امام سجاد و پیرمرد شامی

وقتی قافله اسیران کربلا به دمشق رسید در کنار کوچه‌ها مردم ایستاده بودند و تماشا می کردند . پیرمردی از شامیان جلو آمد و در مقابل قافله اسیران بایستاد و گفت : "شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امیر المؤمنین یزید را بر شما پیروزی داد

امام سجاد و پیرمرد شامی

وقتی قافله اسیران کربلا به دمشق رسید در کنار کوچه‌ها مردم ایستاده بودند و تماشا می کردند . پیرمردی از شامیان جلو آمد و در مقابل قافله اسیران بایستاد و گفت : "شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امیر المؤمنین یزید را بر شما پیروزی داد . امام زین العابدین علیه السلام به آن پیرمردی  که در آن سن و سال از تبلیغات زهرآگین اموی در امان نمانده بود ، فرمود : "ای  شیخ ، آیا قرآن خوانده‌ای ؟" . گفت : آری . فرمود : این آیه را قراءت کرده‌ای  : قل لا أسئلکم علیه أجرا الا المودة فی القربی . گفت : آری . امام علیه السلام فرمود : آن خویشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده ماییم . سپس آیه تطهیر را که در حق اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است تلاوت فرمود : "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا" . پیرمرد گفت : این آیه را خوانده‌ام . امام علیه السلام فرمود: مراد از این آیه ماییم که خداوند ما را از هر آلایش ظاهر و باطن پاکیزه داشته است . پیرمرد بسیار تعجب کرد و گریست و گفت چقدر من بی خبر مانده‌ام . سپس به امام علیه السلام عرض کرد : اگر توبه کنم آیا توبه‌ام پذیرفته است؟ امام علیه السلام به او اطمینان داد. این پیرمرد را به خاطر همین آگاهی شهید کردند

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان