روحانیت و موقعیت جدید (۳)

تحول در مخاطبان   تحولات پدید آمده در سطح مخاطبان روحانیت به دلیل قرار داشتن در مسیر و معرض فرایندهای دگرگون سازی نظیر جهانی شدن و عرفی شدن و همچنین مواجه بودن با تحولات عمیق ساختاری در جامعه ی ایران، شگرف و گسترده بوده است

روحانیت و موقعیت جدید (3)

تحول در مخاطبان
 

تحولات پدید آمده در سطح مخاطبان روحانیت به دلیل قرار داشتن در مسیر و معرض فرایندهای دگرگون سازی نظیر جهانی شدن و عرفی شدن و همچنین مواجه بودن با تحولات عمیق ساختاری در جامعه ی ایران، شگرف و گسترده بوده است. ما در اینجا برای رعایت ایجاز و لزوم اکتفا به مهم ترین موارد مرتبط با موضوع بحث، به بیان چهار مورد از میان آنها بسنده می کنیم:

الف ) تحصیل کردگی
 

مخاطبان پیام دینی، در قیاس با گذشته اولاً جوان ترند و ثانیاً تحصیل کرده و دارای ذخایر اطلاعاتی بیشتر. در اینکه بتوان آنها را به سبب تحصیلات بالاتر و اطلاعات و دسترسی بیشتر، بصیرتر از مخاطبان گذشته دانست، البته تردید است؛ اما در اینکه استعداد و انگیزه و شرایط بهتری برای فراگیری و پیگیری پیام های دینی و غیر آن دارند، هیچ تردیدی نیست. این می تواند برای روحانیت در موقعیت جدید، مثبت ارزیابی شود؛ در عین حال واجد برخی جهات منفی است؛ زیرا همان مشخصات می تواند آنها را به نیرویی فرّار و مورد توجه رقبا بدل سازد و لذا توان و طاقت بسیار بالایی برای کنترل و همراهی با آنان طلب می کند.

ب) پُر مشغلگی
 

ویژگی دیگر مخاطبان امروزیِ پیام های دینی، پُرمشغله بودن و ناآرامی روانی آنهاست که با شتاب گرفتن برنامه های توسعه و افزون شدن مطالبات و ندرت مواهب و رقابتی شدن فعالیت ها، به سراغ انسان مدرن و بیش از آن، به سراغ انسان شبه مدرنی آمده است که می خواهد فاصله ی چند قرنه ی خود را با ملل پیش افتاده، در زمانی بسیار کوتاه طی کند؛ لذا با کمبود شدید وقت که به زیان فعالیت های دینی است، مواجه شده است.
با اینکه شوق برانگیز ترین مطلوب بشر در تمامی اعصار «فراغت»بوده است(7) و بهترین شرایط برای نیل بدان نیز به کمک علم و تکنولوژی در دنیای مدرن فراهم آمده است، اما آرامش خاطر و فارغ البالی لازم برای بهره مندی از آنچه قرون متمادی به دنبال آن بوده، اینک مفقود شده است.(8) مطالبه ی هشت ساعت کار روزانه در دو قرن پیش، شعاری بس مترقی و آرمانی بس بلند محسوب می شد و به ایدئولوژیست های آرمان گرا، در شوق نزدیک شدن به آن، انگیزه می بخشید؛ اما همان آرمان پیشین، برای بخش قابل توجهی از مردم جهان که از آن حد عبور کرده و بر ساعات فراغت خویش، بیش از پیش افزوده اند، رشکی به دل نمی زند و موهبتی محسوب نمی شود.
فراغت یا بخش سوم حیات (9) که بهترین مجال برای کسب کمال و شکوفا شدن انسان در تحقق ظرفیت های وجودی است و بیشترین بهره و ثمره را باید از آن به دست آورد، اینک به بازار مکاره ی سوداگران اقتصادی و فرصتی برای سرگرمی و اِغوای هر چه بیشتر انسان بدل شده است و گزینه های دلفریبی را در مقابل مخاطبان روحانیت قرار داده و کار را برای روحانیان دشوار ساخته است.

ج) اقتضائات شغلی
 

اثر دیگر این عامل را در ایجاد تعارض میان اقتضائات شغلی و اهتمامات دینی مردمان این روزگار می توان یافت که به تبعِ پیروی از قالب های مدرن، بر آنان عارض گردیده، فُرغت و جدیت لازم در پرداختن به این امور را از ایشان و حتی از متهمین به دین سلب کرده است و باعث گردیده تا مثلاً مناسک یومیه ی دینی ایشان از فهرست برنامه های آن روز بیرون افتد و به وقت اضافی و میان پرده های مستعجل رانده شود. این پدیده بیشتر ناشی از درهم ریختگی اولویت ها و تداخل برنامه هاست و به غیر از تعارضات نقشی است که پیش از این در ذیل تحولات ساختاری و با عنوان «تمایز یافتگی شخصیتی» بدان پرداختیم. وقوع آن را نیز باید در ساخت های ناهمراه با حیات دینی که واقعیت جاری جوامع مدرن و تابع امروزی است، انتظار داشت. با اینکه به دلیل برخی همراهی های رسمی در ایران، از شدت این چالش کاسته شده، اما چون هنوز با مساعدت های ساختی همراه نگردیده است، همچنان به مثابه ی یک مانع ساختاری بر اهتمام دینی مخاطبان روحانیت تأثیرگذار است.

د) تنوع دینداری
 

تکثر و تمایز پدید آمده در زندگی، یکی از اسباب تنوع یافتنِ دینداری است. به نظر می رسد اذعان به تنوع دینداری، قابل دفاع تر از دسته بندی دوشقی انسان ها به دیندار و بی دین است. این مدعا را هم شواهد تجربی تأیید می کنند و هم آموزه های دینی بر آن صحه می گذارند؛ضمن اینکه نگاه دوشقی و نامتساهل در دینداری، به نفع دین هم نیست؛ زیرا بدین ترتیب از جمع خودی، به نفع جمعیت رسماً و مُصراً ملحد می کاهد. به رسمیت شناختنِ تنوع دینداری و در جمعِ خود پذیرفتن و خودی شمردن کسانی که به تبع تکثر موجود و بعضاً ناگزیر، از الگوهای دیگری در دینداری تبعیت می کنند، حتی الگوهایی که بعضاً از چارچوبه های پذیرفته ی دینی بیرون می افتد، اولاً از عمل کردن به نفع رقیب جلوگیری می ند و ثانیاً باب تعامل و تأثیرگذاری بر مخاطبان بیشتری رابه روی روحانیت می گشاید.

پی نوشت ها :
 

* عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران
7 ـ افلاطون به نقل از سقراط گفته است :«فراغت و آسودگی، بهترین غنیمتی است که از ثروت حاصل می آید » (افلاطون ، 1356 ، ص 1408). همین اهتمام و توجه به موضوع فراغت و آسایش را در کتاب سیاست ارسطو می توان یافت، تا جایی که به طرح نظریه ی سرشت سه گانه ی بشری و توجیه نظام برده داری از سوی او منجر شده است (ارسطو ، 1364 ، صص 93 ، 170 ، 301 ، 317 ، 318 و 331). تأکیداتی از این دست را در آرای نیچه (حقیقی ، 1381 ، ص 126-128). هابز (هابز ، 1380 ، ص 539 -540). مارکس (پوپر ، 1369 ، ص 889-892) و هولوسیوس از اصحاب دائرة المعارف (دورانت ، 1370 ، ج9 ، ص767) هم می توان یافت.
8 ـ برگرها و کلنر می گویند : تنوع و تکثر و تشدید روابط و افزایش پیچیدگی و تغییرات دایمی، آرامش را از آدمی گرفته، نوعی پریشانی خاطر پدید آورده است (نک به : برگرها و کلنر ، 1380 ، ص180).
9 ـ اگر در زندگی روزانه ی انسان در دوره ی میانسالی تأمل شود آن ، حاوی سه بخش است : بخش نخست، تلاش برای معاش است، بخش دوم استراحت برای تجدید قوا و بخش سوم که فارغ از آن دو بخشِ ضروری ، همگانی و بدون تعطیل زندگی است و به همین رو از آن به عنوان «فراغت»یاد شده است. به رغم تلقی ِ بطالت و سرگرمی از این بخش که باعث شده از اهمیت آن نزد عوام کاسته شود، فراغت، مهم ترین بخش زندگی است؛ چرا که ممیزه ی انسان از حیوان است و مجالی است برای شکوفا شدن جوهره ی وجودی او. تجلیات انسانیِ قابل مشادهده در بخش های دیگر نیز از سرریز و سرایت دستاوردهای همین بخش نشأت می گیرد.
 

منبع:فصلنامه شیعه شناسی شماره 27
ادامه دارد...
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر