کم صبرى‏

منابع مقاله: کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد ششم نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان   بى صبرى و کم صبرى، ضعف در بردبارى از رذایل اخلاقى و امور شیطانى است

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

بى صبرى و کم صبرى، ضعف در بردبارى از رذایل اخلاقى و امور شیطانى است. کم صبرى و بى صبرى عامل شکست انسان در برابر حوادث مادّى و معنوى است. مردم بى صبر و کم صبر، از عنایت و محبت و عطوفت حضرت ربّ العزّه محرومند.

از مفهوم آیات قرآن و روایات استفاده مى شود که خداوند عزیز، مردم بى صبر و ضعیف الاراده را دوست ندارد. در این مسأله تردیدى نیست که انسان از ولادت تا مرگ در معرض انواع حوادث و بلاها و طوفان ها و مصایب مادّى و معنوى است.

صبر و استقامت آدمى را در حوادث، آبدیده تر و باعث نیرومندتر شدن انسان در برابر دشمن است.

دشمن مادّى یا معنوى بر اثر استقامت و پایدارى انسان، از پیشرفت در هدف که نابودى دنیا و آخرت آدمى است بازمى ماند و با تداوم صبر، در مقابل انسان از پا در آمده و میدان را براى صابر خالى مى کند.

حمله دشمن به کشور و ملّت، حوادث طبیعى از قبیل زلزله، طوفان، سیل، مصایبى همچون مرگ اولاد، زن، قوم و خویش، حادثه ورشکستگى به خاطر نوسانات امور اقتصادى و از همه بدتر و سنگین تر، حادثه هواى نفس، همه و همه با نیروى صبر و استقامت به نفع انسان مى شود و آدمى از این راه علاوه بر به دست آوردن پیروزى، مشمول عنایات خاصّه حضرت حق مى گردد.

 

صبر در قرآن

صبر و بردبارى و استقامت و ایستادگى نخستین نیرویى است که خداوند مهربان در برابر آن وعده پیروزى داده است.

در آیه اى کوتاه و پرمعنا تمام عوامل پیروزى درج شده و هر مسلمانى را مى سزد که آن را همیشه در خاطر محفوظ نگاهدارد.

یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «1»

اى اهل ایمان! [در برابر حوادث ] شکیبایى کنید، و دیگران را هم به شکیبایى وادارید، و با یکدیگر [چه در حال آسایش چه در بلا و گرفتارى ] پیوند و ارتباط برقرار کنید و از خدا پروا نمایید تا رستگار شوید.

 

صبر و عوامل پیروزى

«بر اساس این آیه شریفه اسباب پیروزى چهار چیز است:

بردبارى در امور فردى،

بردبارى دسته جمعى،

پاییدن، پرهیزکارى.

هنگامى که قرآن مجید به این امور دستور مى دهد مؤمنان را خطاب مى کند؛ زیرا صفت ایمان مستلزم همین امور است و باید پیروزى و رستگارى خود را در سایه کلمه و معناى ایمان اینچنین به دست آورد.

1- صبر یا بردبارى یک نیروى مثبت است که به وسیله آن با عوامل ضعف و اضطراب مبارزه مى شود و مؤمن به همین نیروست که راه خود را با کمال متانت و بردبارى در برابر مشکلات باز مى نماید.

صبر هرگز معناى تن دادن به ناملایمات و سوختن و ساختن نیست و نه مى توان در رفع مشکلات منتظر قضا و قدر بود؛ زیرا منظور از قضا و قدر آن است که به مقدّرات و احکام و نوامیس الهى گردن نهیم.

مى دانیم که احکام و نوامیسى که در آیات قرآنى بیان گردیده ما را در برابر وظایف و تکالیف عجیبى قرار مى دهد و با گردن نهادن در برابر این احکام است که انسان به نتایج مثبت و مطلوب مى رسد.

مثلًا در باب پیروزى بر انواع دشمنان چنین مقدّر گردیده که آن را باید از راه کوشش و استقامت به دست آورد. بنابراین آنان که صبر را اعتقاد به قضا و قدر پندارى خود معنا مى کنند، خلاف معناى قضا و قدرى است که حضرت حق آن را پذیرفته است.

قضا در اصطلاح قرآن به معناى حکم خدا و قَدَر در فرهنگ حق به معناى اندازه در امور است.

باید مردم مؤمن و مسلمان به این مطلب توجه پیدا کنند و قانون حضرت حق را در تأمین شرف زندگى و پیروزى و تکامل، یا انحطاط و پستى و سقوط دریابند و این معناى صبر است.

2- بردبارى همگانى: کلمه مصابرت که در آیه فوق آمده، معنایش تحمّل شداید همگانى است که باید غول مشکلات جامعه را با استقامت و پیکار دسته جمعى به زانو درآورند. مردم همگى در برابر ظلم و زشتى ها، تجاوز و قلدرى ها و به خاطر اصلاح انحرافات دیگران و رفع نادانى و افکار ناپسند و گمراه اجتماع، باید پایدار و استوار باشند و مبارزه کنند. این معناى مصابرت یا صبر و بردبارى همگانى است.

3- پاییدن: مراقبت بر رخنه گاه دشمنان و پاییدن مرزها از این که مبادا راهى براى بیگانگان باز شود، همچنین مشق هاى نظامى و مجهّز ساختن مردم به دانش مفید و اخلاق نیکو، همه مشمول کلمه مرابطت است که در آیه عنوان شده آمده است.

آنگاه که انسان رخنه گاه شرور و تمام اقسام بدى ها را سدّ کرد مى تواند فارغ البال راه کمال بپوید.

بنابراین، بردبارى فردى و همگانى، براى پیشگیرى از مشکلات وارده است، ولى مسأله آمادگى و پاییدن براى جلوگیرى از مشکلاتى است که بروزش انتظار مى رود. ملاحظه کنید که هرگاه این سه اصل مراعات شود اوضاع کنونى و آینده زندگى ملل اسلامى تا چه اندازه بهبودى مى پذیرد و هر لحظه پیشروى مى کند.

4- پرهیزکارى باید در همه حال ملاک کار مردان با ایمان باشد تا کارهایى که انجام مى دهند در پرتو این اصل به نتیجه مطلوب و هدف قطعى خود برسد.

تقوا آدمى را در جمیع احوال از بزهکارى و اخلال در انجام وظیفه مصون مى دارد و حالت تقوا که مربوط به قلب و روح و نفس و باطن است، دستورها و شرایع الهى را آن چنانکه شایسته است به مرحله اجرا مى گذارد.

هان اى افراد با ایمان! مردمى که به داشتن ایمانى راسخ دل خوش هستید، این است اسباب پیروزى که در ضمن چهار اصل از طرف قرآن براى شما معرفى گردیده، اینک باید دل هاى خود را سرشار از درک معانى آن کنید و در مقام عمل برآیید.

وَ الْعَصْرِ* إنَّ الاْنْسانَ لَفى خُسْرٍ* إلَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» «2»

سوگند به عصر [ظهور پیامبر اسلام ]* بى تردید انسان در زیان کارى بزرگى است؛* مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایى سفارش کرده اند.

بیایید دعوت خدا و پیامبر را به سوى آنچه که مایه زندگى شماست بپذیرید» «3» «اصْبِرُوا»: نخستین ماده از چهار برنامه است که ضامن سربلندى و پیروزى مسلمین است. استقامت و صبر و ایستادگى در برابر حوادث است که در حقیقت ریشه اصلى هرگونه پیروزى مادى و معنوى را تشکیل مى دهد و هر چه درباره نقش و اهمیّت آن در پیشرفت هاى فردى و اجتماعى گفته شود کم است، این همان چیزى است که حضرت مولا در کلمات قصارش آن را به منزله سر در برابر بدن معرفى کرده است:

فإنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإْیْمانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ. «4»

هر آینه نسبت صبر به ایمان مانند سر به بدن است.

صابِرُوا»: مصابره به معنى صبر و استقامت در برابر صبر و استقامت دیگران است. بنابراین، قرآن نخست به افراد با ایمان دستور استقامت مى دهد (که هرگونه جهاد با نفس و مشکلات زندگى را شامل مى شود) و در مرحله دوم دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد و این خود مى رساند که تا ملّتى در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف درونى پیروز نشود، پیروزى او بر دشمن ممکن نیست و بیشتر شکست هاى ما در برابر دشمنان به خاطر شکست هایى است که در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف خود، دامنگیر ما شده است.

و از این دستور «صابروا» استفاده مى شود که هر قدر دشمن بر استقامت خود بیفزاید ما نیز باید بر پایدارى و استقامت خود بیفزاییم.

رابِطُوا»: این جمله از ماده ربط گرفته شده و آن در اصل به معنى بستن چیزى در مکانى است (مانند بستن اسب در یک محل) و به همین جهت به کاروانسراها «رباط» مى گویند. و ربط قلب به معنى آرامش دل و سکون خاطر است، گویا به محلى بسته شده است.

و «مرابطه» به معنى مراقبت از مرزها آمده است؛ زیرا سربازان و مَرکب ها و وسایل جنگى را در آن محل نگاهدارى مى کنند.

این جمله به مسلمانان دستور آماده باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرزها و سرحدهاى کشورهاى اسلامى مى دهد تا هرگز گرفتار حملات غافلگیرانه دشمن نشوند و نیز به آنها دستور آماده باش و مراقبت همیشگى در برابر حملات شیطان و هوس هاى سرکش مى دهد تا غافلگیر نگردند، لذا در بعضى از روایات از امیرالمؤمنین علیه السلام این جمله به معنى مواظبت و انتظار نمازها یکى بعد از دیگرى تفسیر شده است؛ زیرا کسى که با این عبادت مستمر و پى در پى دل و جان خود را بیدار مى دارد همچون سربازى است که در برابر دشمن حالت آماده باش به خود گرفته است.

خلاصه این که «مرابطه» معناى وسیعى دارد که هرگونه آمادگى براى دفاع از خود و جامعه اسلامى را شامل مى شود. در فقه اسلامى نیز در باب جهاد بحثى تحت عنوان «مرابطه» یعنى آمادگى براى حفظ مرزها در برابر هجوم احتمالى دشمن دیده مى شود که احکام خاصى براى آن بیان شده است.

در بعضى از روایات به علما و دانشمندان نیز مرابط گفته شده است.

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

عُلَماءُ شَیعَتِنا مُرابِطُونَ فِى الثَّغْرِ الَّذى یَلِى إبْلیسَ وَ عَفاریتَهُ وَ یَمْنَعُونَهُم عَنِ الْخُرُوجِ عَلى ضُعَفاءِ شیعَتِنا، وَ عَنْ أنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إبْلیسُ. «5»

دانشمندان پیروان ما همانند مرزدارانى هستند که در برابر لشکر ابلیس صف کشیده اند و از حمله کردن آنها به افرادى که قدرت دفاع از خود ندارند جلوگیرى مى کنند.

در ذیل حدیث مقام و موقعیت آنان برتر و بالاتر از افسران و مرزدارانى که در برابر هجوم دشمنان اسلام پیکار مى کنند شمرده شده است و این به خاطر آن است که آنها نگهبانان عقاید و فرهنگ اسلامند، در حالى که اینها حافظ مرزهاى جغرافیایى هستند، مسلّماً ملّتى که مرزهاى عقیده اى و فرهنگى او مورد حملات دشمن قرار گیرد و نتواند به خوبى از آن دفاع کند در مدّت کوتاهى از نظر سیاسى و نظامى نیز شکست خواهد خورد.

وَاتَّقُوا اللَّهَ»: بالأخره آخرین دستور که همچون چترى بر همه دستورهاى سابق سایه مى افکند دستور به پرهیزکارى است و استقامت و مصابره و مرابطه باید آمیخته با تقوا و پرهیزکارى باشد و از هرگونه خودخواهى و ریاکارى و اغراض شخصى به دور گردد.

لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»: شما در سایه به کار بستن این چهار دستور مى توانید رستگار شوید و با تخلّف از آنها راهى به سوى رستگارى نخواهید داشت.» «6»

کسى معنى بحر فهمیده باشد

 

که چون موج بر خویش پیچیده باشد

چو آیینه پر ساده است این گلستان

 

خیال تو رنگى تراشیده باشد

کسى را رسد ناز مستى که چون خط

 

به گِرد لب یار گردیده باشد

به گردون رسد پایه گِرد بادى

 

که از خاکسارى گلى چیده باشد

طراوت در این باغ رنگى ندارد

 

مگر انفعالى تراویده باشد

در این ره شود پایمال حوادث

 

چو نقش قدم هر که خوابیده باشد

به وحشت قناعت کن از عیش امکان

 

گل این چمن دامنِ چیده باشد

     

ز گَردى کز این دشت خیزد حذر کن

 

دل کس در این پرده نالیده باشد

ندارم چو گل پاى سیر بهارت

 

به رویم مگر رنگ گردیده باشد

جهان در تماشاگه عرض نازت

 

نگاهى در آیینه بالیده باشد

بود گریه دزدیدن چشم بیدل

 

چو زخمى که او آب دزدیده باشد

     

 

(بیدل دهلوى)

تفسیر صبر در کلام علامه طباطبایى

قرآن مجید در آیات کریمه اش مردم مؤمن را امر به صبر در برابر حوادث مى کند و پیروزى هاى مردم مؤمن و امم خداپرست گذشته را معلول صبر مى داند و براى صابران در راه خدا و در برابر طاعت و معصیت و مصیبت اجرها قائل است که انسان از درک آن عاجز است.

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ انَّها لَکَبیرَةٌ إلّا عَلَى الْخاشِعینَ» «7»

از صبر و نماز [براى حل مشکلات خود و پاک ماندن از آلودگى ها و رسیدن به رحمت حق ] کمک بخواهید و بى تردید این کار جز بر کسانى که در برابر حق قلبى فروتن دارند دشوار و گران است.

صاحب «المیزان» در توضیح این آیه مى فرماید:

استعانت یعنى مدد جستن و آن در جایى است که انسان به تنهایى نتواند از عهده مشکلات و حوادث برآید و چون در واقع مددکارى جز خدا نیست بنابراین مدد و کمک در برابر مشکلات عبارت است از ثبات و مقاومت و اتصال و توجه به ذات مقدس پروردگار و این همان صبر و نماز است و در حقیقت این دو بهترین وسیله براى این موضوعند؛ زیرا صبر و شکیبایى هر مشکل عظیمى را کوچک مى سازد و توجه به خدا و پناه بردن به او روح ایمان را در انسان بیدار مى کند و او را متوجّه مى سازد که تکیه گاهى دارد بس محکم و وسیله اى دارد ناگسستنى.

 

آیاتى دیگر در صبر

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَى ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الأْمْوالِ وَ الأْنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ* الَّذینَ إذا أصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إنّا لِلَّهِ و انّا إلَیْهِ راجِعُونَ* اولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ اولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» «8»

و بى تردید شما را به چیزى اندک از ترس و گرسنگى و کاهش بخشى از اموال و کسان و محصولات [نباتى یا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمایش مى کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده.* همان کسانى که چون بلا و آسیبى به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوى او بازمى گردیم.* آنانند که درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته اند.

وَ تَمَّتْ کَلَمِةُ رَبِّکَ الْحُسْنى عَلى بَنى إسْرائیلَ بِما صَبَرُوا» «9»

و وعده نیکوتر و زیباتر پروردگارت بر بنى اسرائیل به [پاداش ] صبرى که [بر سختى ها و بلاها] کردند تحقّق یافت.

وَ اصْبِرُوا إنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرینَ» «10»

و شکیبایى ورزید؛ زیرا خدا با شکیبایان است.

وَ اتَّبِعْ ما یُوحى إلَیْکَ وَاصْبِرْ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ» «1

و از آنچه به سویت وحى مى شود، پیروى کن و [در برابر پیشامدها و تکذیب منکران ] شکیبا باش تا خدا [میان تو و مخالفانت ] داورى کند؛ و او بهترین داوران است.

وَاصْبِرْ فَإنَّ اللَّهَ لایُضیعُ أجْرَ الْمُحْسِنینَ» «12»

و شکیبایى کن که یقیناً خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند.

إنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإنَّ اللَّهَ لایُضیعُ الْمُحْسِنینَ» «13»

بى تردید هر کس پرهیزکارى کند و شکیبایى ورزد، [پاداش شایسته مى یابد]؛ زیرا خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند.

وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أقامُوا الصَّلاةَ وَ أنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ اولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدّارِ» «14»

و براى به دست آوردن خشنودى پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظایف و حوادث ] شکیبایى ورزیدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشى از آنچه را روزى آنان کردیم در نهان و آشکار انفاق نمودند، و همواره با نیکىِ [عبادت ] زشتى و پلیدى [گناه ] را دفع مى کنند [و با خوبى هاى خود نسبت به مردم، بدى هاى آنان را نسبت به خود برطرف مى نمایند]، اینانند که فرجام نیک آن سراى، ویژه آنان است.

وَالَّذینَ هاجَرُوا فِى اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الآْخِرَةِ أکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ* الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» «15»

و آنان که پس از ستم دیدنشان براى به دست آوردن خشنودى خدا هجرت کردند، یقیناً آنان را در این دنیا در جایگاه و مکانى نیکو جاى دهیم، و قطعاً پاداش آخرت بهتر و برتر است، اگر مى دانستند [که داراى چه کمیّت و کیفیتى است.]* همانان که [در برابر مصایب و حوادث و آزار دیدن از دیگران ] صبر کردند و فقط بر پروردگارشان توکّل مى کنند.

ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَاللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذینَ صَبَرُوا أجْرَهُمْ بِأحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» «16»

آنچه [از ثروت و مال ] نزد شماست، فانى مى شود و آنچه [از پاداش و ثواب ] نزد خداست، باقى مى ماند، و قطعاً آنان که [براى دینشان ] شکیبایى ورزیدند، پاداششان را بر پایه بهترین عملى که همواره انجام مى داده اند، مى دهیم.

إنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادى یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنّا فَاغْفِرْلَنا وَارْحَمْنا وَ أنْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ* فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّاً حَتّى أنْسَوْکُمْ ذِکْرِى وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ* إنّى جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ» «17»

[به یاد دارید که ] گروهى از بندگان من بودند که مى گفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، پس ما را بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانى.

* ولى شما آنان را به مسخره گرفتید، تا [دل مشغولى شما به مسخره آنان ] یاد مرا از خاطرتان برد، و شما همواره به [ایمان، عمل و دعاهاى ] آنان مى خندیدید!!* من امروز آنان را در برابر صبرى که [نسبت به مسخره و خنده شما] کردند پاداش دادم که همه آنان کامیابند.

وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الأْنْهارُ خالِدینَ فیها نِعْمَ أجْرُ الْعامِلینَ* الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» «18»

و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند حتماً آنان را در قصرهایى رفیع و با ارزش از بهشت که از زیرِ [درختانِ ] آن نهرها جارى است، جاى خواهیم داد، در آن جا جاودانه اند؛ چه نیکوست پاداش عمل کنندگان.* همانان که [براى حفظ ایمان، اخلاق و عمل صالح ] شکیبایى ورزیدند و همواره بر پروردگارشان توکّل مى کنند.

فَاصْبِرْ إنَّ وَعْدَاللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ» «19»

پس [بر آزار و یاوه گویى این تیره بختان ] شکیبایى کن که یقیناً وعده خدا [در مورد یارى و پیروزى تو] حق است، و مبادا آنان که یقین [به وعده هاى حق و برپا شدن قیامت ] ندارند تو را به ناشکیبایى و سبک سارى وادارند.

قُل یا عِبادِ الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذینَ أحْسَنُوا فى هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إنَّما یُوَفَّى الصّابِرُونَ أجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «20»

بگو: اى بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا کنید. براى کسانى که در این دنیا اعمال شایسته انجام داده اند، پاداش نیکى است و زمین خدا گسترده است [بر شماست از سرزمینى که دچار مضیقه دینى هستید به سرزمینى دیگر مهاجرت کنید]. فقط شکیبایان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.

وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حریراً» «21»

و آنان را براى این که [در برابر تکالیف دینى و حوادث روزگار] شکیبایى ورزیدند، بهشتى [عنبرسرشت ] و لباسى ابریشمین پاداش مى دهد.

الهى به مستان صهباى فیض

 

نهنگ آشنایان دریاى فیض

به شادابى جام گوهر نثار

 

که شبنم نگار گل است و بهار

به آزادى دست ساغر به دست

 

که هرگز درِ فیض بر کس نبست

به سرگرمى پاى میخانه سیر

 

ز سوداى آن گنج ویرانه سیر

به رخساره زرد ارباب درد

 

که چون آفتاب است در زیر گرد

به شب زنده داران ناموس دل

 

که بر عرش بستند فانوس دل

     

چو اعرابیم گویى و آب شور

 

که در یوزه دارم شراب طهور

لبم را به یک قطره شرمنده کن

 

به یک جرعه خمیازه ام خنده کن

     

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- آل عمران (3): 200.

(2)- عصر (103): 1-/ 3.

(3)- سیرى در تعالیم اسلامى: 286.

(4)- نهج البلاغه: حکمت 82؛ بحار الأنوار: 64/ 232، باب 12، ذیل حدیث 47.

(5)- الاحتجاج: 2/ 385؛ تفسیر الامام العسکرى علیه السلام: 343، حدیث 221.

(6)- تفسیر نمونه: 3/ 268: ذیل آیه 200 سوره آل عمران. (7)- بقره (2): 45.

(8)- بقره (2): 155- 157.

(9)- اعراف (7): 137.

(10)- انفال (8): 46.

(11)- یونس (10): 109.

(21)- هود (11): 115.

(31)- یوسف (12): 90.

(14)- رعد (13): 22.

(15)- نحل (16): 41- 42.

(16)- نحل (16): 96.

(17)- مؤمنون (23): 109- 111.

(18)- عنکبوت (29): 58- 59.

(19)- روم (30): 60.

(20)- زمر (39): 10.

(21)- انسان (76): 12.

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر