شهروندانی که بردگی را به جان می خرند / مشارکت در زندگی مدنی برای جلوگیری از بردگی نوین

از نظر توکویل «ملّتی که از حاکمان خود چیزی جز حراست از نظم و یا رفاه طلب نمی کنند، پیشاپیش در باطن خود به بردگی تن داده است، بردگی، تنعّم و راحتی… و مردی که که این ملّت را به زنجیر خواهد کشید به زودی ظاهر خواهد شد

شهروندانی که بردگی را به جان می خرند / مشارکت در زندگی مدنی برای جلوگیری از بردگی نوین

گروه اندیشه: به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فصلنامه شماره 7 سیاستنامه که در شهریور 1396 منتشر شده، نویسنده مقاله «جباریت اکثریت»، این نکته بسیار مهم و دقیق دوتوکویل را بررسی کرده: « ملّتی که از حاکمان خود چیزی جز حراست از نظم و یا رفاه طلب نمی کنند، پیشاپیش در باطن خود به بردگی تن داده است». مرور مجدد این مقاله به ویژه از این منظر بسیار حیاتی است که با پیروزی دکتر پزشکیان در انتخابات 1403، همراهان او باید بدانند هرچند از بین بردن فقر اقتصادی کنونی، یک هدف مقدس است، اما تنها اصالت دادن به این هدف، خود به مانع بزرگی برای آزادی از فقر از سوی شهروندان می شود. محمد ایمانی نویسنده مقاله «جباریت اکثریتم در ادامه ذکر می کند: «زمانی که کارل مارکس نظریه زیربنا-روبنای خود را تبیین می کرد و نهادهایی همچون دولت، دین، هنر، علم و شیوه تفکر را محصول مناسبات اقتصادی می دانست، به هیچ وجه فکر نمی کرد کسانی از منتقدان و مخالفان جدی نظریه جامعه طبقاتی و ماتریالیسم تاریخی او که از موضع لیبرالیسم اقتصادی به نقد مارکس می پردازند، با پذیرش ضمنی این تصور مارکسیستی که اقتصاد اصل و زیربناست به این نتیجه می رسند که بازار آزاد خودبه خود موجب گذار نظام اجتماعی و سیاسی به آزادی خواهد شد! در همان عصری که مارکس می زیست، توکویل خطر و تهدیدی را که این باور غلط متوجه آزادی می کرد، به خوبی دریافته بود.»

شهروندانی که بردگی را به جان می خرند / مشارکت در زندگی مدنی برای جلوگیری از بردگی نوین

توکویل می نویسد: «اگر شادی از لذایذ مادی نزد یکی از این ملل سریعتر از بینش ها و عادات آزادی خواهانه رشد کند، لحظه ای فراخواهد رسید که در آن انسان ها به دارایی های جدید چشم می دوزند که خواستار آنند و در بیرون از آن ها قرار دارند… حقوق این شهروندان را نباید به هیچ وجه از آنان گرفت، آنها خود با کمال میل حقوق خود را واگذار کرده اند.»

ایمانی در ادامه با اشاره به این که« توکویل می دانست حاکمان تنها به وسیله زور حقوق شهروندان را غارت نمی کنند بلکه حاکمانی وجود دارند که به جای تیغ با پنبه دست شهروندان را از امور عمومی و سیاسی قطع می کنند» می نویسد: حاکمان شهروندان « را بیرون مناسبات سیاسی نگه می دارند و همچون پدرانی که می خواهند فرزندانشان هیچگاه به بلوغ نرسند خود را خدمتگذار آنها معرفی می کنند و نهایتا با تأمین میزانی از نیازهای مادی آن ها، یا آزاد گذاشتن آن ها در تامین نیازهای مادی شان، آزادی سیاسی را خفه می کنند. توکویل میل به رفاه در میان آدمیان را از جمله امیال انسانی می دانست که می تواند انسان را به بردگی بکشد.»

از نظر ایمانی، توکویل این میل را مادر بردگی می خواند:«انسان ها در دو مسیر متفاوت در راه بردگی قدم می گذارند. تمایل به رفاه و تنّعم و تموّل آن ها را از پرداختن به امور حکومت و سیاست باز می دارد و عشق به رفاه و تنّعم و تموّل آن ها را پیوسته به حکومت وابسته می کند.» توکویل دربرابر این میل به رفاه، آزادی را پیش می کشید. پیش از این گفتیم توکویل از آزادی نه معنای جدید آن به معنای آزادی از چیزی و یا آزادی اقتصادی که از نظر او صرفا پیش شرط های آزادی بودند و نه خود آزادی، بلکه آزادی برای شکل دادن به حیات سیاسی و اجتماعی از طریق مشارکت در زندگی مدنی را مراد می کرد. او برای جلوگیری از تهدیدی که تنعم و رفاه طلبی -این میل به بردگی- متوجه آزادی مدنی می کرد، بر اولویت سیاست بر اقتصاد تأکید داشت. از نظر او آزادی سیاسی "پیش شرط" رفاه و ثروت بود و نه چنانچه برخی دیدگاه های مدرن بویژه در اقتصاد بیان میکنند "نتیجه" آن.»

ایمانی در ادامه می نویسد: «توکویل رابطه ای پنهان بین آزادی و تجارت می دید و معتقد بود این روح آزادی و عادات آزادی خواهانه است که روح و عادات سوداگری و تجارت را به ارمغان می آورد. آزادی سیاسی نیروهای اجتماعات بشری را آزاد می کرد و یکی از نتایج این آزادی جستجوی رفاه و مکنت و ثروت بود. توکویل معتقد بود اجتماعاتی که نمی دانند آزادی رفاه و ثروت می آورد و بر همین اساس از گوهر آزادی محافظت نمی کنند به زودی با از دست دادن آزادی، ثروت و رفاه خود را نیز از دست می دهند. از نظر او ملّت هایی که میل به رفاه و تنّعم اقتصادی را بر آزادی ترجیح می دهند نه تنها به سوی بردگی حرکت می کنند بلکه به مرور زمان اختیار خود را به دست جبّاران و حاکمان مستبد می سپار

ایمانی معتقد است که از نظر توکویل «ملّتی که از حاکمان خود چیزی جز حراست از نظم و یا رفاه طلب نمی کنند، پیشاپیش در باطن خود به بردگی تن داده است، بردگی، تنعّم و راحتی… و مردی که که این ملّت را به زنجیر خواهد کشید به زودی ظاهر خواهد شد. لزومی ندارد که این مرد با توسل به خشونت آن ها را به زنجیر بکشد، بلکه می تواند با انتخاب و اختیار خود آنها، به سادگی آن ها را به بردگی درآورد. اینکه یک ملّت خود قیّم خود را "انتخاب" کند به معنای آزادی نیست، بلکه به معنای این است که یک ملّت با دستان خود به انقیاد در می آید و این بار به دلیل انتخاب آزادانه برای به انقیاد در آمدن، از فقدان آزادی و از انقیاد خویش ناراضی نخواهد بود. چنین ملّتی را دیگر نمی توان ملّتی آزاد و متمدّن دانست و چنین انسانی را دیگر نمی توان انسانی مدنی دانست و بنا به تعریف ارسطو از انسان که فصل ممیز او از حیوان را مدنی یا سیاسی بودن وی می داند، نمی توان انسان دانست.»

216216

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر