شفای چشم از خاک زائرکربلا!

«پدرخانم آیة الله گلپایگانی با اینکه پیر بود ولی چشم جوانی داشت .من دیدم که در مسجدِ بالاسرِ آن زمان که تاریک

شفای چشم از خاک زائرکربلا!

«پدرخانم آیة الله گلپایگانی با اینکه پیر بود ولی چشم جوانی داشت .من دیدم که در مسجدِ بالاسرِ آن زمان که تاریک

ایشان تعریف کرد که من به همراه آیة اللهگلپایگانی در اربعین «. بود،در سن نودسالگی بدون عینک قرآن می خواند

به کربلا رفتیم .ما از بصره سوار قطار شدیم .قطارهاصندلی نداشت ویک اتاقی بود که من وآقای گلپایگانی در آن

نشسته بودیم .ناگهان عربهای بادیه نشین ریختند در قطار وقطار پر شد وحرکت کرد.یکی از عربها پایش را توی

دامن من دراز کرده بو.من اول ناراحت شدم ولی بعد گفتم زوّار حسین (ع )است .

به این فکر افتادم که این زوّار حسین (ع )است .لذا همه اش تبرّک است .پای پیاده آمده بود ولای انگشتان پایش گِل

بود.بدون اینکه آن عرب بفهمد، یک مقدار از آن گِل را گرفتم و به پشت چشمم مالیدم وناگهان دیدم که عینک

نمی خواهم .نزدیک را می بینم .دور رامی بینم .وضع بینایی ام عالی است».


منبع : کتاب عشق حسینی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان