در منابع تاریخی آمده است که عدّهای از سردمداران حکومتی و اصحاب امام حسین(ع) ایشان را از رفتن به کوفه منع کرده و حتی نسبت به این سفر اعتراض میکردند؛ امّا حضرت با دلایل مستدل پاسخ آنان را میدادند.
در تواریخ نقل شده است که روزی فرزدق[1] در مسیر به امام حسین(ع) عرض کرد: یابن رسول الله! به سمت کوفه حرکت نکن، حضرت در پاسخ فرمود:
«یا فرزدق! أنّ هؤلاء قوم لزموا طاعة الشیطان، و ترکوا طاعة الرحمن، و أظهروا الفساد فی الارض، و أبطلوا الحدودّ و شربوا الخمور»[2]؛ ای فرزدق! این قوم ملازم شیطان شدهاند و اطاعت الهی را ترک نمودند و در زمین فساد کردند و حدود الهی را باطل نمودند و شراب نوشیدند.
این پاسخ میتواند معیار نسبی برای مقابله با فساد و جهاد در راه خدا و احیای امر به معروف و نهی از منکر باشد. در زمان حیات امام حسین(ع) احکام الهی در حال تغییر بود و حرامهای الهی تبدیل به حلال میشد! یزید و پیروانش به صورت آشکارا شراب میخوردند و حدود الهی را رعایت نمیکردند. در اینجا وظیفة حضرت اقتضا میکرد به جنگ با آنان بپردازد و با نثار جان مبارک خود اجازه ندهد تا احکام الهی دچار تغییر و تحوّل شود.
یکی دیگر از معترضان حرکت امام حسین(ع) به کوفه، مروانبنحکم[3] بود. او قبل از حرکت حضرت به سوی کوفه، نزد ایشان آمد و حضرت را به بیعت با یزید دعوت کرد! حضرت در پاسخ فرمود:
«عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ »[4]؛ یعنی فاتحة اسلام خوانده شده است.
اگر حضرت با یزید بیعت میکرد، دین مقدس اسلام تباه میشد و چیزی از آن باقی نمیماند. مسئولیت حضرت(ع) در آن عصر بسیار سنگین بود؛ زیرا باید در برابر انحرافها و تحریفاتی که یزیدیان به وجود آوردند ایستادگی کند، ولو اینکه جان مبارک ایشان به خطر افتد. البتّه دیگر اعضای جامعه اسلامی نیز چنین وظیفهای داشتند، چرا که رسول خدا(ص) میفرماید:
«کلّکم راعٍ و کلّکم مسئول عن رعیته»[5]؛ همة شما مسئول هستید و همة شما نسبت به زیر دستانتان وظیفه دارید.
در جامعه اسلامی تمام افراد همچون زنجیری به هم متّصل و پیوسته هستند و هر کدام نسبت به یکدیگر و دستورات الهی وظایفی دارند. اگر امروز در جامعة اسلامی مفاسد اقتصادی و اخلاقی و بیعفتی رواج پیدا کند و اندیشمندان، فرهیختگان و دیگر اعضای جامعه سکوت کنند آسیب جدی بر پیکر نظام اسلامی وارد شده و به تدریج جامعه از درون نابود میشود.
اگر در عصر حضرت سیّدالشهدا(ع) همة افراد به یزید اعتراض کرده و حرمت شرابخوری را به او گوشزد میکردند[6]، او نمیتوانست به صورت آشکارا شراب بنوشد.
خلاصه آنکه مسئولیتپذیری حضرت(ع) موجب وقوع حادثة جانگداز عاشورا شده و وظایف شیعیان و پیروان حضرت آن است که این فرهنگ عاشورایی را پاس بدارند و در حفظ و غنیسازی و تقویت آن کوشا باشند.
------------------------------------------------------------------
فَرَزْدَق(38 -110 ﻫ.): از شاعران برجسته و سرشناس عربزبان دوره آغاز اسلام و قرن نخست هجری است. نام کامل او هَمّام بن غالب بن صعصعة الدّارِمی التَّمیمی ملقب یه ابوفِراس است و لقب اصلی او یعنی فرزدق عربیشده واژه فارسی "پَرازدَه" به معنای "قرص ضخیم نان و خمیر" است. این لقب را به خاطر درشتی چهره و ترشرویی به او داده بودند. فرزدق شاعر رسمی ولید خلیفه اموی بود و شماری از اشعار ستایشی را به او پیشکش کرده است. فرزدق از اشراف بود و اجازه داشت در پیشگاه خلیفه بنشیند. شعر فرزدق به آکندگی عبارات از معانی و گوناگونی ترکیبها معروف است و دستورنویسان، سرودههای بسیاری از او را در نوشتههای خود به عنوان گواه برای واژهها و کاربردها آوردهاند. نامورترین سرودة او شعری است که در مکه و در هنگام ورود حضرت زینالعابدین7، سرود. این شعر باعث خشم امیر هشام بن عبدالملک و زندانی شدن فرزدق شد.
[2]. موسوعة کلمات امام حسین7: 331؛ «وروی أنه7 قال له: یا فَرَزْدَقُ إنَّ هوُلاءِ قومٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیطانِ، و تَرَکوُا طاعَةَ الرَّحْمانِ، و أظْهروُا الفسادَ فی الأرضِ، وَ أبْطِلُوا الحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الخُمُورَ، وَ اسْتَأثَروُا فی أموالِ الْفُقَراءِ و المَساکینَ، وَ أنَا أولی مَنْ قام بِنُصرَةِ دین الله، وَإعزازِ شَرعِهِ، و الجَهادِ فی سَبیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا، فاعرض عنه الفرزدق وسار.»
[3]. مروان بن حکم: ابن ابی العاص ابن امیة بن عبد مناف مکّنی به ابوعبدالملک و سرسلسله بنیمروان بود. در سال دوم هجرت در مکه متولد شد و در طائف پرورش یافت. پدرش حکم بن ابی العاص از استهزاکنندگان رسول خدا9 و مطرود آن حضرت بود. مروان و پدرش به زبان رسول خدا9 مورد لعنت قرار گرفتهاند. مروان و پدرش به حکم و دستور رسول خدا9 از مدینه تبعید شدند و حق ورود به مدینه را نداشتند، تا اینکه عثمان وسیله بازگشت مروان و پدرش را به مدینه مهیا کرد. مروان از خاصان و دبیران عثمان شد و به دامادی عثمان نایل آمد. در جنگ جمل شرکت کرد و مغلوب و دستگیر شد. سپس در جنگ صفین در کنار معاویه جنگید. معاویه در سال 42 هجری او را حاکم مدینه قرار داد. مروان در سال 64 هجری پس از کنارهگیری معاویة بن یزید از خلافت، ادعای خلافت کرد(سایت رشد، با تلخیص).
[4]. اللهوف:24؛ «فَلَمَّا أَصْبَحَ الْحُسَیْنُ7 خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یَسْتَمِعُ الْأَخْبَارَ فَلَقِیَهُ مَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ فَقَالَ لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ الله! إِنِّی لَکَ نَاصِحٌ فَأَطِعْنِی تُرْشَدْ، فَقَالَ الْحُسَیْنُ7: وَ مَا ذَاکَ قُلْ حَتَّى أَسْمَعَ، فَقَالَ مَرْوَانُ: إِنِّی آمُرُکَ بِبَیْعَةِ یَزِیدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّهُ خَیْرٌ لَکَ فِی دِینِکَ وَ دُنْیَاکَ، فَقَالَ الْحُسَیْنُ7: إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ، إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ الله9 یَقُولُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِی سُفْیَانَ، وَ طَالَ الْحَدِیثُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَرْوَانَ حَتَّى انْصَرَفَ مَرْوَانُ وَ هُوَ غَضْبَانُ.»
[5]. جامع الأخبار: 119.
[6]. خداوند متعال در مورد حرمت خوردن شراب میفرماید:﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ...رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ﴾ مائده(5):90؛ جز این نیست که همه مایعات مستکننده و قمار ... پلید و از کارهاى شیطان است.
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان