نماز در آیینه روایات‏

منابع مقاله: کتاب  : عرفان اسلامى جلد پنجم  نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان     پس از قرآن مجید، وقتى به مسئله نماز در احادیث اسلامى مراجعه مى کنیم، مى بینیم که انبیاى الهى و امامان معصوم علیهم السلام بیش از همه احکام به مسئله نماز پافشارى دارند

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد پنجم 

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

 

پس از قرآن مجید، وقتى به مسئله نماز در احادیث اسلامى مراجعه مى کنیم، مى بینیم که انبیاى الهى و امامان معصوم علیهم السلام بیش از همه احکام به مسئله نماز پافشارى دارند.

نماز، جامع بسیارى از عبادات و حقایق است و نمازگزار، در حقیقت، در اتصال با عنایات و الطاف حضرت حق است.

در کلمات ارباب معرفت و صاحبان دل و سالکان راه و عارفان عاشق و بیداران وارسته آمده:

نماز، پوششى براى انسان است که تمام زیورها و زینت هاى معنوى و ملکوتى با آن است و انسان چون نماز را با تمام شرایطش به جاى آورد، در آیینه غیب عالم، به زیباترین چهره ممکن در شخصیت و آدمیت تجلى مى کند.

در سخنان کاملان صادق و شناگران دریاى عشق و آوارگان کوى محبوب آمده:

ایمان خرقه ستارى است، اصل ایمان عنایت حق است، حقیقت ایمان ترک ماسوى اللّه است، سرّ ایمان کلمه شهادت است، جان ایمان قرآن است، تاج ایمان طاعت است، تخم ایمان علم است، برگ ایمان تقواست، پوست ایمان شرم است، بیخ ایمان خوف است، تنه ایمان توبه است، میوه ایمان معرفت و صدق است، کمال ایمان تسلیم است، مسکن ایمان قول مؤمن است، پاکى خرقه حیات است، جان خرقه ثناست، فریضه خرقه صحت است، غسل خرقه ترک و تجرید است، این همه در نماز قابل تحقق است، در حقیقت نماز آیینه تمام این حقایق و میدانى براى این وقایع عالى الهیه است.

کسى این جام معنى مى کند نوش

 

که کردست او سر خود را فراموش

به گرد پرده اسرار کم گرد

 

که نَبْوَد مرد این اسرار هر مرد

     

اگر خواهى که این در بازیابى

 

به عجز اقرار کن تا بازیابى

خداوندا امیدم را روا کن

 

دلم را از کرم حاجت روا کن

منور دار جانم را به نورى

 

دلم را زنده گردان از حضورى

مرا از من نجاتى ده به توفیق

 

ز نور خود براتى ده به تحقیق

     

 

دلم را محرم اسرار گردان

 

ز خواب غفلتم بیدار گردان «1»

     

 

مسئله نماز و کودکان

اهمیّت نماز در اسلام به حدى است که در روایات و احادیث آمده:

فرزندان خود را چند سال قبل از تکلیف با این فریضه پر ارزش الهى آشنا کنید و آنان را با تشویق و ترغیب، در اتصال با این دریاى خروشان رحمت حق قرار دهید.

عَنْ مُعَاوِیَةِ بْنِ وَهَبٍ قالَ سَأَلْتُ أبا عَبْدِاللّهِ علیه السلام فى کَمْ یُؤْخَذُ الصَّبِىُّ بِالصَّلاةِ؟

فَقَالَ فِیمَا بَیْنَ سَبْعِ سِنینَ وَسِتِّ سِنینَ «2»:

معاویة بن وهب مى گوید: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم که کودک را باید چه وقت در ارتباط با نماز قرار داد؟ حضرت فرمودند: بین شش تا هفت سالگى!!

عَنْ عَلِىّ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ اخیهِ مُوسى علیه السلام قالَ: سَالْتُهُ عَنِ الْغُلامِ مَتى یَجِبُ علیْهِ الصَّوْمُ وَالصَّلاةُ؟ قالَ: اذا راهَقَ الْحُلُمَ وَعَرِفَ الصَّلاةَ وَالصَّوْمَ «3»:

على بن جعفر از برادر بزرگوارش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام پرسید: چه زمانى نماز و روزه به پسر بچه واجب مى شود؟ حضرت فرمود: چون به مرز تکلیف برسد و نماز و روزه را بشناسد.

عَنْ ابى عَبْدِاللّهِ علیه السلام، عَنْ ابیهِ قالَ: انَّا نَاْمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلاةِ اذا کانُوا بَنى خَمْسَ سِنینَ، فَمُرُوا صِبْیانَکُمْ بِالصَّلاةِ اذا کانُوا بَنى سَبْعَ سِنینَ «4»:

امام صادق علیه السلام از پدرش حضرت باقر علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود:

ما فرزندان خود را در پنج سالگى امر به نماز مى کنیم، پس شما در سنین هفت سالگى، آنان را نسبت به نماز تمرین بدهید.

به روایت زیر دقت کنید که روایت بسیار مهمى است:

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ قارُونَ انَّهُ قالَ: سَالْتُ الرِّضا علیه السلام اوْ سُئِلَ وَانَا اسْمَعُ عَنِ الرَّجُلِ یَجْبُرُ وَلَدَهُ وَهُوَ لایُصَلّىِ الْیَوْمَ وَالْیَوْمَیْنِ فَقالَ: وَکَمْ أَتَى عَلَى الْغُلامِ؟ فَقُلْتُ ثَمانِىَ سِنینَ فَقالَ: سُبْحانَ اللّهِ یَتْرُکُ الصَّلاةَ قالَ: قُلْتُ یُصیبُهُ الْوَجَعُ قالَ:

یُصَلّى عَلى نَحْوِ ما یَقْدِرُ «5»:

حسن بن قارون مى گوید: من از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم، یا یک نفر پرسید و من گوش مى دادم که مردى فرزندش را به نماز وامى دارد ولى یک یا دو روز نماز نمى خواند، حضرت فرمود: بر آن پسر بچه چند سال گذشته؟ گفتم:

هشت سال. حضرت تعجب کرد و فرمود: هشت سال و ترک نماز؟ عرضه داشتم: براى او سخت و رنج آور است. فرمود: به اندازه تاب و توانش نماز بخواند.

عَنْ عَلِىٍّ فى حَدیثِ الْارْبَعَ مِاةَ قالَ: عَلِّمُوا صِبْیانَکُمُ الصَّلاةَ وَخُذُوهُمْ بِها اذا بَلَغُوا ثَمانِىَ سِنینَ «6»:

در حدیث چهار صدگانه از على علیه السلام آمده: نماز را به فرزندان خود تعلیم دهید و چون به هشت سالگى برسند، آنان را وادار به خواندن این فریضه الهى نمایید.

 

آسمانهاى هفت گانه

جهان با عظمت هستى را تا آنجا که چشم شما قدرت دارد، بنگرید و از آنجا به بعد که قدرت تماشا ندارید، با سلاح با عظمت علم هیئت و نجوم ملاحظه کنید، آن گاه تا آنجا که میسر است بناى شگفت انگیز موجودات را که از چند عنصر و چگونه تشکیل شده دقت کنید؛ به این نتیجه مى رسید که شناخت طول و عرض و حجم جهان هستى، تا پایان عالم براى احدى، هر چند از قوى ترین عقل و پرقدرت ترین وسایل علمى بهره مند باشد، میسر نیست و نیز همه انسان ها از پى بردن به حقیقت یک عنصر از عناصرى که در ساختمان یک موجود، مانند سلول یا اتم یا ریزترین جزء عالم به کار رفته، با تمام وجود عاجزند.

قرآن مجید در بسیارى از آیات، آسمان هاى هفت گانه را نام مى برد که بر اساس آیات و روایات و تحقیقات علمى، دانشمندان بزرگ در طول هزاران سال، آنچه درباره هیئت و نجوم گفته شده مربوط به آسمان اول است که قرآن مجید از آن تعبیر به آسمان دنیا کرده است.

این آسمان که قسمتى از آن با چشم عادى قابل رؤیت است، بشر را از درک ستارگان، سحابى ها و کهکشان هایش با این همه پیشرفت دانش و وسایل علمى به تمام معنى عاجز و ناتوان کرده است!!

شاید تاکنون صدها هزار کتاب درباره مسائل آسمان دنیا نوشته شده باشد و هزاران نوع وسایل علمى جهت تماشاى مناظر دلفریب این صفحه پهناور اختراع شده باشد، ولى انسان با همه کوشش و جهاد علمى اش، خود را از درک طول و عرض و حجم همین آسمان اول ناتوان و ضعیف معرفى کرده است.

اگر به اظهارات دانشمندان شرق و غرب درباره عجز علم از درک واقعیت ها مراجعه کنید، دچار شگفتى و تعجب مى شوید و در ضمن به انصاف اهل انصاف و تواضع متواضعین پى مى برید.

در اینجا لازم است به گوشه اى از اظهارات دانشمندان علم نجوم درباره وضع گوشه اى بسیار کوچک و محدود نسبت به آسمان اول توجه کنید.

متجاوز از دو هزار و چهار صد سال قبل، دموکریت فیلسوف بزرگ یونانى اظهار داشت که:

شاید کهکشان از اجتماع میلیون ها سیاره تشکیل شده باشد.

گفته او پس از دو هزار سال به وسیله گالیله با کشف و اختراع دوربین نجومى تأیید شد.

او وقتى در ژنو، دوربین خود را ساخت به این مسئله رسید که کهکشان عبارت از توده اى از ستارگان است.

و امروز دانشمندان بزرگ این علم مى گویند:

کهکشان، توده اى از ستارگان است که تعداد آن حدوداً نزدیک به دو میلیارد ستاره است!!

فاصله هر ستاره تا ستاره دیگر چهار سال نورى است و عرض این کهکشان نزدیک به دویست هزار سال نورى تخمین زده شده و داراى سى هزار منظومه شمسى است که منظومه ما یکى از آن هاست.

این کهکشان داراى یک حرکت دورانى است که در مدت سیصد میلیون سال انجام مى گیرد و این همه وضع کلى یک کهکشان است.

تاکنون در همین گوشه از عالم توانسته اند نزدیک به صد میلیون کهکشان پیدا کنند که فاصله هر یک با دیگرى دو میلیون سال نورى است!!

نزدیک ترین کهکشان به کره زمین المرءة المسلسله است که فاصله آن تا زمین هشتصد هزار سال نورى است و با چشم غیر مسلح به شکل ستاره کم نورى دیده مى شود.

بعضى از کهکشان ها تا زمین هزار میلیون و بعضى نهصد و برخى هشتصد و بعضى هفتصد و تعدادى ششصد میلیون سال نورى فاصله دارند.

اسحاق نیوتن که خود یکى از بزرگ ترین متخصصان علم هیئت و ریاضى است، مى گوید:

جهان آفرینش چون اقیانوسى است که ما در طى اکتشافاتى که داشته ایم، همانند طفلى هستیم که در کنار آن سنگى به این طرف و آن طرف انداخته ایم!!

انیشتن مى گوید:

اکنون که پیر شده ام، خیال مى کنم هر چه را آموخته ام، ولى مى دانم که کیفیت ذره بى مقدار را نمى دانم، ولى در جوانى تصور مى کردم همه چیز مى دانم.

و نیز مى گوید:

بشر در علم اگر چه خیلى پیش رفته، ولى در دوران کودکى علم و ابتداى دالان خانه بزرگ است.

لدژ از فلاسفه بزرگ است، مى گوید:

آنچه را مى دانم در مقابل دانستنى ها خیلى ناچیز است، من این را با تمام اعتقاد مى گویم، گرچه بعضى اعتقاد ندارند.

ابن سینا مى گوید:

طول و عرض و حجم اشیا را مى توان حساب کرد، ولى به حقیقت اشیا نمى توان پى برد.

در هر صورت زمین و تمام موجوداتش، آسمان هاى هفت گانه و تمام عناصر و اشیائش، عالم ملکوت و ملائکه و جن با تمام شؤونش ذره اى بسیار اندک و کوچک و ناچیز، در برابر عظمت بى نهایت در بى نهایت خالق هستى است و در حقیقت این کجا و آن کجا؟

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- اسرار نامه، عطار نیشابورى.

(2)- التهذیب: 2/ 381، باب الصبیان متى یؤمرون بالصلاة، حدیث 7؛ وسائل الشیعة: 4/ 18، باب 3، حدیث 4397.

(3)- الاستبصار: 1/ 408، باب الصبیان متى یؤمرون بالصلاة، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 4/ 19، باب 3، حدیث 4399؛ بحار الأنوار: 85/ 131، باب 4، حدیث 3.

(4)- الکافى: 3/ 409، باب صلاة الصبیان، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 4/ 19، باب 3، حدیث 4401.

(5)- من لا یحضره الفقیه: 1/ 280، باب الحد الذى یؤخذ فیه الصبیان، حدیث 862؛ وسائل الشیعة: 4/ 20، باب 3، حدیث 4404.

(6)- الخصال: 3/ 626، حدیث 10؛ وسائل الشیعة: 4/ 20، باب 3، حدیث 4404.

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر