آخرین مناجات امام با خداوند

این ایمانی است که با همه ی وجودش آمیخته شده و از مهمترین عناصر وجود او گشته بود... وی به خدا پیوسته و بر قضای او صبر نمود، فجایع و مصیبتهایی که بر وی رسیده و از آن رنج دیده را به خدا واگذار کرده بود. این ایمان عمیق همه ی آنچه را که بر وی رسیده، از یاد آن حضرت برده بود.«دکتر شیخ احمد وائلی»، در قصیده ی برجسته اش می گوید:

آخرین مناجات امام با خداوند


این ایمانی است که با همه ی وجودش آمیخته شده و از مهمترین عناصر وجود او گشته بود... وی به خدا پیوسته و بر قضای او صبر نمود، فجایع و مصیبتهایی که بر وی رسیده و از آن رنج دیده را به خدا واگذار کرده بود. این ایمان عمیق همه ی آنچه را که بر وی رسیده، از یاد آن حضرت برده بود.
«دکتر شیخ احمد وائلی»، در قصیده ی برجسته اش می گوید:

 

یا اباالطف و ازدهی بالضحایا
من ادیم الطفوف روض خیل

نخبة من صحابة و شقیق
و رضیع مطوق و شبول

والشباب الفینان جف ففاضت
طلعة حلوة و وجه جمیل

و توغلت تستبین الضحایا
و زواکی الدماء منها تسیل

و مشت فی شفاهک الغر نجوی
نم عنها التحمید والتهلیل

لک عتبی یا ربِّ ان کان یرضیک
فهذا الی رضاک قلیل

«ای صاحب روز عاشورا، در حالی که از خاک کربلا سبزه زاری زیبا، شاداب گشته بود».
«گزیده ای از یاران و برادری و شیرخواره ای گردنبند به گردن و شیر بچگانی».
«و جوانان برومندی که از دست داده بودی با آن چهره های زیبا و صورتهای دلنشین».
«تو پیش رفتی تا قربانیان را ببینی که خونهای پاک از آنان روان بود».
«از میان لبان با شکوهت، نجوایی جریان یافت که سپاس خدای و تهلیل او را می گفت».
«پرودگارا! تو باید خشنود گردی، اگر تو را خشنود می سازد که این در برابر رضای تو، اندک است».


منبع : مقرم، مقتل ص 283
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر