ماهان شبکه ایرانیان

آثار مادی و معنوی گناه

افتادن در دام هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی آدمی را به سوی گناه و عصیان هدایت می کند و شیرینی گناه همانند آب شوری است که عطش را فرو نمی نشاند و هرچه بیشتر از آن می نوشد بیشتر تشنه می شود و همانند باتلاقی است که هرچه بیشتر دست و پا می زند، بیشتر در آن فرو می رود.

افتادن در دام هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی آدمی را به سوی گناه و عصیان هدایت می کند و شیرینی گناه همانند آب شوری است که عطش را فرو نمی نشاند و هرچه بیشتر از آن می نوشد بیشتر تشنه می شود و همانند باتلاقی است که هرچه بیشتر دست و پا می زند، بیشتر در آن فرو می رود.

گناه، عامل همه بدبختی های انسان در دنیا و آخرت است. همه آن چیزهایی که انسان از تنگی معیشت و مانند آن گرفتار می شود، از خاستگاه گناه است؛ چرا که اهل ایمان در تنگی معیشت قرار نمی گیرد، بلکه چون اهل زهد و قناعت است، به دنیا دل نبسته است و به هرچه خداوند روزی اش می کند، بسنده می کند، زیرا می داند خداوند او پروردگاری حکیم است که هر کاری را به قصد خیر انجام می دهد.

آثار معنوی گناه

انحراف قلب و روح

اما آثار معنوی گناه که در آموزه های قرآنی بیان شده، بسیار است. از جمله این آثار می توان به انحراف قلب و روح آدمی اشاره کرد که در آیه 4 سوره تحریم تبیین شده است. انحراف قلب، موجب می شود تا ابزارهای شناختی و معرفتی از کار بیفتد از این رو اهل گناه دچار فهم نادرست و بینش غلط می شوند؛ چرا که گناه مانع از آن است که اطلاعات معرفتی به درستی وارد قلب شود و ارزیابی دقیق و درستی از جهان ارائه شود. (مطففین، آیات 29 و 32)

نتیجه طبیعی بینش نادرست و ارزیابی غلط از امور هستی، تحیر و سرگردانی است؛ چون حقیقت را نمی تواند چنانکه هست دریابد، از این رو، هرگاه گامی برمی دارد، مانند کسی است که چشم بسته راه می رود و پس از اینکه روزها در بیابان گام بر می دارد، خود را در نقطه آغاز می یابد. (حجر، آیات 58 و 72 و نیز شعراء، آیات 222 تا 225)

گرفتار شدن قوم موسی نمادی از حقیقت انحراف قلب

می توان گرفتار شدن قوم موسی (ع) به سرگردانی فیزیکی در جهان را نمادی از حقیقت انحراف قلب در جهان باطن ارزیابی کرد و تمثیل آن دانست. آنان به سبب گناه و نافرمانی، از دیدن حقیقت کور بودند و نمی توانستند ارزیابی درستی از حرکت و گردش خود داشته باشند. این گونه بود که چهل سال در بیابان سرگردان بودند و هرچه می رفتند دوباره به نقطه آغاز حرکت خویش باز می گشتند. (مائده، آیات 21 تا 26)

مانع و حجاب حقیقت

از دیگر تأثیرات گناه در حوزه شناختی می توان به آیات 12 تا 15 سوره مطففین اشاره کرد که در آن گناه به عنوان مانع و حجاب مطرح می شود. انسانی که گرفتار گناه است نمی تواند حقیقت هستی را ببیند و خداوند از وی محجوب می شود. بنابراین، چنین شخصی حق را نمی تواند ببیند و بشناسد و گرایش به آن پیدا کند. از این رو خداوند در آیاتی از جمله 21 و 22 سوره فرقان آلودگی به گناه را مانع حق پذیری انسان معرفی می کند و در آیات 31 و 33 سوره جاثیه مخالفت انسان گناهکار با آیات روشن الهی را نتیجه طبیعی چنین فرآیندی برمی شمارد. به این معنا که شخص گناهکار با هرچه حق است در تضاد است و نه تنها حق را نمی تواند بشناسد، بلکه حتی نمی تواند حق را ببیند؛ چرا که گناه، او را به تاریکی می برد و توانایی دیدن نور حقیقت و آیات روشن آن را از وی سلب می کند (یونس، آیه 27)

سقوط در ورطه سفاهت و بی خردی نتیجه حجاب قلب

نتیجه چنین حالتی در انسان، سقوط در ورطه سفاهت و بی خردی است. به این معنا که نه تنها از علم و شناخت بی بهره خواهد شد، بلکه از عقل نیز بهره ای نخواهد داشت و جهل به معنای سفاهت در وی پدید می آید. (یوسف، آیات 32 و 33) چنین انسانی هر چند که از علم به معنای شناخت و دانش ممکن است بهره مند شود، ولی این علم و شناخت در وی بی تأثیر خواهد بود؛ زیرا گناه مانع از اثربخشی دانش او خواهد بود و اجازه نمی دهد تا به عنوان عقل و رفتاری خردورزانه از آن سود برد.

به سخن دیگر، شخص هر چند که ممکن است از شناخت و علم و دانش بهره ای برده باشد و تمام ابزارهای شناختی وی مخدوش نشود، ولی چون قلب سیاه شده، تأثیر مثبت آن دانش و علم و شناخت، بر روی زندگی او نمایان نخواهد شد و رفتاری برخاسته از سفاهت و بی خردی را از خود به نمایش می گذارد. از این روست که خداوند او را انسان سفیه برمی شمارد که با دانش و شناخت خود نمی تواند چیزی را به درستی تحلیل و ارزیابی کند و خردورزانه با مسئله ای برخورد نماید. (اعراف، آیه 100 و جاثیه، آیات 7 و 8، و مطففین، آیات 13 و 14)

خداوند در آیات 198 تا 201 سوره شعراء، به سیاهی قلب مجرمان توجه می دهد و بیان می کند که دل های مجرمان به سبب گناه، چنان سیاه و بسته می شود که حق را با همه وضوح و روشنی آن نمی پذیرد؛ چرا که به گناه و جرم چنان خوی گرفته است که حق را با همه تجلیاتش نمی خواهد. این گونه است که حق ستیزی در میان گناهگاران به عنوان آثار طبیعی رفتارشان مورد توجه قرار می گیرد و به انسان ها هشدار داده می شود که مواظب باشند که گناه نه تنها آدمی را از شناخت حق و باطل باز می دارد، بلکه حتی در صورت توانایی شناخت، اجازه نمی دهد که خردمندانه پایبند حق باشند و به سوی حق گرایش یابند، بلکه سفیهانه به مقابله با عقل و حق می پردازند و حق را زیرپا می گذارند و به جنگ آن می روند. (انعام، آیات 5 و 6 و نیز انفال، آیه 8 و یونس، آیات 75 و 76 و 82 و نیز زخرف، آیات 74 تا 78)

رفتارهای ضدهنجاری و اخلاقی

از آثار معنوی گناه می توان به رفتارهای ضدهنجاری و اخلاقی این افراد اشاره کرد. کسانی که گرفتار گناه می شوند و گناه در جان و قلبشان نفوذ می کند، انسان هایی بی حیایی می شوند؛ چرا که دیگر از عقل برخوردار نبوده و در جهالت سفیهانه خود چنان غرق می شوند که اصول اخلاقی را به کنار می نهند؛ زیرا تنها هرکجا عقل باشد، حیا و دین داری است و هرکجا عقل برود، حیا و دین نیز از آن دل برود.

قوم لوط مصداق رفتارهای ضد اخلاقی

با نگاهی به رفتارهای اقوامی چون قوم لوط می توان دریافت که چرا و چگونه گناه، آنان را به بی حیایی کشاند و اصول اخلاقی و هنجاری را تباه ساخته و به کناری نهادند. (اعراف، آیات 80 و 81 و هود، آیات 77 و 78 و نیز حجر، آیات 61 تا 70) گناه، این مردمان را چنان از فطرت خود دور می سازد که نفس ایشان آلوده به تباهی شده و در دام ابلیس و هواهای نفسانی می افتد و سقوط می کند. (شمس، آیات 7 تا 10) لذا بی آبرویی را به سادگی برمی تابند (اعراف، آیات 19 و 22 و 27) و زشتی ها و نابهنجاری ها را آشکار می سازند (همان و نیز طه، آیه 121) در قرآن، آثار معنوی دیگری برای گناه بیان شده است که به همین مقدار بسنده می شود.

آثار مادی گناه

اگر بخواهیم همه آثار مادی گناه را بیان کنیم باید فهرست بلندی را تهیه نماییم. از این رو تنها به بخشی از مهم ترین آثار مادی گناه در این جا اشاره می شود.

آسیب های اقتصادی و تنگناهای معیشتی

از مهم ترین، آثار مادی گناه می توان به آسیب های اقتصادی و تنگناهای معیشتی اشاره کرد که فرد گناهگار یا جامعه گناه آلوده به آن دچار می شود. خداوند در آیاتی از جمله 52 سوره هود و 10 تا 12 سوره نوح یکی از علل و عوامل تنگناهای اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم را وجود گناه در جامعه برمی شمارد و به انسان ها هشدار می دهد که مسائلی مانند قحطی و خشکسالی و بحران هایی چون سیل بنیان کن را باید در شیوع گناه در جامعه و یا زندگی اشخاص جست وجو کرد.

برخی از مصادیق آسیب های اقتصادی گناه

از میان رفتن برکت از زندگی و مال انسان (بقره، آیه 276)، حرمت مال حلال (انعام، آیه 146)، خشکسالی و قحطی (هود، آیه 52 و نیز شوری، آیات 28 و 30 و نیز نوح، آیات 10 تا 12)، قطع روزی و دفع شدن آن از شخص یا جامعه (قلم، آیات 17 تا 33) از جمله آثار گناهان است.

به هر حال سلب نعمت و یا زوال و تبدیل آن به نقمت از آثار مادی گناهان است که در آیاتی از جمله 6 و 146 سوره انعام و نیز آیه 96 سوره اعراف و 52 و 53 سوره انفال به آن توجه داده شده است. پس اگر کسی یا جامعه ای در تنگناهای اقتصادی قرار گرفت و خود را گرفتار نقمت یا سلب نعمت یافت، می بایست توجه به گناه خود کرده و از آن توبه نماید و با استغفار از گناه، در رحمت و روزی را به روی خود بگشاید؛ چرا که یکی از علل فقر و نداری در گناه و کفران و ناسپاسی انسان وجامعه نهفته است. (بقره، آیه 61)

گناه، درهای رحمت را به سوی خلق می بندد (انعام، آیه 147 و انبیاء، آیات 74 و 75 و نور، آیات 19 تا 21 و 33) درهای عذاب را به سوی ایشان می گشاید. (بقره، آیه 206 و مائده، آیه 2) و آنان را در همه زمینه ها با شکست (آل عمران، آیات 152 و 165) و شقاوت (یونس، آیه 17) و ظلم و ستم (بقره، آیه 35) مواجه می کند و زمینه خشم الهی را فراهم آورده (اعراف، آیات 152 و 153) و فساد و تباهی را در زمین و محیط زیست بشریت دامن می زند. (هود، آیات 78 و 82 و حجر، آیات 61 تا 76)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان