اشک بر مصائب سیّدالشهدا(ع) سنّت و فرهنگ حسنهای است که از پیشینیان به نسل امروز رسیده است. آنان برای این انتقال، خوندلهای فراوانی خوردند و تا پای جان از این میراث گرانبها محافظت کردند. حال این امر خطیر بر عهدة نسل امروز است تا از این فرهنگ صیانت کرده و آن را به نسلهای آینده انتقال دهند.
یکی از دوستان بنده نقل میکرد که پدرم را در سن هجده سالگی از دست دادم. او از سن پنج سالگی تا هنگام مرگ، همواره مرا قبل از اذان صبح بیدار میکرد و تا سر حوض میبرد و میگفت: وضو بگیر. پس از آنکه هر دو وضو میگرفتیم به اتاقش میرفتیم. سپس او مصائب حضرت سیّدالشهدا(ع) را میخواند و با هم اشک میریختیم.
بنابراین باید در عصر حاضر به فرهنگ اشک و ناله توجّه بیشتری نمود و با تشکیل مجالس حسینی، جوانان را با این سنّت و میراث گرانبها آشنا کنیم. اگر این فرهنگ در میان نسلهای آینده نهادینه شود، دین مبین اسلام و به ویژه مکتب تشیّع از گزند آسیبهای دشمنان دین مصون و محفوظ خواهند ماند.
یکی از روشهای آشنایی با این فرهنگ آن است که از دوران کودکی و نوجوانی، فرزندان را با اهداف قیام حضرت امام حسین(ع) آشنا کنیم تا آنان درک کنند که چرا در ماههای محرم و صفر، دیوارهای شهر از پارچههای سیاه و مشکی سیاهپوش میشود و همه با تشکیل مجالس سینهزنی و ذکر مصیبت بر فرهنگ عاشورایی اهتمام میورزند.
این نکته نیز حایز اهمیت است که علاوه بر تشکیل مجالس حسینی باید بر سنّت گریه و عزاداری اهتمام ورزید. این گریه، با مسیر انبیا و اولیای الهی: همسویی دارد. زیرا هیچ پیامبری در این عالم وجود نداشت، مگر آنکه بر مصائب حضرت سیّدالشهدا(ع) گریه کرد. این گریه به معنای هماهنگی با معصومین: فرشتگان الهی و تمام موجودات در عالم آفرینش است؛ چرا که برای مصیبتهای حضرت سیّدالشهدا(ع) آسمان و زمین و حتی ماهیان دریا و پرندگان هوا اشک ریختند. محتشم کاشانی[1] در این زمینه چه زیبا میسراید:
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است[2]
در حال حاضر وظیفة علما، روحانیت و شیعیان است که این سنّت گریه را به گوش جهانیان و نسلهای آینده برسانند و با این عمل از مکتب بر حقّ شیعه پاسداری کنند.
------------------------------------------------------------------
[1]. کمالالدین علی محتشم کاشانی شاعر ایرانی عهد صفویه و معاصر با شاه طهماسب اول است. وی در سال 905 هجری قمری در کاشان زاده شد و بیشتر دوران زندگی خود را در این شهر گذراند. نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمالالدین در نوجوانی به مطالعة علوم دینی و ادبی معمول زمان خود پرداخت. معروفترین اثر وی دوازده بند مرثیهای است که در شرح واقعة کربلا سروده است. مرثیة دیگری نیز در مرگ برادر جوان خود سروده که بسیار سوزناک است. مجموعهای از غزلیات عاشقانه با نام «جلالیه» نیز از وی باقی مانده است. وی در ربیع الأول سال 996 هجری قمری (به روایتی در سال هزارم هجری قمری) درکاشان درگذشت.
[2]. دیوان محتشم کاشانی: ترجیعبند شمارة 1.
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان