با ارایه مقاله خود به بررسی نقش «آیت الله سید نورالدین شیرازی در دوران ملی شدن نفت» پرداخت.

تقریبا بخش اعظم سخنرانی حجة الاسلام حسینی به معرفی و شناسایی آیت الله سید نورالدین شیرازی اختصاص داشت. وی در این مورد اظهار داشت: «سخنرانی من راجع به یک شخصیت ناشناخته اما فعال در دوران ملی شدن نفت می باشد. این چهره ناشناخته سید نورالدین شیرازی، رهبر حزب برادران شیراز می باشد. وی یک مرجع کامل و تایید شده بود که در آن مقطع بیشتر مردم شیراز و حومه از او تقلید می کردند.» حجة الاسلام سید معزالدین حسینی در ادامه سخنرانی خود به نقش بارز برخی مطبوعات در اشاعه توهین و شایعات نسبت به این فرد معروف و متقی و مبارز پرداخت و گفت: «در مقطع زمانی نهضت ملی شدن نفت برخی روزنامه ها با اشاعه شایعات و نسبت دادن تهمت های ناروا به مرحوم آیت الله سیدنورالدین شیرازی علاوه بر ناراحتی وی سبب دلسردی و رنجش مردم و خدشه دارشدن عِرق مذهبی آنها گردیدند.» با اتمام سخنرانی حجة الاسلام معزالدین حسینی نشست دوم همایش به پایان رسید و رئیس جلسه ضمن تشکر از صبر و دقت شرکت کنندگان اجرای سخنرانی ها را متوقف و حضار را به ادای فریضه نماز و صرف ناهار دعوت کرد.

در آغاز نشست سوم، در ساعت 25/2 مجددا فیلمی از سخنان رهبر انقلاب اسلامی درخصوص تلاشهای غرب برای نفوذ در ایران و روی کارآوردن رضاخان پخش شد. مقام معظم رهبری در بیاناتشان بر این نکته تاکید فرمودند که به خواست خداوند و با هوشیاری و اتحاد آحاد ملت، میهن اسلامی هرگز در جهت خواست غرب پیش نخواهد رفت. سپس مسوولان برگزاری همایش در جهت اطلاع رسانی هر چه بیشتر در ابعاد کودتای 28 مرداد فیلم کوتاهی حاوی اظهارات عناصر اصلی کودتا همچون دالس (مامور سیا در ایران) هندرسون (سفیر وقت امریکا در ایران)، کرمیت روزولت رهبر کودتای آژاکس در 28 مرداد و تعداد دیگری از نیروهای جاسوسی غرب در ایران به نمایش گذاشتند. پس از اتمام نمایش فیلم نوبت به خانم دکتر مکی نژاد رسید تا سخنرانی خویش را تحت عنوان «علل عدم کشف حقایق کودتای 28 مرداد 1332 پس از 50 سال» آغاز نماید. وی در ابتدا گفت: «متاسفانه تاریخ نگاری در کشور ما در برخی موارد دچار ابهام شده و ما شدیدا دچار یکسونگری و جانبدای هستیم» دکتر ناهید مکی نژاد در ادامه سخنرانی کرد سعی کرد با ارائه اسناد و مدارک به مواردی که در آنها با عدم صداقت، برخی اظهارنظرهای مغرضانه خصوصا در مورد آیت الله کاشانی روا داشته شده بود، اشاره نماید. خانم مکی نژاد با قرائت قسمتهایی از مطالب ایرج اسکندری، کتاب قلم و سیاست، کتاب ناسیونالیسم در ایران نوشته ریچارد کاتم و برخی دیگر از کتب و نشریات تاریخی و ذکر آدرس دقیق صفحات سعی کرد موارد ضد و نقیض موجود در این آثار را در اختیار شنوندگان قرار دهد. وی در پایان سخنرانی خود اظهار داشت: «با این مقدار از سخنان و اظهارات وقایع نگاران یکسونگر معاصر قصد دارم، بگویم چه اقداماتی صورت گرفته است. پاسخ دادن به این سوال که چرا واقعه 30 تیر 1331 به خفت 28 مرداد 1332 تبدیل شد حقیقی است که باید صادقانه به آن پاسخ گفت.

سخنران بعدی نشست سوم همایش «نفت، سلطه و کودتا» حجة الاسلام علی ابوالحسنی بود که به موضوع بررسی زندگی آیت الله شیخ حسین لنکرانی و نگرش وی به امریکا پرداخت. عنوان دقیق سخنرانی ایشان عبارت بود از «آیت الله شیخ حسین لنکرانی و امریکا از تعامل تا تقابل.» آقای ابوالحسنی در آغاز سخنان خود، جهت تاکید بیشتر بر صداقت، ایمان و وطن دوستی شیخ حسین لنکرانی به اظهارات دکتر میلسپو رییس دارایی ایران در کتابی چاپ نشده از وی استناد کرد. از قرار معلوم میلسپو در کتابش اشاره به این مطالب دارد که اکثر نمایندگان مجلس اجناس و ارزاق کمیاب را در بحبوحه جنگ جهانی دوم از طریق سفارت انگلستان دریافت می کرده اند و انگلیس با این کار قصد داشته تا در مواقع مقتضی از وابستگی این افراد بهره برداری نماید. میلسپو در کتاب خود صریحا دو نفر را از این اتهام مبرا می داند و این دو تن را لنکرانی و مصدق ذکر می کند. ابوالحسن (منذر) در بخش دیگری از سخنانش به پیشینه زندگی آیت الله لنکرانی پرداخت و گفت: «وی مشروطه را در کنار پدرش درک کرد و در جریانات قرارداد نفتی 1919 و کودتای سیاه رضاخان به مبارز فعالی تبدیل شد. و بیشتر تحرکات خود را در کنار شهید مدرس انجام داد و بارها نیز به همین سبب به زندان افتاد.

لنکرانی خصوصا در مبازه با قرارداد وثوق الدوله و لغو کاپیتولاسیون در زمان رضاخان و مبارزه علیه بازگشت مجددا کاپیتولاسیون در زمان محمدرضا پهلوی نقش بارز و برجسته ای ایفا کرد. لنکرانی بارها گفته بود که شاید بتواند برخی خوش خدمتیهای افراد را به دستگاه سلطنت تحمل کند اما هرگز کوچک ترین وابستگی به بیگانه و قدرتهای استعماری را از سوی هیچ کس نخواهد پذیرفت.» آقای ابوالحسنی همچنین به برخی اسناد حاوی نامه ها و نوشته های آن مرحوم اشاره کرد و قسمتهایی از آنها را قرائت نمود. وی در ادامه گفت: «مرحوم لنکرانی معتقد بود انگلستان با مذهب عناد ذاتی ندارد و تنها به دنبال کسب منافع و تصاحب امتیازات بیشتر می باشد، و در این جهت حتی از دین و مذهب نیز بهره برداری می کند. اما امریکا ذاتا مخالف مذهب است و در جهت امحاء آن تلاش می کند. مرحوم لنکرانی بر این باور بود که ابرقدرتها در مخالفت با تشیع اشتراک نظر دارند و تضاد منافع آنها نباید ما را فریب دهد. در جهت مبارزه با استعمار راهکارهایی را نیز ارایه می نمود. از جمله می اندیشید ایجاد تضاد بین قدرتهای استعماری بسیار مفید خواهد بود. ابوالحسنی (منذر) در پایان سخنرانی خود مختصرا به شرح نقش فعال مرحوم لنکرانی در انقلاب اسلامی و روابط نزدیک وی با حضرت امام اشاره کرد. پس از حجة الاسلام علی ابوالحسنی نوبت به دکتر عطا آیتی رسید تا به ایراد سخن بپردازد. دکتر آیتی با بررسی «نقش ارنست پرون در واقعه 30 تیر 1331» گفت: «سخنرانی من مربوط به تحقیقاتم از دوران حکومت مصدق می باشد. بیشتر استدلالهای بنده مربوط به اسناد وزارت خارجه و وزارت جنگ فرانسه است و لازم به ذکر است که من هیچ قصد تحلیل ندارم و فقط به ارایه برخی اسناد و آرشیوهای منحصر به فرد و نایاب بسنده می کنم.» دکتر آیتی در مورد فرانکوفیل بودن برخی نزدیکان و یاران مصدق نیز گفت: «همانطور که می دانید اکثر دوستان و نزدیکان مصدق در فرانسه تحصیل کرده بودند و حتی تعدادی از آنها فرانکوفیل بودند. در زمان حکومت مصدق نیز وابسته نظامی فرانسه در ایران توانست با برقراری ارتباطات وسیع با برخی سیاستمداران و آگاهان مسایل ایران، اطلاعات بسیار ارزشمندی از مردم، احزاب، دانشگاه ها و... بدست آورد.»

دکتر فاطمی و مصدق به تدریج دریافتند که مراکز و موسسات وابسته به فرانسه و امریکا در ایران بسیار فعال شده و به کسب اطلاعات حساس از اوضاع ایران مشغولند. از همه مهم تر اینکه با کشف برخی اسناد مشخص گردید این مراکز فرانسوی وامریکایی آمار و اطلاعات حساس بدست آمده را در اختیار سفارت و دولت انگلستان قرار می دهند. تلاشهای مصدق هرچند مفید و کارساز بود اما نتوانست به طور کامل جلوی فعالیتهای این موسسات را بگیرد.» دکتر آیتی در بخش دیگری از سخنانش به مساله نخست وزیری قوام پرداخت و گفت: «آیا باید باور کنیم که قوام با آن تجربه و اندوخته فراوان از سالها فعالیت سیاسی در عرصه تحولات ایران نمی دانست که اصرار بر تصدی پست نخست وزیری سرانجام باعث سقوط و تنفرش در بین مردم خواهد شد. سوال اصلی این است که قوام چگونه و به چه ترتیبی ملعبه شاه و دربار قرار گرفت و با تجربه سالها فعالیت سیاسی به عاقبت امر هیچ توجهی نکرد؟ در پاسخ به این سوال است که نقش برخی چهره ها و به ویژه ارنست پرون مورد توجه قرار می گیرد. بنا بر اسناد و مدارک متقن و کافی، ارنست پرون در مقطع زمانی استعفای دکتر مصدق تا روی کار آمدن قوام بسیار فعال بود. وی با آمد و رفتهای متعدد به خانه احمد قوام، سفارت انگلستان و مجلس شورای ملی سعی می کرد نیروهای سیاستمدار کشور را به نخست وزیری قوام راضی کند. ارنست پرون با نشستهای متعدد و رایزنیهای فراوان بین مجلس، دربار، سفارت انگلستان و خانه قوام سرانجام پای قوام را به معادلات سیاسی آن دوره باز کرد.» دکتر آیتی جهت تایید فرضیه خویش مبنی بر دخالت مستقیم ارنست پرون در ماجرای نخست وزیری قوام به قرائت بخشی از مکاتبات اعضاء سفارت فرانسه و افراد مستقل وزارت خارجه و وزارت جنگ دولت فرانسه اشاره نمود.

با به پایان رسیدن سخنرانی دکتر عطا آیتی دکتر ناصر تکمیل همایون به ایراد سخن پرداخت. عنوان اصلی سخنرانی دکتر تکمیل همایون «نهضت ملی شدن صنعت نفت دلیل اصلی کودتای 28 مرداد» در نظر گرفته شده بود.

دکتر تکمیل همایون سخنانش را اینگونه آغاز کرد: «شاید هیچ روزی در تاریخ معاصر ایران غمبارتر و تاریکتر از 28 مرداد 1332 وجود نداشته باشد. چراکه بهترین فرصت پس از خروج نیروهای اشغالگر و سقوط دیکتاتور جهت تحقق بخشیدن به آرمانهای اصیل مشروطیت از بین رفت و پس از این واقعه دوره ای در تاریخ سیاسی ایران آغاز گشت که سراسر آن اختناق و دیکتاتوری بود.» دکتر تکمیل همایون در ادامه به مساله ملی شدن نفت پرداخت و گفت: «پس از پایان جنگ جهانی دوم ناگهان بر ارزش انرژی و به ویژه نفت در جهان افزوده شد. از سوی دیگر وجود برخی روزنامه ها و محافل مستقل در داخل کشور این مطلب را به اطلاع و آگاهی عموم مردم ایران می رساندند. به تدریج و بر اثر آگاهی مردم از ماهیت قراردادهای نفتی ایران و انگلیس و از سوی دیگر قدر و ارزش این کالا، زمزمه های ملی شدن نفت در ایران آغاز گردید. در تداوم همین روند نیروهای ملی و مذهبی کشور به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر مصدق وارد عمل شده و رهبری حرکت را به عهده گرفتند. در این هنگام دکتر مصدق به عنوان نماینده اول تهران، با نطقی در مجلس دادن هر نوع امتیاز به قدرتهای خارجی را ناممکن دانست.»

دکتر تکمیل همایون سپس به ارایه گاه شمار اقدامات مهم دوره حکومت دو سال و دو ماهه دکتر مصدق پرداخت. و در پایان اظهار داشت: «خوشبختانه پس از 50 سال اسناد و مدارک بسیاری در مورد واقعه کودتا ارایه گردیده که وابستگی خائنان را به استعمار به وضوح نشان می دهد. تا جاییکه حتی امروز آلبرایت وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده بر دخالت مستقیم دولتش در کودتا علیه نهضت ملی ایران اعتراف دارد.»

سخنران بعدی همایش دکتر مظفر نامدار بود که مبحث «نهضت ملی شدن نفت آخرین تقلای مشروطه خواهی در ایران» را جهت طرح در همایش آماده کرده بود. وی در ابتدا زادگاه و مبدا حرکت ملی شدن نفت را در مشروطه دانست و در این مورد گفت: «در نهضت نفت سیاستمداران دیدگاه های لیبرالیستی مشروطه را به شعارهای ناسیونالیستی سوسیالیستی تبدیل کردند.» وی با ذکر تعاملات موجود بین جریانهای معاصر کشور چنین نتیجه گرفت که مشروطه و نهضت ملی شدن نفت یک نظام تلفیقی بود و برونداد هر نظام تلفیقی چیزی جز واگرایی نخواهد بود. وی ابعاد این واگرایی را به ویژه در بخش اهداف و رهبری با اهمیت برشمرد. دکتر نامدار دلیل شکست دو جریان مشروطیت و نهضت نفت را در تلفیقی بودن آنها دانست و توضیح داد: «به دلیل تلفیقی بودن این حرکتها و در نتیجه واگرایی حاصله از آن، رضاخان ظهور کرده و کار مشروطیت را به پایان رساند. همچنین نهضت ملی شدن نفت به دلیل وجود جریانات متعدد و ناهماهنگ در آن به سمت وقوع کودتا و شکست کامل پیش رفت.» وی در پایان سخنانش با تاکید بر واگرا بودن تمام جنبشهای تلفیقی و ناهمگون گفت: «تاریخ نشان داده است که چنین جریاناتی به کودتا منجر شده و شکست خواهند خورد.» با این نتیجه گیری نوبت به دکتر حمید سیف زاده رسید تا مقاله خود را تحت عنوان «دلایل شکست نهضت ملی شدن نفت» ارایه نماید. دکتر سیف زاده بیشتر زمان سخنرانی خود را به انتقاد از عملکرد مصدق و ارایه اسناد، گزارشها و نقل قولهایی در تایید انتقادات خود اختصاص داده بود. وی نقش و عملکرد مصدق در ماجرای پرون و بحرین را مبهم قلمداد نموده و این انتقاد را که چرا مصدق در روز 28 مرداد در یک فراخوان عمومی مردم را به صحنه نیاورد متوجه وی ساخت.

سپس آقای داود امینی به عنوان آخرین سخنران همایش یکروزه نفت، سلطه و کودتا در جایگاه ویژه حضور یافت تا به «نقش فداییان اسلام در نهضت ملی شدن نفت» بپردازد. آقای امینی در این مورد گفت: «جمعیت فداییان اسلام مهمترین تشکل دینی در سالهای وقوع نهضت ملی شدن نفت بود. اما فعالیتها و مبارزات این گروه به دلیل عدم وجود اسناد کافی و مطالعات دقیق، کاملا شناخته نشده و به همین دلیل زمینه بروز شایعات در مورد آنان فراهم آمده است.» وی در ادامه به نقش گروه فداییان اسلام در مقطع زمانی برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم پرداخت و گفت: «مجلس شانزدهم طوری برنامه ریزی شده بود که نیروهای مخالف رژیم وارد مجلس نشوند. اما با فعالیت گسترده جمعیت فداییان اسلام و تلاش نواب صفوی در حمایت از نیروهای مذهبی و جبهه ملی، مصدق و کاشانی توانستند وارد مجلس شوند. جمعیت فداییان اسلام برای تسهیل در ورود نیروهای ملی و مذهبی به مجلس شانزدهم، هژیر که مخالف جدی کاشانی و جبهه ملی بود را به قتل رساندند.» امینی در پایان سخنرانی خود از مجموع مطالب ارایه شده در این خصوص چنین نتیجه گیری کرد: «نظریه حذف فیزیکی وابستگان رژیم برای اولین بار از سوی فداییان اسلام مطرح و در آن مقطع حساس بسیار مفید و موثر واقع گردید. لذا می توان اقدامات این جمعیت را در تسریع و حمایت از نهضت ملی شدن نفت یک حرکت موفق برشمرد.»

با پایان گرفتن سخنرانیها نوبت به آخرین بخش همایش رسید. برگزارکنندگان، به عنوان حسن ختام، جلسه پرسش و پاسخی تحت عنوان میزگرد در نظر گرفته بودند. اعضای این جلسه آقایان باوند، تکمیل همایون، شهبازی، تفرشی، نجفی، سیف زاده و سالمی به سوالات کتبی و شفاهی حاضران در جلسه همایش و در حد زمان معین پاسخ دادند. پس از اتمام جلسه پرسش و پاسخ، آقای حداد عادل ضمن ارایه جمع بندی از مطالب ارایه شده در همایش و با تشکر از تمامی سخنرانان و شرکت کنندگان و برگزارکنندگان، پایان کار همایش یک روزه نفت، سلطه و کودتا را اعلام کرد.

در حاشیه همایش

برگزارکنندگان همایش نفت، سلطه و کودتا عبارت بودند از: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی و بنیاد پژوهشی فرهنگی غرب شناسی که جا دارد از زحمات تمامی عزیزانمان در این موسسات قدردانی نماییم.

دبیر همایش آقای موسی حقانی در مصاحبه با خبرنگاران حاضر در محل همایش اعلام کرد: «بحث برپایی همایش از زمستان 1380 مطرح و با مذاکرات به عمل آمده موفق شدیم زمینه های همکاری سه سازمان موسسه مطالعات تاریخ معاصر، صدا و سیما و بنیاد غرب شناسی را به وجود بیاوریم.» وی در بخش دیگری از اظهاراتش اعلام کرد: «در طول مدت فراخوان، 75 مقاله علمی تحقیقاتی به دبیرخانه همایش رسید و مقالاتی که فرصت طرح پیدا نکردند به زودی منتشر و در اختیار محققان و علاقه مندان قرار خواهد گرفت.»

حضور پژوهشگران و علاقه مندان تاریخ معاصر ایران در این همایش بسیار چشمگیر بود به نحوی که از همان دقایق ابتدایی سالن برگزاری مراسم مملو از جمعیت به نظر می رسید.

در تالارهای جانبی محل همایش، نمایشگاه عکس و اسناد تاریخی مرتبط با واقعه کودتای 28 مرداد نیز در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته بود.

برگزارکنندگان همایش در چند مرکز مختلف اقدام به ایجاد مراکز فروش کتاب کرده بودند. باتوجه به تخفیف 30% در فروش کتابها، این بخش با استقبال شرکت کنندگان در همایش مواجهه گردید.

باتوجه به برگزاری همایش در سالن همایشهای بین المللی صدا و سیما، پوشش خبری بسیار مناسبی در این مورد به چشم می خورد. علاوه بر این، خبرنگاران مراکز خبری، مطبوعات و سایر رسانه ها در حین برگزاری همایش اقدام به تهیه خبر، عکس و مصاحبه از زوایای مختلف این رویداد می نمودند.

در عنوان این همایش اشاره به بین المللی بودن آن شده بود اما با وجود حضور تنی چند از محققان خارجی، این افراد حضور چشمگیری در همایش نداشتند و هیچ مقاله ای هم از سوی شرکت کنندگان خارجی ارایه نگردید.

در برنامه همایش، سخنرانی آقای احمد سمیعی با عنوان «جستارهایی از دیده ها و شنیده ها درباره شکست نهضت ملی ایران» نیز در نظر گرفته شده بود که اجرا نشد.

در بدو ورود حضار به سالن اصلی برگزاری همایش، برنامه همایش به صورت منظم در اختیار آنان قرار می گرفت.

خبرنامه شماره (1) همایش نیز حین برگزاری سخنرانیها در اختیار حضار قرار گرفت: این خبرنامه در برگیرنده عناوین زیر بود: سخن نخست، مصاحبه با دبیر سمینار، گفت و گو با دکتر شیبانی، مصاحبه با دکتر محمود کاشانی، مصاحبه با عبدالله شهبازی، واقعه 30 تیر 1331 اختلاف رهبران نهضت ملی شدن نفت، واقعه نهم اسفند 1331، وقایع روز 25 مرداد، کودتا و کودتاگران، چند پیشنهاد نخست وزیری، ملی شدن نفت و سیاستهای بین المللی، ماجرای یک نامه، بررسی کتاب استفن کینزر، سیاست شوروی و حزب توده در مورد نهضت ملی شدن نفت، پس از کودتا و روزشمار وقایع مرداد 1332.

در این همایش نیز همچون همایش یکصدمین سالگرد وقوع انقلاب مشروطه همکاران علمی و اعضاء هیات تحریریه ماهنامه زمانه حضوری چشمگیر داشتند. موسی حقانی (دبیر همایش)، علی ابوالحسنی، عبدالله شهبازی و موسی نجفی از جمله این افراد بودند.

از نکات بارز و قابل تامل حین اجرای سخنرانیها، پیگری و دقت توام با احساسات حضار و شرکت کنندگان بود.

در حاشیه همایش نفت، سلطه و کودتا شنیده شد که در آبان ماه سال جاری امریکا میزبان کنفرانسی جهت بررسی کودتای 28 مرداد ایران خواهد بود. این کنفرانس بین المللی به اهتمام دانشگاه «ایلی نویز» و در شیکاگو برگزار خواهد شد. از نکات قابل توجه اینکه، استفان کینزر (نویسنده کتاب همه مردان شاه) مارک گازیوروفسکی از دانشگاه لوییزیانا و ژانت آماری (تاریخ شناس)، از جمله سخنرانان این کنفرانس خواهند بود.

سالن همایشهای بین المللی صدا و سیما با در اختیار داشتن امکانات عالی، محل مناسبی برای برگزاری چنین همایشهایی به نظر می رسد. از سوی دیگر مسوولان این سالن تمام تلاش خود را جهت بهینه سازی اجرای مراسم مبذول داشتند که جا دارد از این عزیزان نیز تقدیر و تشکر به عمل آید.

دکتر حداد عادل در حین سخنرانیها به موردی بسیار جالب اشاره نمود. وی با تیزبینی خاص توجه همه را به این مساله جلب کرد که هیچ سخنرانی و مقاله ای در مورد حزب توده و نقش و عملکرد آن در همایش ارایه نشده است. در صورتی که باتوجه به سابقه و ماهیت و نقش این حزب در واقعه کودتای 28 مرداد جا داشت به این مساله نیز پرداخته شود.

از دیگر نکات مثبت همایش، پخش فیلم پیرامون واقعه 28 مرداد 1332 بود که با استقبال حضار مواجهه شد.

متاسفانه برخی افراد در صدد تغییر فضای علمی همایش به یک میتینگ سیاسی بودند. طیفی از حضار و سخنرانان با پرداختن به مسایل جنجالی و حاشیه ساز به ایجاد این فضا دامن می زدند. همین امر سبب گردید برگزاری همایش گاهی از محور یک مجمع علمی تخصصی بی طرف خارج شود.

برخی سخنرانان به جای پرداختن به موضوع در نظر گرفته شده در مقالات خود، بیشتر زمان سخنرانی خود را به نقد محتوای سخنرانیهای دیگران اختصاص می دادند.

عدم رعایت توازن و همگونی در سخنرانان نیز جای تامل داشت. به نظر می رسید بیشتر سخنرانان از نزدیکان و همفکران آیت الله کاشانی باشند.

در بخش میزگرد و پرسش و پاسخ نیز در مواردی شان و منزلت همایش علمی در نظر گرفته نشد و برخی از سخنرانان به انتقاد شدید و احساسی از سخنرانیهای دیگران پرداخته و نیز برخی چهره های تاریخی را مورد توهین قرار دادند.

با وجود ذکر موارد فوق، وجه غالب سخنرانیها از کیفیت مطلوب برخوردار بود و مورد استفاده و توجه حضار قرار گرفت که جا دارد از تمامی عزیزان برگزار کننده این همایش که سعی در تبیین ابعاد ناگفته واقعه 28 مرداد 1332 داشتند تشکر و قدردانی نماییم.

یکی از نکات قوت برگزاری همایش حضور دکتر حداد عادل به عنوان رییس جلسه بود. وی در موارد مقتضی با درایت کامل مدیریت جلسه را به عهده گرفته و روند صحیحی را بر کار همایش اعمال می نمود.

ضمنا با خبر شدیم موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در ادامه جلسه پرسش و پاسخ همایش و در راستای تبیین تحولات ایران در دوران نهضت ملی شدن نفت جلسه ای را در روز 5/6/82 و با حضور اساتید و پژوهشگران این حوزه برقرار نموده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان