سایه‌ی سنگین خشونت

پس از سه دهه از یک تجربـه‌ی جهانی موفق، در ایران و در کمال حیـرت، جملـه‌ی «نه می‌بخشـم و نه فراموش می‌کنـم» در شبکـه‌های اجتماعی به‌وفـور دیده می‌شـود! جملـه‌ای که از سـر تاریـخ‌ناخـوانی باشد یا از سر شـرارت، تفاوتی ندارد؛ نتیجـه‌اش تزریق هـر روزه‌ی خشونت به جامعه‌ است.

سایه‌ی سنگین خشونت

بزرگترین چالـش سرزمین ما در سال‌های پیشِ رو، نه کمبود آب خواهد بود، نه فقر، نه بیکاری و نه هیچ‌کدام از ابرچالـش‌هایی که زیاد گفته می‌شوند؛ چالش ایرانِ آینده (حداقل تا 20 سال دیگـر) "خشونت" خواهد بود.

خشونت پیامـد تمامی ابرچالـش‌ها است، فردی که احساس تبعیض می‌کند یا ارزش‌های آموخته‌شده‌اش با واقعیت زیسته‌اش در تعارض است؛ خشمگین می‌شود و این خشم، می‌تواند به خشونت عمومی و فراگیر ختم شود.

نشانه‌ی نخستین

خشونت گفتـاری در شبکـه‌های اجتماعـی فارسی‌زبان هشـداری جدی است به ما. هیچ رویدادی نیست که تبدیل به روزنه‌ای برای پرتاب خشونتِ بخشی از مردم بر بخشی دیگر نشود. از جایـزه‌ی اسکار بردن اصغر فرهادی تا مدال طلای تیراندازی، تا رویارویی دو ایـرانی در المپیک، یکی با پرچـم ایران و دیگـری با سه رنگ پرچـم ایران بر لباس (هرچند در قالب تیم پناهجویان) تا… زمینه‌ای بوده است برای برون‌ریـزی خشـم و ناامیدی در قالب کلمـات. فضای مجازی، "نگاشت دنیای واقعی" ماست و این همه خشونت مجـازی، یعنی چالـش بنیادین، در حال بـروز در جامعـه‌ی واقعی ماست.

وارونه‌خوانی تاریخ

ترسناک‌ترین جنبه‌ی بروز خشونت در جامعه‌ی ایران، پررنگ شدن جمله‌ی وارون‌شده‌ی نلسون ماندلا است. ماندلا در زمان انقلاب در آفریقای جنوبی و پایان آپارتاید، تنها از طریق کاهش خشونت، توانست انسجام اجتماعی جامعـه‌اش را حفظ کنـد و هزینـه‌های تغییـرات ساختـار سیاسی را کاهش دهد. او با سیاست معروف «می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم» توانست خشونت را در جامعه‌اش کنترل کند. ماندلا خوب می‌دانست که تجربه‌ی سال‌های آپارتاید می‌تواند تبدیل به ابـزار انتقام‌جـویی‌ها شود؛ و می‌تواند چرخه‌ی خشونت را در کشور به مرحله‌ی غیرقابل بازگشت برساند. به همین دلیل بود که او سیاست دوران گذار را در یک جمله خلاصه کرد: «می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم».

نه آن‌که ماندلا یا سیاه‌پوستان آفریقای جنوبی کم درد کشیده باشند، یا کم کشته داده باشند؛ بلکه رهبران آفریقای جنوبی خوب می‌دانستند که ترویج انتقام‌گیری، جامعـه را به سمت خشونتی کامل می‌برد. در درگیـری‌های سال‌ها مبارزه میان دو طـرف، خون‌های بسیـاری ریختـه شده بود و خشونت تنها ابرچالـش پیشِ روی ماندلا بود؛ پیش از توسعه، پیش از احقاق حقوق مردم سیاه‌پوست. بر اساس این سیاست، هر شهـروند می‌توانست به رفتارهای غیراخلاقی دوره‌ی آپارتایدش صراحتاً اعتراف کند؛ بنویسـد و انتشار عمـومی دهـد؛ اما به دلیل آن‌که بخشی از این اشتباهات، یک اشتباه دسته‌جمـعی بوده است؛ بخشی از آن حاصـل تبلیغـات حکـومتی و بخش عمده‌ای از آن‌ها فاقد انگیزه‌های شخصی و حتی امتناع از آن همراه با کیفر بوده است؛ باید بخشیده شوند.

اما "فراموش نمی‌کنیم" چرا که تاریـخ باید عبـرت آیندگان شود. در سیاست ماندلا اگـر کسی به رفتـار نادرست‌اش اعتراف نمی‌کرد و بعدها مستنداتی علیه او یافته می‌شد، امکان دادگاهی‌شدن و مجرم شناخته‌ شدن را داشت. از این طریق افراد انگیزه می‌یافتند تا اشتباهات خود را تا حد ممکـن افشا کنند. او رهبـر بزرگی بود، چون آینـده‌ی جامعه‌اش را قربانی گذشته نکرد. انتقام‌گیری، لذت فردی برای بسیاری از مردم عامه داشت؛ اما آینده‌ی جامعه را تباه می‌کرد. این رویکرد درسی برای جهانیان داشت: فراموش نمی‌کند تا تاریخ به عنوان آموزگار جامعه، بیش از گذشته مانع از تکرار اشتباهات شود. می‌بخشد تا جامعه درگیر خشونت‌های بی‌حاصلی نشود که روزبه‌روز آینده را ترسناک‌تر کند.

اکنون پس از سه دهه از یک تجربـه‌ی جهانی موفق، در ایران و در کمال حیـرت، جملـه‌ی «نه می‌بخشـم و نه فراموش می‌کنـم» در شبکـه‌های اجتماعی به‌وفـور دیده می‌شـود! جملـه‌ای که از سـر تاریـخ‌ناخـوانی باشد یا از سر شـرارت، تفاوتی ندارد؛ نتیجـه‌اش تزریق هـر روزه‌ی خشونت به جامعه‌ است. خشونت افسارگسیخته در قالب درگیـری‌های کلامی آغـاز می‌شـود؛ مانند پرخاشگـری در شبکه‌های اجتماعی. در گام دوم منازعات خیابانی (و حتی خانوادگی) گسترش می‌یابد؛ که نشانه‌های آن در لابه‌لای آمارها پنهان شده است.

در گام سوم این خشونت مهارنشده می‌تواند تبدیل به خشونت‌های گستـرده به اتکاء ایدئولوژی، سیاست یا حتی منافع اقتصادی شود. خشونت‌هایی که براساس آموزه‌های تاریخـی، امکـان زمینـه‌سازی برای یک مشتِ آهنیـن را هم فراهـم می‌کنـد.

فراموش نکنید چگونه بی‌محابا زمینه‌های خشونت توسط چه کسانی در حال تزریق به جامعه است؛ و حداقل نگذاریم ما بخشی از این چالش تاریخی شویم. نگذاریم ما چرخ‌دهنده‌های دستگاه خشونت عمومی شویم؛ هر چیز را بهانه‌ی پرتاب ناامیدی‌ها و رنج‌های خود بر سر دیگرانی نکنیم که "اتفاقا شدیداً شبیه خود ما هستند". دیگـرانی که مشابـه ما با همان اندازه از کمبـود اطلاعات و قضاوت‌های اشتباه در سوی دیگـر میدان بر ما خشـم گرفته‌اند.

منبع: کانال نویسنده

بیشتر بخوانید:

جیب های چه کسی پر است؟
کآرام جانم می‌رود!؛ حکایت تلخ مهاجرت در ابعاد گسترده
که شب می گذرد! نوروز به مثابه نهاد توسعه
سایه‌روشن یک شاه یا یک ملت؟
درسی که باید از جنبش‌های زنان آموخت (به مناسبت 8مارس)
انتخابات در جامعه فحش‌زده

216216

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر