خواندنی ها برچسب :

ادبیات-روشنفکری

ابراهیم‌ زاهدی‌ مطلق می‌گوید: تقسیم‌بندی نویسنده‌ها به متعهد و روشنفکر به نفع هیچ‌کس نیست. انگار آن‌قدر بی‌مسئله شده‌ایم که آدم‌ها را تقسیم‌بندی می‌کنیم تا بازی فرهنگی درست کنیم.
ابراهیم‌ زاهدی‌ مطلق می‌گوید: تقسیم‌بندی نویسنده‌ها به متعهد و روشنفکر به نفع هیچ‌کس نیست. انگار آن‌قدر بی‌مسئله شده‌ایم که آدم‌ها را تقسیم‌بندی می‌کنیم تا بازی فرهنگی درست کنیم.
کامران پارسی‌نژاد می‌گوید: نباید مفهوم ادبیات متعهد را در مقابل ادبیات روشنفکری قرار داد؛ این تقابل اشتباه است و بیشتر خط و ربط سیاسی دارد.
محمدرضا گودرزی با بیان این‌که ادبیات در ذات خود متعهد است می‌گوید: این‌که بخواهیم تعهد ادبیات را از بیرون و با گرایش سیاسی تعریف کنیم، ادبیات را ناقص کرده‌ایم.
علیرضا محمودی ایرانمهر می‌گوید: اگر ادبیات متعهد و روشنفکری دارای زیرساخت اجتماعی، فکری و فلسفی باشند از تضارب‌شان پویایی اتفاق می‌افتد، اما زمانی که گرایش سیاسی داشته باشند در حد درگیری سیاسی بی‌اهمیت باقی می‌مانند.
احمد شاکری با خطرناک خواندن "جریان سومی که غیر از ادبیات متعهد و روشنفکری شکل گرفته"، می‌گوید: این جریان در ظاهر نامش متعهد است اما روح روشنفکری دارد، و این موضوع خطرناک است.
علی‌اکبر والایی با بیان این‌که روشنفکری در ذات ادبیات است و تعهد بعدا به آن عارض شده، می‌گوید: اگر ادبیات به یک گرایش فکری خاص محدود شود، افول می‌کند و راهی جز انزوا ندارد.
محمد قاسم‌زاده می‌گوید: در ادبیات متعهد "چه" باید بگوییم مطرح است نه "چگونه" باید بگوییم، و این "چه" باید بگوییم ادبیات را به بیانه تبدیل می‌کند که ارزش ادبی ندارد.
محمد قاسم‌زاده می‌گوید: در ادبیات متعهد "چه" باید بگوییم مطرح است نه "چگونه" باید بگوییم، و این "چه" باید بگوییم ادبیات را به بیانه تبدیل می‌کند که ارزش ادبی ندارد.
محمدجواد جزینی می‌گوید: ادبیات متعهد و غیرمتعهد شبه نظریه‌ای است همانند یک مغازه دونبش که برخی نویسنده‌ها پشت آن سنگر گرفته‌اند.