مغز، یکی از کلیدیترین پایههای وجودی ما را تشکیل میدهد، بااینحال مسیر زیادی را باید طی کند تا بتواند از تمام ظرفیت خود استفاده کند. فعلاً در این سری از کنترل مغز، به بررسی شش تابع مرکزی عصبی و مشکلاتی که ممکن است رخ دهد میپردازیم. این شش تابع دستوری عبارتاند از: زبان، خلقوخو، حافظه، سیستم بینایی، شخصیت و مهارتهای حرکتی. با بنیتا همراه باشید.
حال و حوصلهٔ ما انسانها یک چارچوب موقت دارد و بهسرعت تغییر میکند، بااینحال بر روی تصور ما از زندگی و نحوهٔ برخورد ما با آن، تأثیر به سزایی میگذارد. خلقوخوی انسان میتواند متأثر از اتفاقاتی که در زندگیمان میافتند باشد. میزان خوابی که در شبانهروز داریم، تغییرات هورمونی و حتی آبوهوا میتوانند روز ما را خراب یا دلپذیر کنند. اما نقش مغز در تغییر و شکلدهی به خلقوخوی ما چیست؟
سیستم لیمبیک در مغز
بسیاری از ناحیههای مرتبط با هیجانات و حالات رفتاری انسان، از همان ابتدای تشکیل مغز با ما همراه بودهاند. یعنی این ناحیهها بسیار قدیمیاند و جزء اولین بخشهایی هستند که در تشکیل و توسعهٔ انسان نقش داشتهاند. این نشان میدهد که خلقوخوی انسان، از همان ابتدای تکامل، اهمیت زیادی داشته است!
عبوس و ناراحت بودن هم میتواند مزایای خودش را داشته باشد، مثلاً تحقیقات نشان داده است که در زمان ناراحتی، توجه به جزییات و همچنین تیزبینی بالا میرود. اما بهصورت کلی به نظر میرسد مغز به تفکر و ذهنیت مثبت، تمایل بیشتری دارد. وقتی حال خوبی داشته باشیم، احتمال کسب تجربههای جدید بالا میرود، بهعلاوه باعث میشود از خود خلاقیت بیشتری بروز دهیم، برنامهریزی کنیم، تولیدمثل کنیم و همچنین خود را با شرایط متغیر زندگی وفق دهیم. سیستم لیمبیک، یکی از بزرگترین شبکههای عصبی را تشکیل میدهد که از زمان پیدایش با ما همراه بوده و در تغییر خلقوخو، نقش به سزایی دارد. این شبکه از ناحیههای مختلفی تشکیلشده است که به ما در درک جهان اطراف کمک میکنند.
Credit: iflscience
انتقالدهندههای عصبی مثل سروتونین و دوپامین را میتوان معادل با پیامرسانهای شیمیایی در نظر گرفت که سیگنالها را در طول شبکه ارسال میکنند. نواحی مختلف مغز، این سیگنالها را دریافت میکنند که باعث میشود اشیاء و موقعیتها را تشخیص داده، و به هرکدام یک ارزش احساسی نسبت دهند. مغز در چنین حالتی قادر به تشخیص موقعیتهای خطرناک (ریسکپذیر) از موقعیتهای خوشایند (پاداش آمیز) خواهد بود.
سیستم لیمبیک در زیر مخ (بزرگترین و جوانترین قسمت مغز) قرارگرفته است و شامل ساختارهایی مثل هیپوتالاموس، هیپوکمپوس و آمیگدل است.
آمیگدل که به خاطر شکل بادامیاش به ادامهٔ مغز نیز مشهور است، مفاهیم احساسی را به خاطرات و رویدادهای زندگی، نسبت میدهد. در سال 1939، محققان آمیگدل چند میمون را برداشتند و متوجه الگوهای رفتاری عجیبوغریب در آنها شدند. در این زمان بود که آمیگدل موردتوجه محققان قرار گرفت. این میمونها بدون وجود آمیگدل، به حیواناتی جسور و هایپرسکشوال تبدیل شدند که فاقد احساسات بوده و تمایل زیادی به خشونت از خود بروز میدادند. سندرم کلاور-بوسی بهندرت در انسانها نیز دیدهشده است. معمولاً افرادی که در ناحیهٔ آمیگدل دچار آسیب شدهاند (مثلاً یک دوره التهاب مغزی)، بیشتر در معرض این سندرم قرار دارند.
در همین راستا، هیپوکمپوس به انسان میگوید کدام دسته از فعالیتها متناسب با خلقوخوی کنونی اوست. برای مثال، وقتی حال خوبی دارید، ممکن است بخواهید در مسیری قدم بزنید که در حاشیهٔ آن گلهای لاله روییده است. در مقابل، اگر غمگین و ناراحت باشید، ممکن است بخواهید آهنگهای غمانگیز گوش دهید یا به مکانهای ناراحتکننده پناه ببرید.
تحقیقات نشان داده است که هیپوکمپوس در افراد با افسردگی حاد، کوچک و چروکیده شود که این امر ممکن است باعث شود شخص خاطرات خود را بهصورت مبهم و نادقیق به یاد آورد.
سیستم لیمبیک همچنین وظیفه دارد توابع بیولوژیکی را با حالات رفتاری ما تنظیم کند، مثلاً زمانی که مضطرب و پرهیجان هستیم، ضربان قلب بالا میرود یا دستهایمان عرق میکند. اگرچه سیستم لیمبیک از قدیمیترین بخشهای سیستم عصبی محسوب میشود، این امر از اهمیت آن نمیکاهد. در زندگی روزمره، این سیستم توسط شبکههای جدیدتر کنترل میشود که باعث میشود تفکر ما با اعمالمان هماهنگ شود. البته این بدان معناست که رفتار ما در راستای رسیدن به اهداف بلندمدت تغییر میکند، نه اینکه همیشه متناسب با رفتارمان، هر عملی که خواستیم انجام دهیم.
Credit: iflscience
شبکههای عصبی رقابتی
محققان همواره به دنبال بررسی شبکههای جدیدتر هستند تا بتوانند نحوهٔ کنترل مغز بر روی خلقوخوی انسان را درک کنند. دو شبکهٔ خاصی که از بین مطالعات متعدد موردتوجه قرارگرفتهاند، شبکهٔ حافظهٔ شرححال و شبکهٔ کنترل شناختی میباشند.
شبکهٔ حافظهٔ شرححال، اطلاعات مربوط به ما، شامل یادآوری خاطرات شخصی و خود اندیشی را پردازش میکند. مراکز کلیدی در این شبکه، شامل نواحی مغزی مختلف در قسمت کورتکس جلویی مغز است. قشر کمربندی خلفی، که در بخش بالایی لوب لیمبیک قرار دارد، به همراه نواحی آهیانه، که در پشت لوب پیشانی جای گرفتهاند، از مهمترین بخشهای مغز در تصورات ذهنی محسوب میشوند.
شبکهٔ کنترل شناختی، ناحیههایی از مغز را به یکدیگر ارتباط میدهد که وظیفهٔ توجه و تمرکز را به عهده دارند، و بدین ترتیب باعث میشوند وظایف را بهصورت کامل انجام دهیم. این شبکه، بخش جلویی قشر کمربندی و قشر قدامی جانبی را به کار میگیرد که در تفکرات منطقی و غیراحساسی کاربرد دارند.
Credit: iflscience
این دو شبکه به نظر میرسد یک ارتباط نا مؤثر با یکدیگر دارند. زمانی که یک شخص با افکاری در رابطه با خود درگیر میشود، شبکهٔ حافظهٔ شرححال فعال میگردد. این امر باعث میشود شبکهٔ کنترل شناختی غیرفعال شده، و درنتیجه توانایی انجام وظایف را کاهش دهد. به همین خاطر است که خیالبافی در محیط کار بهشدت مورد نکوهش و برخورد قرار میگیرد.
در مقابل، زمانی که احتیاج به تمرکز زیاد برای انجام کاری داریم، شبکهٔ کنترل شناختی مانع از عملکرد شبکهٔ حافظهٔ شرححال میشود. این امر همان اصطلاح «غرق شدن در کار» را نشان میدهد که باعث میشود شخص در حین انجام کارهای دیگر، خودش را فراموش کند.
زمانی که این دو شبکه نتوانند بهدرستی عمل کنند (هرکدام در شرایط خاص خود باید فعال شود)، منجر بهنوعی اختلال در شخص میشود که روانپزشکان آن را اختلال خلقی مینامند.
Credit: iflscience
اختلال خلقی
اختلالات خلقی را میتوان به دودستهٔ اختلال افسردگی (یک حالت ناراحتی همیشگی) و اختلال دوقطبی (شیدایی و تغییرات خلقوخو) تقسیم کرد.
در اختلالات افسردگی، شبکهٔ حافظهٔ شرححال همیشه فعال است! این امر باعث میشود بیشازاندازه به خود و سرنوشت زندگیمان فکر کنیم و درنهایت منجر به گوشهگیری، در فکر فرورفتن، یا از خود بیزاری شود. فعال بودن همیشگی این شبکه، یعنی غیرفعال بودن شبکهٔ کنترل شناختی، و این امر باعث میشود علائمی مانند کاهش تمرکز، عدم توانایی تصمیمگیری، و کندذهنی در فرد بروز کند.
برای درمان اختلال افسردگی، از روشهایی مانند شبیهسازی تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال استفاده میشود تا عملکرد شبکهٔ کنترل شناختی را افزایش دهند. داروهایی که برای درمان افسردگی مورداستفاده قرار میگیرند، معمولاً باهدف نرمالسازی سطح انتقالدهندههای عصبی تولید میشوند که میتوانند ارتباط مؤثری بین این دو شبکه و همچنین سیستم لیمبیک برقرار کنند.
ما توصیه میکنیم که به مقالات 5 نشانهی کمتر شناختهشده که میتواند ناشی از افسردگی شما باشد و علائم افسردگی در نوجوانان هم نگاهی بیندازید.
در بسیاری از روشهای رواندرمانی به شخص بیمار این امکان داده میشود تا بر خلقوخوی خودکنترل کافی پیدا کنند. در این روشها مثلاً به بیمار آموزش داده میشود تا با غلبه بر تفکرات منفی، بهمرورزمان شبکهٔ کنترل شناختی خود را فعال کنند. همچنین با استفاده از فنهای تمرکز حواس، سعی میشود فعالیت شبکهٔ حافظهٔ شرححال را کاهش دهند.
اگرچه تلاش برای درک علم عصبشناسی و آسیبهای اختلالات خلقوخوی لازم است، در طرف مقابل اصرار میشود تا در بررسی حالات افراد، بر نکات مثبت اشخاص تمرکز شود. برای مثال با پرورش انعطافپذیری و همچنین قدرت شخصی میتوان اختلالات بیمار را سریعتر و البته مؤثرتر درمان نمود.