خبرگزاری فارس: سال 95 درحالی به پایان میرسد که در این سال، تحولات منطقه غرب آسیا، منجر به پیدایش برندگان و بازندگانی شد که هر یک تلاش میکنند از طریق یارگیریهای منطقهای و فرامنطقهای، موقعیت خود را بهبود ببخشند.
با وجود آنکه نمیتوان گفت همه اتفاقات منطقه در سالی که گذشت، منتهی به برنده شدن تنها یک بازیگر شده، اما روشن است که این تحولات نظم جدیدی را در غرب آسیا رقم زده است. نظمی که حالا برخی بازندگان این دکترین امنیتی میکوشند از طریق مذاکرات فرامنطقهای آن را برهم بزنند.
سوریه؛ وقتی عربستان کنار گذاشته میشود
تحولات سوریه در سال 95 درحالی رقم خورد که بزرگترین بازنده آن، عربستان سعودی بود. ریاض که در ابتدای سال 95 گمان میکرد همچنان میتواند با استفاده از برگ تروریستهای اجارهای، دولت سوریه و حامیانش را تحت فشار قرار دهد، وقتی در پاییز امسال شاهد سقوط حلب بود، بهخوبی دریافت که دیگر هیچ شانسی برای اثرگذاری بر معادلات سوریه نداشته و حالا این مثلث ایران، روسیه و ترکیه هستند که میتوانند به نمایندگی از کشورهای منطقه درباره وضعیت سوریه اظهارنظر کنند.
با وجود همه سنگاندازیها در مسیر نشست صلح آستانه، حالا برگزاری این نشستها آن هم با حضور پررنگ تهران – درحالی که پیش از این در نشستهای ژنو و پاریس، ریاض مانع از آن میشد که تهران حضور پیدا کند – نشان میدهد که وضعیت بحران سوریه در حال تغییر است و همه دولتها باید به شرایط پساجنگ در این کشور بیندیشند.
عراق، جایی که ترکیه راهی به آن ندارد
پیشرفتهای ارتش عراق در عملیات موصل نیز در کنار تحولات سوریه نشان داد که تروریستهای تحت حمایت عربستان و ترکیه، شانس زیادی برای مانور سیاسی – تبلیغاتی ندارند.
هرچند ترکیه تلاش میکرد تا مانند ایالات متحده از طریق اعزام نیرو به شمال عراق، تسلط خود بر برخی مناطق مرزی را حفظ کند، اما واقعیت این است که پیگیری دولت عراق برای عقبنشینی ترکها چارهای جز این برای آنکارا باقی نگذاشته که یکپارچگی کشور همسایه را به رسمیت شناخته و دست از تنشآفرینی منطقهای بردارد. وضعیت این روزهای ترکیه در اروپا و انزوای بیش از پیش ترکیه، بهویژه پس از کودتا در این کشور باعث شده است تا آنکارا قدرت مانور زیادی در حوزه سیاست خارجی خود نداشته باشد.
از دیگر سو سفر وزیر خارجه عربستان به عراق که پس از دو دهه صورت گرفت، نشان داد که ریاض نیز واقعیتها در این کشور را درک کرده و حالا حاضر است بهمنظور بهبود مناسبات خود با بغداد حتی به قیمت سفیرش اقدام کند. موضوعی که البته برای آلسعود چندان خوشایند نیست.
یمن؛ گواهی بر جنایات آلسعود
جنگ یمن نمونهای از رویارویی ملتهای منطقه در برابر دولتهای وابسته است. دولتهایی که با تشکیل یک ارتش ائتلافی، به زعم خود گام نخست برای تشکیل ناتوی عربی را برداشتهاند اما در عمل، ناتوان از شکست دادن یک نیروی مردمی در یمن هستند.
کودککشی و نقض گسترده حقوق بشر در یمن که باعث شد دبیرکل پیشین سازمان ملل لب به اعتراف بگشاید که تنها دلیل سکوت این سازمان در برابر جنایات آلسعود، دلارهای نفتی عربستان است، شرایطی را پدید آورده که ریاض بهدنبال راهکاری برای پایان دادن محترمانه به جنگ یمن است. آلسعود که پیش از این بهسبب قانون جاستا در آمریکا، بهدلیل ایفای نقش در حادثه 11سپتامبر با شماتت رسانههای غربی روبرو شده بود، بهخوبی میداند که ادامه وضع موجود، جز رسوایی سیاسی – اخلاقی برای آلسعود نتیجهای دیگر در پی ندارد.
لبنان؛ پیروزی مقاومت
تعیین رئیسجمهوری در لبنان که گزینه مقاومت برای تکیه زدن بر این کرسی بود، نشان داد که حزبالله لبنان حالا افزون بر نفوذ منطقهای، قدرتی سیاسی در لبنان نیز پیدا کرده و میتواند معادلات در این کشور را برخلاف اراده کشورهایی چون عربستان تغییر دهد.
پایان دادن به بیثباتی سیاسی بهدلیل مشخص نبودن رئیسجمهور در لبنان، خود نمادی از نقش مهم محور مقاومت در منطقه در تثبیت صلح است. جایگاهی که پیشبینی میشود در آینده نقش محسوستری در تحولات غرب آسیا داشته باشد.
اسرائیل؛ رونمایی از یک رسوایی جهانی
پس از سالها، شورای امنیت سازمان ملل در سال 95 قطعنامهای را برعلیه رژیم صهیونیستی صادر کرد و جالب آنکه برخلاف همیشه، ایالات متحده آمریکا این قطعنامه را وتو نکرد.
هرچند رئیسجمهور جدید آمریکا در همان مقطع برعلیه دولت اوباما و سیاستهایش در قبال رژیم صهیونیستی نطق کرد، اما واقعیت این است که صدور این قطعنامه نشان داد که تلآویو دیگر محبوبیتی در جها نغرب ندارد و جز مشتی تندرو، دیگر رهبران جهان، رژیم صهیونیستی را عامل اصلی تنش در منطقه میدانند.
مصر؛ دوری از آلسعود
در سال 95 قاهره از ریاض فاصله گرفت. السیسی با وجود آنکه پیشتر برخی منافع مشترک اقتصادی با آلسعود تعریف کرده بود، اما پس از روبرو شدن با چند حادثه تروریستی فرمان را به سمت روسها چرخاند و از عربستان فاصله گرفت.