اگر دیدید که فرزندتان نسبت به دنیای پیرامون خود کنجکاو است اما در حرف زدن، خواندن و یا محاسبات مشکل بارزی دارد، احتمالا دچار اختلال یادگیری شده است. اختلالات یادگیری شامل طیفی از اختلالات است که بر نحوه پردازش اطلاعات مغزی اثر گذاشته و درک و دریافت یکسری مفاهیم خاص را برای آن دشوار خواهد ساخت. این اختلالات میتواند خفیف یا شدید باشد.
کودکانی که از اختلالات یادگیری رنج میبرند اغلب هوش طبیعی یا بالایی داشته اما با برخی جنبههای یادگیری درگیر هستند. تشخیص حروف به شکل مجزا ممکن است کاری ساده باشد، اما قرار دادن آنها در کنار هم جهت خواندن ممکن است کمی کودک را گیج کند. بستن بند کفش یا درست کردن یک پازل و کنج کردن آنها با هم ممکن است کار گیجکنندهای باشد، یا از طرفی یک مسئله ساده ریاضی، غیرقابل حل به نظر برسد.
از آنجایی که کودکانی که دچار اختلال یادگیری هستند و طی تبحر یافتن در کارهای خاص دوران سختی را سپری میکنند، اغلب کودکانی سرخورده، عصبانی و یا افسرده هستند و تصویر ضعیف و گنگی از خود دارند. این کودکان میدانند که چه کاری را باید انجام دهند و به نتیجه برسانند، یا آنکه چه چیزی میخواهند بگویند یا بنویسند، اما نمیتوانند مسیر سرراستی را برای انجام آن بیابند.
علل بروز اختلالات یادگیری چیست؟
اکثر متخصصان بر این باورند که اختلالات یادگیری نتیجه مشکلات پیچیده نورولوژیکی بوده که بر نحوه دریافت، ترجمه و فرستادن اطلاعات توسط مغز تأثیر میگذارد. دانشمندان به وضوح علت این اختلالات را درنیافتهاند، اما بسیاری از آنها بر این باورند که علت آنها به ناهنجاریهای مختصر مرتبط با جریان رشد و تکامل مغز مربوط میشود. این نوع اختلالات در خانوادهها ریشه داشته، بنابراین میتواند منشأ ژنتیکی را برایش متصور شد. از طرفی ممکن است ناشی از سوءمصرف مواد مخدر مادر در دوران بارداری و یا وجود مشکلات حاد در آن دوران یا زایمان باشد.
میزان شیوع اختلالات یادگیری چقدر است؟
شاید به سختی بتوان میزان شیوع آن را حدس زد، چرا که تشخیص این اختلالات بسیار بحثبرانگیز است. بسیاری از متخصصان میگویند که این مشکل به نوعی ناشی از تشخیص غلط است، و تنها تشخیص رسمی و واقعی برای موارد حاد و شدید انجام میشود. بحث آنها این است که کارکرد هیچ مغزی کامل نیست، و با توجه به اینکه کودکان با سرعتهای مختلف یاد میگیرند، به مرور زمان بسیاری از مشکلات به خودیِ خود حل میشوند. با این همه، دیگران بر این باورند که حتی مشکلات پیچیده یادگیری هم به مرور کمرنگ میشود بنابراین میتوان به کودک کمک کرد. طی آمار «مرکز ملی سلامت»، حدود 2.7 میلیون کودک در آستانه سن مدرسه وجود دارد – تقریبا 6 درصد از تمام بچهمدرسهایها – که دچار اختلالات یادگیری هستند. یک کودک ممکن است دچار یک اختلال باشد و یا چندتا از آنها را داشته باشد.
شایعترین اختلالات یادگیری کداماند و چطور میتوان آنها را شناسایی کرد؟
اختلالات یادگیری اغلب به سه دسته تقسیم میشوند: کلامی یا اختلالات زبانی؛ وجود مشکل در ارتباط با مهارتهایی همچون خواندن، نوشتن، و محاسبات؛ و طیفی از اختلالاتی که به هیچکدام از این دستهبندیها ربطی ندارد؛ مانند وجود مشکلاتی با هماهنگی، مهارتهای حرکتی و حافظه.
گاهی اوقات یک کودک به وضوح دچار نوعی ناتوانی میشود مانند خوانشپریشی و یا اختلال ریاضی – اختلالاتی که عمل خواندن یا محاسبه را دچار مشکلاتی خواهند کرد. از سویی این اختلالات برای کودکانی که از مجموعهای از اختلالات مختلف رنج میبرند بسیار شایع و پیشپاافتاده است.
کودکانی که دچار اختلالات یادگیری هستند، در دنبال کردن مسیرها، صاف و ساکن ایستادن و یا انجام پیوسته بعضی کارها هم مشکلاتی دارند. از طرفی آنها ممکن است به لحاظ فیزیکی دست و پا چلفتی باشند و یا مدام به چیزهای مختلف برخورد کنند.
بسیاری از افراد اغلب در تشخیص اختلالات کمتوجهی یا اختلالات یادگیری دچار مشکل میشوند. اما از ویژگیهای بارز اختلالات مربوط به توجه این است که فرد به راحتی حواسش پرت شده و بیقرار میشود و اصلا ربطی به اختلالات یادگیری ندارد. آنها مشکلات مجزایی هستند و از طرفی با ناهنجاریهای پیچیدهای در مغز مرتبطاند. با این حال در هر دو مورد، موارد همپوشانی هم به چشم میخورد.
اگر نگران مهارت کودکتان در یادگیری، خواندن، محاسبه اعداد و یا حرف زدن هستید، یکی دیگر از کارها این است که درباره این مشکل با افرادی که کودکتان را میشناسند مثل معلم کودک صحبت کنید. معلمان اغلب اولین کسانی هستند که نشانههای شاخص اختلال یادگیری را تشخیص میدهند.
چگونه و چه زمانی میتوان کودک مبتلا به اختلالات یادگیری را تشخیص داد؟
اختلالات یادگیری اغلب در سالهای اول مدرسه شناسایی میشود، در واقع زمانی که کودک حرف زدن، خواندن و نوشتن را یاد میگیرد. معلمان اغلب اولین نفراتی هستند که متوجه این اختلال میشوند. اما تشخیص واقعی مستلزم سنجش رسمی توسط متخصص است، ترجیحا روانپزشک متخصص اختلالات رشدی-عصبی و یا هر پزشکی که در این زمینه تخصص داشته باشد. این سنجشها اغلب از سن 5 یا 7 سالگی روی کودک انجام میشود و با بزرگ شدن او تکرار خواهد شد. حتی اگر مشکلی را زودتر تشخیص دادید، متخصصان به طور کلی درباره این موضوع توافق نظر دارند که رسیدن به یک نتیجه قطعی در کودکانی که در سنین پیشدبستانی هستند کار دشواری است؛ چرا که سبکهای یادگیری و سرعت یادگیری در سنین پایین بسیار متفاوت است.
بعد از اینکه مشخص شد کودکم دچار اختلال یادگیری است، چطور میتوانم به او کمک کنم؟
اختلالات یادگیری دائمی بوده و از بین نمیروند. اما بهترین کاری که میتوان انجام داد این است که به کودک کمک کنید تا حدی میزان این اختلال در او تعدیل یافته و یاد بگیرد که بتواند از پسِ مشکلاتش برآید. بسیاری از مدرسهها و متخصصان، روشها و برنامههای آموزشی خاص و پیشرفتهای دارند که به تدریج نیازهای کودک را کاهش میدهد. کودکانی که اختلالات یادگیری دارند هم میتوانند همه چیز را یاد بگیرند.
مد نظر قرار دادن و شناسایی نیازهای احساسی و روانشناختی کودک بسیار مهم بوده و اهمیت فراوانی دارد. کودکانی که اختلالات یادگیری دارند اغلب بعد از شکست احساس پخمه بودن و یا دست و پا چلفتی بودن دارند. بسیاری از والدین، مربیان و متخصصان درباره این موضوع با هم موافقند که تأکید بر نقاط قوت کودک اهمیت فراوان داشته و نباید زیاد بر روی مشکلات تمرکز کرد. همه کودکان دارای استعداد و قابلیتهای طبیعی هستند. کودکی که در یادگیریِ خواندن دچار مشکل است ممکن است در طراحی و رسم چیزها، نوشتن شعر، انجام آزمایشهای علوم و یا ضربه زدن به توپ عملکرد فوقالعادهای داشته باشد. کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری، به عوامل ارتقاءدهنده اعتماد به نفس زیادی نیاز دارند تا تواناییهایشان بیشتر مد نظر قرار بگیرد.
سعی نکنید نقش متخصص را به خود بگیرید یا خودتان اختلالات یادگیری را درمان کنید. کار شما این است که او را تشویق کنید، به او عشق بورزید، صبور باشید و به دنبال متخصصی باشید که بتواند به روند یادگیری کودک کمک کند. به خاطر داشته باشید که مشکلات احساسی و روانشناختی بسیار مهمتر از مشکلات یادگیریاند. یکی از کارهای مهمی که والدین باید انجام دهند این است که بدانند چطور برونریزیهای احساسی کودک را کنترل و مدیریت کنند. اگرچه تفکر عامه مردم میگوید نباید کودکی را که دچار کجخلقی است یا گریه میکند تشویق کرد، اما این نوع بروز احساسات نسبت به کودکانی که دچار اختلالات یادگیری هستند بسیار جواب میدهد. اگر در این زمانها، کنار کودکتان باشید و به او بگویید که دوستش دارید و میدانید که بعضی چیزها چقدر برای او سخت میگذرد، در واقع به او نشان خواهید داد که در این کشمکش تنها نیست و شما همیشه کنارش هستید تا به او کمک کنید.
بزرگ کردن و تربیت کودکی که دچار مشکلات یادگیری است عملی توأم با استرس است. چنین مسئلهای میتواند بر والدین و خواهر و برادرهای او تأثیر بگذارد و شاید به خاطر توجه زیاد به چنین کودکی در خانواده، در آنها حسادت ایجاد کند. بسیاری از خانوادهها از طریق گروههای مخصوص در این زمینه و یا مشاوره به دنبال کمک به کودکان هستند.
نشانههای خطرناک یا هشداردهنده اختلالات یادگیری در کودکان 5 ساله و پایینتر چیست؟
سوای نشانههایی که در بالا ذکر شد، برخی نشانههای خطرناک مربوط به این اختلال عبارت است از:
-تأخیر در حرف زدن
-وجود مشکلاتی در تلفظ
-دشواری در یادگیری کلمات جدید
-دشواری در یادگیریِ خواندن
-دشواری در یادگیری اعداد و یا حروف
-دشواری در دنبال کردن مسیرها
-عدم توانایی کافی در به دست گرفتن مداد شمعی یا خودکار
منبع: babycenter