به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، نمایش «هوس و هفت دقیقه» به نویسندگی علی اصغری و کارگردانی علیرضا مهران این شبها در تماشاخانه نوفللوشاتو روی صحنه میرود.
این نمایش برداشتی آزاد از نمایشنامه "اتوبوسی به نام هوس" اثر به یادماندنی تنسی ویلیامز است که به اصطلاح ایرانیزه شده و با حضور بازیگرانی همچون "فرزاد حسنی"، "مهلقا باقری"، "امیر کربلایی زاده" و "لیلا بلوکات" روی صحنه میرود.
با شروع نمایش مخاطب با دکوری متغییر روبرو می شود، دکوری که با استفاده ابزار حرکت دوربین در سینما فضای ریل راه آهن که فضای اثر در آن می گذرد را به نمایش می گذارد، البته دکور در همین جا ختم شده و مابقی اثر به تکرار میزانسن روی همین ریلها ختم میشود.
هوس و هفت دقیقه از همان ابتدا با مشکل جدی در نمایشنامه روبرو است، نمایشنامهای که نه به متن اصلی وفادار بوده و نه تکلیفش با خودش مشخص است، این بلاتکلیفی البته بدون شک میتوانست با کارگردانی بهتر اصلاح شود، سردرگمی اثر میان نمایشی ایرانی و غربی حتی در تیزر نمایش هم بیرون میزند و مخاطب لحاظاتی را در آن میبیند که نه از لحاظ ساختاری و نه از لحاظ تصویری هیچ ربطی به اثر ندارد.
شخصیتهای نمایشنامه هوس و هفت دقیقه گیج و گنگ طراحی شده اند، بازیگران هم در همین راستا و با هدایت غلط کارگردان نه تنها در راستای اثر گامی رو به جلو بر نمیدارند بلکه معنای واقعی از بداهههای مبتذل و رکیک جنسی برای مفرح کردن فضای نمایش استفاده میکنند.
شخصیت پردازی غلط نمایشنامه در اوج خود به کاراکتری بر میگردد که لیلا بلوکات آن را ایفا میکند، کاراکتری که اصلاً مشخص نیست ایفاگر زنی ساده و بیدست و پاست و یا زنی را به نمایش میگذارد که نوعی رفتار مردانه از خود بروز میدهد.
از طرفی شخصیت مهلقا باقری در این نمایش سطحی ترین حالت ممکن برای ایفای چنین کاراکتری است، لباس قرمز و بازی غیرباورپذیر باقری در همین راستا باعث شده تا این کاراکتر نه تنها به شخصیت پردازی نزدیک نشده بلکه از یک تیپ عادی هم ضغیف تر باشد.
در این میان امیر کربلایی زاده به عنوان عنصر نسبتاً کمیک ماجرا تنها با انجام حرکات موزون و رقصیدن در سالن از مخاطب سوت و کف و جیغ می گیرد و برای این اتفاق از هیچ اقدامی کم نمیگذارد، اتفاقی که لحظاتی سالن تئاتر را به سالن عروسی مبدل میکند.
شاید در بدو امر پخش موسیقی، آن هم اثری که کاملاً پاپ است در نمایش بد نباشد، البته وقتی بد نیست که به پیشبرد درام کمک کند، اما موسیقیهای پخش شده در این نمایش صرفاً برای خالی نبودن عریضه است، عریضه ای که رفته رفته تنها به خنداندن مخاطب منجر می شود.
از سویی فرزاد حسنی تمام تلاش خود را برای ایفای نقشی باورپذیر انجام داده اما در این میان تنها است، اون نه کمک سایر بازیگران را می بیند و نه هیچ کمکی را از سوی کارگردان احساس می کند، کارگردانی هوس و هفت دقیقه تنها به چند ریل ختم شده که گاهاً بازیگران در آن جلو و عقب می روند، المانی کاملاً دم دستی که شاید برای یک تازه کار تئاتر اتفاق خیلی بدی هم نباشد اما درباره علیرضا مهران بدون شک صدق نمی کند.
هوس و هفت دقیقه نمایشی است که این شبها نمود بازیگر بساز و بفروش در تئاتر است، نمایشی که اگر نمونه سینمایی آن را جستجو کنیم به فیلمهای به اصطلاح سوپرمارکتی میرسیم، این نمایش شاید پایانی بر دوران آثار رکیک در تئاتر باشد، دلیل این امر هم بازخورد بسیار منفی مخاطبان آن در فضای مجازی است، اثری که خیلی زود و شاید قبل از پایان در ذهن مخاطب پروندهاش بسته میشود.