اشاره:
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود بحرالعلوم میردامادی در سال 1336 در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دوارن کودکی نزد پدر، مرحوم آیت الله بحرالعلوم میردامادی و مرحوم آیت الله شیخ مجتبی لنکرانی و شیخ جواد تبریزی و شیخ محمد تقی مجلسی و مرحوم حسن صافی اصفهانی در قم و اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت. ایشان در حال حاضر در شهر اصفهان ریاست مدرسه عقاید و کتابخانه تخصصی حضرت ولی عصر(ع) را عهده دارند و به تدریس، تألیف و سخنرانی در راستای ترویج فرهنگ مهدویت اشتغال دارند. جایگاه معرفت و نیز ضرورت تبلیغ یاد و نام امام زمان(ع) در شرایط کنونی موجب بود تا با ایشان به گفت وگویی صمیمانه بپردازیم که آنرا به حضور خوانندگان عزیز موعود تقدیم می کنیم.
بسیاری از جوان ها این پرسش را دارندکه حضرت مهدی(ع) کیستند و چه جایگاهی دارند؛ لطفاً برای ما و این دسته از جوانان بفرمایید که پاسخ چیست و چگونه باید آنرا دریابند؟
بحث دربارة وجود مطهر حضرت مهدی(ع) کاری است بسیار بزرگ و بحثی است بسیار عمیق و کار بزرگان است. به قول حضرت امیر(ع) که در نهج البلاغه می فرمایند:
فیهم کرائم القرآن و هم کنوزالرحمن.
[کرامت های قرآن درباره آنان است و ایشان گنج های خداوند رحمانند.]
کار، کار بسیار بزرگی است. سخن از امام زمان(ع) گفتن بسیار با اهمیت است. اگر کسی که خوب صحبت بکند باید از قول الله بگوید. آن کسی که خوب حضرت مهدی(ع) را می شناسد و می تواند معرف باشد خدای متعال است؛ یعنی خالق حضرت مهدی(ع).
«منهم کرائم القرآن» نیز همین معنا را می دهد. آیات ستایشی در قرآن در شأن این خانواده است و از جمله در شأن حضرت مهدی(ع) و برای شناخت و همچنین شناساندن این بزرگواران که کنوز خدای و گنج ها هستند, باید رنج برد. هم رنج تحصیل، کلاس، درس، مطالعه، دقت در کتبی که علما نوشته اند, و هم رنج مجاهدة با نفس، یعنی ما غیر از نگاه به آیات قرآن و نگاه به روایات خود حضرات درباره خودشان و دربارة امام زمان(ع) باید به پاکسازی دل و جان بپردازیم.
قرآن کریم نیز می فرماید:
والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا.
[آنانکه در راه ما مجاهده کردند, راه هایمان را به آنان می نمایانیم.]
تا هم از طریق دانش رسمی و مدرسه ای و کلاسیک، مطالعه و هم از طریق دانش الهامی و الهی بتوانیم به این کنوز و گنج ها و گنج معرفت حضرت مهدی(ع) خصوصاً برسیم.
اینکه عرض کردم در باب حضرت مهدی(ع) باید از آیات کمک بگیریم یا از روایات استفاده بکنیم بدین خاطر است که ما فکرمان، اندیشه مان خالی از اشتباه نیست. ممکن است در شناخت بدون تمسّک به کتاب آسمانی قرآن و روایات معتبره به خطا و اشتباه بیفتیم. برای اینکه مصون باشیم در شناخت امام زمان(ع) از خطا و اشتباه باید به قرآن پناه ببریم.
خالق حضرت مهدی(ع) خوب حضرت مهدی(ع) را می شناسد و خوب هم معرفی فرموده، بعد از خدای متعال رسول گرامی(ص) که محیط هستند، مقامشان بالاتر از مقام حضرت مهدی(ع) است. ائمه هدی(ع) در گفتارشان خطا و اشتباه ندارند غلّو نمی کنند آنچه هست واقعیت ها را بیان می کنند و ما برای فرار از خطا و اشتباه در شناخت امام زمان(ع) باید به قرآن و روایات پناه ببریم: «فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرحمن.»
جوانی که می خواهد با حضرت مهدی(ع) آشنا شود از چه راهی و از کجا باید شروع کند؟
باید بگویم بحث مهدویت جدا از بحث امامت عمومی و ولایت عمومی اهل البیت(ع) نیست و همچنین جدا از بحث رسالت و نبوت نیست. حضرات ائمه(ع) به خصوص حضرت مهدی(ع) در همان خط و مسیر رسول اکرم(ص) کار می کنند. حضرت امیر(ع) در خطبه آخرینشان فرمودند:
ایها الناس إنّی قد ثبتت لکم المواعظ التی وعظ بها الانبیاء اممهم.
مردم! من همان مطالبی را برای شما می گویم که انبیاء برای امت هایشان گفتند.
حضرت مهدی(ع) مطلبی فراتر از مطالب ائمه هدی(ع) بیان نمی کنند. سنت و روش حضرت مهدی(ع) همان سنت و روش رسول گرامی(ص) است. راه همان راه است, اگر کسی درباره حضرت مهدی(ع) سؤال بکند باید ببینیم که این سؤال کننده آیا در شناختن بقیه ائمه(ع) کار کرده است یا نه؟ ادله ای که برای امامت و ولایت حضرت مهدی(ع) هم هست. ولایت تکوینیه و ولایت تشریعیه، کمالات حضرت، علم حضرت، قدرت حضرت، بصیرت و نورانیت حضرت؛ البته حضرت مهدی(ع) ویژگی هایی دارند که این ویژگی ها هم در آیات مربوط به ایشان بیان شده است، هم در روایات مربوط به ایشان که غیر از جنبه های عمومی یک خصوصیت و ویژگی هایی برای حضرت هست که اینها باید رویش بحث شود صحبت شود و تشریح بشود.
اساساً گفت وگو راجع به حضرت مهدی(ع) در شرای حاضر, چه ضرورتی دارد و یا ترویج این عقیده نسبت به سایر عقاید ما در میان پیروان دیگر مذاهب اسالمی دارای مزیت ویژه ای هم هست؟
بحث درباره حضرت مهدی(ع) مخالف با وحدت بین طوائف مسلمین نیست. مخالف اتحاد نیست برای آنکه توجه دارید سخن از امام زمان(ع) سخنی است که در کتب اهل سنت آمده است.
اهل سنت روایات فراوانی درباره حضرت مهدی(ع) از رسول گرامی(ص) نقل کرده اند و حتی وهابیت که با شیعه رفاقت ندارد و بعضاً خلاف شیعه و عقاید شیعه تبلیغ می کنند و گاهی شیعه را متهم می کند به بعضی مطالب خلاف، اینها هم در بحث مهدویت با ما شرکت دارند و بحث امام زمان(ع) حتی بحث اسلامی نیست، نه بحث شیعی است و مذهبی و نه بحث اسلامی و دینی به معنای اسلام رسول اکرم(ص)، بلکه این بحث همة ادیان است:
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر...؛
[همانا پس از ذکر در زبور نگاشتیم...]
و آیات و روایات دیگر. بشارت های کتب آسمانی درباره ایشان که در تورات آمده، در انجیل هم آمده است. پس این بحث مخالف وحدت نیست و منافاتی با وحدت ندارد. اما ضرورت این بحث ضرورت شناخت زندگی است؛ شناخت راه زندگی، راه سعادت، اگر کسی سعادت نمی خواهد و برای خودش و برای جامعه اش، سعادت و خوشبختی قائل نیست هر که باشد بی خیال از مسئله مهدویت، شناخت امامت و شناخت ولایت است. اما اگر کسی خواهان سعادت است؛ خواهان خوشبختی خویش و جامعه است و ضرورتی برای این معنا قائل است باید تلاش کند، کار کند، رنج ببرد، چه رنج تحصیل، خواندن، مطالعه کردن و چه رنج جهاد اکبر و مخالفت با هوای نفس تا نورانیت و معرفت به دست بیاید. چون حضرت مهدی(ع) بنا به عقیدة ما «باب الله» هستند؛ باب معرفت خدای متعال هستند. در زمان ما حضرت مهدی(ع) طریق نجاتند؛ سفینة نجاتند؛ مصباح هدایت هستند و معرفتشان، شناختشان شناخت حق تعالی است؛ آئینة ایزد نمایند. شناخت ایشان باعث می شود که انسان خدا را بشناسد؛ شناخت خدا یعنی سعادتمند شدن. اگر کسی سعادت را می خواهد، خوشبختی را می خواهد باید با باب الله آشنا بشود. باید امام زمان(ع) را بشناسد, مکتب امام زمان(ع) مسیر سعادت و خوشبختی است. ضرورت این بحث رسیدن به سعادت و خوشبختی است. خداوند متعال در قرآن می فرماید:
والعصر, إنّ الإنسان لفی خسر.
[سوگند به عصر, همانا انسان در حال خسران است.]
که منظور از «عصر»، عصر حضرت مهدی(ع) است. اگر کسی ناآشنا باشد، بی معرفت باشد به امام عصر(ع) او در خسران و در زیانکاری است. بعد می فرماید:
إلّا الذین آمنوا و عملوا الصالحات.
[مگر کسی که ایمان بیاورد و عمل شایسته انجام دهد.]
یعنی کسی که امام مهدی(ع) را بشناسد، مؤمن به آن حضرت(ع) باشد, براساس فرمایش های حضرت مهدی(ع) و آباء حضرت(ع) و قرآنی که حضرت مهدی(ع) کتاب قانونشان است عمل بکند, این خوشبخت و سعادتمند است.
اثرات این شناخت در زندگی فردی و اجتماعی افراد چیست؟
سؤال خیلی خوبی است. خیلی عالی است. بحث کردن از حضرت مهدی(ع), و آشنا شدن با حضرت مهدی(ع) نزدیک شدن به «آب حیات» است. ما در قرآن آیاتی داریم که ائمه(ع) و حضرت مهدی(ع) را تشبیه به آب نموده است:
مرج البحرین یلتقیان.
[دو دریا با یکدیگر تلاقی پیدا کردند.]
حضرت امیر و حضرت زهرا(س) این دو بزرگوار دو دریا هستند. این سؤال شما پاسخش این است اگر کسی با حضرت مهدی(ع) آشنا بشود و ضرورت بحث درباره حضرت مهدی(ع) را درک بکند، مطالعه کند، بپرسد و این خط را ادامه بدهد, مثل کسی است که دنبال آب است, جویای آب است, دنبال آب حیات می گردد, تشنه است و طالب آب حیات است. اگر رسید به معرفت حضرت مهدی(ع), به آب حیات، به ماء معین و به دریای فضائل رسیده است و اولین اثرش حیات است چرا که آب مایه حیات است. اگر کسی با امام زمان(ع) آشنا نباشد معرفت امام زمان(ع) را نداشته باشد, حیات ندارد. حیات انسانی، حیات معنوی، معرفت، عرفان، اخلاق و تزکیه است. اینها در زندگی کسی که با امام زمان(ع) آشنا نباشد وجود ندارد اما هرچه اشخاص به معرفت امام زمان(ع) تشنه باشند و خواهان باشند، کار بکنند و تلاش بکنند به آب حیات و معرفت می رسند و اولین نتیجه اش حیات است.
بنده مقاله ای نوشتم که در مجله مسجد آیت الله انگجی تبریز چاپ شد با عنوان «حیات یابی» که آنجا عنوان شد. مسئله معرفت امام زمان(ع) حیات یابی است. نشاط در زندگی، در حیات انسان، جوانی و خلاصه سرور، شوق، حرکت، اینها از فوائد شناخت حضرت مهدی(ع) است. حضرت مهدی(ع) خودشان امید هستند. اگر کسی با ایشان آشنا شود امیدوار می شود؛ امید به زندگی پیدا می کند. نشاط پیدا می کند، حرکت پیدا می کند، البته تشبیه های دیگری در قرآن، در روایات راجع به امام زمان(ع) داریم از جمله نور، که در آیات متعددی قرآن کریم از امام زمان(ع) به نورالله یاد کرده است:
یریدون لیطفئوا نورالله بأفواههم.
[می خواهند که نور الهی را با دهانشان خاموش کنند.]
و یا آیه شریفة دیگر:
واتّبعوا النور الذی اُنزل معه.
[و آن نور الهی را که همراه او(رسول) نازل شده است تبعیت کنید.]
که در اینجا از صاحب ولایت به نور اطلاق شده است و آیات دیگر. پس پاسخ سؤال شما این می شود که کسی حضرت مهدی(ع) را بشناسد با نور آشنا شده و زندگیش نورانی می شود. کسی که حضرت مهدی(ع) را بشناسد با مبدأ نور و مبدأ کمال و معرفت آشنا شده و زندگیش نورانی می شود.
جامعه را افراد می سازند. افراد وقتی حیات معنوی پیدا کردند، نورانی شدند، بصیرت پیدا کردند، جامعه، یک جامعه بیدار نورانی، با نشاط، با حیات، با حرکت و با امید می شود. این جامعه، جامعه ای است که با حضرت مهدی(ع) آشنا شده است. ولی اگر نشناسند حرکت ندارند، امید ندارند. یک هالة یأس و ناامیدی روی فکر افراد آن جامعه دیده می شود. بی تلاش، بی حرکت بیکار، بی فعالیت. اما اگر بشناسد همانطور که عرض کردیم چون حضرت مهدی(ع) مبدأ نور هستند جامعه پرنور می شود.
با توجه به آنچه فرمودید, چه شد که تا این حد از آن آب و نوری که نمی توان بدون آن زیست غافل شدیم؟
نسبت به کل عالم بشریت، اگر آب خوب معرفی بشود, نور خوب معرفی بشود, افراد عارف برای رسیدن به آب و نور تلاش بکنند, فعالیت بکنند؛ جهان تشنة آب است، انسان هم بالفطره تشنة آب است و خواهان نور است؛ مشکلی که وجود دارد بی توجهی افراد عالم یا کم توجهی افراد دانشمند و عارف است به مسئله تبلیغ. این که خوب ما جوانان را شناخته ایم، کافی است؛ دیگر بس است ما که عالمیم. ما که عارفیم، ما که می دانیم این کفایت نمی کند. پس نور را معرفی نکرده اند آب را معرفی نکرده اند؛ خوشبختی و سعادت و فلاح را بیان نکرده اند که در کجاست و در کدام مکتب کم کاری شده در تبلیغ نور و آب حیات؛ یا مثلاً بعضی شاید فکر می کرده اند صحبت از حضرت مهدی(ع) مخالف وحدت است یا ضرورتی ندارد که ما برای دیگر جوامع این معنا را بیان کنیم.
مبلغین و افراد عارف به حضرت(ع) باید بصیر باشند و تبلیغ جهانی بکنند. با نوشتن کتاب و نشریات از طرق مختلفه وارد بشوند به خصوص امروز با وسایل جدیدی که آمده در رابطه با امام زمان(ع) اطلاع رسانی کنند. مردم تشنة این معنا هستند. کم کاری مبلغین ما و تلاش و فعالیت مبلغین کفر باعث شده که آنها تبلیغ کرده اند، تبلیغ گمراهی کرده اند، فساد را زیاد کرده اند و این طرف افراد عارف به ولایت و مهدویت کم کاری کرده اند.
امروز باید تلاش بیش از سابق باشد. در گفت وگوهایی که با بعضی از معتقدین به ادیان دیگر ما اینجا داشته ایم سخن از حضرت مهدی(ع) برای اینها خیلی شیرین بوده است. فرض کنید که بعضی مسیحی بوده اند، بعضی بودایی بوده اند صحبت از امام زمان(ع) که می شد با اشتیاق مستمع بودند و با دقت می شنیدند. پس افراد عارف به حضرت مهدی(ع), سربازان امام زمان(ع)، علما، دانشمندان باید کار کنند, تبلیغ کنند، بنویسند و ابعاد جهانی مهدویت را بیان کنند. اهداف حضرت مهدی(ع) را بیان کنند.
اما از بعد داخلی و خصوصی شیعه، این دیگر معلوم است، جوان شیعه جوان محب اهل البیت(ع) این خیلی از راه را آمده است. او معتقد به اهل البیت(ع) است، منتها باز اینجا کم کاری شده به تبلیغ بسنده کردیم، به خواندن دعای ندبه، جمعیت های فراوان، روزهای جمعه، زیارت آل یاسین بسنده کرده ایم ولی شرح اهداف حضرت، بیان عظمت حضرت از دیدگاه قرآن و از دیدگاه روایات کم گفته شده است.
جلساتی که مربوط به حضرت مهدی(ع) است غالباً به توسل به اشک و گریه گذشته است که البته خوب است، خیلی خوب است اما باید غیر از اشک ریختن و گریه و توسل، مبانی مهدویت بیان شود. آیات الولایه باید شرح داده شود، آیات مربوط به حضرت مهدی(ع) باید برای مردم بیان شود. روایات باید بیان شود. در کنار آن مجالس دعای ندبه، کتابخانه لازم است. بعد از دعای ندبه یک منبر یا قبل از آن راجع به حضرت مهدی(ع)، سخنرانی مستند، مستدل شود اینها از کارهایی است که باید انجام بدهیم. جامعه ما تشنة آب حیات است و بیش از جوامع دیگر چون عرض کردیم خیلی از راه را رفته ایم راه حب، مودت، محبت به اهل البیت(ع), محبت به حضرت زهرا(س)، حضرت امیر(ع)، ائمه دیگر سلام الله علیهم اجمعین خیلی از راه را رفته ایم, باید روی بعد مهدویت بیشتر کار بشود.
نقطه شروع باید کجا باشد که جذابیت کافی داشته باشد؟
این بستگی به محیط کار دارد. در خارج می خواهیم کار کنیم، در داخل می خواهیم کار کنیم، داخل جامعه شیعی، جامعه اسلامی باز این هم فرق می کند و خارج از جامعه شیعی و جامعه اسلامی، این بستگی به محیط کار ما دارد. مثلاً در خارج اگر بناست کار بشود باید از بیان انبیاء وارد شویم؛ از بیان حضرت مسیح و انجیل, سعادت و خوشبختی را معنا بکنیم و بعد بیان کنیم این سعادت و خوشبختی که انسان ها به دنبالش هستند در مکتب حضرت مهدی(ع) است و به اصطلاح یک بحث مقایسه ای بین اسلام و ادیان دیگر، مکاتب دیگر، و بگوییم اسلام امروز رهبرش حضرت مهدی (ع) است. اسلام و مسیحیت، اسلام و یهودیت مقایسه شود. نکات مثبت در اسلام، تشیع، نکات منفی ادیان دیگر استخراج شود و منتقل شود به یک جوان محقق خارجی، متدین به ادیان غیراسلامی، اینها بررسی شود از طریق مقایسه و بعد وقتی خودمان در مقاله، گفتار و نوشتار برترین سیستم را انتخاب کردیم مستدل و مستند بگوییم رهبر این دین، دین اسلام با این ویژگی ها و این نکات مثبت حضرت مهدی(ع) است. این در محیط خارج، اما در داخ کشور، برای اهل سنت یک جور باید صحبت کنیم و از جای دیگری شروع کنیم. برای اهل سنت باید ما از کتاب های خودشان سرمایه گذاری بکنیم مثلاً حدیث «من مات و لم یعرف إمام زمانه»، «من مات و لیس فی عنقه بیعة»، «من مات و لاإمام له»
کسی که بمیرد و بر گردنش بیعت امامی نباشد مردنش مردن جاهلیت است.
که این حدیث به عبارات مختلف نقل شده، در شرح ابن ابی الحدید نقل شده و در صحیح بخاری نقل شده است. این را مطرح کنیم و بعد بگوییم که «امام زمان ما کیست؟»الان امام زمان ما کیست؟ آن کسی که باید ما با او بیعت کنیم، قلباً با او بیعت کرده باشیم کیست؟ همان طور که بنده در بعضی مباحثات با اهل سنت این را مطرح کرده ام. با آن آقای «عبدالرحمن العلی» که خطیب رمادی بود از عراق و سنی شافعی بود و شیعه شد اولین سؤالی که کردم این بود که الآن باید چه کنیم؟ در زمان ما امام زمان کیست که باید با او بیعت کنیم و اگر نکردیم مردنمان مردن جاهلی است؟ این در محیط اهل سنت که با این طور شروع که آیا ما در این زمان بی سرپرستیم؟ آیا خدای متعال خدای حکیم می پسندد که جامعه ما بی سرپرست باشد، بی امام باشد، بی ولی و حجت الهی باشد؟ آیات قرآن و روایات این را نفی می کنند. هر زمان باید حجتی و امامی باشد.
إنّما أنت منذر و لکلّ قومٍ هاد.
[تو فقط بیم دهنده ای و هر قومی هدایتگری دارد.]
و همان طور که عرض کردم صحیح بخاری، ابن ابی الحدید نقل کرده اند که اگر کسی بمیرد و بر گردنش بیعت نباشد، مردن عصر جاهلیت است؟ شروعش باید این باشد خیلی دوستانه بحث کنیم با اهل سنت، با علمای اهل سنت که تکلیف ما الآن چیست؟ حال فرض کنیم که گذشته ها گذشت امروز ما باید چکار کنیم؟ «باب الله» کیست؟ که قرآن می فرماید از در وارد شوید، وارد خانه می خواهید بشوید. امروز «باب الله» کیست، «حجت الله» کیست؟ امروز سرپرست کیست؟ در محیط شیعه خیلی از راه را رفته، خیلی از مبانی دستش است راه مودت و حجت و اعتقاد به ائمه طاهرین(ع) را رفته. منتها باید روی شناخت حضرت بیش از پیش روی جامعه شیعی سرمایه گذاری بشود همان طور که عرض کردم عشاق امام زمان(ع) ندبه ای ها، گریه ای ها، اینها با کتاب، با کتابخانه، با درس، با کلاس، با تفسیر آیات الولایة، احادیث مربوط به حضرت مهدی(ع) اینها باید آشنا بشوند.
از چه ابزاری باید استفاده کرد و آیا می توان از ابزار امروزی استفاده کرد و کدام ابزار به روز هستند؟
جواب این سؤال در خود سؤال است. همان کلمه ابزار روز، ابزاری که دشمن علیه اسلام، علیه مسلمین و علیه مکتب ائمه(ع) و امام زمان(ع) استفاده می کند یا به تعبیر دیگر سوء استفاده می کند. ما باید از همان ابزار استفاده کنیم. آنها از ابزار جدید از کامپیوتر از اینترنت و... برای تهاجم فرهنگی بهره می برند و سوء استفاده می کنند؛ عمل ما مقابله است. یعنی صحبت از حضرت مهدی(ع)، مکتب حضرت مهدی(ع)، شناخت مکتب حضرت مهدی(ع) مقابله است با تهاجم فرهنگی. این یک کار سادة آسان و راحتی نیست، کاری سخت اما ضروری است و معنایش دفاع است. یعنی ما ضمن اینکه می شناسیم, می شناسانیم از آیات و روایات معتبر دفاع می کنیم. این عرفان حضرت مهدی(ع)، عرفان ائمه(ع) غیر از عرفان صوفیه است. عرفان این نیست که شخصی بشناسد، گوشه ای بخزد و ذکری و وردی بگوید و دل خوش کند که من عارف بالله هستم. عارف به رسول الله(ص) هستم، عارف به ائمه هدی(ع) هستم؛ البته اگر باشند. این طور نیست، شناخت و شناساندن به معنای دفاع است، به معنای نبرد و مبارزه با تهاجم فرهنگی است. پس باید از همان وسایل و همان تجهیزاتی که سوء استفاده می کنند ما استفاده کنیم و مسئله فقط به کتابخانه و سخنرانی و چهار دیواری حسینیه، مسجد، هیئت ها نباید خلاصه شود باید با وسایلی که کشش و جاذبه دارد، جوان ها را مشتاق تر می کند، با همان وسایل با همان روش پیش برویم و شناخت امام زمان(ع) را تبلیغ بکنیم.
ما نمی توانیم از وسایلی که امروز هست برای تبلیغ استفاده نکنیم چرا که عقب می مانیم، و امروز غیر از دیروز است. تبلیغات خیلی فراوان است، تهاجم خیلی زیاد است. ما اگر خواستیم بسنده کنیم به مسجد و منبر و چهاردیواری حسینیه و مهدیه و امثال اینها خیلی عقب می مانیم کما اینکه خیلی مانده ایم و دشمن خیلی تبلیغات کرده است. اخیراً بنده مطلع شدم کتابی که مخالف شیعه نوشته اند از طرف وهابیت که اسم کتاب را نمی برم, کتابی است که اساساً دروغ است و جعل است. این کتاب به 14 زبان ترجمه شده و در تمام دنیا پخش شده است. اصل خود کتاب عربی است. من ترجمه فارسی اش را دیدم، خوب اگر خواستیم بمانیم از دستگاه چاپ هم نباید استفاده کنیم. دستگاه چاپ هم کار جدید است کار امروز است.
نه, ما باید همان طور که دشمن تلاش می کند از وسایل استفاده می کند ما هم از وسایل، از اسباب به نفع مکتب در خدمت مکتب استفاده کنیم، یعنی برابر همان کتاب یک کتابی بنویسیم. آن کتابی که آن آقای وهابی نوشته و به شیعه تهمت زده است و مخالف وحدت اسلامی حرف زده، شیعه را بدنام کرده و مسلمین را علیه شیعه تحریک کرده ما باید علیه آن ردیه بنویسیم کما اینکه بنده یک ردیه بر آن نوشته ام و نزدیک به چاپ است. بعد ترجمه کنیم و پخش کنیم و لازم است با وسایل جدید کار کنیم و نمی توانیم مثل قدیم کار کنیم.
از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید متشکریم.