ماهان شبکه ایرانیان

کرامت زن در گستره احکام اسلام

از آنجایی که بحث بلوغ مقارن با تکلیف است و آغاز ورود در حریم تکلیف الهی اثبات بلوغ است تعیین حدود و امارات و نشانه های بلوغ و تبیین مرز آن از ضروری ترین بحثها می باشد.

از آنجایی که بحث بلوغ مقارن با تکلیف است و آغاز ورود در حریم تکلیف الهی اثبات بلوغ است تعیین حدود و امارات و نشانه های بلوغ و تبیین مرز آن از ضروری ترین بحثها می باشد.

مدتی است که به عناوین مختلف، تبصره ماده 1210 و طرح سن 9 سال برای بلوغ دختر و الزام او به تکالیف اجتماعی در این سن، به طور عام و حداقل سن ازدواج در 9 سالگی، به طور خاص، مورد سؤال قرار گرفته است. ماده 1041 ق.م می گوید: "نکاح قبل از بلوغ ممنوع است" و مقصود از بلوغ در تبصره 1 ماده 1210 ق.م چنین بیان شده است: "سن بلوغ در پسر 15 سال تمام قمری و در دختر 9 سال تمام قمری است."

با مراجعه به منابع و تحقیقات انجام شده در موضوع مذکور سعی در استیفای مطالب به نحو اتم شده است. که نگاهی گذرا بر فهرست منابع، روشنگر وسعت کار خواهد بود. اما به علت ضرورت اختصار، چکیده مباحث ارائه می گردد.

امید آنکه، این تلاش مورد قبول خداوند قرار گیرد و روشنگر برخی ابهامات در موضوع مورد بحث باشد.

فهرست آیات و روایات

مجموع آیات و روایاتی که در ارتباط با بحث بلوغ مطرح گردیده عبارتند از:

آیات 58 و 59 سوره نور، 6 نساء، 153 انعام، 34 اسراء، 22 یوسف، 82 کهف، 5 حج، 13 قصص، 67 غافر، 15 احقاف؛

روایات 9 سال (حداقل 21 روایت)؛

وسائل ج 1 ص 43، ج 18 ص 411، ج 20 ص 101، 102، 103، 104، 274، 278، 493، 494، ج 19 ص 365، ج 21 ص 85، 36، ج 22 ص 179، 183، ج 28 ص 197، ج 29 ص 282؛

روایت 7 سال (یک روایت)؛

وسائل ج 19 ص 212؛

روایات 10 سال (3 روایت)؛

وسائل 1 ص 44، ج 20 ص 103؛

روایت 13 سال (یک روایت)؛

وسائل ج 1 ص 45؛

روایات زمان وقوع حیض (ده روایت)؛

وسائل ج 2 ص 558، ج 4 ص 405، 408، 409، 411، ج 11 ص 45، ج 20 ص 237، 228، ج 28 ص 295؛

روایاتی که اشاره به بلوغ جنسی دختر دارد (6 روایت)؛

وسائل ج 4 ص 406، ج 20 ص 277، 278، 282، 319؛

هفت روایت اشاره به بلوغ جنسی در دختر و پسر دارد؛

سه روایت بیان می کند که توان جسمانی شرط در وجوب روزه است؛

چهار روایت بیان می کند رشد شرط در معاملات است؛

یازده روایت دلالت بر این دارد که همه تکالیف فردی و اجتماعی در زمان واحد واجب می گردد؛

وسائل ج 1 مقدمة العبادات ح 7 ص 43، 45، ج 3 ص 10، ج 17 ص 361، ج 19 ص 363، 365، 367، ج 20 ص 278، ج 21 ص 36، ج 28 ص 197 مستدرک ج 1 ص 87.

مستفاد از آیات و روایات:

آنچه در آیات درباره تکالیف به آن اشاره شده، زمان جواز تصرف در اموال از هنگام بلوغ نکاح و زمان ثبوت رشد فرد می باشد؛ هر چند در روایات بحثهایی پیرامون سند و دلالت آنها وجود دارد ولی با فرض امکان استناد به آنها، می توان مطالب مذکور را در روایات بدین گونه دسته بندی نمود:

روایات 9 سال

حداقل 21 روایت وجود دارد که سند حدود ده عدد از آن روایت ها صحیح می باشد؛ در صورتی که منظور از روایات 7 سال و 10 سال نیز همان اتمام 9 سال باشد(1)، تعداد این روایات به 24 عددمی رسد. البته اگر برخی روایاتی را که دارای مضامین بسیار شبیه به هم ولی با سندهای متفاوت می باشند، روایاتی مجزا به حساب آورند، در این صورت، تعداد روایات بیشتر از این خواهد بود.

21 روایت 9 سال به این مطالب اشاره می نماید: (با توجه به این مسئله که گاه در یک روایت چند موضوع بیان شده است)

الف) ده روایت بیان می کند که با دختر از 9 سالگی می توان ارتباط زناشویی برقرار نمود و اگر مردی با زن خود قبل از 9 سالگی رابطه زناشویی داشته باشد و زن معیوب گردد، مرد ضامن می باشد و احکامی علیه مرد اجرا می گردد.

ب) 5 روایت بیان می کند که حدود به نفع دختر 9 ساله و علیه او اجرا می گردد.

ج) 4 روایت بیان می کند که دختر 9 ساله دیگر کودک محسوب نمی شود و 9 سالگی، حد بلوغ دختر است.

البته یکی از این روایات اشاره می نماید که دختر 9 ساله تنها اگر ضعیف العقل باشد، کودک محسوب می شود.

د) دو روایت بیان می کند که از 9 سالگی اعمال نیک و بد دختر ثبت می شود و در مقابل گناهان خود مورد عقاب واقع می شود.

ه) یک روایت نیز 9 سال را زمان وجوب فرایض بیان داشته است.

و) سه روایت بیان می دارد که دختر از 9 سالگی می تواند در اموال خویش تصرف نماید؛ البته به قرینه آیه و روایات دیگر، مشروط بر آنکه رشد فکری جهت انجام معاملات را داشته باشد.

ز) دو روایت بیان می دارد تا قبل از 9 سالگی، امکان حیض دختر وجود ندارد. یک روایت می گوید امکان وقوع حیض از 9 سالگی می باشد. دو روایت بیان می کند که حکم به حاملگی دختر قبل از 9 سال نمی توان کرد لذا عده و استبراء ندارد؛

ح) یک روایت می گوید که دختر 9 ساله در ازدواج خویش فریب خورده نمی باشد.

ط) یک روایت می گوید که دختر اگر قبل از 9 سال توسط ولی خود به عقد ازدواج کسی درآمده باشد، بعد از 9 سالگی می تواند به این ازدواج رضایت دهد یا آن را نپذیرد.

روایت 7 سال

این روایت جواز تصرف در اموال را از این سن به بعد بیان می کند و وجوب فرایض و اجرای حدود را از این زمان به بعد می داند.

روایات 10 سال

در این بخش، سه روایت است که یک روایت می گوید از این زمان به بعد دختر فریب خورده محسوب نمی شود و دو روایت بیان می دارد که با دختر کمتر از 10 سال، نباید رابطه زناشویی برقرار نمود.

روایات وقوع حیض

در این زمینه، ده روایت وجود دارد:

الف) چهار روایت، زمان وجوب حجاب را از زمان وقوع حیض به بعد بیان می کند.

ب) چهار روایت، زمان وجوب حجاب در نماز را از زمان وقوع حیض به بعد بیان می کند.

ج) دو روایت، زمان وجوب روزه را از این زمان به بعد بیان می کند.

د) یک روایت، زمان وجوب حج را از این زمان به بعد بیان می کند.

ه) یک روایت می گوید که امام معصوم علیه السلام ، قبل از این زمان، بر دختر حدود را اجرا نکرده اند.

روایات بلوغ دختر

در این مورد، پنج روایت آمده است:

الف) یک روایت، وجوب حجاب را در نماز از زمان بلوغ دختر به بعد بیان می کند.

ب) سه روایت، وضعیت دختر را در ارتباط با رضایت یا عدم رضایت او نسبت به ازدواج در حال کودکی اش بیان می کند.

ج) یک روایت می گوید که دختر بالغ اگر ازدواج کرد، نمی تواند ازدواج خود را نقض کند.

و هفت روایت است که زمان وجوب پرداخت زکات، تصرف در اموال، تصمیم نسبت به ازدواج قبل از بلوغ، ثبت اعمال و اجرای حدود را زمان وقوع بلوغ بیان می کند و اشاره ای به سن بلوغ نکرده که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می شود.

با بررسی نظرات فقیهان روشن می شود:(2)

1 فقهای امامیه به جز شیخ صدوق در موضوع روزه و حجاب و شیخ مفید در بحث روزه، سن را بعنوان حد بلوغ مطرح نموده اند.

2 فقهایی که سن را مطرح کرده اند زمان وجوب تکالیف را برای دختر، 9 سالگی بیان داشته اند بجز شیخ طوسی و ابن حمزه که در برخی کتابهای خویش، 9 سال و در برخی دیگر ده سال را مطرح کرده اند؛ البته اخیرا آیت اللّه صانعی، سن 13 سال را درصورتی که علامت حیض یا رویش موی خشن بر شرمگاه، قبل از آن واقع نشده باشد، زمان وجوب تکالیف ذکر نموده اند.

3 آنگونه که صاحب جواهر نیز بیان داشته است: علماء امامیه زمان واحدی را وقت وجوب همه تکالیف دانسته اند و بین تکالیف مختلف، عمدتا تفاوتی را قایل نشده اند.

در این موضوع مرحوم فیض کاشانی نظری جداگانه دارد و روزه را در 13 سالگی یا زمان وقوع حیض قبل از 13 سال، حدود را در 9 سالگی واجب شمرده و وصیت و عتق را در ده سالگی جایز دانسته است. در بین فقهای معاصر نیز آیت اللّه معرفت در معاملات (بیع، اجاره، وصیت، عتق،طلاق) سن ده سالگی را به شرط رشد فکری و در حدود شرعی و تعزیرات، رسیدن به حد زنانگی و در تکالیف عبادی (نماز، روزه، حج و ...) سن سیزده سالگی یا حیض را زمان لزوم این تکالیف دانسته اند.

4 در بین آیات عظام این روزگار نیز افرادی که با عنوان مرجع تقلید مطرح می باشند همگی سن 9 سال را زمان وجوب همه تکالیف می دانند این مراجع عبارتند از: آیات عظام امام خمینی(ره)، خویی(ره)، اراکی(ره)، نجفی مرعشی(ره)، گلپایگانی(ره)، صدر(ره)، فاضل لنکرانی، وحید، شبیری زنجانی، تبریزی، بهجت، مکارم، سیستانی و مقام معظم رهبری آیة ا... خامنه ای.

دلایل کسانی که به وجوب تکالیف در زمان وقوع حیض معتقدند:

1 آیه، در بیان بلوغ، سن را مطرح نکرده است و اگر "سن"، علامت بود، باید ذکر می شد زیرا تأخیر بیان از وقت حاجت، قبیح است.

2 آیه "نساء کم حرث لکم" این معنا را می رساند که تا وقتی در زنان بطور طبیعی قابلیت تولید فرزند نباشد، شایسته ازدواج نیستند.

3 از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایتی درمورد سن نداریم و به دلیل قبح تأخیر بیان از وقت حاجت، اگر سن بلوغ، تشریع دینی بود باید در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بیان می شد.

4 ده روایت، زمان حیض را بعنوان زمان وجوب بعضی از تکالیف مطرح کرده است.

5 روایاتی، بلوغ را در برخی از تکالیف بیان نموده است.

6 روایاتی نیز احتلام را مطرح می نماید.

7 در روایات مختلف، سن متفاوت بیان شده است (9، 10، 13) پس ملاک، حیض است که نسبت به افراد مختلف، متغیر می باشد.

8 قید «ذلک انها تحیض» در روایتی از احادیث 9 سال، قرینه است بر اینکه ملاک حیض می باشد و سن، معیار نیست.

9 قید «اذا تزوجت و دخل بها و لها تسع سنین» دلالت می کند بر اینکه در 9 سال رشد جسمانی جهت ازدواج موردنظر است که با حیض، این رشد اثبات می گردد.

10 تردید در حدّ سن در روایت امام باقر علیه السلام (حدیث 7 از روایت 9 سال) نشانگر آن است که سن تعبدا مطرح نیست ]لایدخل الجاریة حتی یأتی لها تسع سنین او عشرة سنین ]

11 در روایاتی که جواز تصرف مالی بر سن خاصی مترتب شده، به صراحت آیات، روایات و فتاوای فقها، برای تصرفات مالی علاوه بر بلوغ، رشد نیز لازم است پس سن در شرایطی فرض شده که کودک، رشید شده است.

12 در یکی از روایات زمان وقوع حیض با اینکه فرد سؤال کننده در مورد سن پرسیده ولی امام علیه السلام می فرماید: "بر دختر از زمانی حج واجب می شود که حیض واقع شده باشد"

13 بلوغ، امری تکوینی است. پس نشانه آن هم باید امری تکوینی باشد که عادت ماهیانه است. این مطلب با بیانی دیگر نقل شده و آن اینکه «سلوک شارع در جعل احکام نسبت به موضوعات خارجیه طبیعیه تعیین امارات طبیعیه می باشد» و همچنین «در مسأله بلوغ، شارع امارات طبیعی چون احتلام و انبات را مطرح نموده است پس این امر که حیض اماره بلوغ باشد، چندان بعید نیست».

14 نشانه بلوغ، باید دایمی باشد یا غالبی و روایات 9 سال با واقعیت خارجی مطابقت ندارد.

15 ازدواج، امری تعبدی نیست زیرا قبل از 9 سال هم برای ولی مشروع می باشد. ازدواج بعنوان امری طبیعی و خارجی به معنای آمادگی جسمی برای ازدواج مطرح شده، پس 9 سال، نشانه حصول این آمادگی یعنی بلوغ می باشد و اصل، بلوغ است نه سن.

* تعارضی از جهت سن در روایات نیست و اختلاف سن در روایات خود دلیل آن است که 9 سالگی به تنهایی سن بلوغ نیست بلکه روایات قابل جمع هستند بنابر اینکه ظرف وقوع امارات بلوغ باشند.

16 یکی از دلایل معتقدان به سن 9 سال، شهرت است که در ارتباط با شهرت باید توجه داشت به دلیل روایات معارض، اعراض از مشهور موهن نیست.

17 بعد از تعارض و تعادل یا تساقط دو دسته روایات، مرجع کتاب و سنت می باشد که قاعدگی و بلوغ نکاح را میزان بلوغ معرفی کرده اند.

18 آیت اللّه جناتی می گوید:

علمای شیعه پانزده سال را برای پسر و 9 سال را برای دختر نمایانگر بلوغ دانسته اند در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز همین مطلب آمده و این، اساس برخی از احادیث است ولی ما از راه قانون تحول اجتهاد با تحول زمان و شرایط و ویژگیهای موضوعات، می توانیم بگوییم که حاصل شدن بلوغ در 9 سالگی برای دختران در زمان صدور روایات بود، نه دخترانی که در این زمان هستند زیرا دختران در روزگار امامان معصوم علیهم السلام به نشانه های بلوغ که حیض و حمل باشد در 9 سالگی دست می یافتند و اغلب آنها در سن یادشده، عادت ماهانه می شدند پس می توانیم بگوییم 9 سالگی برای حاصل شدن بلوغ آنها موضوعیت ندارد بلکه طریقیت دارد. در آن زمان که 9 سال گفته شد از باب تعیین مصداق بوده است پس معیار و میزان برای پیدایش بلوغ، عادت ماهانه است نه 9 سالگی.(3)

19 بسیاری گویند علت آنکه در روایات 9 سالگی زمان بلوغ مطرح شده آن است که در عربستان هوا گرم بوده و در مناطق گرمسیر بلوغ جنسی زودتر واقع می شود.

20 برخی گویند لازمه پذیرش قول به 9 سال، کنارگذاردن روایاتی است که در آن زمان وجوب برخی تکالیف، از هنگام وقوع حیض به بعد بیان شده است.

دلایل وجوب تکالیف دختران از 9 سالگی:

1 بیش از بیست روایت که سند برخی صحیحه و برخی مظنون به صحت می باشد.

2 شهرت: با توجه به این امر که مسأله همه گیر و عام بوده و نیمی از مسلمانان که دختران و زنان بوده اند برای احکام شخصی خود و نیم دیگر که مردان بوده اند نیز در امر ازدواج، طلاق، معاملات، ارث و ...، لزوما پی گیر مسأله سن بلوغ دختران بوده اند، پس به یقین از امام علیه السلام زیاد سؤال می شده و زیاد جواب بیان شده است و لذا قول مشهور، مطابق نظر معصوم علیه السلام بوده است و نمی توان پذیرفت امامان معصوم علیهم السلام در جواب سؤالهای مکرر شیعیان، 13 سال یا زمان وقوع حیض را هنگام وجوب تکالیف بیان کرده باشند ولی فقها همگی رأی به خلاف آن داده اند.

3 در صورت تعارض بین روایات، مطابق امر امام صادق علیه السلام به «خذبما اشتهر بین اصحابک» (آنچه را که بین اصحابت مشهور می باشد اخذ کن) باید عمل گردد.

4 برخی در ارتباط با این مسأله که 9 سالگی، سن بلوغ دختران و زمان وجوب همه تکالیف برای آنان است، ادعای اجماع کرده اند، مانند ابن ادریس در سرائر، صاحب جواهر، شیخ طوسی و ابن زهره.

5 ما علم اجمالی به یکی از دو حجت داریم.

51 یا اجماع فقها بدون استناد به روایات، تحقق یافته (اجماع بر 9 سال و یا حداقل اجماع بر اینکه 13 سالگی، سن بلوغ نیست یا اجماع بر عدم تفکیک بین تکالیف) و خود به عنوان دلیل کاشف و مستقل حجیت دارد.

52 یا روایات، مورد استناد فقها بوده که شهرت استنادیه موجب قوت اسناد روایات می گردد.

6 دلایل تکالیف، عام است و همه انسانها را شامل می شود و دلایل دالّ بر رفع قلم از کودک، کودکان را استثناء کرده در احادیث نیز آمده که در 9 سالگی کودکی از بین می رود.

7 روایت یزید کناسی بر این مطلب تصریح دارد که 9 سالگی، سن بلوغ دختر (در امر ازدواج و اقامه حدود) است؛ هرچند دختر در این سن، خون حیض را ندیده باشد. و روایتی که از «حمران» نقل شده نیز بر جواز دخول بعد از 9 سال و قبل از وقوع حیض دلالت می نماید. پس در این دو روایت، بر این تصریح شده که سن مطرح است اگر چه دختر حایض نشده باشد.

کسانی که به بلوغ دختر در 9 سالگی اعتقاد دارند، نظر افرادی را که بیان می دارند "تکالیف بر دختران از زمان وقوع حیض واجب می شود"، قبول ندارند و دلایلی را برای این عدم پذیرش بیان می دارند و علاوه بر آن، دلایل این گروه را نیز نقد نموده و دلایل قابل قبولی نمی یابند. آنچه از نظرات آنان بدست می آید، چنین است:

1 زمان وجوب تکالیف بر افراد، زمان واحدی می باشد و نمی توان بین تکالیف مختلف، تفکیک قایل شد و هر تکلیف را زمان خاصی لازم دانست این مطلب، مطابق اجماع فقها می باشد و هیچ یک از متقدمین به تفکیک اعتقاد نداشته است. روایات نیز مؤید این مطلب می باشد و عنوان نوشتن خوبی ها و بدیها یا اتمام کودکی یا وجوب فرایض در روایات برای زمان واحد، مطرح شده است. لذا تمامی تکالیف فردی و اجتماعی را شامل می گردد و عناوین اختصاصی چون جواز ارتباط زناشویی، وجوب بعضی اعمال عبادی، لزوم اجرای حد در زمان واحد نیز جهت تأکید بر همان عناوین کلی می باشد.

2 درصورتی که سن را حذف بنماییم و زمان حیض را زمان وجوب تکالیف بدانیم، در مواردی که دختران هرگز حیض نمی شوند، آیا هرگز تکلیفی برعهده آنان وجود ندارد؟

3 در صورت وجوب تکالیف در زمان وقوع حیض، آیا مواردی که دختران بلوغ دیررس دارند و موارد نادری هم نمی باشد، واقعا دختر در سن بالا مانند 16 یا 17 سالگی مکلف می گردد؟

4 به نظر می رسد حکم به اجرای حد بر دختر 10 ساله ای که حیض شده و عدم اجرای حکم حد بر دختر 16 ساله ای که هنوز حیض نشده با دلایل حدود منافات داشته باشد.

5 در صورت حذف سن و وجوب تکالیف هنگام وقوع حیض، در قوانین اجتماعی خصوصا در قوانین جزایی، جامعه دچار مشکلات فراوان خواهد شد زیرا اطلاع از حیض هر فرد توسط خودش حاصل می گردد و یقینا هنگام اجرای حکم حدود یا قصاص یا دیات، مجرم منکر حیض خود خواهد شد و اثبات آن توسط فرد دیگر نیز بسیار مشکل است.

به عنوان مثال دختر 15 ساله ای که نیمه عریان در خیابان راه می رود را نمی توان مورد اعتراض قرار داد چرا که ممکن است ادعا کند هنوز حیض نشده و حجاب بر او واجب نیست.

نکته: به دلیل مشکلات موجود در حذف سن، مشاهده می شود در قوانین همه کشورها، سن خاصی در مباحث قانون جزا، حقوق مدنی و معاملات مطرح شده و سن امری است که اثبات آن برای دیگران بسیار سهل می باشد.

معتقدان سن 9 سال در جواب دلایل گروهی که وقوع حیض را مطرح می نمایند، به ترتیب دلایل مطرح شده، چنین می گویند:

1 اگر در آیات، سنی برای بلوغ مطرح نشده است دلیل بر مدعای موردنظر نمی باشد چه بسا مسایلی که تمامی مسلمانان اتفاق بر وجوب آن دارند و از مسلّمات فقهی مسلمانان است ولی در آیات قرآن با اینکه زمان حاجت آنان بوده، ذکری به میان نیامده است و بیان مطلب به عهده پیامبر صلی الله علیه و آله واگذار شده است لذا پیامبر صلی الله علیه و آله با گفتار یا عمل خویش، آن موضوع را برای مسلمانان تبیین می فرموده اند. اگر در قرآن مکررا امر به اقامه نماز شده آیا کیفیت خواندن نماز در اوقات پنجگانه نیز بیان شده است؟ یقینا عصر نزول آیات قرآن، زمان حاجت به بیان کیفیت ادای نماز بوده است مسلمانان نیز هرگز تردیدی در سه رکعتی بودن نماز مغرب یا دو رکعت بودن نماز صبح نداشته اند چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله این امر و امور بسیار دیگری را در عمل و گفتار برای مسلمانان روشن می نمودند.

2 استثناء به آیه "نساء کم حرث لکم" نیز در اثبات مدعا فایده ای نخواهد داشت آیه در مقام بیان مطلبی دیگر است و زمان جواز ازدواج را بیان نمی کند. مطابق مدعای این گوینده، زمانی که زنان یائسه شده و دیگر تخمک گذاری و در نتیجه قابلیت تولید فرزند ندارند، همگی باید طلاق داده شوند یا ازدواجشان فسخ گردد آیا چنین ادعایی را می توان پذیرفت؟ علاوه بر آنکه روایات بسیاری ادعای گوینده در تفسیر آیه مربوطه را نفی می کنند.

3 این مطلب که از پیامبر صلی الله علیه و آله روایتی در مورد سن نداریم نیز دلیل بر اثبات ادعای مربوطه نیست. با گذری اندک بر تاریخ تدوین و نیز نقل حدیث و با توجه به منع کتابت احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله در سالیان طولانی، روشن می گردد که در موارد بسیاری با آنکه مسایلی مورد ابتلای مسلمانان بوده، حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله به دست ما نرسیده است و همگان اذعان دارند که احادیث از دست رفته از پیامبر صلی الله علیه و آله ، اندک نیست. زنده کردن آنچه که توسط ائمه علیهم السلام بیان می شده نیز در حقیقت امری جز زنده کردن سنت نبوی نبوده است. هیچ یک از امامان معصوم علیهم السلام در صدد نزول شریعتی جدید نبوده اند و فقط تبیین شریعت محمدی صلی الله علیه و آله را می نمودند. لذا بیش از بیست روایت از ائمه اطهار علیهم السلام که سن 9 سال را مطرح می نماید، در تفسیر همان شریعت رسول اللّه صلی الله علیه و آله آمده است.

احادیثی که توسط امامان مختلف از حضرت علی علیه السلام تا امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام ، امام کاظم علیه السلام ، امام رضا علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام در بیان سن به دست ما رسیده همگی دلیلی بر این نظر است.

شیعه به دلیل دیدگاه کلامی خویش در ارتباط با علم و عصمت ائمه علیهم السلام و جایگاه امامت و وظیفه امت نسبت به امام، هرگز در قوانین، به کتاب خدا و کلام پیامبر صلی الله علیه و آله که در دسترس باقی مانده، اکتفا نمی کند. لذا موارد استناد اکثر احکام فقهی، روایات وارده از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام می باشد که در زمانی می زیستند که امکان تبیین اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله وجود داشت. لذا اگر بنابر آن باشد که روایات این دو معصوم علیهماالسلام به دلیل آنکه توسط معصومان قبل از ایشان به دست ما نرسیده، قابل عمل نباشد، باید معتقد به تعطیل اکثر احکام فقهی شد.

4 هر چند روایاتی زمان حیض را در تکالیف، مطرح کرده است ولی باید توجه داشت که:

الف) در مجموعه این روایات فقط زمان وجوب روزه، حجاب، حج، منوط به وقوع حیض شده است و سایر تکالیف منوط به وقوع حیض نشده در حدیثی نیز حدّ دختر دزدی که هنوز حیض نشده، اجرا نگردیده است. در بین فقهای متقدم نیز اجماع بر عدم تفکیک زمان وجوب تکالیف بوده است. از طرفی در روایات 9 سال نیز مکررا زمان وجوب همه تکالیف (با عنوان زمان نوشتن خوبی ها و بدی ها، زمان اتمام کودکی، حد بلوغ دختر، زمان وجوب فرایض)، 9 سالگی دختر مطرح شده است.

ب) قرینه "ذلک انها تحیض لتسع سنین" (در حدیث 9 سال) بیان می دارد که تکالیف برای دختر از 9 سالگی واجب می شود و 9 سالگی، زمان امکان وقوع حیض است (و نه لزوما زمان وقوع بالفعل آن). احادیث دیگری نیز بیان می دارد که 9 سالگی سن امکان وقوع حیض است و قبل از آن سن امکان وقوع حیض (سن من تحیض) نیست و این همان مطلبی است که امروزه نیز متخصصان علم پزشکی بیان می دارند که زمان وقوع حیض دختران در جهان (و نه در منطقه خاص جغرافیایی)، از 9 سالگی تا 16 سالگی است و اگر قبل از 9 سالگی چنین پدیده ای اتفاق افتد به معنای بلوغ زودرس می باشد و از نظر علم پزشکی به منزله نوعی عدم سلامت طبیعی فرد تلقی خواهد شد.

ج) روایاتی نیز تصریح بر این امر دارد که در برخی تکالیف، سن 9 سال ملاک است حتی اگر دختر حیض نشده باشد.

5 مراد از روایاتی که بلوغ را در بعض تکالیف مطرح می نماید به قرینه روایات دیگر، مشخص می گردد. در روایت صریحا حد بلوغ دختر، 9 سال مطرح شده است.

6 همان گونه که بیان شد، به نظر می رسد به دلیل کمی احتمال وقوع احتلام در دختران و نیز به دلیل تقابلی که بین حیض و احتلام در متن پاره ای از روایات بحث احتلام آمده، مراد از حُلم در روایات، احتلام در پسران باشد. علاوه بر آن، بحث مفصلی وجود دارد که آیا اساسا احتلام در دختران قبل از ازدواج واقع می شود یا خیر و اگر واقع می شود، به چه کیفیت است؟

7 برخی متفاوت بیان شدن سن (9، 10، 13) در روایات را دال بر مدعای خود گرفته اند که باید گفت:

الف) اگر ملاک، وقوع حیض بود چرا اصلاً سن مطرح شده است؟

ب) مگر ائمه معصوم علیهم السلام به تغییر زمان حیض درمکانهای مختلف، زمانهای مختلف و شرایط متفاوت، آگاه نبودند؟ چرا در جواب همه موارد نمی فرمودند: «اذا حاضت» و با توجه به اینکه می دانستند کلام ایشان برای همه شیعیان در همه اعصار حجت محسوب می شود، چرا سن خاص را مطرح کرده اند؟ این مسأله امری واضح است که حتی در بین دختران یک شهر و یک فامیل نیز زمان وقوع حیض متفاوت است و مردان عادی با علم معمولی خویش این نکته را می دانند چه رسد به امام معصوم علیه السلام .

8 برخی قید «ذلک انها تحیض لتسع سنین» را قرینه بر این مسأله گرفته اند که حیض ملاک است و سن ملاک نمی باشد، به نظر می رسد این استدلال منطقی نباشد زیرا مراد از این روایت، این است که 9 سالگی زمانی است که امکان وقوع حیض وجود دارد و نه اینکه لزوما حیض می گردند. لذا از همان زمان که امکان وقوع حیض می باشد، باید دختران به تکالیف خود عمل نمایند. امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: «اذا کمل لها تسع سنین امکن حیضها» (هنگامی که 9 سالگی دختر کامل شد امکان حیض او وجود دارد) و همچنین حدیث دیگری که می فرماید: «ما لم تبلغ تسع سنین فانها لاتحیض و مثلها لا تحیض» این مطلب را تأیید می نمایند.

9 تردید در حدّ سن نیز این ادعا را تأیید نمی کند. صاحب "جواهر" می گوید: تردید از راوی است و صاحب "وسائل" نیز زیادت را به شیخ طوسی نسبت داده است.

10 اینکه در برخی روایات جواز تصرف مالی بر سن خاص مترتب شده حال آنکه یقینا رشد نیز لازم است، اثبات نمی کند که سن در شرایطی فرض شده است که کودک، رشید گردیده زیرا در این احادیث یکی از شرایط تصرف مالی که بلوغ سنی باشد، ذکر شده و در سایر احادیث شروط دیگر بیان شده است.

11 برخی می گویند برای موضوع خارجی طبیعی مانند بلوغ باید نشانه طبیعی تعیین گردد. در جواب عده ای می گویند: با توجه به اینکه در روایات فراوان، سن خاصی مطرح شده، مشخص می گردد که اساسا وجوب تکلیف، منوط به بلوغ جنسی نیست تا نشانه آن هم امری تکوینی باشد و باید توجه داشت که لفظ بلوغ در کلام فقها، به معنای ابتدای زمان وجوب تکالیف است حال آنکه لفظ بلوغ در کلام پزشکان و ... به معنای زمان ظهور علایم ثانویه جنسی می باشد و در حقیقت این لفظ با دو معنای متفاوت به کار می رود. اگردر روایات بیان شده بود که مثلاً نماز بر دختر بالغ واجب می شود، می توان گفت که تشخیص بلوغ دختر را باید از طریق وقوع حیض یا ... مشخص کرد ولی در روایات از ابتدا، وجوب تکالیف بر دختر در سنّی خاص مطرح شده است. علاوه بر آن معمولاً نیز لفظ بلوغ در روایات به معنای بلوغ جنسی به کار نمی رفته بلکه به معنای رسیدن به حدّ وجوب تکالیف مطرح می شده از جمله در روایت اول که می فرماید "حد بلوغ المرأة تسع سنین". روایاتی که می گوید پایان کودکی دختر، 9 سال است نیز به همین مطلب اشاره دارد. (4 روایت)

این نکته قابل توجه است که بلوغ در روایات، به معنای رسیدن می باشد و قرینه مشخص می کند مراد از بلوغ، چه امری است؛ مثلاً بلوغ نکاح، رسیدن به حد ازدواج یا بلوغ حلم به معنای رسیدن به حد احتلام یا ... می باشد.

12 در طرح این موضوع که نشانه بلوغ باید دایمی یا غالبی باشد، باید گفت با توجه به مطالب مذکور نمی توان ادعا کرد که روایات 9 سال چون با واقعیت خارجی مطابقت ندارد، قابل اخذ نیست؛ به خصوص اگر بلوغ جنسی نیز مدنظر باشد، 9 سال کاملاً قابل پذیرش است نه از جهت دایمی یا غالبی بودن نشانه بلوغ بلکه از جهت ابتداء زمان امکان بلوغ جنسی.

13 در جواب دلیل پانزدهم، به روایاتی اشاره می شود که تزویج به معنای ارتباط زناشویی مطرح شده (دخول) و نه عقد نکاح و پرواضح است که هر چند عقد نکاح قبل از 9 سال نیز جایز است ولی ارتباط زناشویی از 9 سال به بعد جایز می باشد.

14 به نظر می رسد اصلی ترین موضوع قابل بحث، نحوه برخورد با روایات می باشد. کسانی که معقتد به 9 سال می باشند، بین روایات جمع نموده اند به اینکه سن وجوب تکالیف، 9 سال است که زمان امکان وقوع حیض نیز می باشد. روایات ده سال نیز به معنای اتمام 9 سال و شروع ده سالگی است آنان فقط روایات 13 سال را نپذیرفته اند به این دلیل که:

الف) در سند حدیث، ضعف وجود دارد.

ب) در این روایات، سن وجوب تکالیف برای پسران 13 سال ذکر شده که مخالف اجماع همه فقهای شیعه و همچنین همه مسلمانان می باشد.

ج) در این احادیث، سن وجوب تکالیف برای دختران و پسران یکسان ذکر شده که مخالف اجماع فقها می باشد.

د) در تعارض بین روایات 9 و 13، روایت 13 سال، شاذّ نادر است و امام صادق علیه السلام نیز به عمر بن حنظله فرموده اند «ویترک الشاذالذی لیس بمشهور عند اصحابک» حدیث نادری که نزد اصحاب مشهور نمی باشد، ترک شود.

این گروه، شهرت را نیز مرجّح و مؤید نظر خویش دانسته اند.

کسانی که به وجوب تکالیف از زمان وقوع حیض اعتقاد دارند، این گونه بین روایات جمع نموده اند که در روایاتی که سن مطرح شده، سن موضوعیت ندارد بلکه طریقیت دارد.

بنابراین یک گروه، احادیث را معارض نیافته و گروه دیگر در تعارض روایات، مرجّحی یافته اند. لذا هیچیک به تساقط روایات، اعتقاد ندارند.

15 و 16 آنان که بیان سن 9 در کلام معصوم را به دلیل بلوغ دختران در آن زمان و در عربستان می دانند، لازم است به نکاتی چند توجه نمایند:

الف) امامان معصوم علیهم السلام به تغییر زمان حیض دختران در همان عصر به نسبت مکانها و شرایط مختلف آگاهی داشته اند. بسیاری از سؤال کنندگان از امام صادق علیه السلام یا امام باقر علیه السلام در همان عصر نیز اهل خراسان و ری و قم و ... بوده اند که منطقه گرمسیر محسوب نمی شده است.

ب) با توجه به اینکه عوامل متعددی چون نوع تغذیه، بهداشت، ارث و ... در زمان وقوع حیض تأثیر دارد، یقینا امام علیه السلام صرفا به دلیل اینکه فرد اهل عربستان است، سن 9 سال را مطرح نمی نمایند چرا که یقین دارند دختران عربستان نیز در سنین متفاوتی حایض می گردند. روایات «فی سن من تحیض» نیز بیانگر آگاهی امام علیه السلام است که تعدادی از دختران در سنی که باید حایض شوند، قرار گرفته اند ولی هنوز خون حیض را ندیده اند.

ج) آماری که از زمان حیض سه نسل پشت سر هم (مادربزرگ ها، مادرها، دخترها) در ایران گرفته شده، نشان داده است که با گذشت زمان، زمان حیض دختران پایین تر می آید نه اینکه بالاتر رود. در کشورهای اروپایی نیز بعضی محققان ابراز داشته اند در چند دهه اخیر هر ده سال، دخترها حدود 3، 4 ماه زودتر از سنینی که قبلاً بالغ می شدند، به بلوغ می رسند زیرا کیفیت تغذیه افراد و بهداشت آنان رو به بهبود بوده است ونیز عوامل محرک جنسی از قبیل عکس، کتاب، فیلم و ... بیشتر شده است. حال باید گفت به چه دلیل می توان اثبات کرد که در عصر ائمه علیهم السلام همه یا اکثر دختران در 9 سالگی حیض می شده اند و اکنون در سنین بالاتر؟

د) ائمه علیهم السلام نسبت به آینده آگاهی داشتند و خود نیز می دانستند که کلامشان برای آیندگان هم حجّت است پس با علم به تغییر سن حیض دختران در آینده هرگز سن واحدی را بیان نمی کردند.

1 برخی نویسندگان در احتساب سن، مباحثی را مطرح نموده و در اینکه آیا سن براساس ماه های قمری بوده یا شمسی و چگونه به شمارش می آید، تردیدهای بسیاری داشته اند و در نهایت نتیجه گرفته اند که چه بسا 9 سال آن موقع در حقیقت 13 سال بوده است و آنچه امروز با عنوان 9 سال تمام قمری مطرح می گردد ساخته دست فقیهان است و حدس و گمانی بیش نیست.

صاحب "جواهر" برای احتساب سن، براساس ماه های قمری گفته است این امر در شرع، معهود و نزد عرب معروف بوده است. معصوم علیه السلام نیز مطابق عرف رایج آن عصر، سال و ماه را مطرح می نموده اند و بنای وضع احتسابات نجومی جدیدی را نداشته اند. در آیات قرآن نیز اشاراتی به احتساب سال براساس ماه های قمری می باشد ازجمله: «هوالذی جعل الشمس ضیاء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا عددالسنین و الحساب» و یا «یسئلونک عن الاهلة قل هی مواقیت للناس و الحج»

2 برخی می گویند روزه گرفتن در سن 9 سالگی برای دختر ایجاد ضرر می نماید. در جواب به این گروه باید گفت سالیان سال که دختران این مرز و بوم از 9 سالگی روزه گرفته اند، حقیقتا چه ضرری متوجه زنان ما شده است؟ اگر نام روزه تغییر یابد و اسم رژیم غذایی بر آن گذاشته شود نه تنها برای دختر 9 ساله که جهت دختر کوچکتر از آن هم امری پسندیده بشمار می رود. حال اگر موردی پیش آید که دختری بیمار بود یا ضعف جسمانی داشت و واقعا احتمال ضرر در روزه گرفتن او وجود داشت، شارع مقدس خود به چنین دختری اجازه روزه گرفتن نداده است و روایاتی که توان جسمانی را شرط وجوب روزه بیان می کند به همین مطلب اشاره دارد. علاوه بر آن قاعده کلی "لا ضرر" در این گونه موارد بر دلیل وجوب روزه حاکم می گردد و چنین دختری بنا به دستور شارع مقدس نباید روزه بگیرد.

«دلایل کسانی که به سن 13 سالگی اعتقاد دارند»

چون روایات، سن 9، 10 و 13 سال را مطرح کرده و شک در وجوب تکلیف داریم لذا بنابر اصل برائت یا استصحاب، می گوییم تا قبل از 13 سال دختر مکلف نگردیده است.

سن ازدواج

مواد قانونی که قبل از انقلاب اسلامی ایران در این کشور اجرا می شد چنین بود:

ماده 1041 قانون مدنی (قبل از اصلاح)

نکاح اناث قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام و نکاح ذکور قبل از رسیدن به سن 18 سال تمام ممنوع است مع ذلک در مواردی که مصالحی اقتضا کند با پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محکمه ممکن است استثنائا معافیت از شرط سن اعطا شود ولی در هر حال این معافیت نمی تواند به اناثی داده شود که کمتر از 13 سال تمام و به ذکوری شامل گردد که کمتر از 15 سال تمام دارند.

ماده سوم قانون ازدواج مصوب 20 مرداد 1310:

هرکس برخلاف مقررات ماده 1041 قانون مدنی با کسی که هنوز به سن قانونی برای ازدواج نرسیده است مزاوجت کند به 6 ماه الی 2 سال حبس تأدیبی محکوم خواهد شد. درصورتی که دختر به سن 13 سال تمام نرسیده باشد لااقل به دو الی سه سال حبس تأدیبی محکوم می شود و در هر دو مورد ممکن است علاوه بر مجازات حبس به جزای نقدی از 2000 ریال الی 20000 ریال محکوم گردد و اگر در اثر ازدواج برخلاف مقررات فوق، مواقعه منتهی به نقص یکی از اعضاء یا مرض دائم زن گردد مجازات زوج از 5 الی 10 سال حبس با اعمال شاقه است و اگر منتهی به فوت زن شود مجازات زوج حبس دائم با اعمال شاقه است.

عاقد و خواستگار و سایر اشخاصی که شرکت در جرم داشته اند نیز به همان مجازات یا مجازاتی که برای معاون جرم مقرر است محکوم می شوند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در برخی مواد قانون مدنی تغییراتی حاصل شد در نتیجه ماده 1041 قانون مدنی نکاح قبل از بلوغ را ممنوع دانسته است و در تبصره یک ماده 1210 قانون مدنی بیان شده که سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است.

چند سالی است که این تبصره در مقالات و سخنرانی ها مورد انتقاد قرار می گیرد. گاه در این مطلب که دختر در 9 سالگی مکلف می شود خدشه وارد می شود و گاهی به مسئله سن قانونی ازدواج دختران در 9 سالگی. در این میانه نمی توان از فشارهای بین المللی بر قوانین داخلی برخی کشورها از جمله ایران غفلت نمود. در تلاش برای همسان کردن قوانین داخلی کشورها با مصوبات سازمان ملل که عمدتا توسط کشورهای غربی تدوین و سپس تصویب گردیده اصرار بر تغییر قانون سن ازدواج متناسب با قوانین سازمان ملل متحد می باشد.

درمصوبات سازمان ملل تأکید بر ممنوعیت ازدواج کودکان است و کودک نیز به هر فردی که کمتر از هجده سال دارد اطلاق می شود.

در کنفرانس جهانی زن در پکن در سال 1374 یکی از دستورالعملهایی که در «سند عمل» برای همه مردم جهان صادر شد عبارت بود از:

تأکید بر تدوین قوانینی که دقیقا حداقل سن ازدواج و توافق برای ازدواج را تعیین کند.(4)

در سند کنفرانس بیان شده است که به حکم ماده 297 هر چه زودتر و ترجیحا تا پایان سال 1995 دولتها باید با مشورت با سازمانهای مربوطه و سازمانهای غیردولتی اجرای اهداف سند کنفرانس را شروع کنند و در بند 305 آمده است که سند باید با اقدام کلیه سازمانها و ارگانهای نظام سازمان ملل در دوره بین 1995 و 2000 اجرا شود

در پایان کنفرانس دبیر کل سازمان ملل در پیام اختتامیه خود گفت: سازمان ملل مسؤول اجرای مصوبات پکن و سند نهایی آن است و باید اجرا شود.

یکی از اموری که سند کنفرانس پکن تأکید فراوان بر آن دارد پیوستن بی قید و شرط دولتها به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان است که دولتها وقتی آن را به تصویب رساندند برایشان حکم قانون دارد و ملزم به اجرای آن هستند.

در بخش چهارم ماده پانزدهم کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان آمده است: «نامزدی و ازدواج کودک هیچ اثر قانونی ندارد و کلیه اقدامات ضروری منجمله وضع قانون برای تعیین حداقل سن ازدواج و اجباری کردن ثبت ازدواج در دفاتر رسمی می بایست بعمل آید.»

مقصود از کودک در قوانین بین المللی افراد زیر 18 سال می باشد. کنوانسیون حقوق کودک که در سال 1989 میلادی در 54 ماده تدوین شد و در سال 1990 به مرحله اجرا درآمد و ایران نیز در سال 1373 شمسی آن را پذیرفته و مجلس شورای اسلامی آن را به صورت مشروط تصویب کرده است. یکی از این مجموعه قوانین می باشد در ماده یک این کنوانسیون آمده است:

ماده 1 تعریف کودک: کسی که کمتر از هجده سال داشته باشد.

هر کشور که پیمان حقوق کودک را بپذیرد ملزم به اجرای آن است و پس از دو سال از پذیرش آن، باید گزارشی از وضعیت کودکان آن کشور و چگونگی اجرای پیمان حقوق کودک را به کمیته بین المللی پیمان حقوق کودک ارائه دهد. از جمله خلاصه عملکرد کشورها از سال 1990 تا پایان سال 1996 که به سازمان ملل ارائه شده است، تدوین قوانین جدید یا اصلاح قوانین قبلی در ارتباط با پیمان حقوق کودک در سی و پنج کشور است که در زمره این قوانین قانون سن بلوغ می باشد.

در چند سال اخیر در ایران طی سمینارهای مختلفی که برگزار شده است به مواد قانون مدنی در ارتباط با سن ازدواج اعتراضاتی شده و در این سمینارها خواستار بالا رفتن سن ازدواج دختران تا 15 یا 18 سالگی شده اند به نمونه هایی از این سمینارها اشاره می شود:

1 در تیرماه 1375 کارگاه مشورتی بررسی سلامت دختران نوجوان و جوان به همت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برگزار شد.

در این کارگاه یکی از موضوعاتی که با عنوان مشکلات دختران نوجوان مطرح شده عبارت است از:

قانونی بودن ازدواج دختران در سن بلوغ (9 سال تمام قمری = 8 سال و 8 ماه و 27 روز شمسی) و عنوان دیگر:

ازدواج در سنین پایین و قبل از رسیدن به بلوغ اجتماعی.

نهایتا در این سمینار در بخشی از استراتژی ها، جلب حمایت مراجع سیاستگذاری و قانونگذاری مطرح گردید تا در زمینه بازنگری قانون مدنی، تعیین سن مناسب ازدواج و باروری، قضاوت کارشناسی در مورد مباحث سن تکلیف و ازدواج، رفع موانع موجود در بهداشت باروری نوجوانان (مواد قانونی 1041 و 1169) فعالیت نمایند.

2 سمینار «حقوق کودک» در آبان 1376 توسط انجمن ملی حمایت از حقوق کودکان در ایران با همکاری یونیسف برگزار شد در این سمینار یکی از شرکت کنندگان به مبانی فقهی و متدهای استنباط بلوغ و ولایت پرداخته و گفت: برای اجرای "حدود و قصاص 18 سال" و برای "ازدواج دختر 15 سال و پسر 18 سال" تناسب دارد در پایان این سمینار موادی تصویب شده خواهان اجرای آن شدند. اولین ماده آن عبارت است از:

افزایش سن بلوغ بر مبنای ماده اول کنوانسیون حقوق کودک

خالی از لطف نیست که به چند ماده دیگر از مصوبات این سمینار اشاره شود:

* تدریس حقوق کودک بر مبنای اصول مندرج در کنوانسیون حقوق کودک در دانشکده های حقوق و دوره های کارآموزی قضاوت و وکالت

* آموزش حقوق کودک بر مبنای اصول پذیرفته شده در کنوانسیون حقوق کودک به عموم مردم بویژه اولیاء و مربیان، معلمان و کودکان

* اشاعه کنوانسیون حقوق کودک از طریق رسانه های گروهی

3 انجمن همبستگی زنان طی سه دوره سمینار تحت عنوان مروری بر حقوق زنان در قانون مدنی ایران در اواخر سال 76 و ابتدای سال 77 برخی مواد قانون مدنی را مورد انتقاد قرارداد و سپس با انتشار بیانیه ای خواستار تغییر برخی از قوانین مربوط به زنان در قانون مدنی شد. در این بیانیه با اشاره به برخی از مواد مانند ماده 1041 و 1210 قانون مدنی که مربوط به سن ازدواج دختران است تصریح شده است که هرکس دارای 18 سال تمام نباشد در حکم غیررشید است.(5)

انجمن همبستگی زنان پیشنهادات اصلاحی خود را در قانون مدنی در اردیبهشت 1376 به دفتر ریاست جمهوری جهت بررسی در هیأت دولت ارائه داد. علاوه بر این موارد، در سمینارهای دیگری نیز سن ازدواج در قانون مدنی مورد انتقاد قرار گرفته و خواستار تغییر در این ماده قانونی شده اند. مانند کارگاه آموزشی مشورتی سلامت بلوغ دختران در دی ماه 1375 و ... در مجلات و روزنامه ها نیز مکررا به این ماده قانونی اشکال وارد شده و خواستار تغییر این ماده قانونی شده اند.

نکته بسیار جالب توجه اینکه در پیشنهاد برای تغییر این قانون به آیات و روایات اشاره می گردد و نیز فتوای فقهی آیة اللّه صانعی درارتباط با سن 13 سال بسیار مطرح می گردد. ولی نتیجه نهایی از این مباحث پیشنهاد تغییر سن بلوغ از 9 به 15 یا 18 سالگی می باشد. امری که هیچ روایتی یا هیچ آیه ای مطرح نکرده است.

مسؤولین ایرانی نیز نسبت به این امر واقفند که در مجامع بین المللی در ارتباط با سن ازدواج در کشور، مورد انتقاد قرار خواهند گرفت. بعنوان نمونه به سخنان یکی از خواهران مسؤول ایرانی در اجلاس کمیسیون مقام زن در سال 77 اشاره می شود. ایشان در جواب خبرنگار زن روز که سؤال کرده بود: آیا در مورد سن بلوغ هم در اجلاس صحبت شد؟ می فرماید: آنها سن بلوغ نمی گویند زیرا تکلیف و عبادت برای ما مهم است. آنها به سن ازدواج اشاره می کنند که قطعنامه ای هم بود و بنده مجبور شدم توضیح دهم که ما انواع بلوغ داریم بلوغ سیاسی، بلوغ عبادت، بلوغ ازدواج، بلوغ اجتماعی و تفاوت هر یک را بیان کردم در عین حال آنها بر سن 18 سال تصریح کردند. در آنجا گفته شد که هر کس زیر 18 سال سن دارد کودک نامیده می شود. این موضوع هم با تلاش کارشناسان به این شکل تغییر کرد که با استناد به سند پکن که سن روشنی قید نکرده عمل شود. اما در مورد بلوغ و سن ازدواج با استناد به سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری که فرمودند تأکید می کنم بر مسئله ازدواج. در برخی شهرها که دختران را در سن پایین و خلاف میلشان وادار به ازدواج می کنند و دستور فرموده بودند که قوانین مانع این کارها بشود سخن گفتم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. آنها می دیدند که جمهوری اسلامی ایران با ازدواج تحمیلی در سن پایین و ازدواج زودرس مخالف است و در آنجا آماری ارائه کردیم که این حداقل سن در قانون مدنی است در حالی که میانگین سن ازدواج برای زنان 22 و برای مردان 24 سال است.

اخیرا پس از سخنرانی مقام معظم رهبری در استان هرمزگان و نصیحت و ارشاد مردم آن استان مبنی بر آنکه دختران خود را در سنین پایین به زور شوهر ندهند(6) بسیاری سخنان ایشان را حمل بر مخالفت باازدواج در سنین پایین و در نتیجه اعتراض به قانون جواز ازدواج از سن 9 سالگی نمودند. طی سؤالی که توسط شورای فرهنگی اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی از دفتر ایشان مبنی بر توضیح بیشتر در ارتباط با مقصود خود، نمودند ایشان فرمودند:

«نظر اینجانب به اجبار بر ازدواج است که قاعدتا در مورد سنین پایین محتمل تر است و گرنه اگر اجباری در کار نباشد ازدواج در سن تکلیف شرعی مانع ندارد.»

با توجه به آنچه تجارب بشری دریافته است، امکان وقوع حیض، آخرین علامت بلوغ در دختران، از 9 سالگی می باشد و این امر اختصاص به مکان خاصی ندارد؛ هرچند که میانگین سن وقوع این پدیده در دختران متفاوت می باشد. در بسیاری از کشورها از جمله ایران 13 سال و در برخی دیگر 12 یا 14 و به ندرت 15 سال می باشد. با پیدایش بلوغ در دختران، احساسات جنسی و میل جنسی نیز در آنان ایجاد شده و شدت می یابد. به گونه ای که در بسیاری از دختران نوجوان، عشق به جنس مخالف از اشتغالات ذهنی مهم آنان می شود. با پیدایش احساسات جنسی، دختران شروع به ایجاد ارتباط چشمی، کلامی و سپس بدنی با پسران می نمایند؛ هرچند در بسیاری از موارد اعتقادات آنان، فرهنگ حاکم بر جامعه و تربیت خانوادگی، موانعی جهت ایجاد چنین ارتباطی می گردد و دختر با خویشتن داری، با امیال خود مبارزه می نماید ولی باز هم موارد فراوانی در جهان مشاهده می گردد که امیال سرکش شهوانی، دختر را وادار به این رابطه می سازد. در این شرایط، قوانین اجتماعی کارآیی خود را از دست می دهند و دختر برغم قانون موجود در کشور خویش، مبنی بر محدودیت سن ازدواج، تن به روابط خارج از حریم قانون می دهد. آمار موجود در کشورهای اروپایی و آمریکایی که نشان دهنده روابط جنسی دختران و پسران در زیر سن ازدواج می باشد، مؤید این مطلب است. به نمونه اندکی از این آمار که توسط محققان آمریکایی ارائه شده، اشاره می شود:

در آمریکا در سال 1984، 9965 زایمان مربوط به زنان زیر 15 سال بود (پایین تر از سن قانونی ازدواج) و این غیر از سقط جنین هایی است که توسط دختران زیر 15 سال واقع می گردد. هر ساله در آمریکا حدود 000/400 سقط جنین در زنان کمتر از 20 سال صورت می گیرد که اکثرا در نوجوانان غیرمتأهل است.(7)

ممنوعیت ازدواج در بخشی از سنین هیجانات جنسی در آمریکا، سبب عادی شدن روابط جنسی خارج از کانون خانواده در سنین دیگر نیز شده است. لذا محققان آمریکایی می گویند: تخمین زده می شود در آمریکا 70% زنان مجرد 19 ساله و 80 تا 90% مردان جوان مجرد، مقاربت جنسی داشته اند.(8)

محققان آمریکایی می گویند آمارها نشان می دهد ده سال قبل، سن متوسط برای نخستین رابطه جنسی در آمریکا 18 سال بود و فقط 55% دخترها تا آن سن رابطه جنسی را تجربه کرده بودند و اکنون متوسط سن برای نخستین رابطه جنسی در دختران آمریکایی، 16 سالگی است (این بدین معناست که حدود نیمی از دختران آمریکایی قبل از سن قانونی ازدواج، نخستین رابطه جنسی را تجربه کرده اند) و در حال حاضر 80% پسرها و 70% دخترها تا 19 سالگی، رابطه جنسی کامل را پشت سر گذاشته اند.(9)

کثرت روابط جنسی دختران و پسران در زیر سن قانونی ازدواج کارشناسان آمریکایی را بر آن داشته است تا در برخی از قوانین خود استثنائاتی را قایل گردند از جمله اخذ رضایت نامه والدین در درمان. به قانون مربوطه توجه کنیم:

در اکثر ایالتهای آمریکا، زیر سن 18 سال را صغر سن می نامند و فرد کمتر از 18 سال، صغیر محسوب می شود و قاعدتا برای انجام جراحی یا درمان بیماریهای غیرآمیزشی در این رده سنی، اخذ رضایتنامه از والدین ضروری است.

در 50 ایالت آمریکا، پزشکان می توانند بیماریهای آمیزشی افراد صغیر را بدون اخذ رضایتنامه از والدین درمان کنند.(10)

البته ماده 16 کنوانسیون حقوق کودک، یکی از حقوق کودک (زیر 18 سال) را چنین برمی شمرد: «محافظت از خلوت کودکان: خودداری از دخالت در امور خصوصی و خانوادگی کودکان» به نظر می رسد به دلیل امکان وقوع طبیعی آخرین علامت بلوغ و وجود نیاز جنسی در دختران از 9 سالگی، بهتر است که امکان برآوردن نیاز جنسی در قالب ازدواج برای دختر از این سن فراهم باشد. بدین وسیله جامعه گرفتار مضرات بسیار وجود رابطه جنسی خارج از محدوده خانواده نمی گردد و با ثبت ازدواج قانونی دختر نیز، حقی از او و یا فرزند آتی او ضایع نخواهد شد. در ارتباط با ازدواج در سنین پایین مشکلاتی نیز مطرح شده که به طرح و بررسی آن می پردازیم.

آنچه به عنوان مضرات ازدواج در سنین پایین مطرح است، عبارتند از:

الف) ازدواج در سن پایین، موجب حاملگی در این سنین می گردد و این حاملگی موجب چند ضرر بر کودک و مادر نوجوان می شود:

1 خطرات مربوط به کودک:

احتمال افزایش مرده زایی، سقط جنین، کمبود رشد کودک زیرا بدن مادر هنوز در حال رشد است و جهت رشد خود نیاز به تغذیه مناسب دارد در نتیجه جنین دچار کمبود مواد غذایی می گردد و رشد کافی پیدا نمی کند. احتمال افزایش بیماریهایی چون عقب ماندگی ذهنی نیز در جنین زیاد می باشد.

2 خطرات مربوط به مادر:

افزایش زایمان غیرطبیعی و سزارین به دلیل کافی نبودن رشد لگن که موجب ضرر به جسم مادر می شود. مادر در حال رشد است و به دلیل حاملگی و مصرف مواد غذایی بدن او توسط جنین، بدن وی دچار کمبود مواد غذایی می شود.

در ارتباط با مسایل مذکور چند نکته را باید یادآوری نمود:

1 حاملگی، قبل از تخمک گذاری هرگز به وقوع نمی پیوندد و دختر در هر سنی که ازدواج نماید از زمان تخمک گذاری، امکان حمل او وجود دارد. معمولاً دختران چند ماه بعد از وقوع حیض، (6 ماه تا 18 ماه) دارای تخمک می گردند. لذا حتی اگر دختر 9 ساله ازدواج نماید معمولاً تا مدتی بعد از وقوع حیض، امکان حاملگی او وجود دارد و با توجه به اینکه میانگین سن وقوع حیض در دختران ایرانی حدود 13 سالگی است، پس جوانترین مادرها معمولاً بیش از 14 سال خواهند داشت. بجز موارد نادری که در 10، 11 سالگی تخمک گذاری داشته باشند.

2 مدتها قبل از وقوع حیض، اندامهای جنسی دختر شروع به رشد می نماید و زمان بروز پدیده حیض، این اندامها رشد خود را نموده اند. لگن او نیز تا قبل از حیض، رشد خود را می نماید لذا زمانی که امکان حاملگی و زایمان وجود دارد، لگن مادر نیز آمادگی لازم را جهت زایمان داراست مگر مواردی که لگن دختر رشد بیشتری نخواهد کرد. آمار بالای زایمانهای غیرطبیعی در سنین پایین توسط سازمان جهانی بهداشت روشن می کند که سزارین های فراوان در مادران نوجوان در حقیقت مربوط به عدم بهداشت، کمبود امکانات درمانی و بیمارستانی و ناآگاهی مادران نوجوان نسبت به مسایل درمانی و بهداشتی می باشد. لذا آمارها همواره نشان می دهد که در کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن میزان زایمان غیرطبیعی در مادران نوجوان اندک است ولی در کشورهای فقیری چون اتیوپی یا بنگلادش، این آمار بسیار بالا می باشد. این امر در حقیقت ارتباطی به سن مادر هنگام زایمان ندارد. با آموزش مناسب زنان باردار در هر سنی و گسترش امکانات بهداشت و درمان، میزان زایمان غیرطبیعی در هر سنی کاهش خواهد یافت.

مرده زایی و سقط جنین نیز در حقیقت ارتباطی با سن مادر ندارد بلکه به شرایط زندگی و امکانات بهداشتی، درمانی و دانش مادر در هر سنی که باشد، مربوط می شود. در این رابطه نیز در کشورهای توسعه یافته آمار مرده زایی یا تولد نوزادان ناقص یا نارس در حاملگی های در سن پایین، اندک است ولی در کشورهای در حال توسعه آمار بالا می باشد.

3 مراحل رشد کودک، نشانگر این امر است که رشد ناگهانی بدن در دختران دو، سه سال قبل از حیض، شروع می شود و بدن دختر تا زمان وقوع حیض، رشد خود را نموده است. پس از آن تا حدود زمان 18 سالگی بین 2 تا حداکثر 6 سانت قد رشد می نماید و رشد بدن بسیار اندک است. لذا وقوع حاملگی که لزوما بعد از تخمک گذاری می باشد، ضرر قابل توجهی به بدن مادر یا کودک وارد نخواهد ساخت. طبق تحقیقی که در سال قحطی در یک کشور آفریقایی از نوزادان تازه متولد در آن سال انجام شده، مشخص گردید که اساسا سوء تغذیه مادر بر روی جنین تأثیر چندانی نمی گذارد بلکه اثرات منفی آن متوجه مادرمی گردد. حال با توجه به اینکه مادر نوجوان رشد چندانی نخواهد کرد اگر در ایام حاملگی تغذیه مناسب داشته باشد نیاز مادر و جنین هر دو کاملاً مرتفع خواهد شد. پس در حقیقت عوارض منفی جسمانی در حاملگی نوجوانان مربوط به فقر اقتصادی مادران نوجوان و یا ناآگاهی آنان نسبت به کیفیت تغذیه مناسب در ایام بارداری می باشد؛ بخصوص که ازدواج در سنین پایین معمولاً در جوامع عقب مانده اقتصادی واقع شده است و آمارها نیز عوارض سوء را در همین جوامع نشان می دهد.(11)

کم خونی رایج در زنان حامله نوجوان نیز ارتباط چندانی با سن آنها ندارد بلکه این بیماری در بسیاری از زنان وجود دارد و این امر در حقیقت به تغذیه نامناسب دوران حاملگی بستگی دارد.

4 امکان بیماریهایی چون منگولیسم در کودک، در حاملگی سنین بالا که بدن رو به فرسودگی می رود، زیاد است و در حاملگی در سنین نوجوانی احتمال این بیماریها زیادتر نمی شود. در این سنین معمولاً تخمکها سالم و با طراوت می باشند و احتمال بیماری به میزانی است که دختر جوانی حامله شود.(12)

ب) ازدواج در سن پایین معمولاً همراه با ارتباط زناشویی در سنین پایین است و با توجه به اینکه در دختر 9 ساله هنوز اندامهای جنسی رشد کامل نیافته است، موجب ضرر برای دختر می شود.

با توجه به این مسأله که قبل از بروز منارک (اولین قاعدگی)، اندامهای جنسی دختر رشد می یابد یقینا دخترانی که در آنان منارک به وقوع پیوسته، در آمیزش جنسی با همسر خود دچار مشکلی نخواهند شد مگر آنکه دارای نقص جسمانی بوده یا بیماری داشته باشند و این مطلب ارتباطی با سن آنها ندارد. حال با توجه به اینکه امکان وقوع قاعدگی از 9 سالگی وجود دارد، پس دخترانی وجود دارند که درصورتی که در این سن ازدواج نمایند، ضرری متوجه آنان نخواهد شد.

نکته:

لزوما باید توجه داشت که هیچ کس حق ندارد دختر 9 ساله را وادار به ازدواج نماید و رضایت دختر، شرط نفوذ عقد می باشد.(13) پس در تمامی موارد، سخن از دختر 9 ساله ای است که خود خواهان ازدواج باشد. علاوه بر آن یکی از شروط صحت ازدواج دختر باکره، رضایت پدر به آن ازدواج می باشد.(14) یعنی در حقیقت مردی با تجربه که سنی از او گذشته است و علاقه مند به سرنوشت دختر خود می باشد، در ارتباط با این ازدواج تصمیم می گیرد. حال اگر دختر مایل به ازدواج با پسری بود و پدر دختر نیز این ازدواج را مطابق مصلحت دختر یافت و با آن موافق بود و دختر نیز در این ازدواج متضرر نمی شد، آیا باید منع قانونی برای این ازدواج قرارداد؟ در حقیقت مهمترین مسأله در عدم موفقیت برخی ازدواجهای زودهنگام، اجبار دختر به ازدواج می باشد که این تحمیل ازدواج، مخالف شرع مقدس اسلام و قانون مدنی ایران می باشد. البته ضعف در اجرای قانون را نباید به قانون تسرّی داد و قایل به امری شد که با شرع مقدس اسلام منافات داشته باشد یعنی ایجاد منع قانونی برای تمامی ازدواجهای دختران کمتر از 15 یا 18 سال.

پیشنهاد:

حال اگر دختری 9 ساله برغم رضایت خود و پدرش هنوز از نظر اندامهای جنسی، رشد لازم را نیافته و احتمال ضرر در ارتباط زناشویی با او وجود داشته باشد، می توان بنابر تقاضای هر یک از نزدیکان و یا حتی مدعی العموم (مثلاً معلم مدرسه او یا محضردار که عقد را ثبت می نماید)، پیشنهاد معاینه پزشکی دختر را نمود. احتمال ضرر می تواند مجوز این معاینه باشد و در صورتی که پزشک جسم دختر را آماده مزاوجت نیافت تا زمان تأیید پزشک حکم به تأخیر آن بدهد. ممکن است برخی این ایراد را مطرح نمایند که درصورت امکان وقوع عقد، کسی نمی تواند عملاً مانع مزاوجت بین زن و شوهر گردد که در جواب باید گفت در مواردی که فردی احتمال ضرر را در مزاوجت دختری (هرچند 13 ساله) مطرح نموده باشد، می توان حکم نمود که اعطای سند ثبت ازدواج، منوط به ارائه تأیید پزشک می باشد و یا اینکه در صورت ادعای احتمال ضرر فردی حتی از سوی مدعی العموم اگر ازدواج بدون تأیید پزشک واقع شود و دختر از نظر جسمی متضرر گردد، مرد ملزم به پرداخت جریمه می باشد.

ج) بسیاری، ازدواج در سن پایین را با توجه به تحولات روانی در سن نوجوانی، موجب ضرر بر عروس نوجوان می دانند.

به نظر می رسد که با توجه به تحولات خاص دوران نوجوانی این ایراد چندان منطقی نباشد. از نظر روانی نوجوان دارای احساسات جنسی و میل جنسی شدید می گردد و از طرفی، گروه همسالان برای او نقش مهمی دارد. او می کوشد تا هویت مستقلی را برای خویش کسب کند و نیز دارای آشفتگی و هیجانات روحی است.

ازدواج برای چنین فردی می تواند بسیار مفید نیز باشد. نیاز جنسی او را ارضا می نماید و هویت مستقلی را به عنوان خانم خانه برای او فراهم می نماید و آشفتگی روحی او راتسکین می دهد. بیشترین فایده ای که بر ازدواج مترتب است، جنبه ایجاد آرامش برای زن و شوهر می باشد که خداوند در قرآن نیز با عنوان "لتسکنوا الیها" (زوج را خلق کردیم تا در کنار آن سکینه و آرامش یابید) به آن اشاره نموده است.

در تحقیقات بعمل آمده در ایران مشخص شده است که سن ازدواج، اختلاف سنی با شوهر و سن شوهر، تأثیر چندانی در عدم تفاهم بین زن و شوهر ندارد و آزار و اذیت زنان در کانون خانواده، بیشتر تحت تأثیر عوامل فرهنگی قرار دارد.(15)

البته این امر غیر قابل انکار است که دختران این زمانه که نه در خانواده و نه در مدرسه، آموزشی در ارتباط با همسرداری، پرورش کودک و خانه داری نمی بینند، آمادگی تشکیل خانواده را ندارند و بدون این آمادگی نیز تشکیل خانواده، همراه با مشکلاتی خواهد بود.

لذا در گذشته که دختران را از سنین پایین آموزش می دادند که چگونه از کودک محافظت نماید، خانه داری کند و ... در موارد بسیاری برغم اردواج در سن پایین، دختر ازدواج موفقی داشت و برعکس برخی دختران کنونی که در سن بالا ازدواج می نمایند ولی هیچگونه آموزشی برای ورود به کانون خانواده نمی بینند، مشکلات زیادتری دارند. متأسفانه به دلیل عدم توجه لازم به اهمیت خانواده و حساسیت آن هنوز در دروس مقطع متوسطه یا دروس دانشگاهی، جای خالی درسی که به طور جدی به موضوع خانواده بپردازد، خالی است؛ درسی که دختران و پسران را با حقوق زن و شوهر، وظیفه هر یک نسبت به یکدیگر وظیفه پدر و مادر نسبت به کودک، چگونگی مواظبت، حفاظت، تربیت کودک و ... آشنا سازد.

برغم اهتمام شدید اسلام به خانواده و مسایل آن، پس از گذشت 20 سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز واحد درسی با نام خانواده، وظایف و حقوق خانوادگی در دانشگاه های خویش نداریم؛ هرچند به دلیل اهتمام سازمانهای بین المللی بر مسأله کنترل جمعیت، درس تنظیم خانواده و جمعیت برای تمامی رشته های دانشگاهی اجباری شده است.

براساس تصمیمی که از سوی شورای عالی برنامه ریزی وزارت فرهنگ و آموزش عالی اتخاذ شده، گذراندن واحد درسی تنظیم خانواده و جمعیت برای تمامی دانشجویانی که از ابتدای سال تحصیلی 78 77 وارد دانشگاه می شوند، الزامی است این درس برای رشته های مختلف پزشکی و دامپزشکی بصورت دو واحدی و برای سایر رشته ها یک واحدی می باشد و جزو دروس عمومی تمامی رشته های تحصیلی مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد پیوسته می باشد.(16)

در صورتی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی ما را بر آن داشته که چنین درسی را در دانشگاه الزامی کنیم (و البته در کلاسهای مختلط، اندامهای جنسی دختر و پسر، لوازم پیشگیری از بارداری اعم از کاندوم، بستن لوله های اسپرم ساز، گذاردن آیودی در رحم و ... را آموزش دهیم). آیا جهالت دختر و پسر ما نسبت به وظایف و حقوق خود و همسر و فرزند، مشکلات فرهنگی و اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی کمتری ایجاد نموده است؟

یقینا آموزش دختران حتی در اوان نوجوانی، می تواند توانایی همسرداری مناسب و حفاظت و تربیت کودک را در او ایجاد نماید. مطمئنا آموزش خانه داری و مراقبت از کودک، از آموزش کار با رایانه چندان پیچیده تر نیست که همگان توانایی نوجوان را جهت استفاده از رایانه، درصورت آموزش، پذیرفته اند.

نکته مهمتر آنکه با آموزش حساسیت مسأله ازدواج می توان عملاً به دختران تفهیم نمود که تا بدست آوردن توانایی لازم جهت تشکیل خانواده، احساسات خویش را کنترل نمایند همان گونه که وقتی دختر یا پسری دریافت که انجام معاملات بانکی یا رانندگی یا ... مستلزم دانستن بعضی مسایل می باشد و در غیر این صورت امکان ضرر مالی یا جانی قابل توجهی وجود دارد، از اقدام به معاملات بانکی یا رانندگی بدون گواهینامه تا حد زیادی می پرهیزد.

توجه:

مکررا یادآوری می شود که هیچ کس اصرار بر ازدواج دختر در سن پایین یا در سن نوجوانی ندارد بلکه فقط مطرح می شود که امکان ازدواج دختر نوجوانی که خود خواهان آن است و پدر هم رضایت دارد و ضرری نیز متوجه کسی نمی شود، وجود داشته باشد.

نتیجه:

1 در روایاتی که پیرامون زمان وجوب تکالیف و زمان جواز ارتباط زناشویی آمده، چند امر مطرح شده: 9 سال، 10 سال، 13 سال، زمان وقوع حیض

2 به نظر می رسد طرح لزوم تکالیف اجتماعی از زمان وقوع حیض، در قانون، مناسب نباشد زیرا:

الف) بین افراد تفاوت قابل توجهی در مورد زمان وقوع حیض وجود دارد.

ب) در موارد اندکی، اصلاً حیض بوقوع نمی پیوندد.

ج) اثبات وقوع حیض در مواردی دشوار است.

3 درصورتی که در قانون، سن ازدواج میانگین سن حیض در ایران (13 سال) در نظر گرفته شود، این مشکل پیش می آید که هرچند سال یک بار به دلیل تغییر شرایط، این سن تغییر می کند و در نتیجه قانون باید تغییر کند.

4 درصورتی که میانگین سن وقوع حیض، یعنی 13 سال در قانون مطرح شود کلاً براساس متون دینی می توان به 9 سال یا 10 سال یا 13 سال اعتقاد داشت که در نتیجه حکم به 15 سال یا 18 سال، با نصوص فراوان دینی منافات دارد و تنها کسانی می توانند چنین بگویند که قایل به جدایی دین از سیاست باشند و معتقدند از نصوص دینی فقط احکام فردی و عبادی را می توان مورد استفاده قرارداد.

5 آنچه اکنون در حقیقت مشکل جامعه می باشد، بالارفتن سن ازدواج دختران و پسران است. اکنون حدود 6 میلیون پسر و دختر در سن ازدواج می باشند که هنوز ازدواج نکرده اند. براساس آخرین سرشماری عمومی کشور، میانگین سن در اولین ازدواج دختران در کل کشور 5/22 سال در شهرها و 2/21 سال در روستاها بوده است. میانگین سن دراولین ازدواج مردان نیز در شهرها 2/26 سال و در روستاها 5/24 سال است. براساس این آمار، فقط 2/0 درصد از ازدواجها در ایران در سن زیر 16 سال انجام می شود.(17) بنابراین جای تأمل دارد که طرح بالابردن سن ازدواج در قانون آیا واقعا برای رفع مشکلی از مشکلات جامعه می باشد یا فقط جهت ساکت نمودن مخالفان؟ از یاد نبریم این کلام الهی را که می فرماید:

و لن ترضی عنک الیهود ولاالنصاری حتی تتبع ملتهم(18)

ای رسول، هرگز یهود و نصاری از تو راضی نمی شوند تا اینکه تابع آنان شوی.

مخالفان جمهوری اسلامی ایران زمانی سکوت اختیار می کنند که ما از بند بند قوانین مصوب پس از انقلاب اسلامی، دست برداریم و هماهنگ با جریان توسعه بین المللی که طراحان آن ابرقدرتها هستند، حرکت کنیم.

6 طرح بالابردن سن ازدواج در شرایطی بیان می شود که روابط ناسالم بین دختران و پسران در سن نوجوانی زیاد شده و دوستی های نامشروع دختران در سن مدارس راهنمایی رشد زیادی یافته است. بررسی اجمالی مسأله در بین دختران مدارس راهنمایی بسرعت و بوضوح این امر را آشکار می سازد. اخیرا تعداد دختران مراجعه کننده به پزشکی قانونی برای اثبات این امر که توسط دوست پسر خویش مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، قابل ملاحظه است. تعداد دختران نوجوانی که به ماما یا پزشک زنان مراجعه می نمایند تا پرده بکارت آنان که توسط دوست پسر خود برداشته شده، ترمیم گردد یا بتوانند از قرص ضد حاملگی، برغم عدم تأهل خویش استفاده نمایند یا معاینه شوند که آیا هنوز باکره می باشند یا خیر، قابل ملاحظه است. اطلاعات صدای مشاور سازمان بهزیستی از شهر تهران طیف وسیعی از سؤالات را پیرامون روابط نامشروع، حاملگی های نامشروع، نحوه سقط جنین بیان می کند.

حال آیا بالارفتن سن ازدواج، این زمینه مناسب را که دختران هوسباز نوجوان بتوانند از طریق ازدواج رابطه مشروع داشته باشند، از بین نمی برد؟

این مسأله نیز قابل توجه است که با رواج کتاب ها، عکسها، فیلمها، نوارهای موسیقی مبتذل که همگی محرک امیال جنسی نوجوانان می باشند، عملاً سن بلوغ در دختران و پسران پایین تر آمده است.

7 قانون مدنی، ازدواج دختر 9 ساله را جایز می داند نه اینکه دختران 9 ساله را تشویق به ازدواج در 9 سالگی نماید.

8 در ازدواج دختر، موافقت دختر با ازدواج لازم و ضروری می باشد.

9 در ازدواج دختر باکره، رضایت پدر لزوما باید همراه باشد.

10 بالارفتن سن ازدواج در قانون، سبب می شود که ازدواجهای غیررسمی، افزون گردد. زیرا مردم به دلیل مسایل اعتقادی و فرهنگی خود در سنین پایین، ازدواج می نمایند. حال اگر این ازدواج نتواند رسما ثبت گردد، موجب می شود زنان نتوانند در دریافت مهریه، نفقه، ارث و امور مربوط به فرزندشان، ادعای خویش را در مسأله ازدواج خود به اثبات رسانند.

10 برخی می گویند رشد، شرط در معاملات، قصاص و ازدواج است و همان گونه که در انجام معاملات علاوه بر بلوغ، فرد باید دارای رشد در معامله نیز باشد، در ازدواج نیز باید دختر و پسر علاوه بر بلوغ، دارای رشد نیز باشند تا بتوانند ازدواج نمایند. در حقیقت دختر و پسر باید شایستگی و لیاقت اداره خانواده را داشته باشند تا بتوانند ازدواج نمایند.

در ارتباط با این سخن باید گفت:

الف) در معاملات به دلیل آیه قرآن و روایات باید رشد فرد اثبات گردد ولی در ازدواج، دلیلی بر لزوم اثبات رشد وجود ندارد.

ب) مراد از رشد در امر ازدواج، مشخص نیست هم اکنون مردان چهل ساله ای خودخواه و مسؤولیت ناشناس هستند که به طور مداوم سرمایه عظیم خانواده خویش را تضییع می نمایند و به همسر و فرزندان خویش اجحاف روا می دارند. آیا می توان حکم کرد که آنها اجازه ازدواج ندارند؟

ج) این مسأله امری مسلّم است که سفیه یا فردی که دارای عقب ماندگی ذهنی است ولی نیاز جنسی دارد، می تواند ازدواج نماید و در صورتی که تمایل به ازدواج داشته باشد کسی نمی تواند مانع او گردد.

د) به نظر می رسد اسلام در دیدگاهی به امر ازدواج به عنوان وسیله ای جهت رفع نیاز جنسی زن و مرد می نگرد و به زود ازدواج کردن، توصیه می نماید و بر آسان گیری ازدواج از جهت قید و بندهای اقتصادی و اجتماعی تأکید ورزیده است. البته همچون تمامی مسؤولیتهای دیگری که بر دوش افراد می نهد، افراد را نسبت به حقوق و وظایف خود در ارتباط با مسأله تشکیل خانواده آشنا می سازد. چاره فردی را که تحت فشار غریزه جنسی، کنترل برخی رفتارهای خود را از دست داده و در مرز فروافتادن در منجلاب روابط نامشروع قرار گرفته را در منع قانونی ازدواج تا زمان بدست آوردن رشد فکری لازم نمی بیند بلکه سفارش می کند خانواده و جامعه بکوشند هم زمان با بلوغ جنسی دختران و پسران، آنان را با وظایف خویش در ارتباط با خانواده آشنا سازند؛ همان گونه که درعبادات نیز به دختر 15 ساله نازپرورده ای که شب و روز خود را در سرگرمی و غفلت بسر می برد و مفهوم مناجات عبد با خدا را درنمی یابد، نمی گوید که هر وقت عبادت را درک کردی، انجام فرایض بر تو واجب می شود بلکه او را موظف به انجام عبادت می نماید و در ضمن با روشنگری توسط آیات و روایات، او را با مفهوم عبادت و ارزش آن آشنا می سازد. آشنا نمودن با معارف دینی را هم بر پدر و مادر به عنوان وظیفه نسبت به فرزند، لازم می شمرد و به جامعه به عنوان امر به معروف، آشناساختن فرد مکلف را با عبادت واجب می نماید و بر فرد مکلف نیز آموختن مسایل و احکام مبتلابه را واجب می سازد.

تجربه ای که غرب آموخت برای ما اندک نیست. بالابردن سن ازدواج برای آنکه دختر و پسر آمادگی جسمانی و فکری لازم جهت ازدواج را داشته باشند، دختران و پسران حریص بر امیال جنسی را وادار به ایجاد ارتباط جنسی خارج از کانون خانواده نمود و پرواضح است که این روابط چه صدمات جبران ناپذیری بر دختر، پسر و قربانیان این روابط، کودکان نامشروع و ناخواسته، زد. جالب این است که در اکثر کشورهایی که سن قانونی ازدواج 16 یا 18 سال است، استفاده از لوازم پیشگیری از حاملگی برای دختران دوازده یا سیزده ساله قانونا سهل و آسان است.

آیا بهتر نیست از زمانی که فرد دارای تمایلات جنسی می گردد، امکان ازدواج نیز برای آنان فراهم آید ولی با برنامه ریزی فرهنگی به دختر و پسر تفهیم شود که با نیاز خویش، عاقلانه برخورد نماید؟ آیا بهتر نیست او را با عظمت مسؤولیت تشکیل خانواده آشنا سازیم تا خود، امیال خویش را کنترل نماید و توانایی ورود در کانون خانواده را نیز در خویش ایجاد نماید؟ از طرفی اگر قادر به کنترل غرایز خویش نبود، بتواند از طریق مشروع و قانونی، برغم وجود مشکلاتی، نیاز خود را در قالب ازدواج برطرف نماید؟ یقینا با ازدواج، ابعاد دیگر این پیوند نیز رشد خواهد یافت و دختر و پسر دارای رشد فکری و اجتماعی نیز خواهند شد.

اجمالاً به روایاتی در جلد 14 "وسائل الشیعه" (کتاب النکاح) پیرامون این موضوع اشاره می شود:

در باب دوم، دهم و یازدهم در روایات متعددی تأکید شده که از ترس مشکلات زندگی نباید ازدواج را ترک نمود. خداوند نیز در قرآن فرموده است: «ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله» اگر بنیه اقتصادی نداشته باشند، خداوند ایشان را از فضل خود غنی و بی نیاز می سازد. واقعیت این است که مردان پس از پذیرش مسؤولیت ازدواج، همت جدی در زمینه کار کردن و تأمین همسر و فرزند خویش می گمارند.

در باب بیست و سوم، تأکید بر تسریع ازدواج دختران شده است.

در باب 52 روایاتی در زمینه استحباب سهل گرفتن ازدواج بیان شده است.

ه) شرع مقدس اسلام در مواردی خاص نیز جهت تأخیر در ازدواج سفارش هایی نموده است از جمله:

برخی به امام صادق علیه السلام یا امام رضا علیه السلام گفتند ما فرزندان خود را در حالی که کوچک هستند به عقد ازدواج دیگری در می آوریم. آن حضرت علیه السلام فرمودند: اگر در کودکی آنان را همسر دهید، ممکن است الفت و علاقه بین زن و شوهر ایجاد نشود.(19)

در باب 139 "وسائل" نیز روایتی ذکر شده که معصوم علیه السلام به مردانی که امکان ازدواج برایشان وجود ندارد، توصیه می نماید که روزه بگیرند تا بدین وسیله شهوات جنسی آنان تقلیل یابد.

البته باید توجه داشت تمام این توصیه ها ارشادی است.

11 برخی از دست دادن موقعیت تحصیلی و کسب مهارتهای شغلی وموقعیت اقتصادی دختران را از جمله مضرات ازدواج نوجوانان ذکر کرده اند.

یقینا این امور به دلیل باورهای غلط افراد است. سفارش مکرر در قرآن که مبنای زندگی مشترک باید معاشرت به معروف باشد(20) و سفارش و تأکید بسیار شرع مقدس اسلام بر علم آموزی، روشن می سازد که در فرهنگ اسلامی، ازدواج مانع ادامه تحصیل نخواهد بود. اگر ازدواج را از پیرایه هایی که خود بر آن بسته ایم، رها سازیم، مشخص می گردد که ازدواج می تواند سبب آرامش خاطر شود؛ آرامشی که موجب می شود فرد تمرکز بهتری جهت فراگیری علم داشته باشد. مردی که توصیه های مکرر خداوند را در امساک به معروف و معاشرت به معروف با همسر خویش نادیده نمی گیرد، رشد معنوی را حق زن می داند و نه تنها مانع تحصیل او نخواهد شد بلکه مشوق او نیز در این رشد عقلی و ادراکی خواهد بود.

کسب مهارتهای شغلی نیز ارتباط چندانی با تجرد یا تأهل ندارد. برخی می پندارند که شغل تنها به کار خارج از خانه و به مفهوم غربی آن اطلاق می شود. غافل از آنکه مبانی فکری ما مسلمانان با آنچه توسط سازمانهای بین الملل ارائه می گردد گاه فاصله بسیار دارد. به عنوان نمونه به مطلب کوچکی اشاره می شود.

براساس نظریات آقای Roge _ v short در سال 1985 از نظر احتیاجات جسمی و اجتماعی برای زن قرن 20، تداوم حاملگی و تغذیه از پستان قابل قبول نمی باشد. البته این تفکر بسیاری در فرهنگ غربی می باشد.

براساس تفکر اسلامی ما، مادر بودن یک ارزش است که بواسطه آن زن به شرافتی نایل می گردد که بهشت در زیر پای او قرار می گیرد.

و ....

در تفکر اسلامی ما خانه داری شغلی شریف است و زن علاوه بر پذیرش مسؤولیت خانه داری، نگهداری و تربیت فرزند، می تواند شغل دیگری را نیز انتخاب نماید. البته زن مسلمان ما، همسر و فرزند را قربانی موقعیت شغلی خویش نمی نماید.

موقعیت اقتصادی دختران نیز با ازدواج نه تنها به خطر نمی افتد بلکه تا حدی نیز تأمین می گردد. دختر با ازدواج، مستحق دریافت مهریه و نفقه می گردد. به ازای زحماتی که در منزل می کشد، می تواند از همسر خود اجرت المثل دریافت نماید و درصورتی که همسرش از دنیا برود از اموال او ارث می برد و نیز می تواند از اوقات خویش بهره بیشتری ببرد و شغلی را نیز انتخاب نماید.

12 درصورت احتمال ضرر در ازدواج، می توان به تقاضای فردی یا مدعی العموم، حکم به معاینه پزشکی دختر داد و درصورت اثبات ضرر، منع قانونی جهت ازدواج قرارداد.

13 از همه مهمتر آنکه اکنون نیز در ثبت ازدواج دختران کمتر از 13 سال منع قانونی وجود دارد و لذا هر چند در قانون مدنی حداقل سن ازدواج، 9 سال می باشد ولی عملاً سن ازدواج را 13 سال قرار داده ایم.

14 از این امر مهم نباید غفلت کرد که حذف هر ماده یا تبصره مصوب پس از انقلاب اسلامی، بسیاری را به طمع خواهد انداخت تا با فشار تبلیغاتی و فرهنگی روزافزون ما را وادار به حذف سایر مصوبات پس از انقلاب نمایند و قوانین را تا حد ممکن مطابق با قوانین بین الملل و بیگانه با احکام دینی قرار دهند.

پیشنهاد نهایی:

ماده 1041 و تبصره ماده 1210 تغییر نکند و (با توجه به منع قانونی در محاضر نسبت به ثبت ازدواج دختران کمتر از 13 سال) تنها یک تبصره به ماده 1041 افزوده شود و آن اینکه هر گاه بنابه تقاضای دختر یا پسر یا نزدیکان و یا حتی مدعی العموم (مثلاً معلم مدرسه یا محضردار که عقد را ثبت می کند) احتمال وجود ضرر داده شود، دختر باید به پزشک مراجعه نماید و گواهی آمادگی مزاوجت را دریافت نماید. در غیر این صورت سند ثبت ازدواج به عروس یا داماد داده نمی شود و اگر دختر در زندگی زناشویی از نظر جسمی زیان ببیند، مرد به پرداخت جریمه ملزم می گردد.

نمونه هائی از ضعف دقّت در بررسی مطلب (سن بلوغ) مطبوعات

1 مقاله بلوغ مجله فرزانه دوره دوم شماره 6

بحث اصلی ... درباره سن تصرف در اموال نیست چرا که تصرف اموال تنها در صورت مشاهده رشد محرز خواهد شد ... بلکه سخن اصلی در این است که آیا سن تملک بر اموال از همان پایان 15 سالگی در پسران و 9 سالگی در دختران است یا می باید سن بالاتری را که در آن نوجوان قادر به اداره کانون خانواده خواهد بود ملاک قرار داد؟

(نکته: کودک از بدو تولّد مالک اموال خواهد بود این بحث در ارث و یا هبه صراحتا مطرح شده است)

2 مقاله رساله بلوغ از کتاب مبانی حقوق در اسلام

در زن خون حیض است که غذای جنین در رحم می گردد.

(نکته: این مطلب کاملاً بدون اساس می باشد).

علاوه بر این، آیا دختر که باید بیش از پسر کسب نیرو کند و قوای او از تمام جهات کامل گردد تا توان حمل و رضاع و حضانت و تربیت فرزندان سالم و قوی را داشته باشد و نیروی جامعه فعال را تأمین نماید. اگر از 9 سالگی او را به روزه، حج و سائر فرائض تکلیف الزام کنیم، چه نیرویی به دست خواهد آورد؟ و آیا اندک نیرویی هم که دارد بر اثر تکالیف ایجابی از دست نمی دهد؟

(نکته: در بیان مطلب جدا افراط شده است. اگر گرفتن روزه یا انجام حج سبب از دست دادن اندک نیرویی که دارد بشود مصداق ضرر بوده و اساسا بر او واجب نمی باشد. علاوه بر اینکه آیا دختران بسیاری که تاکنون احتمال ضرر نداده از 9 سالگی روزه گرفته اند اکثرا دچار ضرر جسمانی شده اند؟ تجربه ما زنان که نسبت به احوال همجنسان خود اطلاع بیشتری داریم خلاف ادعای نویسنده است)

مسلّما در اسلام حکمی نیست که عقل سلیم صحت و کمال آن را اذعان و تصدیق نکند.

(نکته: حکمت بسیاری از احکام اسلام را عقل ناقص بشری هنوز در نیافته است)

احادیث نبوی و ولوی بسیار داریم که متواتر معنوی هم هستند و دستور داده اند: «هر حدیثی را به قرآن عرضه کنید اگر موافق قرآن است، یا شاهدی در قرآن دارد، به آن عمل نمایید وگرنه آن حدیث را به دیوار بزنید که ما نگفته ایم»

(نکته: در این روایات بیان نشده که اگر شاهدی در قرآن ندارد آنرا به دیوار بزنیم.

آیا روایات امامت دوازده امام علیه السلام شاهدی در قرآن دارد؟

آیا تعداد رکعات نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء شاهدی در قرآن دارد؟

آیا ...

پر واضح است که بسیاری از احکام جزئی توسط معصومین علیهم السلام بیان شده که شاهدی در قرآن ندارد ولی معارض با قرآن نیز نمی باشد و تمسک به آنان با عنوان ثقل اصغر بر ما لازم است)

ایشان در حکم به بلوغ دختر 9 ساله و پسر 15 ساله می فرماید: آیا وظیفه فقیه این است که سه حدیث مخالف کتاب خدا و مخالف دهها حدیث صحاح و حسان را ترجیح دهد؟! ... در نتیجه حکمی را برخلاف شرع و عقل و فطرت به شارع دین مقدس نسبت دهد؟

(نکته: بیش از بیست روایت سن 9 سال را مطرح می نماید.)

در شرح مراد از روایت بیان شده:

... عن الصادق علیه السلام : ... الجاریة مثل ذلک ان اتی لها ثلاث عشرة سنة او حاضت قبل ذلک فقد وجبت علیها الصلوة و جری علیها القلم.

... اما جریان قلم به این معنی است که حسنات و عبادات پسر و دختر بعد از 13 سال در دیوان اعمالشان ثبت می گردد نه سیئاتشان.

(نکته: حسنات و عبادات کودک صغیر نیز در دیوان اعمالشان ثبت می گردد.)

3 مقاله بلوغ از دیدگاه فقهی و کارشناسی مجله فرزانه دوره دوم شماره 6

و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستأذنوا .... در این آیه نشانه بلوغ، حلم قلمداد شده که به معنای عقل است و با جهش عقلی و فکری توأم است.

(نکته: چگونه حلم به معنای عقل بیان شده است؟)

ایشان در بیان رأی شیخ طوسی می گوید: مرحوم شیخ طوسی بلوغ را به یکی از این سه امر دانسته است: احتلام، کمال عقلی و رویش مو. وی سن را اصلاً لحاظ نکرده است.

نکته: شیخ طوسی در کتاب الصوم مبسوط می فرماید: والمرأة تبلغ عشر سنین درکتاب حجر مبسوط می فرماید: والبلوغ ... و اما السن ... فی الاناث تسع سنین و روی عشر سنین در کتاب خلاف می فرماید: و فی الاناث تسع سنین در کتاب نهایه می فرماید: حد بلوغ المرأة تسع سنین. علی رغم این همه تأکید بر سن، آیا باز هم ادعامی شود شیخ طوسی، سن را اصلاً لحاظ نکرده است؟

نویسنده روایتی از امام باقر علیه السلام در اثبات این مطلب که سن در وجوب تکالیف نقشی ندارد بیان می کند بدین مضمون: ان الجاریة اذا تزوجت ... و لها تسع سنین و ترجمه می نماید: یعنی دختران پس از ازدواج، می توان بر آنان اجرای حدود کرد.

نکته: و لها تسع سنین به چه معنا می باشد؟ چرا در ترجمه، این جمله اصلاً ترجمه نشده و از کلام امام علیه السلام حذف شده است؟

ایشان نظر صاحب جواهر را در مورد بلوغ بیان می کند که: بلوغ، مانند عبادات، امری شرعی نیست بلکه پدیده ای طبیعی است که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت.

کاش ایشان این جمله صاحب جواهر را نیز ترجمه می کردند که فرمود: و اما الانثی فبلوغها کمال تسع علی المشهور بین الاصحاب بل هو الذی استقر علیه المذهب.(21)

... ایشان می نویسند: ممکن است دوشیزه 9 ساله ای که هیچ درکی از بیع و شراء ندارد با طیب خاطر و رضایت کامل گردنبند طلای خود را با اسباب بازی مورد پسندش معاوضه کند و در رساله عملیه و قوانین ما این صحیح است چون فروشنده دارای سن قانونی بوده و با رضایت این را انجام داده است.

در جواب ایشان باید گفت هم در رساله عملیه و هم در قوانین ما علاوه بر بلوغ، رشد عقلی در معامله را نیز شرط در معامله کننده می دانند.

ایشان می فرماید: در سوئد دختران در بیست سالگی بلوغ جسمی و جنسی پیدا می کنند.

نکته: آمار نشانگر آن است که متوسط سن وقوع حیض در سوئد 9/13 سالگی می باشد

4 مقاله بلوغ دختران طبیعی یا فقهی

ماهنامه زنان سال چهارم شماره 25

ایشان می گوید: روایات صرفا برای مردم عصر و مکان خود ارشادا سالهایی را پیشنهاد کرده است:

روایات برای شرط تکلیف روزه، عمدتا قدرت و توانایی را بلوغ دانسته اند، چنانکه برای نماز حدی از 8 تا 15 سالگی به نسبت خصوصیات افراد قرار داده اند و در غیر نماز، شرط سن پسر تا 18 سال بالا رفته است.

نویسنده سپس نتیجه گیری می کند: دختر ایرانی از لحظه ای که بفهمد نماز چیست و توان فراگیری مسائل نماز و فقه وابسته به آن را داشته باشد برای نماز به بلوغ رسیده است اگر چه سن او از هفت سال نگذشته باشد. برای روزه، حد بلوغ توانایی جسمی است. جمع زیادی از دخترها در سیزده سالگی و برخی در پانزده سالگی توانایی روزه گرفتن دارند. هر فردی باید به وضعیت جسمی خود بنگرد و همان زمان را بلوغ روزه بداند. حج رفتن دختر ایرانی نیز مثل نماز و روزه است. هر وقت مستطیع بود و شعور و فرهنگ حج در او وجود داشت حج بر او واجب می شود.

ایشان در پایان مقاله خود می نویسد: قانونگذار ایرانی می تواند برای مسائل کیفری شرط سن معین کند. این شرط باید با قوانین فقهی حاکم بر حدود، تعزیرات، قصاص و دیات منطبق باشد. به نظر می رسد تعیین شرط سن در این گونه امور کمتر از هجده سال نباشد چنانکه برای ازدواج و طلاق همین اندازه شرط نامعقولی نخواهد بود. نتیجه می گیریم تعیین زمان بلوغ و رشد در ماده 1210 قانون مدنی فعلی با قانون اساسی و مدنی ایران و با حقوق بشر انطباق ندارد و قابل اجرا نمی باشد. شرط سن در شرع معین نشده و روایات ارشادا برای مردم عصر خود مطالبی یاد کرده است و فقیهان به رأی خود سخن گفته اند. فقیه وظیفه ندارد در چنین اموری دخالت کند.

نکته: بنظر می رسد مطالب گفته شده نیاز به بحث نداشته باشد تنها توجه به این معنا لازم است که چگونه سعی می شود تا قوانین بین المللی جایگزین ادله دینی گردد.

و در برخی مقالات و اظهارنظرهای دیگر در مسائل حقوقی مشاهده می شود که نویسنده به استناد رجوع کلام برادر روحانی دانشگاهشان یا نقل از کتابی نه چندان معتبر و تخصصی (فقهی و اجتهادی) به اثبات یا رد موضوعی کاملاً فقهی و استدلالی می پردازد که لازم است خوانندگان این نوع مقالات از طریق صحیح و علمی صحت این گونه نظرات را بررسی کنند و به اهل فن مراجعه نمایند.

مثلاً نویسنده ای به قول خودش در لابلای متون تاریخ اجتماعی به دنبال دلیل برای سن بلوغ و تکلیف برای دختران می گردد او نمونه هایی از حرص و ولع قدرتمندان و صاحبان زور را برای تصاحب دختران نوجوان ذکر می کند و سپس نتیجه می گیرد: خانواده های دختردار نگران، برای پیشگیری از پیش آمدن این گونه حوادث دردآور و گریز از آبروریزیهای احتمالی که هر روز از طرف قلدرها بر مردم تحمیل می شده اضطرارا چاره اندیشی و به یافتن راه حلهایی گرچه ناخواسته، متوسل می شدند. ازجمله این که دختران خود را در سنین پایین با عجله و به قصد ردگم کردن به نام کسی نامزد و نشان کنند تا بتوانند بگویند صاحب دارد ... این کارها در زمان خودش بعنوان اقدامات اضطراری امنیتی از طرف عقلا پذیرفته شده بود و در عمل هم مؤثر بوده است. بتدریج در کتب پند و اندرز اخلاقی و اجتماعی هم منعکس گردیده ... و از این طریق کم کم وارد متون مذهبی و فقهی گردیده و جنبه دستور دینی و فقهی پیدا کرده است ... اکنون به راحتی می توان پذیرفت که اوضاع و احوال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر یک جامعه ناآگاه می تواند به راحتی رنگ دین به خود بگیرد و حالت دستور دینی پیدا کند و سر از سنت و حدیث و روایت در بیاورد ... ازدواجهای زودرس، آموزشهای زودرس را هم ضروری می ساخته ... و قسمتی از این آموزشها را هم طبیعتا آموزشهای دینی و عقیدتی تشکیل می داده که ضرورتا در این سالها شروع می شده است و من فکر می کنم که همین زمان شروع این آموزشها که حدود همان 9 یا 10 سالگی بوده تسامحا درنسلهای بعد به معنی شروع سن تکلیف دینی گرفته شده و آیندگان کم کم چنین پنداشته اند که دختر واقعا در این سن خداشناس و پیغمبر شناس و قیامت شناس می شود یا می تواند بشود و تکالیف دینی بر او واجب می گردد.

جمع بندی:

با توجه به آراء مطروحه در مطبوعات به طرح دین زدایی از طریق نگرش مجدد در احکام دین با قرائتی جامعه شناسانه و منبعث از فرهنگ مادی و الحادی پی می بریم و مباد آن روز که وسوسه خناسان ما را نیز تحت تأثیر قرار داده و برای جلب قلوب و ... از احکام الهی تزلزل یابیم.

فهرست منابع:

قرآن

وسائل الشیعه

مستدرک

کافی

تهذیب

استبصار

من لا یحضره الفقیه

تحریرالوسیله

رساله های عملیه مراجع اخیر

برنامه کامپیوتری المعجم الفقهی (حاوی ششصد جلد کتاب فقهی)

بلوغ دختران (مجموعه مقالات) به کوشش مهدی مهریزی

مجلات: پیام زن، زن روز، حقوق زنان، پزشکی قانونی، جامعه سالم، روزنامه سلام، اطلاعات

قانون مدنی

مقالات ارائه شده در سمینارهای مربوط به موضوع

ترجمه کنوانسیون حقوق کودک

مقالات مربوط به کنفرانس جهانی زن در پکن

کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان

امدادهای غیبی در زندگی بشراستاد مطهری

ژینکولوژی اطفال و کودکان

بیماریهای زناننواک

گزیده اساسی طب کودکان نلسون

آبستنی و زایمانویلیامز

خلاصه روانپزشکی (علوم رفتاری روانپزشکی بالینی) کاپلان سادوک

روانشناسی رشد کودک و نوجوان

یادداشتها:


1 برخی فقهاء روایت 10 سال را به معنای اتمام 9 سالگی و ورود در ده سالگی بیان کرده اند و گفته اند روایت 7 سال نیز بدلیل اشتباه در نقطه گذاری برخی روات به جای لفظ تسع (9)، سبع(7) نوشته شده و در حقیقت همان 9 سال بوده است خصوصا که در ابتدا کلمات بدون نقطه نوشته می شده است.

2 با توجه به نظرات فقهاء از شروع عصر غیبت تاکنون در بیش از 30 کتاب معتبر مشهور فقهی

3 مجله فرزانه ش 6 بهار 1374

4 پاراگراف 274

5 زن روز شماره 1647، پیام زن اردیبهشت 77

6 آیة اللّه خامنه ای فرمودند: واداشتن دختران کم سن و سال به ازدواج، حرکتی در جهت تضعیف زن و نادیده گرفتن حقوق اوست و قانون باید با آن مقابله کند و زنان نیز با آگاهی، هوشیاری و رشد و معرفت خود در مقابل این گونه تعدیات بایستند.

7 گزیده اساسی طب کودکان نلسون

8 کتاب گزیده اساسی طب کودکان نلسون

9 کتاب خلاصه روانپزشکی (علوم رفتاری روانپزشکی بالینی) کاپلان سادوک (چاپ ششم 1991)

10 ژینکولوژی اطفال و نوجوانان فصل چهارم

11 در کشورهای در حال توسعه مرگ و میر مادران جوان 450 در 100000 تولد است حال آنکه در کشورهای توسعه یافته 30 در هر 100000 تولد می باشد The health of young people who/1993

در هر 1000 تولد در نیجریه 239 مرده زایی، در بنگلادش بیش از 200 نوزاد مرده از مادران 15 تا 19 ساله گزارش شده است در صورتی که در ژاپن در هر 1000 تولد 4 مرده زایی بوده است. The health of young people

در میان کودکان زیر 5 سال که مادرانشان بی سواد هستند میزان مرگ و میر 108 در هزار می باشد در صورتی که مرگ و میر کودکان مادران با سواد 74 در هزار برآورد شده است. Unicef, to be born female is not a crave

از نظر علمی نیز محققان بر این عقیده اند که در صورت وجود مراقبتهای مناسب زمان بارداری، تغذیه خوب و حمایت اجتماعی و فقدان بیماریهای مقاربتی نوجوان حامله باید شیرخوار سالمی را سر وقت وضع حمل نماید.

کتاب گزیده اساسی طب کودکان نلسون

12 آیا می توان دستور داد تا تمامی زنان از 35 سالگی عقیم گردند زیرا احتمال بیماری در نوزادان آنان وجود دارد

13 ماده 1070 قانون مدنی

14 ماده 1043 قانون مدنی

15 مجله پزشکی قانونی شماره 12

16 پیام زن سال 7 شماره 2

17 به نقل از رئیس کمیسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی

18 سوره بقره آیه 120

19 وسائل الشیعه، ج 14، باب 46، ص 72، فروع کافی، ج 2، ص 26 سند: محمد بن یعقوب عن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان و عن علی بن ابراهیم عن ابیه جمیعا عن ابن ابی عمیر عن هشام بن الحکم

20 سوره بقره آیات 229، 231، 228، 236 سوره نساء آیه 19، سوره طلاق آیه 2 و 6

21 جواهر، ج 26، ص 41

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان