میدان عطش

آنچه در سوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت     نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشتچشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید     که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشتسیر خورشید، بر آن نیزه ی خونین می گفت     که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشتجلوه ی روح خدا در افقِ خون تو دید     آن که با پای دل از قلّه ی ادراک گذشتمرگ، هرگز به حریم حَرَمت راه نیافت     هر کجا دید نشان ...

آنچه در سوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت     نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید     که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت
سیر خورشید، بر آن نیزه ی خونین می گفت     که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت
جلوه ی روح خدا در افقِ خون تو دید     آن که با پای دل از قلّه ی ادراک گذشت
مرگ، هرگز به حریم حَرَمت راه نیافت     هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت
حرِّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب     که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت
آب شرمنده ایثار علمدار تو شد     که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت


منبع : نصراله مردانی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان