میزان نفوذ دایی جان ناپلئون در زندگی ایرانیان

انقلاب ها در ایران معاصر اگر چه موجبات نزدیکی و همدلی موقت میان حکومت و جامعه را فراهم آورده اند ولی به دلیل فقدان زیر ساخت های مشارکت آفرین بعد از مدت کوتاهی و بر خلاف انتظار پیشین باعث افزایش شکاف دولت - ملت شده اند

میزان نفوذ دایی جان ناپلئون در زندگی ایرانیان

نظریه توطئه در میان ایرانیان همواره طرفدار داشته است. اگر روزگاری کاراکتر دایی جان ناپلئون نمایش طنزآمیز هراس از نقشه های پنهان انگلیسی ها محسوب می شد اما این روزها نیروهای سیاسی داخلی نیز در مظان اتهام قرار گرفته اند؛ اصلاح طلبانی که قرار است عامل تداوم وضع موجود و سوپاپ اطمینان نظام باشند، عدالت خواهانی که می خواهند اذهان را از واقعیت های جامعه پرت کنند، و معترضانی که وابسته به دلارهای بیگانگان هستند. حال اما جای این پرسش خالی است که توطئه اندیشی ایرانیان از کجا آمده است؟

رقابت های استعماری بلندمدت: ایران برای مدت های طولانی صحنه رقابت استعماری روسیه و انگلیس بوده است. پدیده استعمار اگر چه در کنار غارت منابع توانست به نضج گیری حاکمیت قانون و بوروکراسی کارآمد در برخی از مستعمرات (هند و کره) کمک نماید ولی ایران بیشتر به گوشت قربانی نزاع میان دو قدرت تبدیل شده بود. روسیه و انگلیس نه تنها تصمیم گیری مستقل را از حاکمان کشور ستانده بودند بلکه مسیر هر گونه حرکت اصلاحی از جنس امیر کبیر را با موانع جدی روبرو ساخته بودند.

خیال پردازی درباره قدرت لویاتان: توماس هابز دولت را ضرورتی برای وضعیت طبیعی می داند که در آن انسان ها گرگ یکدیگر بوده و تهدیدی برای هم به شمار می روند. در چنین شرایطی آدمیان می پذیرند که بخشی از حقوق و آزادی های خود را به دولتی واگذارند که در قامت هیولایی اسطوره ای به نام لویاتان تجلی یافته است. در ایران اما اگر چه از زمانه های دور دولت به معنای امروزین آن وجود نداشته و بیشتر مناسبات قبیله ای رایج بوده است ولی ایرانیان همواره آن را پرهیمنه، اسرار آمیز و توطئه آفرین می پنداشته اند.

سیکل معیوب قدرت مندی و بی قدرتی: سیر تاریخ ایران معاصر برای ایرانیان دیالکتیکی میان احساس قدرت و بی قدرتی بوده است. مردمی که از یک سو با آفرینش دو انقلاب تمام عیار قدرت بسیج و سازماندهی خود را به رخ کشیده اند و از سوی دیگر بعد از پیروزی با اعتماد تام به رهبران، زمام تصمیم گیری را به نظام جدید واگذار کرده اند. فرآیندی که در آن دولت شیئیت یافته و به پدیده ای مستقل تبدیل شده است. به بیان دیگر در فقدان تشکل یافتگی جامعه، و تقدس یافتگی رهبران، مردم بی قدرت و ناتوان در مواجهه ای پارادوکسیکال از یک طرف همه چیز را از دولت طلب می کنند و از طرف دیگر انواع توطئه ها را به آن نسبت می دهند.

شکاف فزاینده دولت - ملت: انقلاب ها در ایران معاصر اگر چه موجبات نزدیکی و همدلی موقت میان حکومت و جامعه را فراهم آورده اند ولی به دلیل فقدان زیر ساخت های مشارکت آفرین بعد از مدت کوتاهی و بر خلاف انتظار پیشین باعث افزایش شکاف دولت - ملت شده اند. تجربه جمهوری اسلامی هم نشان داده است که کاهش تدریجی نقش آفرینی ملت در سیاست گذاری ها موجب سقوط سرمایه اجتماعی و افول اعتماد عمومی شده و زمینه های ایجاد بدبینی مردم نسبت به کارنامه حکومت و پررنگ شدن نظریه توطئه را فراهم می آورد.

منبع: کانال نویسنده

بیشتر بخوانید:

اعلام رتبه ایران از نظر خشونت در بین 142 کشور دنیا
بمانیم و بسازیم؛ همین یک ایران را داریم
نامزد اختصاصی بدون «نسخه اختصاصی»؟
از اسپری فلفل فروشی، تا گُل‌فروشی و چماق‌فروشی
علی نصری: اگر تحریم نبودیم اقتصادمان با عربستان برابری می‌کرد
مسئول وضعیت آینده جز خودت کسی نیست
الگوی انتخاب ترامپ چه جرایمی را افزایش داد؟
شکستن «حباب»
خودویرانگری جامعه و ضرورت احیای «میانه‌روی»

216216

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان