اصحاب و شاگردان امام سجاد - علیه السلام -

فلسفه وجودى امام سجاد در بینش شیعه در دو بعد اصولى نهفته است : ۱- تعلیم ، ۲- تربیت ؛ زیرا امامت معصومان تداوم بخش رسالت پیامبر - صلى الله علیه وآله - است

اصحاب و شاگردان امام سجاد - علیه السلام -

فلسفه وجودى امام سجاد در بینش شیعه در دو بعد اصولى نهفته است : 1- تعلیم ، 2- تربیت ؛ زیرا امامت معصومان تداوم بخش رسالت پیامبر - صلى الله علیه وآله - است .
امام همان خطى را دنبال مى کند و همان وظایفى را بر عهده دارد که پیامبر خداوند به وسیله جبرئیل وحى مشده ولى بر ائمه - علیه السلام - وحى نمى شده است بلکه آنان علوم خویش را سینه ! سینه به امامان بعدى منتقل مى ساخته اند. آن گونه که پیامبر - صلى الله علیه وآله - علوم خویش را سینه على - علیه السلام - منتقل کرد و فرمود: انا مدینة العلم و على بابها فمن اراد المدینة فلیاءتها من بابها. یعنى ؛ من شهر علمم و على در آن شهر است . پس هر کس مى خواهد به این شهر وارد و آگاهى دست یابد بر اوست که از طریق على - علیه السلام - کسب آگاهى کند و سیرت و سنت مرا جویا شود.
بدیهى است که انتقال علم پیامبر - صلى الله علیه وآله - به على بن ابى طالب - علیه السلام - به گونه اى عادى و تدریجى نبوده است بلکه طبق مشیت خداوند برنامه اى فوق طبیعى را طى کرده ، چنان که از امام سجاد - علیه السلام - نقل شده است :
رسول خدا - صلى الله علیه وآله - کلمه اى به على - علیه السلام - آموخت که از آن کلمه هزار کلمه گشوده شد و از هر کلمه آن هزار کلمه گشوده شد. (384)
بنابراین ، همان گونه که تعلیم و تزکیه دو وظیفه اصلى پیامبر - صلى الله علیه وآله - بوده و خداوند فرموده است :
یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکتة . (385)
یعنى ؛ خداوند پیامبر اکرم را برانگیخت تا آیات الهى را بر مردم تلاوت کند، ایشان را تزکیه نماید و رشد و دهد و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد.
ائمه معصومین - علیه السلام - نیز همواره در تلاش بودند تا این دو وظیفه را درمیان امت اسلامى ایفا کنند ولى موانع سیاسى - اجتماعى که پس از رحلت رسول خدا پدید آمد و مشاجرات و رقابتهاى قبیله اى که بر جامعه آن عصر چون ابرى تیره سایه افکند و تا جایگاه خلافت نیز پیش رفت ، سبب تا براى همیشه آزادى بیان و عمل از اهل بیت سلب شود و آنان به گونه اى که مى خواستند نتواند در تعلیم و تربیت امت حضورى رسمى و گسترده داشته باشند.
آنچه مانع حضور آنان در صحنه هاى گسترده تعلیم و تربیت امت بود، ناهمسازى تعالیم و رهنمودهاى عقیدتى - سیاسى - عبادى آنان با ایده ها و عملکردها و پندارهاى حاکمان زمانشان بود.
حاکمان هرگز نمى توانستند تعالیم و رهنمودها هشدارهاى معصومین - علیه السلام - را تحمل کنند، از این رو با ارعاب و تهدید، با قتل و غارت ، با زندان و شکنجه ایشان و پیروانشان قلمرو فعالیت آنان را محدود و محدودتر مى ساختند و چه بسا گاه تلاشهاى علمى و معرفتى آنان به صورت تعالیم سرى در مى آمد و شیعیان در ابراز و انتقال آنها موظف به تقیه مى شدند.
امام سجاد - علیه السلام - در یکى از این دورانها دشوار، امامت امت را بر عهده داشت اما انبوه مشکلات و دشواریها و نابسامانیهاى سیاسى - اجتماعى که در فتنه عبدالله بن زبیر و سختگیریهاى وى بر بنى هاشم ونیز هجوم مسلم بن عتبه به مدینه و... رخ داد، هیچ یک سبب نشد تا امام به طور کلى از تربیت و تعلیم شاگردان بازمانده و روح تشنه امت را از معارف ناب الهى خویش محروم سازد!
امام در همان شرایط بحرانى شاگردانى را پرورید که با توجه به شرایط آن حضرت ، شمارشان اندک نیست .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان