برنامه هجرت سوم

بی تردید، آن چه درباره عاشورا نوشته شده، پاسخ گوی همه نیازها نیست، بلکه تنها بخشی از آن ها را نشان می دهد و در این بخش هم، گاهی تناقض، تعارض و اختلاف دیدگاه هست

برنامه هجرت سوم

بی تردید، آن چه درباره عاشورا نوشته شده، پاسخ گوی همه نیازها نیست، بلکه تنها بخشی از آن ها را نشان می دهد و در این بخش هم، گاهی تناقض، تعارض و اختلاف دیدگاه هست. فکر می کنم در دهه های اخیر تاریخ ما، یکی از مقطع هایی که خیلی به این مساله پرداخته شد، داستان تالیف کتابی به عنوان «شهید جاوید» بود. کتابی نوشته شد و بعد به عنوان عکس العمل، چندین کتاب در ادامه نوشته شد.
صرف نظر از جنبه های اجتماعی و سیاسی آن مساله که یکی از نقطه های مبهم تاریخ انقلاب است و فتنه ای در قم شکل گرفت که آثار بدی داشت، اما این مفید بود که کسانی مشغول نوشتن و فکر کردن شدند. اگر چه شاید انگیزه ها بیشتر به رسمی نویسی معطوف بود و آن مقداری که لازمه و شان تحقیق اقتضا می کند، در آن نوشته ها نبود، اما در مجموع به لحاظ فرهنگی مفید بود؛ هر چند ادامه پیدا نکرد و تعطیل شد.
اگر کسی بخواهد داستان عاشورا را بازسازی کند، یعنی آن چیزی را که 1400 سال پیش در عراق اتفاق افتاد، باید آغاز این کار را از حادثه ای شروع کند که بنده از آن به «هجرت سوم» تعبیر می کنم. ثبت رخ دادهای تاریخی، مثل حلقه های زنجیر به هم متصل است، یعنی تسلسل پیوند رخ دادها با هم، پایانی ندارد.
به همین خاطر هم بوده که در تاریخ نگاری سنتی، همه از حضرت آدم شروع کرده اند. اگر تاریخ های قدیم را نگاه کنید، در میان مورخین و تاریخ نگاران سنتی، این یک رسم بوده که همه از حضرت آدم شروع می کرده اند. البته رفته رفته شکل طنز گونه ای به خود گرفت، اما حقیقتی هم پشت چنین شیوه ای بود. اگر انسان بخواهد حادثه ای را امروز ببیند، زمینه ها و ریشه های آن حادثه، انسان را تا اولین لحظه ای که زندگی انسان به این صورت شروع شد، می کشاند. روشن است که اگر بخواهیم به چنین شیوه ای وفادار باشیم، از عهده این کار بر نمی آییم.
از آن جا که نمی شود هر داستانی را از حضرت آدم شروع کنیم، باید به صورتی آن حلقه ها را از هم جدا کرد. درست است که تاریخ، زنجیره ای است که از آغاز زندگی انسان شروع شده و هم چنان ادامه دارد و این زنجیره هم، یک زنجیره است، اما این زنجیره دارای حلقه هایی است که وقتی انسان می خواهد به یک حلقه بپردازد، باید سعی کند حلقه های قبلی را وارد بحث نکند. با این نگاه، باید گفت عاشورا، از هجرت سوم شروع می شود.
اگر حرکتی قبل از زمان خود انجام شود، جز هدر رفتن نیروها، کاری انجام نمی دهد. بنابراین عمده برنامه حسنین، هجرت سوم است که 20 سال از تاریخ اسلام است و سرشار از نکته های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. ما در تاریخ اسلام، این چیزها را باید روشن کنیم؛ هم کارنامه امام حسن و هم کارنامه امام حسین. اگر هجرت سوم نبود، به هیچ وجه زمینه برای حرکتی که بعدها اتفاق افتاد، پیش نمی آمد.
بنابراین این، بخش اساسی عاشوراست که باید بازخوانی شود تا به درستی و دقت شناخته شود. هم کارهای معاویه، هم کارهای امامان و هم ارزیابی این جنگ فرهنگی که به صورت های مختلف و با ابزارهای مختلف انجام می شد. وقتی می رسیم به داستان مرگ معاویه، خیلی مسایل هست که باید روشن شود. دو دهه ای که معاویه می خواست به خواسته اش برسد، دو بخش است؛ یکی نرمش معاویه که با بخشش ها و دادن پول برای جذب مردم انجام شد. دهه دوم، دهه خشونت بود که با شهادت امام حسن مجتبی شروع شد و با قلع و قمع شیعه در عراق و شهید شدن «هجر بن عدی» و آمدن «عبید الله بن زیاد» به صحنه شروع می شود. عبیدالله بن زیاد، از سرداران برجسته امام علی بود. او نقطه های قوت و افتخاراتی هم دارد. برای شناخت او کافی است این را بدانیم که معاویه برای جذب دو نفر، بیشترین سرمایه گذاری را کرد؛ یکی عبیدالله بن زیاد و دیگری «عمرو عاص».
عمرو عاص را موفق شد جذب کند، اما تا موقعی که امام علی زنده بود، موفق نشد زیاد را جذب کند. او انسان کمی نبود. آدم فوق العاده ای بود.
وقتی هجرت سوم را در دو دهه نگاه می کنیم، یک دهه، کار و کارنامه امام حسن و یک دهه، کار و کارنامه امام حسین است و آن طرف قضیه هم، دهه اول، دهه نرمش معاویه و دهه دوم، خشونت و سرکوب معاویه است که با شهادت امام حسن مجتبی آغاز می شود. بنابراین قدرت روزافزون معاویه در دهه دوم که در واقع آخرین دهه قدرت نمایی و تاخت و تاز معاویه است، در سراشیبی می افتد. یعنی معاویه بالا آمد و همه جا شانس و بخت با او بود؛ تاخت و جلو رفت و در دهه ای که معاصر با امام حسین بود، سراشیبی او شروع شد.

 

 

نویسنده:عبدالمجید معادیخواه


منبع : مجله خیمه
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان