علاوه بر دلایل گذشته، مؤیدات، قرابتها و اشتراکات فراوانی میان عناصر عاشورا و انتظار وجود دارد که نه تنها میتواند دلایل گذشته را بیش از پیش تقویت کند، که هر کدام از آنها، خود، سند آشکار پیوند عاشورا و انتظار هستند.
1. مؤیدات
الف. ظهور امام زمان (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) در روز عاشورا
ائمه (علیهمالسلام) در روایات بسیاری، ظهور حضرت ولی عصر (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) را مقارن با روز عاشورا دانستهاند. به عنوان مثال، امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «اِنّ القائِمَ صَلواتُ الله علیه یُنادِی بِاِسمِه لَیلَةَ ثَلاثَ و عِشرین و یَقومُ یَومَ عاشورا یَومَ قَتلَ الحسین بن علی (علیهالسلام) »98؛ «قائم -که درود خدا بر او باد- درشب بیست و سوم ماه رمضان به نامش ندا میشود و در روز عاشورا، روزی که حسین بن علی (علیهالسلام) در آن کشته شد، قیام خواهد کرد».
امام باقر (علیهالسلام) نیز در این مورد میفرمایند: «یَخرُجُ القائمُ یومَ السَّبت یومَ عاشورا اَلّذی قُتِلَ فیه الحسین (علیهالسلام) »99؛ «قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)، در روز شنبه، مصادف با روز عاشورا، یعنی همان روزی که امام حسین (علیهالسلام) در آن به شهادت رسید، قیام خواهد کرد».
ب. رجعت امام حسین (علیهالسلام) پس از ظهور مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)
بر اساس روایات بسیاری، امام حسین (علیهالسلام) و یارانش، پس از تشکیل دولت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) به جهان، رجعت و آن حضرت را یاری خواهند کرد. امام حسین (علیهالسلام)، خود، در این رابطه میفرمایند: «اَکونُ اوّلَ مَن یَنشَقُّ الارض عنهُ فَاَخرُجُ»100؛ «من اولین کسی خواهم بود که زمین برایش شکافته میشود و رجعت میکند».
ج. منتظران مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)،عاشقان امام حسین (علیهالسلام)
منتظران واقعی مهدی موعود (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)، پیروان و معتقدان به قیام و فرهنگ عاشورا هستند؛ لذا عاشقان امام حسین (علیهالسلام)، لباسی از فرهنگ انتظار میپوشند؛ با هوشیاری و بیداری، در صدد شناخت عناصر ظلم و عداوت بر میآیند و خود را برای دفاع همه جانبه از اسلام آماده میکنند. بنابراین، پیروان امام حسین (علیهالسلام)، با تأسی از راه و مرام ایشان و گرامیداشت حماسة عاشورا، قدوم و ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) را به انتظار مینشینند و این چنین، عاشورا و انتظار را به هم گره میزنند.
2. قرابت ها
الف. یاد دو امام در مناسبتها
از روایات و ادعیة وارده در ایام منتسب به حضرت اباعبدالله و امام مهدی (علیهماالسلام)، این نکته به خوبی فهمیده میشود که یاد و نام هر یک از ایشان، در ایام منتسب به دیگری، ظهور و بروز خاصی دارد. برای مثال، در روز ولادت و شهادت امام حسین (علیهالسلام)، زیارت و یاد امام مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) و در روز ولادت امام زمان (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)، زیارت امام حسین (علیهالسلام) وارد شده است.
ب. صفات و خصال
روشن است که فرزندان، صفات روحی و جسمی زیادی را از والدین خود به ارث میبرند؛ اما با بیشتر شدن فاصلة نسلها، قدرت انتقال این صفات، ضعیفتر میشود. با این حال، حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) -که نسل نهم از فرزندان امام حسین (علیهالسلام) است- تشابهات زیادی در خصال با جدّ خود دارد؛ به گونهای که حتی طنین صدای ایشان را شبیه صدای امام حسین (علیهالسلام) دانستهاند101.
در زمینة اخلاق، رفتار و تواناییهای جسمانی نیز، امام مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) صفات بسیاری را از جدشان، امام حسین (علیهالسلام) به ارث بردهاند که بارزترین این خصوصیات، «شجاعت» میباشد. در مورد نمایش شجاعت امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا، روایت شده است: «وَلَقَد کانَ یَحمَلُ فیهم و قَد تَکلَّموا اَلفاً فَینزَهَمونَ بینَ یَدیه کاَنَّهم الجَرادَ المُنتَشَر»102؛ «آنان (یزیدیان) که در دستههای هزار نفری بودند، همانند ملخهای پراکنده در اطراف او نابود میشدند».
امام کاظم (علیهالسلام) در خصوص شجاعت مهدوی، میفرمایند: «وَ یُبیرُ کَلَّ جَبارٍ عَنید و یُهلَکُ علی یَدِه کُلَّ شَیطانٍ مَرید»103؛ «به دست او، هر جبار سرسختی نابود و هر شیطان سرکشی، هلاک میگردد».
3. اشتراکات
الف. مکه و کوفه، خاستگاه و پایگاه مشترک
امام حسین (علیهالسلام)، نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ یعنی پس از خروج از مدینه، به مکه آمدند، در کنار بیتالله الحرام، از قیام خود به مردم خبر دادند و آنگاه به سمت کوفه حرکت کردند.
بر اساس روایات، امام مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز پس از ظهور، در مکه، جهانیان را به بیعت با خود فرا میخوانند و آنگاه حرکت های اصلاحی را شروع خواهند کرد و پس از اتمام قیام و برقراری عدل در سراسر جهان، مقرّ حکومت خویش را در کوفه قرار خواهند داد. چنانچه، حضرت امام باقر (علیهالسلام) فرمودهاند: «یَخرِجُ مِن مَکّه هُو و مَن مَعَه الثلاثَ مِاَه وَ بِضعَةَ عَشَر یُبایِعُونَه بَینَ الرُّکنِ وَالمَقام»104؛ «حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) وسیصد نفر از یارانش، از مکه برخواهند خواست و دهها نفر با او بیعت خواهند کرد».
ب. شرایط اجتماعی یکسان
از دیگر موارد مشترک میان عاشورا و انتظار، شرایط اجتماعی متشابهی است که در زمان وقوع هر دو قیام وجود دارد. قیام امام حسین (علیهالسلام) در زمانی صورت گرفت که جامعة اسلامی، به شدت به سمت فساد و تباهی سوق داده میشد و حاکمان فاسد و ظالم، در رأس آن قرار گرفته بودند. شرایط به گونهای بود که امام حسین (علیهالسلام) میفرمود: «اَلا تَرونَ اَنَّ الحقَّ لا یُعمَلُ بِه وَاَنَّ الباطِلَ لایُتَناهی عَنه»105؛ «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیگردد؟»
طبق روایات، همین شرایط در زمان ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز پیش خواهد آمد. بر اساس بسیاری از روایات، آن حضرت، هنگامی از پشت پردة غیبت خارج خواهند شد که ظلم و تباهی، توسط حاکمان جور، جهان را فرا گرفته باشد و مردم از زندگی، ناامید شده باشند. چنانچه امام صادق (علیهالسلام) در اینباره فرمودهاند: «لا وَ اللهَ لمّا یَکونَ ما تُمَدّونَ اِلیهِ اَعیُنُکُم اِلّا بَعدَ الیَاس»106؛ «به خدا سوگند؛ آنچه چشم به راهش هستید، فرا نمیرسد مگر بعد از یاس و ناامیدی».
ج. حامیان و یاران
درحادثة کربلا، یاران اندکی، امام را همراهی کردند که سرانجام نیز همگی به شهادت رسیدند؛ اما همین عدة قلیل، نسبت به امام حسین (علیهالسلام)، چنان پاکباخته بودند که مرگ در رکاب آن حضرت را افتخار میدانستند. ابا عبدالله (علیهالسلام) در توصیف ایشان میفرمایند: «فَاِنّی لا اَعلَمُ اَصحاباً اَولی وَ لا خَیراً مِن اَصحابی»107؛ «همانا من یارانی والاتر و بهتر از یاران خود، سراغ ندارم».
در نهضت حضرت حجت (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز از سیصد و سیزده نفر به عنوان یاران خاص، یاد میشود که کاملاً مطیع و شیفتة امام خود هستند: «هُم اَطوَعَ لَهُ مِن الاَمَة لِسَیِّدِها»108؛ «آنان نسبت به مولای خود، مطیعتر از کنیز هستند».
بنابراین، همانطور که حماسة عاشورا با جانبازی عدهای اندک، رقم خورد قیام حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز با محوریت عدهای اندک، اما پاکباخته به انجام خواهد رسید.
نقشآفرینی زنان در عرصة این دو قیام نیز، از دیگر موارد اشتراک است. نقش زنان و خصوصاً حضرت زینب علیها السلام در نهضت عاشورا، به حدّی روشن است که نیازی به تشریح آن نیست. جایگاه این نقش، به اندازهای مهم است که اگر آگاهیبخشیها و افشاگریهای حضرت زینب علیها السلام، پس از حادثة عاشورا نبود، انقلاب امام حسین (علیهالسلام)، ناتمام میماند. «طوعه» و «ماریه» و «زنان قبیلة بنیاسد» از جمله زنانی هستند که در صحنة قیام کربلا، جایگاه ممتازی دارند.
زنان، در قیام حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز نقشآفرینی خواهند کرد. از آنجا که در طول تاریخ، بیشترین ظلمها و اجحافها در حقّ زنان صورت گرفته است، قیام امام زمان (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) به نوعی دلجویی از ایشان و جبران ستمهای روا شده بر آنان نیز هست. بنابراین، در راستای این هدف، عدهای از زنان به آن حضرت، یاری خواهند رساند.
امام باقر (علیهالسلام)، در این خصوص میفرمایند: «وَ یَجیئُ وَالله ثَلاثَ مِاَة و بِضعَةَ عَشَر رَجُلاً فیهم خَمسُونَ اِمرَاَه»109؛ «به خدا سوگند؛ همراه مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) سیصد و سیزده نفر به پا میخیزند که پنجاه تن از آنان زن هستند».
د. موانع و مشکلات
از دیگر وجوه مشترک عاشورا و انتظار، موانع و مشکلاتی است که بر سر راه هر دو، وجود دارد. قیام امام حسین (علیهالسلام) در شرایط بسیار سختی صورت گرفت؛ به طوریکه هماکنون، پس از چهارده قرن، شیعیان به یاد مصیبتها و مظلومیتهای امام حسین (علیهالسلام) و اهل بیت آن حضرت، اشک میریزند.
اصولاً انقلابهای پایدار و جهانی، همواره با ریخته شدن خون، به ثمر مینشینند. قیام حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز از این ویژگی مثتثنی نیست و آن هم با ایثار و جانبازی آن حضرت و یارانشان، به پیروزی خواهد رسید.
امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر آیة «وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشیءٍ مِنَ الخَوف وَالجُوع...»110 میفرمایند: «لَو قَد خَرَجَ القائِمَنا لَم یَکُن اِلا العَلَق والعَرَق وَالقَوم عَلی السُّروج»111؛ «هنگامی که قائم ما قیام کند، خون است و عرقریختن و سوار بر مرکبها بودن».
تحلیل و نتیجه
از مجموع آنچه گذشت، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که مذهب و مکتب تشیع بر مبنای دو عنصر مهم عاشورا و انتظار، استوار است. پیروان این مکتب، همانگونه که از حماسة عاشورا به نیکوترین وجه، تجلیل به عمل میآورند و در رثای اباعبدالله (علیهالسلام) و خاندان و اصحاب آن حضرت عزاداری میکنند، چشم به راه ظهور حجت خدا و آخرین وصی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز هستند؛ تا از پردة غیبت بیرون آید و آلام و رنجهای را تسکین بخشد.
دلایل، مؤیدات، اشتراکات و قرابتهایی که ذکر شد، بیش از پیش بر این حقیقت، صحّه گذارد که مفاهیم «عاشورا» و«انتظار»، از سطح یک حادثه و عقیده فراتر رفته و تبدیل به دو فرهنگِ بالنده شدهاند.
عاشورا به عنوان فرهنگ حماسه و ایثار، زمینة درک و فهم انتظار را برای پیروان مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) فراهم کرد و اگر عاشورا و عبرتها و درسهایی که از آن حاصل شد، نبود، اسلام از مسیر خود، منحرف، و چهرة مکتبِ بر حقّ تشیع، در گرد و غباری که دنیاپرستان و کجاندیشان به پا کرده بودند، مخدوش میشد. همانطور که اگر انتظار نبود، تمام زحمات و رنجهایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه (علیهمالسلام) برای حیات اسلام کشیده بودند، کاملاً به هدر میرفت و از اسلام راستین، نام و نشانی باقی نمیماند.
عاشورا، بال سرخ و انتظار، بال سبزی است که شیعیان میتوانند با آن دو اوج بگیرند. میان این دو فرهنگ، پیوندی ناگسستنی وجود دارد؛ به طوریکه با بررسی عناصر و مؤلفههای هر کدام، در خواهیم یافت که میان آنان، انطباق و همپوشانی کامل بر قرار است.
در رأس عناصر عاشورا و انتظار، دو حجت الهی قرار دارند که با شناخت ابعاد مختلف پیوندِ میان این دو حجت خداوندی، در واقع به شناخت و درک پیوند عاشورا و انتظار خواهیم رسید و آنگاه کیفیت نقشی که این دو فرهنگ در حاکمیت احکام و ارزشهای الهی در سرتاسر عالم دارند، مشخص خواهد شد.
منبع : راسخون