ریاست جمهوری پزشکیان دو خط موازی سیاست را به هم رساند/ پاسخ زیرکانه‌ رئیس جمهور به سوالی معنادار در گفتگوی تلویزیونی

با ریاست جمهوری مسعود پزشکیان هم انگار باز دو خط موازی به هم رسیده‌اند. چون هم براندازان خارج‌نشین که مخالف مشارکت در انتخابات بودند به او می‌تازند و هم مخالفان افراطی او در داخل که مدعی سینه‌چاک نظام‌اند.

ریاست جمهوری پزشکیان دو خط موازی سیاست را به هم رساند/ پاسخ زیرکانه‌ رئیس جمهور به سوالی معنادار در گفتگوی تلویزیونی

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عصر ایران در گزارش نوشت:

قبلا هم نوشته‌ام که هر چند در ریاضیات (‌در حد اطلاعات ما و نه شکل عالی آن) دو خط موازی هیچ‌گاه به هم نمی‌رسند ولی در سیاست چنین نیست چراکه گاه دو خط موازی به هم می‌رسند و دلیل آن هم اشتراک منافع به رغم اختلافات است. چند مثال مشهور دربارۀ رسیدن دو خط موازی در سیاست از این قرار است:

در حملۀ آمریکا به عراق هر چند طبعاً ایران مخالف حضور آمریکا در منظقه بود ولی کی بدش می‌آمد کلک صدامی را بکند که انگیزۀ حضور ما در خاک عراق بود و وقتی بعد از 8 سال جنگ به آتش‌بس تن دادیم (‌شجاعانه‌ترین و فداکارانه‌ترین تصمیم رهبر فقید انقلاب) خوش‌حال شدیم حالا که ما به هر دلیل بعد از 8 سال و با 300 هزار شهید نتوانستیم او را ساقط کنیم (‌البته به دلیل حمایت‌های آشکار و پنهان همان‌ها)  آمریکا و بریتانیا او را سرنگون و محاکمه و حتی اعدام کردند.

این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در دنیای سیاست دو خط موازی‌اند ولی در قضیۀ عراق با وجود مخالفت ایران با اشغال عراق و حضور آمریکا اما عملاً این دو خط موازی به هم رسیده بودند.

مثال دیگر: هم مجاهدین خلق به خاتمی می‌گفتند "فتنه" و هم اصول‌گرایان رادیکال؛ البته اوایل در داخل نه به این صراحت. روشن است که میان اصول‌گرایی رادیکال ایرانی و مجاهدین/منافقین هیچ قرابت و اشتراکی نیست ولی دربارۀ دوم خرداد انگار دو خط موازی ناخواسته و بی برنامۀ قبلی یک جا به هم رسیده بودند. این اتفاق بعدتر بین آنها و اسراییل در نفی برجام هم به شکل دیگری رخ داد.

 یا در ماجرای اعتراض به مرگ زایران ایرانی در منا دو گروه که هیچ شباهتی با هم نداشتند در مقابل سفارت عربستان سعودی در تهران تجمع کردند.

یکی اصول‌گرایان رادیکال و مذهبی‌های ناخُرسند از نوع رفتار سعودی بر سر زیارت امامان شیعه در قبرستان بقیع و از منظر تقابل تشیع 12 امامی با وهابیت و اختلافات جدی در خوانش اسلام و رقابت بر سر نمایندگی اسلام و دیگری گروهی که مسلمان شدن ایرانیان را به حملۀ اعراب نسبت می‌دهند و طبعاً این دو خط موازی‌اند ولی بر سر این که به عربستان سعودی بتازند به اتحاد ناخواسته رسیده بودند. از نوع پوشش زنان تجمع کننده هم روشن بود. هم خانم‌هایی در پوشش چادر مشکی و گاه با برقع که صورت‌شان پیدا نبود حاضر بودند و هم دختران و زنانی با شال‌های شُل و حجاب اندک. ( قضیه مربوط به قبل از دولت مرحوم رییسی است که هنوز نداشتن روسری رواج نداشت. اگر حالا بود می نوشتیم: هم زنانی با موی پریشان و هم دیگرانی پوشیده موی).

با ریاست جمهوری مسعود پزشکیان هم انگار باز دو خط موازی به هم رسیده‌اند. چون هم براندازان خارج‌نشین که مخالف مشارکت در انتخابات بودند به او می‌تازند و هم مخالفان افراطی او در داخل که مدعی سینه‌چاک نظام‌اند.

تا از رهبری می‌گوید خارج نشینان برانداز به جای تعبیر او (‌سیاست‌های کلی) می گویند گفته «منویات». یا رییس جمهور نیست و رییس الوزراست و یکی نیست بگوید شما که می گفتید جلیلی و پزشکیان فرقی با هم ندارند! در داخل هم چون به توافق در عالی‌ترین سطوح اشاره و از رهبری یاد کرده خوش‌شان نمی‌آید چون دست آنها در حمله به شخص او بسته می‌شود.

در تازه‌ترین مورد هر دو چه براندازان خارج نشین و چه افراطی‌های سرخورده داخلی به یکی از پاسخ‌های او در اولین مصاحبۀ تلویزیونی گیر داده‌اند که اتفاقا هوش‌مندانه‌ترین و زیرکانه‌ترین بخش بود. وقتی مجریان از او خواستند درباره دلایل سفر به عراق و نیویورک بپرسند پاسخی کاملا متفاوت با سَلَف خود داد.

اگر مرحوم رییسی بود احتمالاً دربارۀ دلایل سفر به عراق به جز جنبۀ زیارتی به لزوم ارتباط گسترده با همسایگان و مراودات اقتصادی اشاره می‌کرد و سازمان ملل هم به مثابۀ تریبونی برای افشای جنایات صهیونیست‌ها و استفاده از این تریبون بین‌المللی.

پزشکیان اما برای مراودات اقتصادی با عراق نقش چندانی قایل نشد و تنها بر زیارت بارگاه امام علی (ع) که بارها از گفته‌های ایشان استفاده کرده تأکید ورزید. (احتمالا چون آدمی عاطفی هم هست و در جبهه های جنگ هشت ساله به عنوان پزشک و سازمان دهنده خدمات درمانی حضور داشته مایل به تجدید خاطرات تلخ نیست) .درباره نیویورک اما بر جذب سرمایۀ ایرانیان خارج از کشور تأکید ورزید البته با اخذ این تضمین و قول که برای آنها پرونده‌سازی نشود و اگر آمدند ممنوع‌الخروج نشوند.به بیان دیگر سفر او به نیویورک قاعدتا شبیه هیچ یک از اسلاف او نخواهد بود و دنبال جذب سرمایه است.

بدین ترتیب در این فقره هم تندروهای داخلی و براندازان خارجی به هم رسیده‌اند. داخلی‌ها چون دوست نداشتند پروژه خالص‌سازی بعد از تنها سه سال به چنین فرجامی بینجامد و اعتدال‌گرایان و اصلاح طلبان بازگردند و خاتمی و روحانی دوباره مطرح شوند و رقیب مرحوم رییسی در 1400 بر کرسی وزارت اقتصاد بنشیند در حالی که آرزو داشتند با سعید جلیلی به "یک جهان فرصت" برسند "با یک ایران جهش"! 
 براندازان هم مایل بودند روند کاهش فاحش مشارکت در انتخابات که در مرحله دوم مجلس در اردیبهشت 1403  به وضع افتضاح و خجالت‌آوری رسیده بود ادامه یابد و کار سیستم تمام شود!  (آخر کار کدام حکومت با قهر مردم با انتخابات تمام شده؟ نهایت این است که بساط صندوق را برمی چینند!)

  اما نه سعید جلیلی رییس جمهور شد و نه آرزوی استمرار کاهش نرخ مشارکت تحقق یافت بلکه هر دو هدف "حذف جبهه پایداری از مناصب تصمیم گیری" و "افزایش مشارکت" محقق شد.

 هدف سوم نظام و دولت بالارفتن کارآمدی است و بهبود اقتصادی که رییس جمهوری به درستی منوط به جلب و جذب سرمایه‌گذاری خارجی دانسته و به دو مجری قول رشد 8 درصدی نداد و گفت تحقق آن منوط به انسجام داخلی و رفع مشکلات خارجی است درست به عکس مرحوم رییس جمهور سابق که مدام تأکید داشت حل مسایل اقتصادی را به خارج گره نزده‌ایم. خارجِ پزشکیان هم البته نه آمریکا که ایرانیان خارج نشین‌اند تا حساسیتی هم برنینگیزد و دنبال 100 میلیارد دلاری است که در داخل نیست و بر خلاف راهکار آقای جلیلی در ایام انتخابات ماضی با صادرات هندوانه و خربزه به روسیه هم روانۀ ایران نمی‌شود.

 باری، در ریاضیات دو خط موازی هیچ‌گاه به هم نمی‌رسند اما سیاست، چنین نیست زیرا چنان که گفته شد گاهی به هم می‌رسند کما این‌که هم براندازان خارجی از انتخاب پزشکیان خشم‌گین‌اند و هم افراطیان داخلی که رؤیاهاشان با او نقش بر آب شده و چنان از ترک مناصب زاری می‌کنند که انگار نه انگار خود را فارغ از تعلقات دنیوی تصویر می‌کردند و حالا برخی‌شان چونان طفلی که اسباب‌بازی‌یی را از دست او گرفته‌اند مویه می‌کنند!

علی لاریجانی جایی گفته بود "سیاست، مثل ریاضیات است. مسایل آن را باید حل کرد نه آن که دور و بر آن بال‌بال بزنیم". او که در مقطع لیسانس، ریاضیِ شریف را دارد از منظر حل مسأله درست گفته ولی به نظر می‌رسد در این فقره با ما هم‌داستان باشد که سیاست، همیشه هم مثل ریاضیات نیست. چون خود او در مقام رییس مجلس نهم و موقع تصویب برجام دیده بود که چگونه هم اسراییل با برجام مخالف بود و هم نمایندگانی در داخل با شعار مرگ بر اسراییل. در آن فقره هم دو خط موازی به هم رسیدند بی آن‌که هیچ قرابت و شباهت و علاقه‌ای به هم داشته باشند.

27218

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان