به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، در آغاز نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بینالملل شهر کتاب گفت: مولوی و مثنوی نه فقط میراث مشترک ایران و ترکیه، بلکه میراث مشترک همه انسانها در همه کشورها، بهویژه کشورهایی است که پیشینه فرهنگی عمیقی دارند. از 700 سال پیش که مولوی در قونیه مستقر شد و مثنوی و دیوان شمس را آفرید، در سرزمینهای بسیاری علاقهمندان فراوانی یافت. مولوی بیش از هر جای دیگر جهان در ایران، ترکیه، افغانستان و تاجیکستان شناخته شده است و بیشترین شرحهای مثنوی در ترکیه و ایران نوشته شدهاند.
او در ادامه با اشاره به اینکه «شرحنویسی برای مثنوی همچنان در دو کشور ادامه دارد»، افزود: نشست امروز به خاطر ترجمه مثنوی معنوی به قلم حجابی قیرلانغیچ، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنکارا است. وی مترجم مجالس سبعه، مترجم بوستان و گلستان سعدی و مترجم دیوان حافظ است و در زمینه ادبیات معاصر معاصر ایران، کتاب «صد سال داستاننویسی» را هم ترجمه کرده و اکنون مشغول ترجمه دیوان شمس به ترکی است.
محمدخانی خاطرنشان کرد: پیوندهای میان ایران و ترکیه که از دوره سلجوقیان آغاز شده، ریشههای تاریخی دیرینهای دارد و این پیوند اکنون هم برقرار است. مولوی بنای محکمی است که گفتوگوهای ادبی و فرهنگی عمیقی را میان ایران و ترکیه پدید میآورد و آنچنان که مولانا گفته، این مثنوی دکان وحدتی است بین دو کشور. امسال، هم مثنوی معنوی با تصحیح استاد موحد در ایران منتشر شده و هم ترجمه منظوم و ترکی مثنوی در ترکیه. مولانا عامل مهمی در تحکیم روابط دو ملت ایران و ترکیه خواهد بود و مولوی در این دنیای پرخشونت، حلقه وصلی است برای اینکه انسانها همدیگر را بهتر درک کنند.
همچنین حجابی قیرلانغیچ، مترجم کتاب مثنوی مولانا به ترکی، با بیان اینکه زبان فارسی در ترکیه قدمتی طولانی دارد گفت: از زمان سلاجقه تا امروز زبان فارسی در ترکیه از نیرویی شگفتانگیز برخوردار بوده است. در دوره عثمانی فارسی یکی از زبانهای رایج جوامع فرهنگی بود و در مدارس عثمانی در کنار زبانهای عربی و ترکی، فارسی هم تدریس میشد. آثار سعدی در همین مدارس به کودکان آموخته میشد. افراد باسواد در عثمانی فارسی میخواندند و حتی به فارسی مینوشتند. در آن روزگار آثار ادبیات فارسی چندان به ترکی ترجمه نمیشد و درباره این آثار بیشتر شرح نوشته میشد. در دوره جمهوری با تغییر الفبا، زبان ترکی کمکم از ریشههای خود فاصله گرفت و نیاز به ترجمه احساس شد.
قیرلانغیچ در ادامه با بیان اینکه تاکنون 20 عنوان شرح و ترجمه مثنوی به ترکی در ترکیه منتشر شده افزود: در دوره عثمانی میتوان از دو ترجمه مهم مثنوی صحبت کرد. البته تعداد ترجمه بیشتر اینها است، ولی چون بخشهایی را ترجمه کردهاند یا کارشان ایرادهای مهمی دارد، نمیتوان روی آنها تأمل کرد. طاهر المولوی و عبدالباقی گولپینارلی هم در دوره جمهوریت اقدام به ترجمه مثنوی کردند. کنعان رفایی و ولد چلبی ایزبوداق هم از مترجمان مهم مثنوی هستند که همه در فرهنگ مکتب مولویه پرورش یافتهاند. وقتی یونسکو سال 2007 را سال مولانا نامگذاری کرد، پژوهشها بر روی مثنوی افزایش یافت. در سالهای اخیر عدنان قرااسماعیلاوغلو برگردان منثوری از مثنوی ارائه کرد و محمد کانار برگردانی منظوم. قرااسماعیلاوغلو و دریا اورس نسخه قونیه را هم به چاپ رساندند. من و دریا اورس ترجمه منثوری را پیشتر از مثنوی منتشر کرده بودیم. در نهایت تصمیم گرفتم برگردان منظومی از مثنوی ارائه کنم. برای این کار اوزان سنتی شعر قدیم ترکیه را برگزیدم که این وزن از نظر تعداد هجا با وزن مثنوی هم انطباق دارد.
مترجم مثنوی در ادامه تاکید کرد: البته مثنوی فقط با ترجمه در دلها نفوذ نمیکند و باید شرح و تحلیلهای زیادی پیرامون آن نوشت. نزدیک به 17 سال است که نشستهای مثنویخوانی در ترکیه آغاز شده و در چندین شهر ادامه دارد. در زمان عثمانی مثنویخوانهایی در سرزمین ما بودند که برای این کار از پیران طریقت مولویه اذن میگرفتند و مثنویخوانی کار هر کسی نبود.
محمدعلی موحد که بهتازگی تصحیح وی از مثنوی منتشر شده است، در ادامه نشست با اشاره به اینکه میتوان گفت در هر 30 سال یک ترجمه نو از مثنوی در ترکیه ارائه شده، یادآور شد: در عثمانی و در ترکیه روی شاهکارهای ادب فارسی کارهای زیادی انجام شده است. سودی در کارش به پنج شش ترجمه متقدم از آثار سعدی ارجاع داده است. این را هم باید گفت که نگاه محققان امروز با نگاه محققان پیشین تفاوتهای زیادی کرده است.
موحد با تاکید بر تحول اساسی زبان ترکی در این سالها گفت: خاندان مولانا حق بزرگی بر گردن زبان و ادبیات ترکی دارند. برخی حتی فرزند مولانا را بنیانگذار ادبیات ترکی میدانند. مولانا خودش چندین واژه ترکی را در شعرش آورده و چند مصرع ترکی هم دارد، اما شعر ترکی نسروده، ولی فرزندش در ابتدانامه بیتهایی به ترکی سروده است. ترکی پیشین برای ما مثل فارسی بود. به سادگی میخواندیمش، اما ترکی امروز برای ما زبانی دوردست شده است.
توفیق سبحانی هم در پایان نشست گفت: من هم معتقدم که هر 30 سال برگردان جدیدی از مثنوی به ترکی ارائه شده است. فرهنگستانها همیشه واژههای تازه میسازند و زبان مدام نو میشود؛ پس لازم است برخی آثار هر 30 سال دوباره ترجمه شوند. ترجمه آقای قیرلانغیچ بیتشمار هم دارد و بهسادگی میتوان آن را با متن فارسی تطبیق داد. امیدوارم ترجمههای آتی مثنوی در ترکیه بر اساس تصحیح استاد موحد باشد.