ماه گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد به سبب فعالیتهای بنیاد ملی بازیهای رایانهای مورد پرسش نماینده مجلس، نصرالله پژمانفر قرار گرفت و در نهایت پاسخ وزیر ارشاد مورد قبول اکثر نمایندگان واقع نشد و امیرعباس صالحی به خاطر فعالیت بنیاد ملی بازیهای رایانهای کارت زرد گرفت.
نصرالله پژمانفر اما در این جلسه ضمن نام بردن از برخی بازیهای ایرانی، فعالیتهای بنیاد را در راستای بهبود فضای فرهنگی مناسب و کافی ندانست و برخی جریانهای ایجاد شده را ضد فرهنگ خواند. بازیهای تولید شده در ایران و بازیهای خارجی که در اختیار بازیکنان ایرانی قرار میگیرد دو موضوع مورد بحث مجلس در روز چهارشنبه 18 مهرماه بود.
برای بررسی بحثهای مطرح شده در مجلس شورای اسلامی، بازیسازان مطرح ایرانی که با جریان پیش آمده در ارتباطی تنگاتنگ بودند را دعوت کردیم تا در میزگردی مفصل به موارد مطرح شده بپردازیم.
محمدمهدی بهفرراد، مدیرعامل مدریک بی پرده سخن گفت و امیرمحمدرضایی، موسس و مدیرعامل مدین گیمز هم از بازیهای دهه شصتی و چرایی ورودش به آن بازار گفت. طه رسولی، مدیر برنامه شتابدهی آواگیمز جامعه بازیسازها را به اتحاد دعوت کرد و امین شهیدی، سرپرست تیم بلک کیوب گیمز و محمد زهتابی، مدیرعامل استودیو پاییزان از فعالیتهای فرهنگیشان گفتند. همه این مباحث در حالی بود که نمایندهای از بنیاد ملی بازیهای رایانهای در این جلسه حاضر نشد.
آقای بهفر شما مدتها به عنوان معاونت بنیاد در سیاستگذاریها نقش داشتید. همچنین مدتی مدیریت انستیتو ملی بازیسازی را بر عهده داشتید. آیا اساسا خود شما کارنامه بنیاد را در زمینه فرهنگسازی مثبت ارزیابی میکنید؟
محمدمهدی بهفرراد، مدیرعامل مدریک: انتظار داشتن از بنیاد برای انجام کار فرهنگی فرافکنی است. بازیسازی که 12 سال در مدارس درس خوانده، سالها در دانشگاه وقت گذاشته، یک مرتبه بگوییم بنیاد از راه دور و به طریقی اثر فرهنگی در شرکت خصوصی او خلق کند. به نظر من این یک فرار رو به جلو است. تمام مسیری که وظیفهشان بوده به عنوان فرهنگسازی انجام بدهند انجام ندادهاند و حالا وقتی توپ به نوک حمله نرسیده شکایت دارند که چرا خط حمله گل نمیزند. شما اصلا توپ را به خط حمله نرساندهاید.
میگوییم چرا با این همه پشتوانه ادبیات فارسی، هیچ اثر فاخری نداریم. بعد همه صنعت گیم را جمع کنیم و شاهنامه را جلویشان بگذاریم ببینیم اصلا چند نفرشان میتوانند درست از رو بخوانند. ببینیم چند نفر حافظ را میشناسند، چقدر اسطورهها را بلدند و با کدام دانشمندان گذشته آشنایی دارند. وقتی هیچکدام از این اتفاقها نیافتاده چه توقع خندهداری است؟ این آدمها بازی میسازند و از آنها باید یک اثر فرهنگی بجوشد. وقتی هیچ ارتباطی بینشان وجود ندارد چطور میشود از آنها انتظار کار فرهنگی داشت؟
محمدمهدی بهفرراد، مدیرعامل مدریک
حالا از بنیاد نباید انتظار کار فرهنگی داشت یا از بازیسازها؟
محمدمهدی بهفرراد: از بنیاد.
پس چرا بنیاد زیرمجموعه وزارت «فرهنگ» و ارشاد است؟
محمدمهدی بهفرراد: درست است که بنیاد زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد است و سیاستگذاری باید شکلی باشد که جهتدهی وجود داشته باشد. اما روزی که میخواهند نقد بکنند، باید از اول نقد بکنند. دانشآموز ما چقدر فرهنگی تربیت شده؟ دانشگاه چقدر افراد با پشتوانه فرهنگی تربیت میکند؟ و در نهایت بنیاد ملی بازیهای رایانهای توقع داشته باشد که آنها اثر فرهنگی خلق کنند. هیچ اتفاقی رخ نداده. البته همه را زیر سوال نمیبرم و بازیسازهای زیادی هستند که کار فرهنگی میکنند اما از یک فرد نمیشود انتظاری داشت. همین الان هم بازیهای فرهنگی زیادی داریم.
تعدادشان زیاد نیست.
محمدمهدی بهفرراد: دقیقا ولی اینکه بگوییم چرا همه بازیها با رنگ و بوی فرهنگی نیست، خب کاری در این زمینه انجام نشده.
حتی در انستیتو هم کاری در این زمینه انجام نشده؟ دستکم در زمان مدیریت شما.
محمدمهدی بهفرراد: بخش بزرگی از کار انستیتو، تربیت نیروی متخصص است. زمانی که معاونت تولید بنیاد بودم، چالشی داشتیم بر سر بازیهای دفاع مقدس. همه میآمدند که حمایت بگیرند و برای همین یک شهید همت یک جای داستان میگذاشتند تا مورد تایید واقع شوند. ما مقاومت میکردیم و میگفتیم لزومی ندارد چنین چیزی و آن را حذف کن از داستان. اصلا به نظر من ضد فرهنگی است. ما قدرت تولید یک بازی اکشن نداشتیم. در یک بازی خارجی، نقش یک سرباز آمریکایی بسیار خوب را داریم که بهترین سلاح را در دست دارد و خود بازی هم عالی است بعد یک مرتبه بیایم سراغ بازی ایرانی دفاع مقدس که کاراکترش لگ میزند، لوله تفنگ به یک جا گیر میکند و... بنابراین اگر میخواستیم چنین چیزی بسازیم باید میگذاشتیم دانش ما پیشرفت کند.
بنابراین من نمیگویم وظیفه بنیاد نیست. میگویم این یک زنجیره است که همه اجزای آن را رها کردهاند و فقط به انتهای ماجرا رسیدهاند در حالی که هیچکدام از قبلیها نمیآیند پاسخ بدهند. اگر قرار بود به کسی کارت زرد بدهند باید به وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم و وزیر ارشاد همه با هم کارت میدادند.
آقای رسولی شما هم موافقید که وظیفه بنیاد فرهنگسازی نیست؟
طه رسولی، مدیربرنامه شتابدهی آوا گیمز: یک هرم سلسله مراتب نیازهای انسانی وجود دارد به اسم مازلو. این هرم میگوید اول باید نیازهای اصلی مثل خورد و خوراک برطرف شود، بعد امنیت، بعد نیاز به محبت و در آخر هرم نیازهای عالی است. مثل شعر گفتن و خلاقیت به خرج دادن. در گیم ساختن هم همین است. اول باید بلد باشیم، بعد تولید کنیم، بعد چرخه اقتصادیاش که چرخید در انتها برسیم به بالاترین بخش هرم که فرهنگسازی هم بخشی از آن است و همه این پلهها باید طی شود تا به مرحله آخر برسیم. بنابراین فکر کنم پاسخم واضح باشد.
طه رسولی، مدیر برنامه شتابدهی آواگیمز
پسرخوانده بازی محبوبی است که امسال هم در لیگ بازیهای ویدیویی ایران حضور داشت و از آن استقبال شد. آیا از این بازی انتظار فرهنگسازی میرود؟
محمد زهتابی، مدیرعامل استودیو پاییزان: بگذارید جور دیگری پاسخ بدهم. فرضا همه ما از فردا بازی فرهنگی ساختیم. آیا بنیاد و جامعه بازیسازی در مسیر درست است؟ به نظر من نه. وقتی درست میشود که بازی فرهنگی ما را مخاطب بخواهد. و اگر بهترین بازی دنیا را بسازیم که یک دانلود هم در ایران نداشت باز به نظر من ما هیچ کاری نکردهایم. اصلا ما چرا نمیپرسیم جامعه چه میخواهد؟ اگر گاهی اوقات بازیسازها یک بازی میسازند به خاطر آن است که جامعه آن را خواسته. ببینید چرا جامعه دنبال آن بوده.
اتفاقا مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای در مصاحبهای گفته بود که بازیسازها مسیر درست را پیدا کرده و بازی را برای مخاطبان خود میسازند. آیا اساسا درست است که هر چیزی مخاطب ایرانی میخواهد بسازیم و فروشگاهها پر شود از بازیهای دهه شصتی؟
محمد زهتابی: اولا که من نمیتوانم بگویم بازیسازها چقدر مخاطب ایرانی را شناختهاند ولی هر چه بخواهند بسازیم یا نه یک بحث فلسفی است. من به عنوان یک بازیساز دنبال کسب رضایت مردم هستم و میخواهم مردم از محصولم رضایت داشته باشند. به نظرم این یک بحث کاملا فلسفی است و ربطی هم صرفا به بازیسازی ندارد.
در مورد بازی پسرخوانده هم بله، به نظرم حتما کار فرهنگی میکند. همه بازیهای ما کار فرهنگی میکنند حتی اگر یک بازی بسازید که فارسی باشد یعنی فرهنگسازی. همه بچههایی که بازیهای ما را انجام میدهند با ادبیات انگلیسی آشنا میشوند. اما اگر بگویید پسرخوانده بازی ارزشی است، شاید نه، نباشد. اگر بگویید ارزشهای ما دفاع مقدس است، حج رفتن و نماز خواندن است، نه اینها نیست.
آقای محمدرضایی آیا بازیهای شما هم از خواسته مردم تبعیت میکند؟
امیر محمدرضایی، مدیرعامل مدین گیمز: قضیه من فرق میکند. من ده سال برای کانون پرورش فکری کودکان بازی ساختم. آنجا اساسا میخواهند کار فرهنگی کنند. میگویند شمشیر؟ نه نباید باشد. میگوییم این داستان درباره از بین بردن بدیها است. میگویند ما نمیدانیم بدی چه هست و چون شمشیر دارد باید آن را حذف کنید. از آن طرف بوم هم افتادهاند. اصلا نمیدانند بازار چیست. آخرین بازی ما هم که در مورد عمو نوروز بود و یک نماد ملی است را هم بایگانی کردهاند و منتشر نمیکنند.
امیر محمدرضایی، مدیرعامل مدین گیمز
چرا؟
امیر محمدرضایی: چون دوست ندارند. توقعی از کانون پرورش فکری نیست که درآمد داشته باشد. تولید کردهاند، رزومه شده و تمام. پس فردا از مدیر آنجا میپرسند تو چه کار کردهای میگوید این بازیها را ساختهام. پس داریم جایی که دولتی باشد، بودجه داشته باشد، کار فرهنگی کند و کارش به هیچ دردی هم نخورد چون به بازار نمیآید. بعد از آن من یک کار هجو انجام دادم. یک بازیساز بود از این تیپ بازیها میساخت و به من میگفتند دیدی که بازیهایش چقدر استقبال میشود. و من گفتم تا عید -آن موقع دو ماه مانده بود- یک بازی میسازم مثل این تا ببینم چه میشود. 600 هزار بار دانلود شد. خب مسخره است. من این همه سال کار کردم هیچکدام از بازیهایم تا این اندازه بازخورد نداشت. الان همه من را با اسم لوتیوار میشناسند. میگویند خوب فیلم فارسیها را دیدهای. من به عمرم فیلم فارسی ندیدهام. جالب اینکه خیلیها دنبالهرو لوتیوار شدند و یک بار از یک شرکتی گفتند نه ما اولین بازی لوتی بودیم. گفتم تو را به خدا تو باش من اصلا اشتباه کردهام. نمیخواهم با این اسم شناخته شوم.
الان هم میگویند بازیساز روی پای خودش بایستد. اگر اینطور است پس باید هر چه که مردم میخواهند هم بسازیم. اگر مردم موتوری و وانتی میخواهند، ما باید بسازیم. این باگ و اشتباه قضیه است. ما اگر کار فرهنگی بخواهیم بکنیم، باید تعادلی وجود داشته باشد. یعنی کمی از فروش را از دست میدهیم ولی در عین حال کار باید جذابیت برای فروش هم داشته باشد.
و اگر بخواهیم کفه ترازو را به سمت کار فرهنگی ببریم، انتظار حمایت از دولت دارید؟
امیر محمدرضایی: وقتی چیزی به بازیساز دیکته میشود و از دلش بیرون نمیآید در این حالت صد در صد پروژه شکست میخورد.
محمد زهتابی: اصلا تبدیل به یک کار ضد فرهنگی میشود. بازیهایی که به این شکل ساخته شده جدا از اینکه کیفیت خوبی نداشته و ارزشها را به شکل بدی مطرح کرده، بلکه پول بیتالمال هم از بین رفته. در واقع هم پول میدهیم و هم ضد فرهنگی میسازیم.
محمد زهتابی، مدیرعامل استودیو پاییزان
اما آقای پژمانفر اسم بازیهای شما را به عنوان بازی ضد فرهنگی آورده.
محمد زهتابی: آوردن اسم بازیهای ایرانی خیلی اشتباه بوده. هیچکدام از بازیهای نامبرده محتوای ضد فرهنگی نداشتهاند.
طه رسولی: در کافه بازار 17-18 هزار بازی ایرانی وجود دارد. از دل آنها میتوانی 4 تا را انتخاب کنی و در موردشان بحث کنی صرف نظر از اینکه باقی چه هستند. پس اصلا بحث این نیست. مورد بعدی اینکه برویم بازیهای پرفروش کافه بازار را ببینیم. آمیرزا یک بازی فرهنگی است، کوییز اف کینگز کار فرهنگی میکند، پسرخوانده، منچ، فندق، پرسیتی و همه اینها که بازی ایرانی و فرهنگی هستند اتفاقا آن بازیهای دهه شصتی نیستند. شاید آن بازیها هم یک دوره کوتاهی بیایند و بروند ولی بازیهای محبوب دو سال اخیر اتفاقا همه بازیهای فرهنگی درستی بودهاند.
آقای محمدرضایی به عنوان سازنده بازی لوتیوار، به مراجع فرهنگی این حق را میدهید که بازیهای این سبکی را زیر ذرهبین ببرند؟
امیر محمدرضایی: بازیساز زندگیاش از این راه میگذرد. آنها سرمایهگذاری میکنند که بازی بهتری بسازند؟ این راه را ببندند بازیساز یک باگ دیگر پیدا میکند و بازی میسازد.
در گیم دیزاین اصلی هست که بعد از هر مبارزه به بازیکن یک جایزه داده میشود. حالا اعتراض شده که چرا این جایزهها قمه، قداره، پنجه بوکس و گرز هستند. چرا باید این جایزهها را به بازیکن کم سن و سال داد؟
محمد زهتابی: در تمام فیلمهای ارزشی ما اسلحه هست و آدم هم کشته میشود. مگر در فیلمهای دفاع مقدس کسی کشته نمیشود؟
امیر محمدرضایی: دور خودمان نچرخیم. آقای پژمانفر از شخصی مشاورهای گرفتهاند و ایشان یک خرده حسابهایی داشته و این خرده حسابها در هم است. محض اینکه قضیه رو نشود، یک سری بازی همینطوری اسمشان آمد.
یعنی تمام این ماجراها یک موضوع شخصی بین نماینده مجلس و آن شخص است؟
طه رسولی: نه، اصلا ارتباطی به نماینده مجلس ندارد و انتظار هم نمیرود این نماینده تسلطی روی بازار گیم داشته باشد.
پس این خرده حساب بین چه کسانی است؟
طه رسولی: ما نمیدانیم بین چه کسانی است اما به عنوان یک عده بازیساز میدانیم مباحث اشتباهی مطرح شده و وظیفه خودمان میدانیم که صحبت کنیم و بگوییم اشتباه است.
محمد زهتابی: ما اصلا آدمهای سیاسی نیستیم، ما بازیسازیم.
محمدمهدی بهفرراد: صنعت گیم از آن بخشهایی است که نمیتواند خیلی سیاسی شود. سینما میتواند به راحتی به فضای سیاست نزدیک شود و یک جایی هم کاملا سیاست زده است. نه که نشود اما گیم از این فضا خیلی دور است. اما وزارت خانهای که مطبوعات را دارد -فکر کنم سیاسیتر از رسانه اصلا نداریم چون رسانه سیاست را خلق میکند- سینما و تئاتر با جنس سیاست دارد، موسیقی را که به واسطه برگزاری کنسرتها سیاسی شده را دارد همه اینها را دارد ولی دست آخر گیم بشود دستاویز چالش سیاسی و کارت زرد؟ اگر قرار بود وزیر کارت زرد بگیرد اولویتهای بسیار بیشتری به راحتی پیدا میشد.
میخواهیم ببینیم ریشه موضوع کجاست. ریشهاش میشود دادههای غلطی که به نماینده مجلس رسیده. حالا این نماینده به هر دلیلی از وزیر ناراضی بوده و دنبال دادهای بوده. این داده را یک نفر مغرضانه میدهد. مثل ماجرای نتانیاهو و تورقوز آباد. ما مدتها به آن خندیدیم و نمونه ایرانی تورقوز آباد شد همین اسم بازیهایی که در مجلس گفته شد. با این تفاوت که یک ملت به نتانیاهو و تورقوز آباد خندیدند ولی صنعت ما کوچک است و مردم نمیدانند و فقط رسانهها را میبینند. ما که میدانستیم خندیدیم چون این نماینده حتی نرفته بود ببیند بازیها چه هستند. این درگیری را از جایی بی ربط کشاندن به مجلس به نظر من بازی خوردنی است که در شان و جایگاه سیاسی کشور نیست.
آقای پژمانفر معتقد است که بازیهای ویدیویی تعاملیترین رسانست. در صحبتهایشان گفتهاند که طبق آمار دانشگاهی اعتقاد و توجه به هویت ملی بین جوانان و نوجوانان از بین رفته. ویدیوگیم وظیفهای در این زمینه هم دارد؟
محمدمهدی بهفرراد: من وقتی یک اتفاقی را نقد میکنم، با اصل تفکر مشکلی ندارم. با این مشکل دارم که اصل تفکر دستمایه بازی سیاسی میشود، دیتای غلط جمع میشود و نتیجهگیری اشتباهی صورت میگیرد.
اصل تفکری که میگویید چیست؟
محمدمهدی بهفرراد: دغدغهمندی نسبت به فرهنگ، به کودکان، به آسیب و این دست مسائل. من این دغدغهها را میفهمم و باورش دارم ولی به نظرم جای اشتباهی دنبال حل مشکل میگردند. اگر انتقاد میکنیم اینگونه نیست که بگوییم هر چه را که میخواهند به بچهها بدهیم و نظارتی نکنیم. اما میگوییم ذات گیم یعنی سرگرمی و اگر سرگرم کنندگی محقق نشود باقی مسائل دیگر هیچ اهمیتی ندارد. چه از فرهنگ بگویی چه ضد فرهنگی کار کنی. مثل یک فیلم سینمایی که سه دقیقه اولش را ببینی و بعد از سینما بیایی بیرون. حالا عمیقترین مفاهیم را هم که در آن گنجانده باشی فایدهای نداشته.
آقای شهیدی تعریف فرهنگ از نگاه شما در بازیها چیست و شما دغدغه فرهنگی در آثار خودتان دارید؟
امین شهیدی، سرپرست تیم بلک کیوب گیمز: هر انسانی فارغ از تحصیلات و جنسیتاش یک ایدئولوژی دارد. و این ایدئولوژی از جامعهای که در آن زندگی میکند بیرون میآید. اگر اثری تولید میشود ایدئولوژی سازنده در آن هست. حال این ایدئولوژی صرفا بازار باشد یا دغدغههای شخصیاش. و کسی هم که از این محصول استفاده میکند طبق ایدئولوژی خاصی است. بنابراین اگر این فرهنگ و ایدئولوژی بد است، جلوی آن باید خیلی جلوتر گرفته میشد. باید به مخاطبی که آن محصول را دوست دارد گفته شود چرا تو از اینها خوشت آمده. اصلا منِ بازیساز اشتباه کردم، مخاطب چرا خوشش آمده و استقبال میکند؟
چرا سینمایی که وقتی میروم با شرم از آن بیرون میآیم مستحق کارت زرد نیست؟ چرا آن فیلم فروش میلیاردی میکند و کارگردانش یک فیلم میلیاردی دیگر هم میسازد؟ چرا از این فیلم استقبال میشود؟ مردم از فرهنگی برخوردارند که جامعه برایشان ساخته. به نظر من باید برگشت به آموزش و پرورش، صدا و سیما، دانشگاه و مدرسه. چه تحویل جامعه دادهایم که این اتفاق افتاده؟ الان نباید کسی از من انتظار فرهنگسازی داشته باشد. من باید قبل از ساختن یک بازی دفاع مقدس اشتباهاتم را در ده بازی دیگر کرده باشم که اتفاقا آن بازیها فرهنگی نباشند.
امین شهیدی، سرپرست تیم بلک کیوب گیمز
پس چه شد که سراغ ساخت بازی «قصه بیستون» رفتی؟ این بازی هم فرهنگی است و هم بازار الان در سمت و سوی دیگری است.
امین شهیدی: قصه بیستون تصمیم یک تیم ده نفره است. تیمی که بازیهای غیر ایرانی ساخته. بعدها دیدیم که چه خوب میشود این وقت را روی پروژهای بگذاریم که دوستش داریم. ما اصلا دغدغه فرهنگی در ابتدا نداشتیم. برای خود ما خاص بود، موضوعی بود که روی آن کار نشده بود و ایرانیها دوست داشتند ولی میدانستیم در ایران فروش بالایی ندارد.
بنیاد در حال حاضر روی تولید محصولات نظارتی ندارد و به اصطلاح از پروسه ممیزی پس از نشر پیروی میکند. برگشتن به حالت قبل و نظارتی حین تولید چه تاثیری روی تولیدات داخلی خواهد گذاشت؟
محمدمهدی بهفرراد: خیلی چیزها به بنیاد مربوط نیست. نه صرفا این کارت زرد. ولی چون به بنیاد و وزیر مربوط نیست در حقیقت آن کارت زرد را به ما دادهاند. یکی از دلایلی که این کارت زرد حس بدی ایجاد کرد این بود که در واقع ما را هدف قرار دادند. وگرنه بنیاد در خروس جنگی چه کاره است؟ از زمان ساخته شدن خروس جنگی، 4 بار وزیر فرهنگ و ارشاد عوض شده. چرا به این وزیر کارت زرد دادهاند؟ حالا همه اینها را بهانهای کنیم برای اینکه حالا بیاییم نظارت کنیم. اصلا غلط است چنین کاری.
اگر قرار است نظارتی اتفاق بیافتد باید روی پروژههای سفارشی باشد. مثلا بنیاد بگوید مثل فارابی، سالی 10 میلیارد تومان روی پروژهها سرمایه گذاری میکنم. پروژههای فرهنگی با پول بنیاد. سعی هم بکنند پروژه خوبی باشد و روی آن نظارت کنند. بعد از 40 سال دیگر مشخص شده که هر کجا نظارت روی بخش خصوصی بوده، آنجا را زمین زدهاند. زمانی که بنیاد به شکل مشارکتی کار میکرد و روی پروژهها نظارت داشت من معاون تولید بودم. همه کارشناسهای ما بازیساز بودند اما همیشه چالش داشتیم و نمیشد نظارت انجام داد. بنابراین نه تنها نظارت نباید اتفاق بیافتد بلکه باید دولت یک قدم عقبتر برود. بگوید نه مجوز تولید و نه مجوز نشر میدهم و خط قرمزها را هم میدانید و آنها را رد نکنید. اگر خط قرمزها را رد کردید و جلوی تو را گرفتم آنوقت نمیتوانید ضرر و زیان از من بخواهید.
یعنی حتی بازتر از سینما؟
محمدمهدی بهفرراد: بله کاملا. بگذارید یک داستان مرتبط و جالب تعریف کنم. چند سال پیش یک خبرگزاری نوشته بود خروس جنگی تبلیغ پورن میکند. خواستیم ببینیم ماجرا چیست و متوجه شدیم در یک کافه داخل بازی، چند بطری قرار گرفته که به جای برند روی بطری، 4 حرف X کنار هم قرار گرفته. یک جای دیگر خبر گفته بودند این بازی ترویج مشروب میکند. یعنی فیلمهای سینمایی هالیوودی که تلویزیون نمایش میدهد و در آن کافهها و مشروب نشان میدهند، سریال شهرزاد که در آن شراب میخورند و مست میکنند مروج شراب نیستند ولی خروس جنگی با 4 تا بطری فانتزی در بکگراند تصویر در ابعاد 10 در 10 پیکسل میشود ترویج شراب خواری؟ مگر این یکی هم برای همان وزارت ارشادِ سریال شهرزاد نیست؟
در تیزر تلویزیونی فیلم هزارپا که بارها از تلویزیون پخش شد خانومی به یک آقا میگوید 'بیا اولین آمپول مشترکمان را با هم بزنیم'. این فیلم میلیاردی فروخته و یعنی خیلیها آن را دیدهاند. پس آسیب فرهنگی این یکی چه شد؟ وزیر بابت این فیلم مستحق کارت زرد نیست ولی بابت خروس جنگی هست؟
محمد زهتابی: ما اصلا جرات نمیکنیم ادبیاتی که در سینما استفاده میشود را در بازیهایمان استفاده کنیم.
امین شهیدی: اگر این شکل نظارت قرار بود جوابگو باشد، در سینما جواب خودش را پس داده بود.
پس عملا چنین نظارتی گزینه روی میز برای بنیاد نیست؟
محمد زهتابی: اصلا امکان پذیر نیست. روزی دهها بازی منتشر میشود. همه بازیها هم آپدیت دارند. ساختمان بنیاد باید 10 برابر بزرگ شود تا بشود روی همه آنها نظارت کرد.
روی بازی قصه بیستون به عنوان یک بازی پی سی چطور؟ نظارتی وجود دارد؟
امین شهیدی: نه اصلا. اگر بود نمیتوانستیم پروژه را جلو ببریم. در سینما میشود. فیلمنامه را میدهید بازخوانی شود و از روی همان فیلمنامه مورد تایید فیلم ساخته میشود. اما در گیم این اتفاق نمیافتد. قصه بازی از روزی که پیش تولید را شروع کردهایم تا به امروز ده بار تغییر کرده. بعد از هر بار اگر لازم بود بنیاد چک کند و بعد من ادامه دهم که اصلا شدنی نبود.
راه حلی خروج از شرایطی که به وجود آمده چیست؟
محمد زهتابی: مهمترین کاری که بازیسازها باید بکنند این است که صرفا بازی نسازند بلکه مسئولین و مردم را هم نسبت به کاری که میکنند آگاه کنند. به جامعه و به مسئولین بفهمانند کاری که میکنند از چه جنسی است. هر چیزی که در آن قتل اتفاق میافتد ترویج خشونت نیست. اگر اینطور باشد اخبار تلویزیون ما خشنترین رسانه ممکن است. یک خون فانتزی صورتی رنگ که بعد از آن شخصیت کشته شده دوباره زنده میشود ترویج خشونت است یا تصویر کودکی که غرق در خون شده؟
در نطق آقای پژمانفر یک سری اتهامات علیه بازیهای خارجی مطرح شده مثل مطرح کردن مسائل جنسی، حمله به ایران و اسلام و مواردی از این دست. حالا باید درب کشور را روی بازیهای خارجی ببندیم تا اینها به مخاطب ایرانی انتقال داده نشود؟
امین شهیدی: فیلم 300 در ایران پخش شد، همه خط قرمزها را رد کرده بود و همه مردم ایران هم این فیلم را دیدند. راه مبارزه چه بود؟ فیلم را جمع کنیم؟ پخشکنندهها را دستگیر کنیم؟ سرعت اینترنت را پایین بیاوریم؟ چه کار کنیم؟ بالاخره دیتا پخش میشود. امروزه نمیشود جلوی دیتا را گرفت. بهترین راه حل، حمایت از محصول داخلی است. وقتی شما نگران آن هستید که مخاطب ایرانی چنین محتوای بدی از بازیهای خارجی دریافت میکند بهترین راه مبارزه، بستن راه دسترسی به دیتا نیست چون اصلا امکان پذیر نیست. باید بستری ساخت که تولید محتوا صورت بگیرد. اگر الان سریالهای ایرانی در شبکه پخش خانگی دیده میشود دلیلش آن است که سرمایهگذاری پیدا شد و روی این سریالها سرمایهگذاری کرد.
من یک نقد دیگری هم دارم. اگر شما پدری داشته باشید که هیچوقت هوای شما را نداشته و رهایتان کرده، وقتی به سن بزرگسالی میرسید از شما انتظار صحیح و سالم بودن داشته باشد به جا است؟ اگر بگوید چرا سیگار میکشی میگویی به تو چه. به او چه ربطی دارد که تو چگونه بزرگ شدهای. من زمانی میتوانم از حاکمیت حرف شنوی داشته باشم که آنها من را تربیت کرده باشند یا حمایتم کرده باشند. بعد میتوانم نقدش را بپذیرم. یک بازیساز میتوانست در هر صنعت دیگری باشد، فرش بفروشد، آهن کار کند یا هر چیزی. آمده جایی که هیچکس از آن حمایتی نکرده. در مجلس چند بار برای حمایت از بازیهای ایرانی صحبت کردهاند که حالا نقد میکنند؟
آخر شما میخواهید حمایتی صورت بگیرد که بعدا انتقاد هم وارد باشد یا اصلا کسی دخالت نکند و شما هم مسیر خودتان را بروید؟
امین شهیدی: من به عنوان بازیساز به دنبال این هستم که بستر داشته باشیم. اگر امروز فیلمسازی فیلمی بسازد میتواند در همه سینماهای دولتی آن را اکران کند. من به عنوان بازیساز پیسی هیچ بستری برای نشر بازیام ندارم. بازیسازهای موبایلی هم روی بستر خصوصی کارشان را منتشر میکنند. بهترین کار این است که بگذارید این صنعت خطا کند تا راهش را پیدا کند. با نظارت قدم به قدم هیچ چیزی درست نمیشود.
طه رسولی: بنیاد همین الان هم در بازیهای موفقی که الان داریم هیچ نقشی نداشته. در آنهایی که شکست خوردهاند هم نقشی نداشته.
طبق بند 3 ماده 2 اساسنامه بنیاد، وظیفه این سازمان حمایت، تولید، تامین، واردات، صادرات، آمادهسازی، تکثیر و توزیع انواع بازیها است. آیا در زمان مدیریت حسن کریمی قدوسی، این وظایف به درستی انجام شده؟
محمدمهدی بهفرراد: من چون هم در بنیاد کار کردهام و هم در بخش خصوصی، هر دو را خوب و عمیق میشناسم. اگر روزی به من بگویند بیا و مدیرعامل بنیاد شو حتما فرار میکنم، آنقدر میدوم تا دیگر دیده نشوم. چون کاری در بنیاد نمیشود کرد. بالاخره گیم خوب است یا بد؟ وقتکشی است یا نه؟ حاکمیت ما هنوز نسبت خودش با ویدیوگیم را پیدا نکرده. در این شلوغیها آقای کریمی یک کارهایی کرده. کارهای خوب کرده، اشتباهات جدی هم داشته. اشتباهات جدیاش گاهی اوقات این بوده که به بخش حاکمیتی پشت داده. توقع میرفته کسی از سمت صنعت بازی به جلسه دولتی میرود بایستد و سمت صنعت گیم را بگیرد. البته بخشیاش هم وظیفهاش بوده ولی باید تسهیل درست میکرد تا کار به اینجا نکشد. این نقطه ضعف آقای کریمی است که کار به مجلس کشیده.
بازیسازها خیلی بیشتر از اهمیتی که به آنها داده شده موفق بودهاند و موفقیت یا شکستش هم برای خودشان بوده. و اگر آنها دغدغهمند هستند آنها باید بروند کانال اطلاعاتی خودشان را اصلاح کنند و بفهمند چطور باید با بازیساز ارتباط برقرار کنند نه آنکه پشت تریبون فحشش دهند. گفتم که این کارت زرد، کارت زرد به ما بود و نه وزیر. اگر دغدغهمند هستند بیایند با ما گپی بزنند، اطلاعات بگیرند و بگویند از این سبک بازیها کمتر بسازیم و ما هم بگوییم قبول است. خود آقای محمدرضایی میگوید من لوتیوار را قبول ندارم. اما باید چرخش بچرخد یا نه؟ اگر راهکار دارید ارائه دهید و اگر راهکار ندارید بگذارید این صنعت خودش تعادل را پیدا خواهد کرد و اصلاح میشود. پس اول اطلاعات خودشان را کامل کنند، با خود صنعت گفتگو کنند و بعد به عنوان قانونگذار قانونی وضع کنند که به درد منِ بازیساز بخورد آن موقع یعنی دغدغه دارند. اگر نه و دعوای سیاسی است و قرار است به عزل کریمی قدوسی منجر شود که هیچ.
محمد زهتابی: انتظاری که از بازیسازها وجود دارد زیاد و اشتباه است. با هزار مشکل دست و پنجه نرم میکنیم. وقتی بخواهیم از یک بستر تکنولوژی استفاده کنیم نمیتوانیم حتی سایت آن را باز کنیم، نمیتوانیم پول منتقل کنیم و معمولا بازی محصولی نیست که برای یک کشور ساخته شود و وقتی به بازدهی میرسد که بازار را بزرگ کنیم و ایران هم آنقدرها بزرگ نیست. در مورد بنیاد هم نکات مثبت و منفی بوده. ما هم مواقعی که آقای کریمی باید پشت ما میبوده ولی نبوده یکی دو بار ضربه خوردهایم. این موضوع بسیار اهمیت دارد که ایشان پشت بازیسازها قرص و محکم بایستند چون خودشان بازیساز بودهاند و از جنس ما هستند. دیدهاند کسانی را که در پارکینگ خانهشان بازی ساختهاند.
و واقعا دردآور است که هیچوقت در مورد موارد مثبت کار ما صحبت نشده. در مورد اشتغالزایی، ارزآوری و خیلی اتفاقهای دیگر صحبت نکردهایم و حالا گشتهایم تا یک نقطه ضعف پیدا کنیم و آسیب بزنیم. این به نظر من هم به دور از ادب و اخلاق است هم خلاف شرع و اسلام. هیچ دینی اجازه نمیدهد که بخواهیم در مورد دیگران اینگونه قضاوت کنیم.
طه رسولی: به خاطر یک اطلاعات غلطی، انگشت اتهام به سوی جامعه بازیسازها گرفته شده. به عنوان یک عضو این جامعه میگویم الان وقتی نیست که در مورد عملکرد بنیاد صحبت کنیم. حالا باید همه ما متحد کنار بنیاد باشیم.
امین شهیدی: کسی که امروز بازی میسازد همه زندگیاش را ریسک کرده. از هر زاویه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... همه چیز را ریسک کرده و بازی میسازد. و نامردی است که بخواهیم حالا به بازیساز ضربه بزنیم و بگوییم تو چرا این کار را کردهای وقتی تا به امروز هیچ حمایتی از آن نبوده. قصه بیستون اولین جایی که دیده شد در نمایشگاه TGC 2018 بود. بازی بین بازیسازهای ایرانی و خارجیهایی که بهترینها بودند دیده شد و فیدبک بینالمللی گرفتیم. از تاریخ و فرهنگ ما تعریف کردند. این بازی را به خاطر دل خودمان ساختیم. از طریق TGC به چند نمایشگاه و کشور دیگر رفتیم و از ما در مورد تاریخ و فرهنگمان پرسش شد. اگر 10 نفر هم به واسطه کار ما با ایران آشنا شده باشند برای من کافی است. اولین باری که ویدیوگیم در ایران معرفی شد آن را همرده مواد مخدر گذاشتند. الان بازیسازها خوب و بد بازی ساختند و این تصور را از بین بردند و صدا و سیما دیگر اینگونه در موردش صحبت نمیکند. ما پشت هم خواهیم بود.