دروسی اقتباسی در سپهر سیاسی

چرا ابر پروژه بندر فاو متوقف شد؟ تا آنجا که مصاحبه های مقامات ارشد عراق برای انواع توضیح و توجیه کارساز نبود و برجسته ترین شخصیت های پارلمانی و دولتی عراق به میان مردم آمدند و متعهد به لغو اجرای پل ایرانی شدند.

دروسی اقتباسی در سپهر سیاسی

در یازدهم شهریور 1402 و حدودا دور روز قبل از اربعین حسینی با حضور نخست وزیر عراق و معاون اول رئیس جمهور وقت ما و معیت وزیر راه و شهرسازی و شماری از مسئولین در شلمچه، خبر مهم احداث پل متحرک بر روی شط العرب با بازتاب های رسانه ای در صدر اخبار نشست؛ پس از آن و در کمتر از 24 ساعت همان مردمی که زندگی خود را برای خدمت در مواکب و میزبانی زوار اربعین رها کرده بودند، به یکباره چنان تظاهراتی را برای فشار بر دولت و لغو این اقدام با دفاع از ابر پروژه بندر فاو و بصره که بعنوان بزرگترین بندر جهان درحال پیشرفت بود بر خیابان‌ها تحمیل و به جریان انداختند که حتی مولتی مصاحبه های مقامات ارشد عراق برای انواع توضیح و توجیه کارساز نبود تا جایی که برجسته ترین شخصیت های پارلمانی و دولتی عراق به میان مردم آمدند و متعهد به لغو اجرای پل ایرانی شدند، این رخداد به تنهایی چهار پیام داشت:

1_ملاحظات تک بعدی و بی دقتی در محاسبات مقامات سیاستمدار ایرانی بدون لحاظ فضاهای اجتماعی و چشم انداز های اعتباری ایران در آن کشور و به تبع آن تراکم خطاها در بسیاری از رفتارهای دیپلماسی مستمر که به ظن و زعم نخبگان و فعالان عراق در باور عمومی، آن را جانبداری و دخالت های ایران در چیدمان سیاسی و سرنوشت های آنان طی این دو دهه تفسیر کرده اند که در نهایت عمده ی فساد و قصور سیاسیون فشل را به سیاست ها و دخالت های ایران نسبت و ارتباط می دهند

2_ شدت آثار تبلیغات سوء و هجمه های ضد ایرانی و ظالمانه ایران هراسی بر جامعه و بی اعتمادی به ایران حتی نزد شیعیان هم عقیده، آن هم علیرغم خدمت های بی شمار و ارزشمند ما در حفظ امنیت آن کشور، اینگونه در خلاء و ضعف فعالیت های فرهنگی و عدم استفاده از ظرفیت های مشترک قومی در رایزنی های فرهنگی و روابط اجتماعی فرامرزی نمایان می‌شود

3_احترام حاکمیت عراق به افکار عمومی و اجابت به مطالبات و نظر مردم حتی به قیمت لغو طرح های کلان بین الدولی و بین المللی با تکیه براصول و سنگر دموکراسی صورت می گیرد.

4_غفلت و فرصت سوزی ما پس از حدود 4 دهه بی توجهی به عمران و توسعه آبادان و خرمشهر که سبقت عراق از ما را جهت ایجاد کریدور ارتباطی شرق و غرب جهان در سرزمین خود رقم زد.

و اما اکنون سئوالاتی مهم مطرح میشود که:

الف_ آیا از قابلیت اقوام و قبائل ما که امتدادی فراتر از مرزهای این سرزمین دارد نه تنها بعنوان ظرفیتی موازی و بی بدیل در رایزنی های سیاست کلان خارجی و تقویت ارتباطات بین الملل و تلطیف فضاهای اجتماعی همسایگان در مقابله با نگاه ایران هراسی برای چنین مواقعی، بلکه حد اقل در تعاملات و ایجاد یک طرح پایلوتی از هزاران طرح اقتصادی و فرهنگی مشترک ممکن بین دو کشور با همسایگان مجاور که می توانست بعنوان حلقه های وصل پایدار برای ألفت دو ملت و در راس آن تقویت روابط دو دولت باشد به شکل واقعی چه بهره و استفاده ای نموده ایم؟

ب_ به راستی در مقایسه با سفارتخانه آمریکا در عراق که بنا به اذعان صریح استیون بیکر وفت سفیر آمریکا در بغداد 15/000 کارمند غیر نظامی، آری.. تکرار میکنم پانزده هزار نفر پرسنل و کارمند غیر نظامی دارد یعنی در هر حوزه از رسته های، نیرو، انرژی، فرهنگ، اقتصاد،تجارت توریست و... هزاران کارشناس برای مطالعات و فرصت شناسی دارند ، لذا متقابلا سفارتخانه کشور ما ایران بعنوان همسایه مجاور در همین عراق باوجود آن همه خدمات گوناگون و ارزشمند و دارایی مشترکات قومی، فرهنگی و اعتقادی و مشابه آن سفارتخانه هایمان در دیگر کشورهای مجاور و همسایه چه میزان ظرفیت برای رایزنی های موثر و فرصت ساز ایجاد کرده ایم؟! وقت آن نرسیده است که به خود بیائیم؟

* دکترای علوم دیپلماتیک و روابط بین اللمل -

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر