برای شاگرد قصابی و مدیرعامل اسنپ

آقای مدیرعامل اسنپ اگر این یادداشت به دست شما رسید لطفا بدانید مناعت طبع و استغنای آقای ا… عبدی در کلام نمی گنجد. تقدیر و تشکر شما از این پاک نهادی ضروری است ولی در حدّ و اندازه‌ی این میزان غنای نفس راننده نیست. آنکه در گرما و ترافیک سرسام آور تهران، امانت دار است. فضل هنوز در این جامعه نمرده است. ایکاش که قدر بدانند آنها که در مصدر قدرت اند.

برای شاگرد قصابی و مدیرعامل اسنپ

معمولا چیزی را جایی، جا نمی گذارم. روز جمعه‌ی انتخابات مرحله اول، بعد از رای دادن به قصابی رفتم که برای خانه گوشت بخرم. با شاگرد قصابی سر گفت وگو باز شد؛ گفتم به چه کسی رای می‌دهی؟ گفت: من رای نمی دهم. گفتم به پزشکیان رای بده لطفا. گفت: اینها همه شون مثل هم اند؛ در زندگی من فرقی ایجاد نخواهد شد. گفتم ولی اینبار رای بده. گفت: نمی دهم! رسیدم خانه یکدفعه متوجه شدم کیف پول و موبایل را در قصابی جا گذاشته ام. آه از نهادم برآمد چون همه‌ی کارهای امور شغلی منوط به آن گوشی موبایل است. در ضمن، تازه از سفر رسیده بودم و پانصد دلار پول هم در کیف بود. ناامیدانه راه افتادم سمت قصابی. 

گفتم حتما شاگرد قصاب این ظهر جمعه ای سریع کرکره را پایین کشیده و رفته. یا لااقل، وقتی که برسم اظهار بی اطلاعی خواهد کرد. رسیدم و نرفته بود. منتظر بود. سلام کردم گفت کیف و گوشی ات اینجاست، گذاشتم این گوشه مغازه که مشتری نبرد. بی نهایت تشکر کردم. برای سپاسگزاری صد دلار تعارف کردم ولی حتی حاضر نبود که بگیرد. در راه برگشت، فکر می کردم که شاگرد قصابی با وجود کلافگی از احوال زندگی، ولی موبایل آیفون 13 و کیف پول‌ها را برنداشته… به تعبیر دکتر رنانی، فضل هنوز در این جامعه هست. 

دیروز اسنپ گرفتم و رفتم خیابان شریعتی فرهنگسرای اندیشه برای شرکت در نشست واکاوی گفتمان دولت چهاردهم. وسط برنامه و در میانه آن هیجان سالن و سخنرانی پرشور دکتر ظریف، گوشی موبایل زنگ خورد. برداشتم. گفت: من راننده اسنپ هستم و کیف پولت در ماشینم جا مانده. آیا آخر شب برایت بیاورم به همان آدرس محل سوارشدن؟ از خلاف آمد عادت و از سر نهایتِ بی توجهی، هنوز دلارها در کیف مانده بود و جابجا نکرده بودم… بهت زده شدم. از آمار جرائم و معضلات اجتماعی بی اطلاع نیستم، اما دو بار پشت سر هم و هر دو بار این رفتار واحد از جانب شهروندی که مشکلات اقتصادی این جامعه بر روی دوش اوست… چرا کیف را برنداشت؟ می توانست زنگ نزند. می توانست پول را بردارد. می توانست منکر همه چیز بشود… آخر شب کیف را آورد.

آقای مدیرعامل اسنپ اگر این یادداشت به دست شما رسید لطفا بدانید مناعت طبع و استغنای آقای ا… عبدی در کلام نمی گنجد. تقدیر و تشکر شما از این پاک نهادی ضروری است ولی در حدّ و اندازه‌ی این میزان غنای نفس راننده نیست. آنکه در گرما و ترافیک سرسام آور تهران، امانت دار است. فضل هنوز در این جامعه نمرده است. ایکاش که قدر بدانند آنها که در مصدر قدرت اند. 

*منبع: کانال نویسنده

216216

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر