آسمان زین از صابر همدانی

سر به سر گفت آنچه با اعضای خویش  ساعت دیگر تمام آمد به پیش     تا بدان حالت که پرچمدار دین  ز آسمان زین نگون شد بر زمین     با دلی پرخون و جسمی چاک چاک  عرش دین بگزید جا بر فرش خاک     فارسی گر از فرس گردد نگون  دستها را بر زمین سازد ستون     تا مباد از ثقل اندام و برش  لطمه ی سختی رسد بر پیکرش     لیک، عباس آن امیر حق پرست  ناامید ...

سر به سر گفت آنچه با اعضای خویش 

ساعت دیگر تمام آمد به پیش  

 

تا بدان حالت که پرچمدار دین 

ز آسمان زین نگون شد بر زمین  

 

با دلی پرخون و جسمی چاک چاک 

عرش دین بگزید جا بر فرش خاک  

 

فارسی گر از فرس گردد نگون 

دستها را بر زمین سازد ستون  

 

تا مباد از ثقل اندام و برش 

لطمه ی سختی رسد بر پیکرش  

 

لیک، عباس آن امیر حق پرست 

ناامید افتاد از امداد دست  

 

حال اگر داری به گفتارم حواس 

حالت عباس را خود کن قیاس  

 

تا چسان افتاد بر روی زمین

که نباشد نوک تیرش دلنشین  

 

زان فتادن در میان لشکری 

زد به جانش صدمه های دیگری  

 

زان سبب آن زاده ی فخر عرب 

کرد بر بالین برادر را طلب  


منبع : راسخون
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان