وجه تمایز مردم جهان از یکدیگر، با معیارهای فکری، رفتاری و ارزشی و همچنین میزان توانایی پایدار آنان با محیط مشخص می گردد. در واقع آنچه جوامع انسانی را، در نقاط مختلف، تعریف می کند، فرهنگ مردم است.
بنابراین، فرهنگ، گویاترین جلوه از نگاه یک قوم یا ملت به محیط و شیوه ی سازگاری و پیوند با آن است. فرهنگ، کلیت تامی از ویژگی های معنوی، مادی، فکری و احساسی او به عنوان مشخصه ی گروهی اجتماعی، سرچشمه ای برای هویت است که با تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تکنولوژی دچار دگرگونی می شود. با این حساب در این تحولا ت شگرف جهانی امروزی، هیچ فرهنگی از تأثیرپذیری از دیگر فرهنگ ها و تحولا ت اجتماعی در امان نیست. علا وه بر آن هیچ فرهنگی بی تغییر، ثابت و ایستا نخواهد بود.
بنابراین هر فرهنگی، ویژگی خاص خودش را دارد. فرهنگ طی فرایندی شکل گرفته است و این، مهم ترین ویژگی مشترک فرهنگ هاست. با این حال امروزه سرعت انتقال داده ها، اطلا عات علمی و فرهنگی به گونه ای است که گویا مرزهای زمانی و مکانی را در نوردیده و در اندک زمان ممکن، فراتر از مرزهای جغرافیایی، فرهنگ های اصیل و غیر اصیل را تحت تأثیر قرار داده است. این تأثیرات ممکن است سازنده یا مخرب و ویرانگر باشند، از آن جا که فرهنگ هر قوم و ملت، خمیرمایه ی حیات ادبی، سرچشمه ی تراوش دانش و معرفت واز ارکان بقا و ثبات قوم و ملت به شمار می رود.(١)
از همین جاست که بررسی فرهنگ های تأثیرگذار و تأثیرپذیر در جامعه ی آفریقایی، لا زم به نظر می رسد.
عقب ماندگی جامعه ی سیاه پوستان آفریقای جنوبی و سیر قهقرایی عمیقاً نامتجانس گروه های قومی این کشور، حاکی از گسست آنها در انجام دادن و هم گرایی نمودن گروه های قومی و قبایل متفاوت در قالب یکسان، ساختار شهروندی بوده است.
برهمین اساس، شکاف های فرهنگی و اجتماعی، علا وه بر اختلا ف سطوح توسعه و اوضاع اقتصاد گوناگون کشور آفریقای جنوبی، تعارضات و سطوح متفاوت از رشد و توسعه وجود داشته و دارد که عامل بازدارنده ی توسعه و انسجام فرهنگی جامعه ی این کشور است. اختلا ف ثروت و وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی میان گروه های قومی سفیدپوست و اقوام سیاه پوست، در آفریقای جنوبی، از نمونه های بارز شکاف های درون جامعه ی آفریقای جنوبی است.(٢) اختلا ف شدید طبقاتی، در این کشور و کوچک بودن طبقه ی متوسط در آن، از جمله عواملی است در شکاف طبقاتی تأثیرگذار بوده است.
با لحاظ مطالب فوق شناخت به روز آسیب ها، آفات، بیماری ها و چالش های فرهنگی، به منظور تأثیرگذاری و نفوذ، سرلوحه ی اهداف و برنامه های علمی، فرهنگی و آموزشی کلیساها و کشورهایی همچون آمریکا، در آفریقای جنوبی، می باشد.(٣) در این مقاله برای بررسی و تبیین وضعیت آموزش و پرورش، نفوذ و تأثیرگذاری کلیسا و کشورهای سرمایه گذار، در دوره ی رژیم آپارتاید، مورد توجه قرار گرفته است. با بررسی آن، نگاهی به وضع موجود انداخته و به تغییرات و تحولا ت صورت گرفته توسط گروه های ذی نفوذ و دولت های تأثیرگذار اشاره خواهیم نمود. برهمین اساس لا زم است وضعیت آموزش و پرورش مورد بررسی قرا رگیرد.
آموزش و پرورش
در دوره ی حکومت رژیم آپارتاید، نظام آموزشی این کشور به صورت اداره های ملی جداگانه، برای سفیدپوستان، رنگین پوستان و سیاه پوستان و آسیایی ها در خارج از بانتونستان(٤) به شکل نژادی سازمان دهی شده بود. در داخل سرزمین های سیاه پوست نشین(بانتونستان) اداره ی آموزش جداگانه ای تأسیس شده بود. اگر چه دولت برای آموزش سیاه پوستان در اواخر ١٩٨٠م مبلغ قابل توجهی هزینه کرد، ولی در اواخر دوره ی رژیم آپارتاید، در سال ١٩٩٤م، هزینه های سرانه ی هر دانشآموز سیاه پوست یک چهارم هزینه های یک دانشآموز سفیدپوست بوده است. (هزینه های آموزشی آسیایی ها و رنگین پوستان نسبت به سیاه پوستان، به هزینه های سفیدپوستان نزدیک تر بوده است.)
منزلت اجتماعی و آموزش بسیاری از معلمان سیاه پوست در حد بسیار نازل وضعیفی بوده و تعداد دانشآموزان هر کلا س، نسبت به سیاه پوستان، دو برابر سفیدپوستان، در خارج از مناطق بانتونستان، بوده است. از همین رو باید اذعان نمود که مدارس سیاه پوستان کلا س های کم تری نسبت به مدارس سفیدپوست داشتند. کمبود کتب امری عادی محسوب می شد و به تبع آ ن تعداد محدودی از مدارس، کتاب خانه ی علمی برخوردار بودند. در نتیجه چهل درصد از متقاضیان سیاه پوست مجوز ورود به دانشگاه را، که حداقل شرط، برای ورود به دانشگاه که عبارت ازاتمام دوره ی راه نمایی و دبیرستان، بوده، نداشتند. این وضعیت تا دهه ی ١٩٩٠م، به همین صورت، به چشم می خورد. این آمار را در مقایسه با آمار رنگین پوستان (٨٥ درصد سفیدپوستان و ٩٥ درصد آسیایی ها می توان برآورد کرد. در دهه ی ١٩٩٠م دست کم ٥/١ میلیون نفر سیاه پوست در سن تحصیل، قادر به ورود مدرسه نشده اند و تنها یک درصد از آنها مشغول به تحصیل گردیدند.)(٥)
با سقوط رژیم آپارتاید، نظام آموزشی بازسازی گردیده و سیستم آموزش و پرورش شکل تازه ای ، در راستای ارائه ی امکانات به سیاه پوستان به خود گرفته است. دولت جدید، بعداز آپارتاید، سیستم آموزشی واحدی، بدون هیچ گونه تفاوت نژادی، به وجود آورده است که باید در عمل به نفع سیاه پوستان باشد. نزدیک به چهار اداره ی آموزشی در یک اداره ادغام شده و وظیفه ای مهمی را به عهده گرفته اند. طبق آمار، مراکز علمی هم اکنون تنها سه نفر از پنج نفر دانش آموز طبق استانداردهای آموزشی، واقعاً در حد مطلوبی هستند. دراین راستا، برای بالا بردن کمی و کیفی باسوادان، دولت تصمیم گرفته قانونی را تصویب نماید که آموزش ده ساله به صورت اجباری انجام بپذیرد. بنابراین آموزش دولتی و امکانات لا زم برای عموم مردم، بدون توجه به نژادهای ویژه فراهم شده است، ولی برای رسیدن به هدف نهایی به فرصت زمانی نیاز دارد. در سال ١٩٩٥م هم، وقتی تمام دانشآموزان در پایه های ابتدایی ثبت نام گردیدند نسبت معلم به چهل دانشآموز بوده است. این امر باعث ورود دانشآموزان سیاه پوست در بیش تر مدارس مناطق سفیدپوستان شده است. با این که پس از دوره ی آپارتاید تمام مدارس ادغام شده و نگاه تبعیض آمیز از بین رفت، ولی هنوز شاهد گسترش و افزایش چشم گیر مدارس غیر دولتی و خصوصی سفیدپوستان، در دهه ی ١٩٩٠م، هستیم.
دولت در سال ١٩٩٥م ٧/٥ درصد از کل هزینه ها را به آموزش و پرورش اختصاص داد. در عین حال برای از بین بردن نابرابری های گسترده در گزینش معلمان، ارائه ی امکانات، تجیهز ساختمان های آموزشی ، امکانات ورزشی و تجهیزات آموزشی، باید مسیر طولا نی را پیمود. پس از گذشت بیش از یک دهه از سقوط رژیم تبعیض نژادی، هنوز آثار آن کاملا ً مشهود می باشد. (توزیع امکانات موجود هنوز ناعادلا نه است و نابرابری های نژادی وجود دارند.) از همین رو مدارس شهرها با منابع و امکانات نسبتاً خوب، با مدارس مناطق روستایی قابل مقایسه نیستند. به طور کلی چنین تخمین زده می شود که باید حداقل دوهزار مدرسه ساخته و ٦٥٠٠ مدرسه تجهیز گردد. همچنین شصت هزار معلم آموزش و تربیت برای تدریس مهیا شوند و پنجاه میلیون کتاب درسی چاپ گردد تا بتواند به وضع مطلوب برسد. البته این موارد در خصوص سفیدپوستان استثناست، چون آنها، با توجه به رژیم های گذشته، امکانات قابل توجهی برای رشد علمی و تحصیلا ت عالی داشته اند و از نظر علمی در حد بسیار بالا یی قرار دارند. از این رو، طبق گزارش مجله ی نیچر، چاپ آمریکا، جایگاه علمی این کشور، در رتبه ی ٢٩ جهان اعلا م شده است.(٦)
برهمین اساس آفریقای جنوبی سیستم آموزش عالی توسعه یافته ای داردکه تا زمان فروپاشی آپارتاید، به طور نژادی، تفکیک شده و عمدتاً سفیدپوستان از آنها بهره مند بودند. در سال ١٩٩٥م ٣٨٥٠٠٠ دانش جو، در ٢١ دانشگاه و ١٩٠٠٠٠ دانش جو در مؤسسات فنی مشغول به تحصیل بوده اند که حدود ٣٧ تا چهل درصد را در هر گروه تحصیلی سفیدپوستان تشکیل می دادند. این در صورتی است که سفیدپوستان یک چهارم جمعیت آن کشور را تشکیل می دهند.(٧) (البته بقیه را هم عمدتاً شامل رنگین پوستان و آسیایی ها می باشند.) تعداد بسیار اندکی از سیاه پوستان از امکانات تحصیلا ت عالی بهره مند بودند.(٨) ولی این وضعیت از سال ١٩٩٤م به بعد تغییرات قابل توجهی پیدا کرده و تعداد دانش جویان سیاه پوست افزایش قابل توجهی یافته است.
سابقه و وضعیت دانشگاه های موجود در آفریقای جنوبی
١. دانشگاه ویست (Viste) که دراوایل ١٩٨٠م بازگشایی شده است. در این دانشگاه تعدادی از دانش جویان سیاه پوست در رشته ی خبرنگاری مشغول به تحصیل بوده اند.
٢. دانشگاه پروتوریا(تأسیس ١٨٧٣م)
٣. دانشگاه فورت هار(تأسیس سال ١٩١٦م)
٤. دانشگاه شمال (تأسیس ١٩٥٩م) نزدیک پترزبورگ ایجاد شده است.
٥. دانشگاه شمال غربی در سال ١٩٧٩م تأسیس شد که پیش از این به برفوتاتسوانا معروف بوده است.
٦. دانشگاه زولولند در سال ١٩٦٠م تأسیس شده و در نزدیکی اسپانگکی واقع است.
٧. دانشگاه کیپ غربی در سال ١٩٦٠ م تأسیس شده که البته این دانشگاه متعلق به رنگین پوستان می باشد.
٨. دانشگاه دوربان به نام وست وایل(١٩٦١م) در شهر دوربان واقع است و به لحاظ تاریخی به هندی ها تعلق دارد.
٩. به طور سنتی دانشگاه های سفیدپوستان شامل دانشگاه انگلیسی زبان کیپ تاون در سال ١٨٢٩م به نام کالج آفریقای جنوبی تأسیس گردیده و در سال ١٩١٨ م به دانشگاه تبدیل شده است.
١٠. دانشگاه ناتال در دوربان (تأسیس ١٩١٠م)
١١. دانشگاه رودز (تأسیس ١٩٠٤م) در گراهامستون واقع است.
دانشگاه های آفریکن زبان
١٢. دانشگاه اورنگ فری استیت (١٨٥٥م) که در شهر بلوم فنتن واقع است.
١٣. دانشگاه راند افرنکانس در ژوهانسبورگ واقع و در سال ١٩٦٦ م تأسیس شده است.
١٤. دانشگاه ویت واترزراند در ژوهانسبورگ واقع و در سال ١٩٩٢ م تأسیس شده است ( البته این دانشگاه افریکن زبان نیست.)
١٥. دانشگاه پروتوریانانام کالج دانشگاه تراتول در ١٩٠٨م پایه گذاری شد، ولی بعداً ، در سال ١٩٣٠م، به این نام تغییر یافت.
١٦. دانشگاه پورت الیزابت در شهر پورت الیزابت، در سال ١٩٦٤م تأسیس شد که در آن به هر دو زبان انگلیسی و آفریکن تدریس می شود.
با توجه به این که هنوز میراث آپارتاید رابطه ی خیلی قوی و مستحکمی را در بین طبقه نژادی، اقتصادی و اجتماعی بر جای گذاشته است. از آن جا که نژاد فرد تأثیر به سزایی در نقش اجتماعی، امکانات رفاهی، اقتصادی و آموزش و پرورش دارد، می توان گفت که در کوتاه مدت نمی توان این آثار را از چهره ی اجتماعی این کشور زدود، ولی به مرور زمان و با توجه به وضعیت جدید و اهتمام جدی دولت در تصمیم سازی ها و برنامه ریزی ها در راستای آموزش، تربیت و از بین بردن آثار تبعیض نژادی، به نظر می رسد که سیاه پوستان در راه کسب علم و ارتقای سطح کیفی و کمّی آموزش تا حدود زیادی موفق شده باشند. البته طبق گزارش های به دست آمده هم اکنون آمار دانشآموزان و دانش جویان بسیار افزایش یافته است. در این زمینه، با توجه به وضعیت موجود جامعه ی این کشور، باید تمام نژادها را، اعم از سیاه پوست، سفیدپوست و رنگین پوستان، در برنامه های آتی از جمله پذیرش و آموزش مدنظر قرار داد. زمینه ها و پتانسیل های بالا ی موجود در آفریقای جنوبی می تواند در آینده تحولا ت جدی را، در راستای امر آموزش و پرورش، درمنطقه ی آفریقا، از خود بروز دهد. این امر را نباید فراموش کرد که امکانات بسیار قابل توجه و توسعه یافته ی موجود، که در اختیار سفیدپوستان بوده، می تواند برای توسعه، پیش رفت و رشد تمام دانش آموختگان و به طور کلی رشد فرهنگ آن جامعه عامل بسیار مؤثری باشد. در همین رابطه گام های مهمی در امر آموزش و جایگاه دین در آموزش انجام شده که لازم است به آن اشاره شود.
فعالیت مسیحیت در امر آموزش
از سال ٢٠٠٣ م دولت، قانونی را به تصویب رساند که مقوله ی دین، در سیاست و برنامه های آموزشی مورد توجه قرار بگیرد. این قانون برنامه هایی را در نوع آموزش دینی، تعلیم و دین و انجام فرایض دینی ایجاد کرد و این را به صورت عمومی به تمام مراکز آموزشی اعم از دولتی و غیر دولتی ابلا غ نمود. این امر باعث شد که روابط نزدیک و مسالمت آمیزی بین ادیان در جامعه و آزادی مذاهب شکل گیرد. البته نقش دولت آمریکا را نباید در این امر نادیده گرفت، چرا که باید اذعان نمود در این زمینه دولت آمریکا فعالیت های بسیار زیربنایی و دقیقی انجام داده است.(٩)
آمریکا، در سال ٢٠٠٣م، با عنوان حمایت از عمل کرد و آزادی عقیده و مذهب در این کشور، زمینه ی فعالیت مسیونرهای مسیحی را فراهم کرده است. با توجه به روابط بسیار نزدیک این دو کشور (آمریکا و آفریقای جنوبی) می توان در آینده فعالیت بسیار گسترده تر فرهنگی، دینی و سیاسی از سوی ایالا ت متحده شاهد باشیم.
با توجه به گزارش سال ٢٠٠١م، مجامع بین المللی، جمعیت مسیحی را هفتاد درصد عنوان کرده اند . دو درصد یهودی، دو درصد مسلمان، چهار درصد ادیان دیگر، دو درصد هندو و پیرو عقاید سنتی هستند. بیست درصد هم به هیچ دینی گرایش ندارند.
حدود چهارهزار کلیسای مستقل مسیحی آفریقایی وجود دارد که حدود ده میلیون نفر را پوشش می دهند.
براساس گزارش های اعلا م شده از سوی مراکز علمی آمریکا(١٠)، کلیساهای مستقل این کشور عمدتاً متشکل از صهیونیسم یا کلیساهای پاپی هستند. کلیسای مسیحیان صهیون، بزرگ ترین کلیسای مستقل با ١/١١ درصد جمعیت است. این کلیساها افراد را از شهرهای اطراف و روستاها جذب می کنند.
کلیساهای کاتولیک نیز هفت درصد جمعیت را پوشش داده است. البته کلیساهای متعدد و با عناوین مختلف وجود دارند که از حوصله ی این بحث خارج هستند. در چند سال اخیر تعدادی کلیسای بسیار مجلل، باعظمت و بزرگ در سطح کشور تأسیس شده و عمده ی هزینه های آن از کشورهایی مانند هلند، انگلیس و آمریکا تأمین شده است. براساس آماری که نسبت به افراد بی دین یا دارای عقاید منفی عنوان شد (که حدود بیست درصد) مسیونرها و مبلغان مسیحیت با عناوین مختلف، در راستای تبلیغ آیین مسیحیت بسیار فعال هستند. این امر موجب شده است امر تبلیغ در این کشور از اهمیت خاصی برخوردار باشد. با توجه به این که حدود بیست درصد از جمعیت (هفت درصد سفیدپوستان و ٧/١٨% جمعیت سیاه پوستان) اظهار عدم علقه و وابستگی به هیچ دین و مذهبی نمایند، کلیساهای مسیحی از این فرصت کمال استفاده را نموده و با عنوان کردن این که عقاید و خرافات گذشته این افراد، به تعالیم مسیحیت نزدیک است، به کلیساهای مسیحی جذب کرده و این عقاید را با مسیحیت تحت تأثیر قرار می دهند. این امر بیان کننده ی وضعیت ویژه و نشان دهنده ی حرکتی از سوی مسیحیت، در منطقه، است. هر چند این مهم را باید در برنامه های اعلا م شده از سوی دولت آفریقای جنوبی در برنامه ریزی های آموزشی و ادارات آموزش و پرورش قلمداد کرد که زمینه ی بسیار خوبی را برای فعالیت های مذهبی و دینی در بین مردم و جوانان ایجاد کرده است، ولی در همین جاست که وظیفه ی کشورهای اسلا می در قبال دو درصد مسلمانان این کشور، که در اقلیت (١١) هستند، سنگین تر و حساس تر می شود، چرا که در این راستا، در مقایسه با آمار یهودیان، که آنها نیز حدود دو درصد از جمعیت را به خود اختصاص داده اند، فعالیت مبلغان مسلمان بسیار ضعیف می باشد.
یهودیان دیگر کشورها، البته با محوریت اسراییل، برنامه های زیربنایی اقتصادی، اجتماعی و آموزشی را در این کشور در حال انجام دارند که با توجه به عدم قطع رابطه ی سیاسی اسراییل با این کشور در دوره ی آپارتاید، زمینه های نفوذ در مراکز قدرت و صنایع اقتصادی کشور را فراهم نموده است.
امروزه شاهد سرمایه گذاری کشورهای دیگر از آسیا و اروپا نیز هستیم که در راستای برنامه های اقتصادی و فرهنگی زمینه های نفوذ خود را در این کشور فراهم می کنند. البته علا وه بر اسراییل و آمریکا، کشورهای اروپایی نیز، که سابقه ی دیرینه ی حضور خود را، در این کشور، تجربه کرده اند، می توانند تأثیرات و نفوذ زیادی را در این کشور داشته باشند. حتی طبق گزارش های اعلا م شده تعداد قابل توجهی از نخبگان برای تحصیل به کشورهای اسراییل، آمریکا و اروپا اعزام می شوند(١٢) و نسبت به آینده ی برنامه های فرهنگی و آموزشی زمینه سازی می کنند. از همین رو وظیفه ی کشورهای اسلا می سنگین تر می شود؛ نباید از جمعیت یک میلیونی مسلمانان این کشور غفلت نمود. حتی علا وه بر مسلمانان می توان جمعیت قابل توجهی را، که به هیچ دین و مذهب گرایش ندارند، با تعالیم اسلا می آشنا کرد و زمینه ی حضور اسلا م، مفاهیم و مبانی وتعلیمات اسلا می را در بین این جمعیت فراهم ساخت؛ همان طور که مسیحیت چنین فعالیت هایی را شروع کرده است. البته این به معنای آن نیست که کشورهای اسلا می هیچ فعالیتی ندارند، چرا که حضور کشورهایی مانند عربستان و مصر را شاهد هستیم که آنها نیز در راستای اهداف خود عمل می کنند. جمهوری اسلا می ایران نیز باید برای اهداف خود و نشر دین مبین اسلا م و در ضمن آن مکتب نجات بخش اهل بیت (علیهم السلا م) انجام وظیفه نماید.
نهادهای متعددی در این زمینه، باید وظیفه ی سنگین را احساس کنند. مرکز جهانی علوم اسلا می، به عنوان متولی آموزش و تربیت متقاضیان علوم دینی کشورهای خارجی، لا زم است نسبت به امر تبلیغ و نفوذ اسلا م دقت بیش تر و برنامه ریزی دقیق تر و جدی تری داشته باشد و بسترسازی و زمینه سازی فعالیت های فرهنگی و نفوذ اسلا م را، در بین مردم این مرز و بوم، فراهم نماید. توجه به موقعیت ژئوپلتیک و استراتژیک آفریقای جنوبی در منطقه می تواند نتایج بسیار مطلوب و پرثمری را در آینده داشته باشد.
پی نوشت ها:
١. نشریه ی معرفت، شماره ی ٣٠، ص ٢٨
٢. فیلیپ رانتیاس، جمعیت و تنوع قومی، بولتن خبر برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلا می ایران، شماره ٦٩
٣. رابطه ی آمریکا از نظر سیاسی و اقتصادی بسیار گسترده و عمیق است. از آن جا که سیاست، اقتصاد و فرهنگ، سه عامل مهم جامعه و بر همدیگر تأثیرگذارند، نباید از ارتباط و نفوذ فرهنگی آمریکا و تأثیرگذاری این کشور غفلت نمود.
٤. مناطق سیاه پوست نشین
٥. این آمار براساس گزارشی است که مرکز مطالعات کنگره ی آمریکا ارائه داده است
٦. کمیسیون حقوق بشر اسلا می، مرداد ١٣٨٣، بخش آفریقا، ص ١٩
٧. کلیات قاره ها، دکتر منوچهر مشیری، تهران، نشر قومس، ١٣٨١، ص ١٧٥
٨. این امر باعث شده است که دولت در سطح مدیران ارشد نظام سیاسی با مشکل افراد تحصیل کرده و متخصص، از میان سیاه پوستان، مواجه باشد. در نتیجه شریان مسایل سیاسی و اقتصادی، هنوز در دست سفیدپوستان است.
٩. گزارش نظارتی کمیسیون حقوق بشر اسلا می، مرداد ١٣٨٣، ص ٦٠٥
١٠. مرکز مطالعات کنگره ی آمریکا
١١. البته اگر خوش بین باشیم که آنها تحت تأثیر تبلیغات مسیحیت قرار نگرفته باشند!
١٢. طبق گزارش برخی منابع، پس از به قدرت رسیدن سیاه پوستان، اسراییل برای تأمین کادر مدیریت کشور حدود چهارصد نفر را برای طی کردن آموزش و دوره های تخصصی گزینش و به آن کشور اعزام نموده است.
منابع:
١. اسلا م و مسیحیت در دوران جدید، محمد مسجد جامعی، ١٣٧٩
٢. بولتن خبری برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلا می ایران
٣. نشریه ی معرفت
٤. سایت های اینترنتی
٥. گزارش کمیسیون حقوق بشر
٦. کتاب سبز، وزارت امور خارجه
٧. فصلنامه ی مطالعات آفریقا، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
٨. راه نمای جامع زندگی و کار در کشورهای خارجی، دیوید همپشایر ، ترجمه: ساناز گرجی زاده و دیگران، نشر اشتیاق، ١٣٨١
٩. کلیات قاره ها، رحیم مشیری، نشر قدس، ١٣٨١
١٠. جامعه شناسی شرق آفریقا، محسن کلهری، انتشارات الهدی، ١٣٧٨