این نکته را در نظر بگیرید که آنچه که با عث عظمت و اعتلا یا سقوط و پلیدی و نابودی فرد و اجتماع میشود کارها و فعالیتهای اختیاری یعنی قلمرو خباثت و سعادت روح ، نیاّت واعمال فرد است (کل نفس بما کسبت رهینه) هر نفس شخصی در گرو عملی است که آن را برای خود اندوخته است (مدثر آیه38 )
روح انسان از ناحیه خداست در اول خلقت زمینه سعادت در او فراوان است امّا مجبور نیست نه به پلیدی و نه به سعادتمندی .انسان خودش باید با تلاش پلیدی را از خود دور کند .
چون نفس یا روح انسان مجبور به صلاح رفتار نیست قدرت کسب هر کلام را بر اثر اعمال و افکار دارد و وقتی پلیدی وزشتی گردنگیر انسان می شود وبه او می گویند روح پلید پیدا کرده ای که با اراده و انجام اعمال اختیاری زشت یعنی گناه عامل فساد درونی خود شود مثل اعتیاد انسان های معتاد ، از اول خلقت معتاد نبوده اند بر اثر اعمال اعتیاد آور روح خود را با مواد انس داده اند لذا برای دوری از آن باید زحمت باید زحمت و تلاش کشید تا پاک شوند .
و قرآن هم فرموده انسان هم زمینه سعادت در او هست و هم زمینه شقاوت و پلیدی (فالهمها فجورها وتقواها قد افلح من زکاها و قد خاب من دساها )نفس انسان به هردو نیروی (گناه و پلیدی ) و رستگاری و صلاح مساوی است و زمینه هر دو را دارد (سوره شمس )
لکن راه سعادت و تزکیه در اعمال ، اخلاق و رفتار است یعنی شرائط آن ایمان به خدا و معتقدات دینی و عمل صالح (انجام واجبات و ترک محرمات )افزایش علم و معرفت و اخلاق حسنه الهی پیدا کردن است : (من عمل صالحاً من ذکر و انثی و هو مؤمن فلنجینّه حیاه طیبه ) هر زن و مرد که با شرائط ایمان عمل صالح انجام دهد اورا در زندگانی خویش با سعادت و زنده می گردانیم (نحل آیه 97) و ملاک پلیدی ورود به عرصه گناه و فساد اخلاقی و رفتاری است (ثم کان عاقبه الذین اساؤاالسوای ان کذبوابایات الله و کانوا بها یستهزؤن)پایان عمر کسانیکه عمل ناروا انجام میدهند و گناهان خود را ناچیز شمرده و به فکر جبران و توبه نیستند ان است که خدا را تکذیب می کنند و همه آنها را به باد مسخره میگیرند (روم آیه 10) در نتیجه گناه پی در پی بدون توبه روح را پلید میکند .