پیامدهاى بخل ورزیدن

این است که یک مدان امتحان ، در جان است و یک میدان امتحان در مال . پس سرّ اولى که در حکم وجوبى اداى حقوق مالى و یا حکم استحبابى صدقات و انفاق ها مى توانیم بیان بکنیم ، این است که خود ما متوجه شویم در ادعاى مسلمانى و در ادعاى فرمانبردارى از خدا و در ادعاى دوستى نسبت به ذات اقدس الهى چه مقدار صادق و راستگو هستیم .

پیامدهاى بخل ورزیدن

خلاصه کسى که در پرداختن حقوق مالى به فرمان الهى گردن نهاد، از نظر معارف و اخلاق دینى ، مبتلا به بخل و صفت ناپسند شحّ نخواهد شد. حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام فرمودند:
البخیل من بخل بما افترض اللّه علیه (818).
((انسانى که نسبت به اداى واجبات کوتاهى کند، مصداق حقیقى بخیل است )).
بخیل و شحیح کسى است که مَن مَنَعَ حَقّ اللّه و اَنفَقَ فى غیر حَقّ اللّه (819) آنجایى که وظیفه دارد، عمل نمى کند؛ و آن جا که موظف نیست ، پول خود را هدر مى دهد؛ و این موجب هلاکت و سقوط ارزش ‍ انسانى است .
در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند:
ما فرض اللّه على هذه الامة شیئا اءَشدّ علیهم من الزکاة و فیها تهلک عامّتهم (820).
یکى از واجبات الزامى که عمل نکردن به آن موجب عوارض شدیدى است ، زکات است . بسیارى از امت در امر زکات هلاک شدند؛ یعنى به خاطر نپرداختن و ادا نکردن این حق واجب الهى خود را گرفتار عوارض ‍ دنیوى و اخرى کردند.
بنابراین خداوند متعال حقوق واجب ، اعم از زکات و خمس و... را در اموال انسان مقرر فرموده تا مثل سایر واجبات نسبت به اداى آن اهتمام داشته باشد؛ این نکته به خصوص براى خانم ها که معمولا متکفل خرج خانه و تدبیر امور زندگى هستند، باید مورد توجه باشد که آنچه از خرج سال اضافه مى آید، به آن خمس تعلق مى گیرد؛ و همچنین به طلاهایى که به حد نصاب رسیده ، در بازار قابل معامله باشد زکات تعلق مى گیرد. بنابراین باید براى تطهیر اموالشان به موقع اقدام کنند. صرف نظر از مسائل ظاهرى مثل دستگیرى فقرا، رسیدگى به نیازمندان و محتاجان که مسائل فرعى فقهى آنها در رساله هاى عملیه ذکر شده است و حتما براى آگاهى بیشتر لازم است انسان مومن به این رساله ها و مسائل حقوق مالى مراجعه کند اسرار و دلایلى هم در جعل این حکم قرار دارد که مثل همان اسرارى است که در نماز و روزه به بعضى از آنها اشاره شد.
اسرار وجوب زکات
در این جا به برخى از اسرار زکات نیز به صورت اجمال اشاره مى کنیم :
نخست این که خداوند زکات را قرار داده است تا تعلق انسان را به مادیات و عوارض دنیا کم کند این نکته قابل توجهى است که در سوره مبارکه توبه نیز خداوند متعال به آن اشاره مى فرماید:
قل ان کان آباؤ کم و اءبناؤ کم و اخوانکم و اءَزواجکم و عشیرتکم و اءموال اقتَرَفتُموها و تِجَارَة تَخشَونَ کَسادُها و مَساکِن تَرضَونَها اءَحبّ الیکم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبیله فتربّصوا حتى یاءتى اللّه باءمره و اللّه لا یهدى القوم الفاسقین (821).
((اگر پدران ، فرزندان ، برادران ، همسران و طایفه شما، و اموالى که به دست آورده اید، و تجارتى که از کسادشدنش مى ترسید، و خانه هایى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاددر راهش محبوب تر است در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند! و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمى کند)).
اینگونه نباشد که محبت پدر، فرزند، زن ، برادران ، اقوام و خویشان و محبت و علاقه به مال و اندوخته کسب و تجارت و مسکن و ماءوا، بیش از محبت خدا و فرمان هاى او باشد. اگر تعلق انسان به این امور بیشتر از تعلق به خدا و فرمانش باشد، باید مهیاى عذاب الهى بشود؛ یعنى انسان باید دل و ذهن و اندیشه خود را طورى تربیت و تنزیه کند که علقه و پیوند او با خدا و دستورات الهى مستحکم و بقیه امور از فرعیات زندگى او باشد، بنابراین گذشتن از مال ، امتحانى براى صدقه ادعاى دوستى و محبت به خداست که :
ان اللّه اشترى من المومنین اءنفسهم و اءموالهم باءنّ لهم الجنّة (822).
((خدا با انسان معامله مى کند؛ جان و مال انسان را مى خرد و در مقابل آن ، بهشت را به او ارزانى مى کند)).
بر همین اساس مى توانیم مراتب و درجات امیانى و صدق مدعاى مومنان را در دوستى و خلوص بسنجیم . وقتى سخن از بذل مال است گرچه به مقدار اندک ، به هیچ قیمت در خود چنین آمادگى را نمى بیند؛ اینها همان گروهى اند که مشمول آن آیه کریمه اند که مى فرماید اگر پدر و مادر، زن و فرزند، مال و ثروت و خانه و منزل ، پیش شما محبوب تر از خدا و فرمان خداست فتربصوا حتى یاءتى اللّه بامره (823) جاى این است که این انسان به انتظار عذاب الهى باشد. گاه این عذاب خیلى سریع است و در دنیا دامن انسان را مى گیرد، و گاهى این عذاب گریبانگیر او مى شود.
گروهى فقط در حد اداى حداقل حقوق واجب ، خود را آماده مى بینند؛ یعنى منفعت انفاق و بذل مال را درنیافته اند، چون دستورى رسیده و از تخلف دستور خدا مى ترسند، حداقل واجبى را که به عهده ایشان گذاشته شده است ادا مى کنند. علاوه بر اداى حقوق واجب در خیلى از امور مشارکت مى کنند. اما یک دسته دیگرند که واقعا در ادعاى دوستى و عشق به خدا راستگو و صادقند. هیچ اندوخته و ذخیره اى را بهتر از اندوختن نزد خدا نمى دانند. امام سجاد علیه السلام مى فرمایند:
و اءن تعلم انّها ذخرک عند ربک .
((ذخیره و گنجینه اى است که تو نزد خدا مى سپارى )).
در قرآن کریم چنین آمده است که :
ما عندکم ینفد و ما عند اللّه باق (824).
((آنچه نزد شماست فانى مى شود؛ اما آنچه نزد خداست باقى است )).
آنچه که انسان نزد خدا مى سپارد باقى و مستدام و آنچه که براى خود نگه مى دارد فانى و نابود مى شود. با رفتن او آنها هم از دست مى رود؛ ولى آنچه که باقى مى ماند آن چیزى است که به عنوان ذخیره و ودیعه نزد خدا سپرده است ؛ و چه ودیعه اى بالاتر از این است که انسان آنچه را که خدا به او فرمان داده است عمل کند؛ یعنى حقوق واجب مالى خود را اعم از زکات ، خمس ‍ و یا اعانات ، نفقات و صدقات مستحب را بپردازد که اینها همان ذخایر و ودایع انسان نزد امانتدار واقعى یعنى خداست .
1 - ایثار؛ زکات باطنى
از امام صادق علیه السلام سوال کردند:
فى کَم تَجِبُ الزَّکاة من المَال فقال له الزَّکاة الظَّاهرة اءم الباطنة تُرید فقال اءُریدهما جمیعا فقال اءمَّا الظاهرة ففى کلِّ اءَلف خمسة و عشرون و اءَمَّا الباطنة فلا تستاءثِر على اءَخیک بما هو اءَحوَج الیه منک (825).
((در چه مقدار از مال ، زکات واجب است ؟ حضرت فرمودند که : منظور تو از زکات ، زکات ظاهرى است یا زکات باطنى ؟ عرض کرد: هر دو را مى خواهم ؛ حضرت فرمودند: اما آن حکم ظاهرى فقهى در هر هزارتایى ، بیست و پنج تا. این زکات مال است و اما زکات باطن این است که مبادا چیزى نزد تو باشد و برادر مسلمانت به آن چیز محتاج باشد و تو خود را بر او ترجیح دهى )).
این معناى زکات باطنى است و اگر انسان مى خواهد به آن مرتبه عالى برسد، باید با خشنود کردن بندگان ، خدا را خشنود کند. اگرچه خود محتاج است ، دیگران را از یاد نبرد. این همان معناى ایثار است که در قرآن مورد ستایش قرار گرفته :
و یؤ ثرون على اءنفسهم و لو کان بهم خصاصة (826).
((اگرچه خود در تنگدستى قرار گیرند، اما باز دیگران را برخورد ترجیح مى دهند)).
خودشان محتاجند، اما دیگران را بر خود مقدم مى دارند یا مثل همان کراماتى که از خاندان حضرت رسول صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم بیان کردیم ؛ فقط پنج قطعه نان در سفره است ، وقتى نیازمند به هنگام افطار در مى زند همه موجودى سفره را به او مى دهند و خود با آب افطار مى کنند. این اوج و کمال انسانیت است . او مى گوید:
الخلق کلّهم عیال اللّه فاحبّهم الى اللّه عزَّ وَ جَلّ اءنفعهم لعیاله (827).
((بندگان خدا عایله خدایند خدا کسى را بیشتر دوست دارد که فایده اش ‍ براى بندگانش بیشتر باشد)).
پس این یک سرّ جعل و تشریع حکم زکات است ؛ میزان صحت در ادعاى دوستى خدا، یا معیار سنجش صداقت ، از دیگر مصادیق بذل جان است ، بنابراین خداوند مى فرماید:
ان اللّه اشترى من المؤ منین اءنفسهم و اءموالهم بانّ لهم الجنّة (828).
((خدا هم مال و هم جان را به عنوان متاع مى خرد و در مقابل بهشت را ارزانى مى دارد)).
قرآن هم درباره بذل جان و مال از قوم حضرت موسى علیه السلام مثال آورده است . در سوره مبارکه مائده ، وقتى که خداوند داستان قوم حضرت موسى علیه السلام را نقل مى کند که از مصر به طرف بیت المقدس حرکت کردند، حضرت موسى علیه السلام به قومش فرمود:
یا قوم ادخلوا الارض المقدسة الّتى کَتَبَ اللّه لکم و لا ترتدّوا على ادبارکم فتنقلبوا خاسرین # قالوا یا موسى ان فیها قَوما جبّارین و انّا لن ندخلها حتى یخرجوا منها فان یخرجوا منها(829).
((اى قوم ! به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته ، وارد شوید؛ و به پشت سر خود باز نگردید که زیانکار خواهید بود. جواب دادند: ما وارد این شهر نمى شویم ، مگر این که ستمگران از این شهر خارج شوند)).
عده اى از افراد فهمیده حضرت موسى علیه السلام و همچنین خود موسى علیه السلام گفتند باید شما بروید و بجنگید و ستمگران را بیرون کنید تا موفق شوید.
قالوا یا موسى انّا لن ندخلها اءَبدا ما داموا فیها فاذهب اءَنت و ربک فقاتلا انّا هاهُنا قاعدون .(830)
((گفتند: اى موسى ! تا آنها در آن جا باشند، ما هرگز وارد نخواهیم شد؛ تو با خداى خود بروید و (با آنان ) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم ، آن جا را آماده کنید تا ما وارد این شهر شویم )).
در این جا، با این که منفعت طاعت فرمان خدا مجاهده و جنگیدن با ستمگران به خود قوم برمى گشت ، ولى حاضر نشدند از جانشان مایه بگذارند، و این هم حکم قطعى و تغییرناپذیر آفرینش است که :
فو اللّه ما غُزى قوم قطّ فى عُقر دارهم الا ذلّوا(831).
((به خدا سوگند ملتى که براى حفاظت سرزمینشان حرکتى نمى کنند، و در درون خانه شان مورد هجوم قرار گیرند حتما استحقاق ذلت دارند)).
از همان روزگار، قوم یهود به ذلت کشیده شدند و آیه نازل شد:
قال فانها محرّمة علیهم اءربعین سنة یتیهون فى الارض (832).
((خداوند (به موسى ) فرمود: این سرزمین (مقدس )، تا چهل سال بر آن ها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید) پیوسته در زمین (در این بیابان ) سرگردان خواهند بود)).
خلاصه اگر قوم ، جمع و یا فردى این فرمان الهى را که یک میدان امتحان است ترک کرد، در بوته امتحان مردود شده است .
همچنین در مورد بذل مال که میدان امتحان دیگرى است در داستان قارون آمده است : موسى علیه السلام و خیرخواهان ، گفتند که زکات واجب شده باید هر کسى که توانمند است زکات مالش را بپردازد؛ از جمله قارون که انسان بسیار ثروتمندى است :
ان قارون کان من قوم موسى فبغى علیهم و آتیناه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنواء بالعصبة اءولى القوّة اذ قال له قومه لا تفرح ان اللّه لا یُحبُّ الفرحین .
((قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم کرد؛ ما آنقدر از گنج ها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى یک گروه زورمند مشکل بود! به خاطر آورید هنگامى را که قومش به او گفتند: این همه شادى مغرورانه مکن ، که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى دارد)).
مال و ثروت قارون آنقدر زیاد شده بود که حتى افراد نیرومند نمى توانستند کلیدهاى ذخایر و گنج هاى قارون را حمل کنند. وقتى به او دستور رسید که تو هم باید مثل بقیه زکات بپردازى ، به جاى این که این فرمان را اجابت کند، گفت : انَّما اوتیته على علم عندى (833) من با نیروى تدبیر خود این سرمایه را جمع آورى کرده ام و اگر خدا مى خواست به دیگران هم مى داد؛ لذا من چیزى به فقرا نمى دهم . و براى انجام ندادن این کار، حتى موسى علیه السلام را به زنا متهم کرد و به زنى پول داد که آن زن بیاید در میان جمع ، بگوید که موسى علیه السلام خلاف کرده است ؛ و بعد آن زن انکار کرد. ثروت ، پول و عنایات خدا و بعد هم فرمان خدا بر چشم پوشیدن از قسمتى از این نعمت ، میدان امتحان انسان است . همان طور که قرآن مى گوید: قارون علم اقتصاد داشت ، پول جمع کرده بود، ولى علم تاریخ ، جامعه شناسى و علم عقاید نداشت و نمى دانست که اگر تخلف و فرمان شکنى کند خدا با او چه مى کند.

بر مال و جمال خویشتن غره مشو

 

کاین را به شبى برند و آن را به تبى

این است که یک مدان امتحان ، در جان است و یک میدان امتحان در مال . پس سرّ اولى که در حکم وجوبى اداى حقوق مالى و یا حکم استحبابى صدقات و انفاق ها مى توانیم بیان بکنیم ، این است که خود ما متوجه شویم در ادعاى مسلمانى و در ادعاى فرمانبردارى از خدا و در ادعاى دوستى نسبت به ذات اقدس الهى چه مقدار صادق و راستگو هستیم .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان