ماهان شبکه ایرانیان

بررسی فیلم First Reformed: اقامه قیامت

پل شریدر در خانواده‌ای با تربیت و تعالیم سخت‌گیرانه مذهب کالوینیسم که شاخه‌ای از پروتستانیسم است بزرگ شد. شاخه‌ای که به بخشایش گناهان از سوی قادر مطلق باوری قوی دارد و این اعتقاد مذهبی در سرتاسر مسیر فیلم‌سازی‌اش تأثیر بسزایی گذاشت.
شریدر تا 19 سالگی پا به سینما نگذاشته بود و بعد از دیدن اولین فیلمش شیفته سینما می‌شود و تبدیل به جوان‌ترین منتقد سینمای آمریکا. او به‌عنوان منتقد، نقدهای مهمی می‌نویسد ازجمله یادداشتی درباره ژانر نوآر که به‌یادماندنی است، اما به‌زودی درمی‌یابد که نقد نوشتن برایش کافی نیست و پاسخ انتظاراتش از سینما را نمی‌دهد. پس پا به پشت‌صحنه سینما می‌گذارد و شروع به فیلم‌نامه‌نویسی می‌کند. مدت زیادی طول می‌کشد تا بتواند فیلم‌نامه‌هایش را در هالیوود به فروش برساند تا نوبت به «راننده تاکسی» و کار با اسکورسیزی بزرگ و در آن سال‌ها جوان می‌رسد.
همه آن مایه‌های کالوینیستی، الهیاتی و خصوصاً نمایش رنج بشر برای رسیدن به روحی پالوده در فیلم‌نامه‌ای که می‌نویسد دیده می‌شود و بعدازآن هر فیلمی هم که می‌سازد رنگ و بوی آثار دوره زندان روبر برسون را دارد یعنی به شکل مشخص از سه فیلم «خاطرات کشیک روستا»، «محکوم به مرگ گریخت» و «جیب‌بر»‌الهام گرفته است که خود منبع الهامشان به ادبیات داستایوفسکی و افسردگی مدرنش و درعین‌حال مکتب ژانسنیسم که برسون خود اعتقاد راسخی به آن داشت و شاخه دیگری از پروتانیسم است، می‌رسد.این سه فیلم برسون دوره زندان نام گرفته چراکه اشاره به اسارت آزادی آدمی در بند گناهان خویش دارد. فیلم‌هایی معنوی و سبک‌پردازانه که درواقع سبک پردازی خود را در معنویت درونشان می‌جویند و بعدها در تاریخ سینما با لفظ استعلایی به خاطر آورده می‌شوند.
استعلایی به معنی نوعی از معنویت سبک پردازی شده یا معنویتی که به‌واسطه سبک پردازی در جهان فیلم به دست می‌آید. در تمام این فیلم‌ها با وجود همه آلام و رنجی که شخصیت‌ها در جهان فیلم و در مسیر روایت پشت سر می‌گذارند، درنهایت مورد بخشایش از جانب خداوند قرار می‌گیرند و رستگار می‌شوند. کلید ماجرای مکتب استعلایی درست در همین است: رستگاری در پایان مسیر. درست شبیه به تراویس بیکل راننده تاکسی که چنین مسیری را طی می‌کند تا به نقطه نجات و رستگاری برسد. همان‌طور که در بهترین فیلم‌های خود شریدر مانند «ژیگولوی آمریکایی» و «آدم‌های گربه‌ای»‌ و در فیلم‌نامه‌های «گاو خشمگین» ‌یا «آخرین وسوسه مسیح»‌هم قابل‌ردیابی است؛ بخشایش خداوند در انتهای کار همیشه به داد قهرمانان فیلم‌ها می‌رسد.
«فرست ریفورمد» هم درست در ادامه همین مسیر قرار می‌گیرد. فیلم که داستان زندگی یک کشیش را تعریف می‌کند، او را در موقعیتی درست شبیه دیگر قهرمانان فیلم‌های استعلایی قرار می‌دهد. کشیش به‌واسطه گذشته دردناکی که با خود حمل می‌کند و هم به‌واسطه احساسی که نسبت به دختر پیدا کرده، رنج‌ها و کشمکش‌های درونی زیادی را در خود دارد و ذهنش از هجوم همه این تناقضات و چالش‌ها پرشده است. در حقیقت کشیش ناخواسته و از سر رنجوری مسیرش را به سمت تباهی و نابودی آغاز می‌کند. (این خودویرانگری و کمر بستن به نابودی خود همان نقطه‌ایست که مکتب استعلایی در آن به رمان‌های داستایوفسکی گره می‌خورد و در آن نوعی ریاضت نفسانی مستتر است) که قرار است منجر به بروز معنویت و رستگاری شود.
در کنار همه موارد به‌روزی که در فیلم وجود دارد؛ از دغدغه‌های زیست‌محیطی جدی گرفته تا کمربند انفجاری و سبک پردازی به سیاق ترنس مالیک، خط اصلی روایت «فرست ریفورمد»‌ داستان کشیشی است که در مسیر خودویرانگری خود، مورد بخشایش خداوند قرار می‌گیرد. به چه شکل؟ با سلام کردن به زندگی و اشتیاق نشان دادن برای زندگی کردن و نه‌فقط نفس کشیدن که با ورود دختر به خانه او، درست در لحظه‌ای که همه‌چیز قرار است نابود شود، اتفاق می‌افتد.
شریدر در تمام طول داستان احساسات را سرکوب می‌کند یا در گوشه‌ای دور از چشم تماشاگر پنهان می‌کند تا ضربه نهایی را در عمیق شدن رابطه کشیش و دختر به تماشاگر وارد کند. او احساسات را نشان تماشاگرش نمی‌دهد تا در دو صحنه خاص یعنی جایی که آن‌ها در کنار هم و در خیالشان باهم پرواز می‌کنند و همچنین در بوسه پایانی فیلم، او را غرق در عوالم احساس و عاطفه کند. صحنه پایانی و چرخش دوربین به دور این دو نفر یادآور «سرگیجه» ‌هیچکاک هم هست و به‌نوعی ادای دین شریدر به آن‌هم محسوب می‌شود.نکته مهمی که باید گفت سیر تحول نگاه شریدر و اسکورسیزی در سال‌های اخیر به تعالیم دوران کودکی خود است. انگار که جهان مدرن با همه بار التقاطی‌اش آنان را به‌کلی نا‌امید کرده باشد و ایمانشان به لحظه نجات و رستگاری از بین برده باشد؛ «سکوت» و «فرست ریفورمد» را می‌توان الهادی‌ترین فیلم‌های این دو فیلم‌ساز مذهبی دانست. فیلم‌هایی که نشان می‌دهند تغییر مناسبات اجتماعی و سیاسی روز دنیا چطور می‌تواند عقیده و مذهب انسان‌ها را هم دستخوش تغییر کند و به سمت و سویی مخالف بکشاند. همان‌قدر که دغدغه‌های محیط زیستی در ظاهر کار برای شریدر اهمیت دارد و آن‌قدر آن را جدی می‌گیرد که بخش اعظمی از فیلم را به آن بپردازد، در لایه‌های زیرین اثر، آنچه برای او مهم و چالش‌برانگیز می‌نماید، حفظ ایمان در زیست مدرن آدمی است. اینکه مذهبی‌ترین آدم‌ها در مسیحیت یعنی کشیش‌ها چطور امروز به‌واسطه مناسبات خصوصاً سیاسی که جهان را تبدیل به جهنم کرده است ناامیدند و تشکیک همه وجودشان را فراگرفته است. خود شریدر اما هنوز آن‌قدری باورهایش را نگه‌داشته که درنهایت به هر ضرب‌وزوری که شده قهرمانش را نجات دهد و بوسه رستگاری خداوند را بر لبانش بنشاند. اصلاً فراتر از همه این‌ها مگر اصل و اساس ایمان بر تشکیک نخستین نیست؟

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان