ماهان شبکه ایرانیان

فقه اهل بیت و نظرگاه ها

در قبیله اولیّه انسانی، انسانها، تجربه ها، مهارتها و یافته های خود را به گونه شفاهی به یکدیگر می رساندند. در دوران فرهنگ شفاهی، دانستنیها، سینه به سینه انتقال می یابید و گوش، وسیله کسب پیام بود، تا این که خط و کتابت پدید آمد و دگرسانی عظیمی در ارتباطات و در پی آن، جامعه های انسانی به وجود آورد.

در قبیله اولیّه انسانی، انسانها، تجربه ها، مهارتها و یافته های خود را به گونه شفاهی به یکدیگر می رساندند. در دوران فرهنگ شفاهی، دانستنیها، سینه به سینه انتقال می یابید و گوش، وسیله کسب پیام بود، تا این که خط و کتابت پدید آمد و دگرسانی عظیمی در ارتباطات و در پی آن، جامعه های انسانی به وجود آورد.

پیام انسانی، امکان بقا یافت، تجربه ها و مهارتها به دقت نگارش شد، از نابودی و فرسایش آنها جلوگیری شد، اندیشه جست و جوگر بشر، مجال آن یافت که به ژرفای تاریخ رخنه کند و دستاوردهای انسانهای گذشته را در اختیار بگیرد، فرهنگ رشد کرد، اطلاعات انباشته شد، انسان با در اختیار داشتن پیام انسانهای گذشته، راه آینده را باز کرد، دانش، کم کم از انحصار گروهی خاص به در آمد و انسان، قله های بلند دانش را فتح کرد. این حرکت ژرف و سامانمند، سبب شد که کهکشان گوتنبرگ، یعنی دورانی که کتابت، با صنعت چاپ در آمیخت، در آسمان دانش، پدیدار شود و دوران جدیدی در تاریخ انسانی رقم بخورد. از قرن شانزدهم، انتشار کتابها، در هزارها نسخه معمول گردید، جزوه های حامل افکار نو، ظرف یک روز، روی کاغذ می آمد، چاپ و خوانده می شد و سرانجام زمینه برای پیدایش مطبوعات مهیا گردید و کم کم مطبوعات، ستون استوار ارتباطات شدند و پیام و اندیشه واحد، در کوتاه ترین زمان به انسانهای گوناگون می رسید. جامعه انسانی شتاب شگفت انگیزی گرفت و با شتاب به سوی فتح عرصه های دیگر،به پیش می رفت و همه چیز رو به دگرگونی داشت و مردمان به سرعت از دوران پیشین و نظام قبیله ای فاصله می گرفتند و فکرها و اندیشه های نوی پا به عرصه گذاشتند، جهان بینی ها دگرگون شدند و انسان جدید، حاکمیت یافت.

دوره تمدن کتابت و سیطره مطبوعات، در اوج خود و همه چیز را در تسخیر داشت که دریچه جدیدی به روی جامعه انسانی گشوده شد: الکترونیک. و دنیا، روی به کوچکی نهاد.

در این عصر، که گمان می رفت مطبوعات از گردونه زندگی و ارتباطات خارج شوند و تلویزیون و رادیو و ... جایی برای مانور آنها نگذارند، امّا پس از تکانهای شدید و خاموش شدن برخی از غولهای مطبوعاتی در جهان، مطبوعات، به خاطر نیازهای نوپیدای دنیای جدید، با بهره گیری از الکترونیک، جهشی دوباره کرد و در میدانی که به او واگذارده شده بود، شتاب گرفت.

در عصر شفاهی، اسطوره ها، حماسه ها و... با حلقه زدن اعضای قبیله دور اجاق، بازگو می شد و سینه به سینه منتقل می گردید.

در عصر کتابت، بویژه در عصر پا گرفتن صنعت چاپ و در آمیختن کتابت با صنعت چاپ و پدیدار شدن تمدن بصری، انسان از قبیله و گروه خود گسست و هویت فردی یافت.

اینک انسان، از این مرحله گذر کرده و دیگر بار، به گروه پیوسته، امّا، نه مانند گذشته و دوره قبیله ای. گروه، جامعه ای است وسیع که بر رسانه های جهان گیر، بنا شده است. جامعه کوچک، به وسعت کره زمین.

ما، حوزه های علمیه، اینک با چنین دنیایی رو به روییم:

دنیای بسیار کوچک، با گیرنده ها و انعکاس دهنده ها و پیام رسانان بسیار بسیار قوی. هیچ چیز، از هیچ کس پنهان نمی ماند. تواناییها، ناتواناییها، دانشها، بی دانشیها، فکر درست و کارگشا، فکر نادرست و گره آفرین و ...

باید حوزه ها بیندیشند که در برابر این تریبون بزرگ جهانی و با انبوه شنونده و بیننده، چه چیز برای عرضه دارند و از چه قالبی باید بهره برند.

آیا می شود بسان دوران قبیله ای، با دیگران ارتباط شفاهی داشت. این گونه پیام دادن و پیام گرفتن، چقدر می تواند نقش داشته باشد و در رساندن و گرفتن پیام، کارآیی؟

آیا می شود بسان دوره کتابت، با مردمان، تنها از راه کتابت ارتباط داشت، آن هم به شکل بسیار ابتدایی و بدوی و بدون بهره گیری از فنون جدید و پیوستن به دنیای الکترونیک و ....؟ پس باید برای یابیدن جایی در عصر ارتباطات و دهکده جهانی که ما زندگی می کنیم، به تلاش برخاست، تلاشی عمیق و همه جانبه. ما به گذشتگان، کاری نداریم که چه کرده اند و چه نکرده اند. آنچه امروز رسالت ماست، حضور جدّی در دهکده جهانی و تبیین و تشریح پیام خود، با زبان رایج و عرضه آن در قالبهای پذیرفته شده است. یا آماده کردن موادّی است که رسانه های همگانی ما را به کار آید و بتوانند از آن بهره برند و سخن ما را به دیگران برسانند، تا آنان که در جبهه ما هستند، با آشنایی با استدلالهای ما و توجیه شدن، بتوانند به درستی از عقیده خود به دفاع برخیزند و آنان که در جبهه ما نیستند، دست کم، هدفها و آرمانها و برنامه های ما را بفهمند، شاید این سبب گردد دیوارهای جدایی فرو ریزند و ملتها در کنار یکدیگر، به گونه مسالمت آمیز و به دور از تعصبهای کور، به تعاطی افکار بپردازند و حق جلوه کند و باطل به افول نشیند.

در این روزگار نمی شود دست روی دست گذارد و تماشاگر جدایی فوج فوج جوانان مسلمان از دین و فرهنگ خودی شد، یا تنها با نگاشتن چند کتاب تخصصی، برای گروه خاص و در سطح فهم آنان، کار را تمام شده دانست و خود را بر کنار از مسوءولیت و از کنار گروه عظیمی که تشنه دانایی و فهم دقیق مسائل و برنامه ریزی روشن برای زندگی خود هستند، گذشت و از نیازهای آنان، چشم پوشید، تا رهزنان دین و فرهنگ، آنان را از راه به در برند و وقتی سر از لاک خود در آورد که بیغوله بانان، بر همه جا دست انداخته اند و حکم می رانند.

امروز، هم دنیا می خواهد بفهمد ما چه می گوییم و هم مسلمانان که در جای جای دار الاسلام می زیند، می خواهند وظیفه خود را بدانند.

امروز، اندیشه وران، عالمان بزرگ دین، آنان که حرفی و پیامی برای گفتن دارند، تا هر اندازه که مقدورشان است، باید از رسانه های همگانی و ابزار پیام رسانی بهره برند و پیام خود را به دیگران برسانند.

مجلّه «فقه اهل بیت»، گامی است کوچک به سوی همین هدف، بدین خاطر پا گرفت که از دانش فقه، قبسی برگیرد و تقدیم کسانی بکند که می خواهند زندگی خود را بر اساس باید و نبایدهای شرع به پیش برند و جامعه خود را بر آن استوار سازند.

دانش فقه، گسترده است و عمیق. نه ما، که دهها گروه بسان ما، اگر دست به کار شوند، نمی توانند تمامی مسائل آن را چنانکه باید، بکاوند و حق مطلب را ادا کنند و نیازهای مردمان و جامعه را به آن، برآورند.

خوانندگان عزیزی که با دغدغه خاطر، قضیّه را پی گرفته اند و پس از نشر نخستین شماره : «فقه اهل بیت» مرقوم فرموده اند: «آیا با نشر مجله: کاوشی در فقه اسلامی، نشر مجلّه: فقه اهل بیت، دوباره کاری نیست؟» و یا: «چه فرقی بین این دو نشریه است» و ... امیدواریم با این مقدمه، پاسخ خویش را دریافته باشند که فقه، دانشی است عمیق و گسترده، هر گروهی که دست به کار شود، به اندازه توان و دانش خود می تواند برگیرد و عرضه کند. افزون بر این، زاویه های دید، گوناگونند و حساسیتها متفاوت، پس گوناگونی و گستردگی و عمق مسائل فقهی و مسائل نوپیدا و نیازهای جدید از یک سو، و اختلاف دیدگاهها، گوناگونی زاویه های دید و مایه های علمی محققان از دیگر سو، میدان گسترده ای را برای کار فراهم آورده اند و نشر دهها مجله و کتاب، زیاد نخواهد بود، بویژه اگر هر گروهی آن گونه که باید، در پی نوآوری و ابتکار و در صدد عرضه مطلب راه گشا و پاسخ گویی به نیازهای جامعه باشد.

روشن است اگر چنین شد و در این میدان افکار گوناگون به کار افتاد، دانش فقه رشد می کند و قدرت پاسخ گویی به نیازهای جامعه را می یابد.

دسته ای از خوانندگان دانشور، به برخی از دیدگاهها، خرده گرفته اند و گروهی برخی دیدگاهها را برنتابیده اند. مسائل مستحدثه، با طبیعتی که دارند، نو پایند. اجتهاد آنها ذهنی جوّال، پر اطلاع، مسلط بر اصول، قواعد فقه و محیط بر روح حاکم بر فقه می طلبد. چه بسیار برخی نگاههای علمی و متقنِ نو، با قالبها، باورها و انگاره های ثابت نمای گروهی از فقیهان، ناسازگار آید، بایسته است این بحثها، با همه نظرگاههای موافق و مخالف طرح و نقد شوند، تا مباحث نوپیدا و حوادث واقعه، جایگاه واقعی خویش را بیابند.

از این روی، این گروه از خوانندگان گرامی، شایسته است نظرات خویش را به گونه مبسوط و مستدل، بنویسند و برای ما ارسال دارند، تا به زیور طبع آراسته گردد و همگان بتوانند از آن بهره برند.

در نامه ای آقایی مرقوم فرموده اند:«تکلیف مکلفان را روشن کنید» به این عزیز و عزیزانی که بر این نظرند، عرض می کنیم:

آنچه در مجلّه می آید، نه توضیح المسائل است و نه تعیین کننده تکلیف موءمنان. مرجع موضوعهای اجتماعی و حکومتی رهبری جامعه اند و مرجع مسائل فردی و عبادی، مرجع هر مقلد. مجلّه، بستری است برای نقد و نظر و بالندگی دانشهای فقهی. اهداف مجلّه را در شماره نخستین، نمایاندیم و در این جا نکاتی را یاد آور می شویم که اگر ابهامی باشد، برطرف گردد:

* تبیین و تشریح فقه اهل بیت(ع) و دیگر فرق اسلامی.

* مقایسه مبانی و دستاوردهای فقه اهل بیت(ع) و دیگر فرق اسلامی.

*مقایسه مبانی و دستاوردهای فقه اهل بیت(ع) با مبانی حقوقی دیگر مکاتب.

* بیان سیر تحولات آرا و افکار فقهی و اصولی.

* بررسی تحولات موضوعات و مصادیق احکام شرعی.

* تلاش در راه دگرگونی در روند تحقیق و تدریس در حوزه ها و بازسازی علم فقه و دانشهای وابسته.

* عرضه ماخذ شناسی موضوعات فقهی و طرح موضوعات مورد نیاز.

* عرضه طرحهای پژوهشی دقیق و هماهنگ با نیازهای اجتماعی و...

تلاش بر آن است که بخش بیشتری از فصلنامه را به کاوش در رخدادهای نوپیدا و پرسشهای جدید، اختصاص دهیم و در این

بخش آراء و انظار مجتهدان و فقیهان را ارائه دهیم، تا هم دانشمندان و عالمان و فقیهان را به کار آید و هم محصلان را راه نماید که شیوه ای دنبال کنند تا بهتر و دقیق تر به مقصد برسند. و در بخش برون فقهی برآنیم موضوعها و مسائل علوم وابسته و پیوسته با فقه و دیگر مباحثی که در این مقال و سرمقاله شماره گذشته بدان اشاره کردیم، طرح کنیم و از قلم و اندیشه فاضلان حوزه و حقوقدانان دانشگاه بهره بریم.

در بخش اطلاع رسانی، کارها و پروژه های فقهی معرفی می شوند، تا مراکز فقه پژوهی از کار یکدیگر آگاه شوند و از تجربه های هم، سود برند.

افزون بر این، احیای رساله های فقهی، تدوین ماخذشناسی موضوعی فقهی، معرفی کتابهای مفید فقهی،اطلاع رسانی در قلمرو مسائل نوین و منابع جدید، اعم از مقاله ها، کتابها، نوارهای صوتی و تصویری و دیسکتهای کامپیوتری از اهداف این بخش است. بی شک، این همه موضوع، ستون و سرفصل، در یک شماره نمی گنجد، ناگزیر به تدریج به آنها خواهیم پرداخت.

در پایان، دوباره، از همه فقهای بزرگ، فاضلان، دست اندرکاران مراکز پژوهشی حوزه، اندیشه وران دانشگاهی و بزرگانی که با نامه و تلفن ما را نواختند و بر ادامه کار توصیه فرمودند و برای اتقان کار رهنمود دادند، سپاسگزاری می کنیم و توفیق همه آنان را از خداوند بزرگ خواهانیم و در این جا اعلام می کنیم که فقهای بزرگوار، فاضلان و حقوقدانان عزیز، «فقه اهل بیت» را از خود بدانند و پژوهشهایی که در چهارچوب کار مجله می گنجد، ارسال بدارند، تا ما و خوانندگان مجلّه از آنها بهره مند شویم.

«فقه اهل بیت (ع)»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی