جهانی شدن حکومت امام زمان(علیه السلام)(۱)

چکیده   دوره کنونی، عصر تفوق مدرنیته بر سنت های فکری پیشین محسوب می شود. انفجار اطلاعات و فناوری و تجارب باز و بزرگ اقتصادی دنیای غرب با عتاب و شتاب فراوان در حال توسعه وگذر است

جهانی شدن حکومت امام زمان(علیه السلام)(1)

چکیده
 

دوره کنونی، عصر تفوق مدرنیته بر سنت های فکری پیشین محسوب می شود. انفجار اطلاعات و فناوری و تجارب باز و بزرگ اقتصادی دنیای غرب با عتاب و شتاب فراوان در حال توسعه وگذر است. وقوع این امر جهان اسلام را نیز به نوعی در برگرفته و متاثر کرده است. لذا آن چه در این مسیر پرتلاطم برای مسلمانان می تواند مهم باشد و به آن اهتمام شود ضمن توجه و بهره مندی از تجارب و علوم و فنون کشورهای پیشرفته و حفظ هویت فرهنگ دینی و توجه به معنویت و توسعه آن است که غرب متعمداً و همیشه با آن سر ستیز داشته است.
مشی جهان اسلام، عنایت به دنیا و مواهب آن در راستای آخرت است و برخلاف ادعاهای بیهوده معارضین، دین نه تنها با علم و تکنولوژی و تسهیلات حاصل از آن در تقابل نبوده، بلکه موید و درصد توسعه ی قاطع آن برآمده است. نگاه اجمالی به متون مقدس ادیان الهی به ویژه دین جهانی اسلام خود شاهدی بی بدیل بر این ادعاست. اما آن که دنیای فعلی اسلام را می تواند فراگیر نماید و توده ی مردم خسته و ملول و در بند کشیده شده جهان، خصوصا مسلمانان را به عزت و شرف برساند و علیه ظلم و نابسامانی های موجود قیامی اصلاح گرایانه داشته باشد کسی نیست جز آخرین ستاره ی آسمان ولایت و امامت، حضرت ولی عصر ( ابا صالح المهدی(عج). او قائم منتظر و مسلمانان منتظر او هستند. با آمدن مصلح جهانی، امنیت واقعی، اقتصاد و فرهنگ، علوم و فناوری و ارزش های والای انسانی رشد قابل توجهی پیدا خواهد نمود که مدعیان جهانی سزای امروز با مشاهده ی آن به کسری اندوخته های تجربی چند صد ساله ی خود پی خواهند برد.
نگارنده ی این مقاله ضمن پرداختن به تطابق اجمالی گلوبا لیزیشن (2) (جهانی شدن) مغرب زمین با حکومت جهانی مهدی موعود(عج) با ادعای به این که اصلاح کلی جهان یک مرد بزرگ و الهی می خواهد، به برخی روایای انقلاب جهانی آن حضرب به استناد بعضی آیات و روایات می پردازد و حکومت او را بهترین و جامع ترین حکومت های دنیا که بشریت تاکنون تجربه نکرده است می داند.
کلید واژه ها: دین و تاریخ، مصلح بزرگ جهانی، قیام و عدالت انقلاب های جهانی، صلح جهانی، تعاملات دینی

مقدمه
 

به نظر می رسد تنها آیین و مکتبی که می تواند به طور موجه ادعای جهانی شدن داشته باشد آیین و مکتبی است که دست کم به یک اصل اعتقاد داشته باشد. این اصل محوری و بنیادین ضرورت وجود یک "اصل غایی" است و فقط ادیان ابراهیمی اند که این اصل را باور دارند. تنها در ادیان است که خدا در محور معرفت و اندیشه ورزی است.
وقتی خدا را محور قرار دهیم به ناچار غایتی برای علم و آدم قابل تصور است که در فلسفه ی تاریخ، نقطه ی پایانی همه ی کمالات به شمار می آید.
«وقتی "توحید" در متن عالم ساری و جاری شد تعریفی از انسان جهان و غایت او به دست می آید. این تعریف راه را برای ظهور اخلاق شایسته باز می کند.
در این صورت نه اخلاق کانت و نه اخلاق پراگماتیستی و نه سایر دستگاه های اخلاقی پاسخ گو نیست بلکه اخلاقی و مبتنی بر نظام ارزش دینی پای در صحنه می گذارد. »
(افروغ، 1380:ص 32).
آن چه در این مقاله می آید کوششی است برای تبیین واقعی جهانی سزای و جهانی شدن (گلو بالیزیشن) در عصر مصلح جهانی؛ یعنی، مهدی موعود( عج) که او هم با انقلاب جهانی خود تمامی معیارهای انسانی و فرهنگی و اقتصادی را که در حکوت اسلامی جدش، پیامبر بزرگ اسلام محمد مصطفی(ص) جاری و ساری بود، دیگر بار در اقصی نقاط جهان احیا و با ظالمین ومستکبرین ستیز و با مستضعفین و استثمار شدگان با رافت و مهربانی برخورد می کند. سوال این است آیا با وقوع انقلاب اصلاح گرایانه ی مهدی موعود (عج) دنیای صنعت و تکنولوژی امروز که حاصل تجربیات برخی کشورهای پیشرفته به طور کلی محو نابود می شود؟
یا این که برخی تجربیات مفید موثر هم چنان باقی می ماند؟ طبیعی است در پاسخ به این سئوال باید گفت، حکومت حضرت (عج) بهترین نوع حکومت و سرآمد فناوری هاستو پایه های علم و دانش، معنویت و امنیت بر اساس موازین دینی و نیاز بشریت طراحی و استحکام می یابد. البته این بدان معنا نیست که که ماحصل فناوری و تجربیات گذشتگان و دنیای معاصر به کلی نادیده گرفته شود، لیکن آن گونه است که دانش ها و ارزش ها و تسهیلات اقتصادی و امنیتی در اختیار آحاد ملت ها و به منظور رشد و رفاه عمومی آن ها قرار می گیرد. بنابراین همه ی ادیان الهی به طور اعم و اسلام به طور اخص به آینده ای روشن وایده آل امیدوارند.

سرنوشت دین و تاریخ
 

در ادیان الهی، مسیر و حرکت جوامع و به عبارتی فلسفه ی تاریخ بسیار روشن و مثبت است. و نسبت به آینده ی جوامع نگرشی منفی و یا صرفا آرمان گرایان ندارد، بلکه معتقد است جوامع انسانی به سوی اصلاح، عدالت و هم زیستی مسا لمت آمیز و رشد فزاینده پیش می روند. نگرش ادیان در ارائه ی الگو و مدلی از آینده با دیدگاه جامعه شناختی، فیلسوفانه و یا مکاتب زمینی متفاوت است. به طور مثال، فیلسو فان از دوره ی کهن تا عصر رنسانس و پاره ای از مکاتب بشری هم چون کمونیسم همیشه نسبت به آینده نگاهی آرمان گرایانه و ایده آلیستی داشته اند. افلاطون در کتاب جمهوریت جامعه ای آرمانی و تئوریک را ترسیم می کند که در آن (آرمان شهر) هر یک صنف ها و طبقات دارای جایگاهی مشخص و تعیین شده هستند و رشد آن جامعه ی فرضی مبتنی بر این است که هر یک از طبقات شهروندان از آن سیستم تعیین شده تبعییت کنند از حریم حدود تخطی ننمایند.
«کمونیست ها نیز بر این باورند که برای رسیدن به جامعه ی آرمان، اراده و اختیار انسان هیچ نقشی ندارد، در حالی که هیچ گاه متون مقدس، تاریخ را یک امری جبری و غیر ارادی نمی داند. بلکه معتقد است انسان ها موتور محرکه ی تاریخ اند" و به جهت نیاز به عقیده، ایمان و ایدئولوژی در آینده به آزادی کامل معنوی خواهند رسید و مملوک و اسیر و برده ی طبیعت و حکم جابرانه ی دیگران نخواهند بود»(مطهری، 1361:ص 37) و نیز وقوع عوامل تاریخی و معلولات ناشی از آن بعدها می تواند برای دیگران عبرت آموز باشد. لذا در تبیین و شکل گیری مطلوب این مسیر، حاکمان، توده های مردم، فرهیختگان و عالمان در تحولات اجتماعی و فرهنگی خود نقش مهمی را ایفا می کنند.
مکتب اسلام چارچوب و شاکله ی تغییرات و تحولات اجتماعی را در گرو خواست اقوام و ملت ها بر شمرده نه این که آنان"صم بکم" در مقعود باشند و به فکر قیام و حرکت و نواندیشی نباشد. قرآن کریم در این باره فرموده است:
"ان الله لایغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم(3) «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که خود بخواهند»
لذا به استناد این آیه و دیگر آیات و روایات منقول انسان مسئول اعمال و خواسته های خود است و نباید خواسته های منطقی خود را تحت الشعاع خواست و اراده ی جابرانه ی دیگران که در طول تاریخ کم نبودند قرار دهد. در این میان بزرگ ترین مشکلی که در راه مصلحان وجود دارد؛ یکی همبستگی میان مردم را به حالت مطبوع درآورند و دیگر این که حدود جامعه ی وحدت یافته را به دقت و به دور از افکار و اندیشه های دیکته شده ی اغیار تعیین کنند. یکی از فاکتورهای مهم در هم زیستی مسالمت آمیز انسان ها انس و الفت جمعی است که گاه به دلایلی از آن غافل بوده و لیکن در عرصه ی جهانی شدن این مسئله مورد توجه ملت ها و حکومت ها قرار گرفته و به مقتضای طبع اجتماعی ذاتاً خواهان این ارتباط هستند، لذا نقش دین در این پیوند حیاتی موثر و قابل توجه است. بنابراین سرنوشت دین در عصر جهان شدن امر مهم و غیر قابل انکار است و به عنوان پایگاهی بی بدیل در همه ی شئونات فردی و اجتماعی تاثیر گذار است.
«"کارل یوزف کوشکل". تحت این عنوان که دین مسئولیت ویژه ای در عصر جهان شدن دارد، می گوید: عدالت جهانی و صلح جهانی وظایفی هستند که به تمام انسان ها مربوط می شوند. این وظایف نباید تنها به عهده ی سیاست مداران و اقتصاددانان باشد. در عصر جهانی شدن اقتصاد، اینترنت و بآزارهای پولی، دین ها مسئولیت ویژه ای به منظور رفاه عمومی انسان ها به عهده دارند، برای این که انسان هابه دلیل مسئولیت های دینی خود سئوالاتی را مطرح می کنند که پاسخ به آنان از عهده ی اقتصاد دانان خارج است، مثلا سوال در مورد مسئولیت های اخلاقی و نیز رفاه همه جانبه و عمومی. از این جهانی شدن را نباید کارشناسان اقتصادی واگذار نمود. ما نیز باید در جهت جهانی شدن اعتقادات خود گام برداریم، جهانی شدن با همگون شدن و یا از بین رفتن فرهنگ ها متفاوت است نقش دین اسلام در عصر جهانی شدن کاملا به این امر بستگی پیدا می کند که در مقابل مسائل مهمی از قبیل: صلح جهانی و عدالت جهانی چه نکاتی را دنبال می کند. »(شریفی، 1382: ص 96).
مع الوصف باید اذعان داشت که حکومت حق و عدالت منحصر به مذاهب شرقی نیست بلکه یک اعتقاد عمومی و جهانی است که چهره های مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده می شود و بیانگر این است که این اعتقاد کهن، ریشه در فطرت انسانی و در دعوت همه ی پیامبران دارد.
«"اصولا فتوریسم" (4) یعنی، اعتقاد به دوره ی آخر الزمان و انتظار ظهور منجی عقیده ای است که در کیش های یهودیت (جوداییسم) وزرتشتی (زور استریانیسم) و مسیحیت (در سه مذهب عمده ی آن: کاتولیک، پروتستان وارتدکس) و مدعیان نبوت عموما و دین مقدس اسلام خصوصا به مثابه یک اصل مسلم قبول شده است و درباره ی آن در مباحث تئولوژیک مذاهب آسمانی رشته ی تئولوژی بیبلیکال (5) کاملاً شرح و بسط داده شده است. »
(حکیمی، 1386: ص 52).

ادیان و ظهور مصلح بزرگ جهانی
 

بشارت هایی که ظهور مصلح بزرگ آسمانی را تایید می کند اشارات و بشاراتی است که به استناد مدارک از گذشتگان به ما رسیده است مثلا:
«در آیین زرتشتی"سوشیانت پیروزگر" آخرین موعود است، چنان که گفته اند: سوشیانت مزدیسنان، به منزله ی کریشنای برهمنان، بودای پنجم بوداییان، مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است. "
در آیین هندی در کتب" پورانا" شرح مفصلی درباره ی دوران آخر عصر کالی، یعنی، آخرین دوره ی قبل از ظهور دهمین آواتارای ویشنو درج گردیده است. (مقصود از عصر کالی آخر الزمان است. )
در آیین یهود، چهره ی سه موعود در آثار یهودیان ترسیم شده است.
1)حضرت مسیح(ع) 2)حضرت محمد(ص) 3)حضرت مهدی (ع) (همان:ص 54) با این حال حساب انتظار در یهودیت کیفیتی ویژه می یابد و چون این قوم نه به حضرت مسیح (ع) و نه به حضرت محمد(ص) به هیچ کدام نگرویدند باید در برابر مسئله ی موعود و انتظار بسیار حساس و نگران باشند. آنان باید از دیگران منتظران منتظرتر باشند و از این همه ظلم و خیانت و انسان کشی دست بردارند آنان دو موعود خود(مسیح (ع) و حضرت محمد (ص) را نپذیرفتند لیکن از دست موعود سوم رها نخواهند گشت این است که در روایات آمده است که جماعتی از یهودیان گرد"دجال" را می گیرند و با ظهور مهدی (عج) و فرود آمدن عیسی (ع) و کشته شدن دجال آنان نیز قتل عام می شوند و دامنه ی تاریخ و دامن بشریت از وجود آن جماعت پاک می گردد.
در آیین مسیحیت با عنایت به کتاب های مقدس این آیین بشارت های بیشتر و روشن تری درباره موعود آخر الزمان رسیده است البته در میان کتب جز (انجیل برنابا) کم تر تحریفی دیده می شود و غالب نوشته ها، ظهور موعود را تایید می کند.
بی شک در هیچ کدام از آیین پیشین به اندازه ی اسلام و به ویژه منابع شیعه شفاف و دقیق راجع به ظهور موعود نحوه ی انقلاب و حاکمیتش نشده است.
مدارک مستند، گواه این است که هر چند دیگر آیین ها و ادیان گذشته سخن از موعد منتظر به میان آورده اند لیکن به کمال و تمام عنوان ننموده اند که آن شخصیت چگونه شخصی است؟ اصل و نسبش کیست؟ و نشانه های ظهور آن کدام است؟ اما دین اسلام به خوبی مشخصات و تاریخچه ی کامل آن را به درستی و زیبایی بازگو می کند و آن جز بقیه الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن العسکری (ع) صاحب عصرو زمان نیست که هرگاه شرایط آن مهیا گردد به اذن پروردگار ظهور خواهد نمود. لذا همه گفته اند که کار نیمه تمام و ناتمام انبیاء(ع) و ادیان به دست این مرد بزرگ کامل خواهد شد. به دیگر عبارت "بزرگ ترین تکلیف تاریخ کار بزرگ ترین مرد تاریخ است. " در روایات از حضرت مهدی (عج) تعبیر به بهار روزگاران شده است. "السلام علی ربیع الانام و نضره الایام"درود بر بهار تاریخ و طروات روزگاران.

"از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی که فریاد رسی می آید"

"کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل*
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید"

قیام مصلح جهانی
 

براساس یافته های قرآنی می توان به وضوح این مسئله که جهان امروز مصلحی برگزیده، همه جانبه نگر، قاطع و محبوب دل های شکسته و رنج دیده ی عاشقان دارد اشاره نمود، او می آید که طعم لذت واقعی زندگی و راه صحیح تدبیر و سعادت را به انسان های وارسته بچشاند تا دنیای خود را زیبا و آخرت خویش را به خوبی فهم و درک کنند، او می آید به قسط و عدل قیام و حکومت را جهانی می کند، او که آمد هم جهان را می سازد (جهانی سزای) و هم حکومتش جهانی می شود (جهانی شدن). در بخشی از خطبه ی 136 نهج البلاغه (مولی علی (ع) آمده است که:"... آن حاکم انقلابی خواهد آمد که زمین پاره های جگر خود خود را از معادن و خیرات و برکات او بیرون آورد و کلیدهای خود را باتمکین به او تسلیم خواهد کرد، آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست؟ و کتاب و سنت پیامبر(ص) را احیاء خواهد کرد. علی (ع) از آینده ی عبوس و خشمناک و جنگ های وحشت از یاد می کند و در پایان این شب سیه یک سفیدی میمون را نوید می دهد.
اما در حال حاضر وضعیت جهانی به گونه ای است که به روشنی و با جرات می توان تصویری جامع و شفاف از حکومت جهانی مهدی(عج) ارائه داد و ساختار و ساز و کارهای اجرایی و عمل" دولت کریمه" را بیان نمود. پیش تر از این، زمینه و موقعیت اندکی برای تبیین چگونگی و نحوه ی حکومت مهدی وجود داشت و سطح آگاهی و فهم مردم جهان به حدی نبود که بتوان به طور عملی و قاطع در این باره سخن گفت، اما با گسترش ارتباطات رسانه ای و تصویری، فزونی اطلاعات و اخبار، نزدیکی جوامع و مردم با یکدیگر و بالاخره پدیده ی رو به رشد"جهانی شدن" نه تنها زمینه برای ارائه ی نظریه "حکومت جهانی مهدی (عج)" فراهم شده بلکه زمینه و آمادگی برای (ظهور آن حضرت نیز فراهم آمده است. «چالش ها و کاستی های موجود و نیاز ها و احتیاجات فرا روی بشر روز به روز برابطال نظریات و فرضیات"جهانی شدن" به شکل فعلی و سایر اندیشه های دنیا گرایانه ی سیاست صحه می گذارند، بی تردید ابطال این گونه نظریات و یا اصلاح و بازسزای آن ها زمینه برای اثبات نظر جامع و کامل حضرت مهدی (عج) فراهم می کند و قابل پذیرش بودن این نظریه برای همگان آسان تر می شود. بدیهی است علت و فلسفه ی اصلی قیام مصلح کل، جنگ و ستیز با ستمگران و مفسدان، تشکیل حکومت جهانی، حاکمیت پا برهنگان و مستضعفین جهان و عباد صالح، "ان الارض یرثها عبادی الصالحون" و حاکمیتی مقتدر و الهی است. "و لازمه ی این قیام فراگیر آن است که حضرت با تمامی وجود برتری مکتب خویش و خردی و ناچیزی نظام های گوناگون را به نابودی شان برخاسته احساس کند» (صدر،1398ه. ق:ص 48). آرمان ها و آرزوهای بشر در طول تاریخ به خصوص در عصر جهانی شدن تنها و تنها در حکومت جهانی" مصلح کل" تحقق خواهد یافت. هیچ یک از نهادها و سازمان های بین المللی و قدرت های بزرگ جهانی توان و شایستگی اداره مطلوب جهان را ندارند. در عصر حاضر بیشتر ادیان توجه وافری به ظهور منجی و مصلح حقیقی نموده و در انتظار قیام هستند. برخی دانشمندان و متفکران غیر مسلمان نیز بحث ها و نگارش های مختلفی درباره مهدویت و آثار و پی آمدهای آن داشته اند. به هر حال اندیشه ی اصلاح طلبانه ی مهدویت در حال حاضر جهانی شده و اگر تا چند دهه ی پیش مورد غفلت مسلمانان واندیشمندان قرار گرفته بود اینک رویکرد مجددی برآن شده است.

سناریوی حکومت جهانی عدالت
 

«بشر در ادوار تاریخ بر طبیعت تسلط یافته و آن را در استخدام خود گرفته است و توام با آن، بشر بر بشر تسلط یافته و انسان ها را مستضعف کرده و مورد بهره کشی قرار داده است، اکثریت بسیار بزرگ زیر سلطه و استعمار اقلیت کوچکی قرار گرفته و زیر فشار آنان جان می کند، ولی دورانی خواهد آمد که بشر بر نفس خود تسلط پیدا کند و آن در زمان حضرت مهدی(عج) خواهد بود»(قرشی، 1373: ص 749).
در سناریوی حکومت جهانی عدالت مهدی آمده است:
"فانه اذا قائم العدل وسع عدله البر و الفاجر"
تعبیر این سخن این است که رقابت ناسالم، خودخواهی، ظلم نابخردی بشر جهان را درگردابی از بدبختی ها گرفتار خواهد کرد که تنها ظهور یک منجی و مصلح جهانی قادر به بازکردن گره کور آن خواهد بود؛ گره کوری که خود بشر بر زندگی اش می زند و چنان جو بی عدالتی را بر دنیا حاکم می گرداند که عرصه را بر تمامی بشریت تنگ و غیر قابل تحمل می نماید.
ولی عصر(عج) به خواست تمامی مردم جهان می آید و حکومتی جهانی را بر پایه های مستحکمی از عدالت، انسانیت و عشق به خدا بنا می نهد آن روز عدالت معنا می شود، و بی قراری به قرار، و خشونت به مدارا و صلح و صفا مبدل خواهد شد و بشر بعد از گذار دوران جنگ وارد عصر همکاری الفت و برادری می شود. از دیگر سو وجود نظریه ی جهانی شدن در میان جامعه شناسان خود گواه این امراست که آخرین منجی آسمانی که ذخیره ی خداوند برای هدایت انسان هاست (بقیه الله) موقعی خواهد آمد که تمامی دنیا با همه ی تفاوت ها، دسته بندی ها، خرده فرهنگ ها و مرزهای جغرافیایی تبدیل به یک واحد بزرگ شوند و به عبارتی گسترش دامنه ی ارتباطات مردم جهان با یکدیگر و گردش آزاد اطلاعات به مرور آگاهی و شناخت آنان نسبت به یکدیگر افزایش یافته و مرزهای خشن جغرافیایی که بوی غربت آن نفس ملت ها را حبس می کرد معنای خود را از دست می دهد و آن گاه جهانی شدن به صورت کامل اتفاق می افتد و مردم دیگر خود را متعلق به یک خاک یا کشور خاص نمی دانند بلکه همگی به یک پیکر واحد و منسجم تبدیل می شوند.
نقل است که حضرت مهدی (عج) هنگام ظهور دو چهره دارد، چون دو مخاطب دارد و برای هر مخاطبی چهره ای، وکلامی و موضعی توام با نگاهی عادلانه و منطقی.

چهره ی اول:
 

چهره ای است که مهدی (عج) با توده ی مردم و با انسان های مظلوم و محروم دارد. او آن چنان با ایشان متواضع و مهربان است که گویی با دست خود عسل در دهان مظلومان جهان می نهد و او در ملاقات با این دسته، آسایش و آرامش و عطوفت را به آنان هدیه می کند.

چهره ی دوم:
 

همان مافیای قدرت و ستم هستند که جز با زبان سلاح و تیغ شمشیر سخن نخواهد گفت و حتی از آن ها توبه هم نخواهد پذیرفت. زیرا دیگر دوران موعظه و توبه ی آنان پایان یافته و به اندازه کافی در طول تاریخ از آن ها خواسته شده است که توبه کنند لیکن این فرصت را از دست داده اند، حال دیگر وقت عمل به وعده های انبیاء الهی است.
شعار جامعه ی مهدویت"محبت" است و در جامعه ای که مهدی (عج) می سازد مردم به یکدیگر خدمت می کنند بی آن که نیرنگی در کار باشد هر جا به محض آن که جرمی صورت گیرد، حد خدا جاری شود و هیچ تبعیضی پذیرفته نخواهد.

پی نوشت ها :
 

1. سرپرست و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور سرپل زهاب
2. Globalization
3. رعد/11
4. Fotorism
5. biblical theology
 

منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 14و15
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر