اهمیت دقت در انتخاب دوست

جوانان و نوجوانان عزیز عنایت کنند که وقتى دوران زودگذر جوانى پایان پذیرفت و انسان قدم به میان سالى گذاشت ، وجدان عمومى جامعه بر اساس فطرت و طبیعت انسانى درباره او قضاوت مى کند

اهمیت دقت در انتخاب دوست

آیات کریمه قرآن مؤ منان را از ایجاد ارتباط با گروه هایى که دچار انحراف عقیدتى و فطرى هستند، بازمى دارد. در سوره مبارکه فرقان صریحا اعتراف انسان را در ندامت و پشیمانى از انتخاب دوست بیان مى کند و مى فرماید:
و یومَ یَعَضُّ الظَّالمُ على یدیهِ یقولُ یا لَیتَنى اتَّخَذتُ معَ الرَّسولِ سبیلا # یا وَیلَتى لَیتَنِى لم اءَتَّخذ فلانا خلیلا # لَقد اءَضَلَّنى عن الذِّکرِ بعدَ اءِذ جاءَنى (228).
((و به خاطر آور روزى را که ستمکار دست خود را از شدت حسرت به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول خدا راهى بودم ! اى واى بر من ، کاش فلان شخص گمراه را به دوستى برنگزیده بودم ! او مرا از یادآورى حق گمراه ساخت بعد از آن که یاد حق به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است )).
آیه شریفه ، ضمن یادآورى فطرى بودن دین و قوت آیات الهى ، ناظر به این جهت است که : اولا، دین فطرى است و آیات الهى دلالت بر وحدانیت خدا دارد و همواره خطر تاثیرپذیرى انسان از همنشینى با افراد سست عقیده و فاسد وجود دارد و مؤ منان باید از این خطر برحذر باشند؛ ثانیا، اگر انسانها با افراد دیگر همنشینى کنند؛ خواه ناخواه به صفات آنها متصف خواهند شد.
الف - خطر تاثیرپذیرى
سلیمان جعفرى مى گوید:
سَمعتُ اءباالحسن علیه السلام یقول لاءبى : ما لى راءیتُک عند عبدِالرحمان بن یعقوب ؟ قال : انَّهُ یقول فى الله قولا عظیما: یَصِفُ الله تعالى و یَحُدُه ، و الله لا یوصَفُ، فاءمّا جَلَستَ معه و تَرَکتَنا و اءما جَلَستَ معنا و تَرَکتَهُ، فقال : اءن هو یقول ما شاء اءىُّ شى ء علىَّ منه اءذا لم اءقل ما یقول ؟ فقال له ابوالحسن علیه السلام : اءما تخا فُ اءن یَنزِلَ به نقمَة فَتُصیبُکم جمیعا؟ اءما علمتَ بالذى کان منه اصحاب موسى و کان اءبوه من اصحاب فرعون فلما لحِقَت خیلُ فرعون موسى علیه السلام تَخَلَفَ عنه لِیَعِظَهُ و اءدرکهُ موسى و ابوه یُراغِمُه حتى بلغا طرف البحر فغرِقا جمیعا فاءتى موسى الخبرُ فساءل جبرئیل عن حالهِ فقال له : غرق رَحِمَهُ الله و لم یکن على راءى اءبیه لکنَ النقمةَ اذا نزلت لم یکن لها عمن قارَبَ المُذنِبَ دفاع (229).
(( شنیدم امم هفتم موسى بن جعفر علیه السلام به پدرم فرمود: ابوهاشم ! چرا تو با این فرد - عبدالرحمن بن یعقوب - همنشینى مى کنى ؟ پدرم گفت : او دایى من است . حضرت فرمودند: در عقیده او خدا طورى است که این تلقى انحرافى در عقیده است ، قائل به تجسم الهى بوده است - یا باید دوستى او را انتخاب کنى و یا همنشینى ما را، پدرم گفت : من به گفته او اعتقاد ندارم پس همنشینى با او چه اشکالى دارد؟ حضرت فرمودند: آیا از خدا نمى ترسى که عذابى نازل شود و همه شما را از بین ببرد؟ داستان کسى را که از اصحاب حضرت موسى علیه السلام بود و پدرش از اصحاب فرعون ، نشنیده اى . او براى نحصیحت کردن پدرش و شناساندن حضرت موسى علیه السلام از او جدا شد ولى پدرش نمى پذیرفت . او همراه لشکر فرعون بود تا آنها در دریا غرق شدند و او هم همراه آنان غرق شد. جریان را به حضرت موسى علیه السلام خبر دادند ایشان در مورد او از جبرئیل علیه السلام سؤ ال کردند. جبرئیل علیه السلام گفت : خدایش رحمت کند غرق شد ولى بر اعتقاد پدرش نبود اما وقتى عذاب نازل شود، کسى که همنشین گناهکار است را هم در خود مى گیرد)).
این نتیجه همراهى با کسانى است که صلاحیت اعتقادى ندارند و وعده الهى هم تخلف ناپذیر است . شعیب عقرقوفى مى گوید:
ساءَلتُ اءَبَاعبدالله علیه السلام عن قولِ الله عزّوجلّ و قد نزَل علیکم فى الکتاب اءَن اذا سمعتُم آیات الله یُکفَرُ بهاو یُستهزَاءُ بها...(230) فقال انَا عنَى بهذا اذا سمعتم الرجل الذى یجحدُ الحق و یکذب به و یَقَعُ فى الائمّة فَقُم من عندِه و لا تُقاعِدهُ کائِنا مَن کانَ(231).
(( از امام صادق علیه السلام درباره این آیه سؤ ال کردم که : خداوند این حکم را در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادى آیات خدا را انکار و استهزا مى کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند. حضرت فرمودند: وقتى مى شنوید که انسانى حق را مى شنود و نمى پذیرد و یا اعتقاداتش درباره ائمه علیهم السلام انحرافى است . هرگز با او همنشینى نکنید و از نزد او برخیزید، حتى در نزد او، درنگ کردن هم جایز نیست )). در ادامه این مطلب علاوه بر نهى از معاشرت با منحرفان اعتقادى ، همچنین معاشرت با کسانى که در التزامات عملى به احکام دین و شرع ضعیف هستند و از معصیبت و گناه پروا ندارند نهى شده است . از امام صادق علیه السلام روایت شده است که مى فرمایند:
لا یَنبَغى للمومِنِ اءَن یَجلسَ مجلسا یُعصِى الله فیه و لا یَقدرُ على تغییرِهِ(232).
((سزاوار نیست انسان مومن با کسانى هم مجلس شود که آنها در آن مجلس ‍ معصیت خدا مى کنند و او قادر بر تغییر و هدایت آن جماعت نیست )).
همچنین امام صادق علیه السلام در سخن دیگرى مى فرمایند:
لا تَصحَب الفاجرَ فیُعَلِمَکَ مِن فُجوره (233).
((با افراد گناهکار و اهل فجور مصاحبت و همنشینى نکن ؛ چرا که گناه را به تو مى آموزند)).
به نظر مى رسد که در این ارشادات ، هم به خطر تاثیرپذیرى انسان توجه شده است و هم به حفظ حیثیت اجتماعى انسان .
ب - متصف شدن به صفات دوست
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که مى فرمایند:
مُجالسَةُ الاءَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بالاءَخیارِ و مُجالسَةِ الاءَخیارِ تُلحِقُ الاءَشرارَ بالاءَخیارِ و مُجالسةُ الفُجَّارِ للاءَبرارِ تُلحِقُ الفجَّارَ بالاءَبرارِ فَمَنِ اشتَبَهَ علیکم اءَمرُهُ و لم تعرفوا دِینَهُ فانظُروا الى خُلَطائِهِ فان کانوا اءَهلَ دین الله فهو علَى دِین الله و ان لم یکونوا على دِینِ الله فلا حَظَّ له فى دِینِ الله انَّ رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم کان یقولُ مَن کانَ یؤ مِنُ بالله و بالیوم الآخرِ فلا یُؤَاخِیَنَّ کافرا و لا یُخالِطَنَّ فاجرا و مَن آخَى کافرا اءَو خالَطَ فاجرا کانَ فاجرا کافرا(234).
نتیجه همنشینى با افراد شرور و منحرف - به دلیل شرارت آنها در اعتقاد و عمل - از بین رفتن سلامت بینش است که موجب سوءظن به نیکان مى شود؛ که دلیل آن ، خصیصه تاثیرپذیرى انسان است . همین طور اگر افراد شریرى با خوبان همنشین شوند از خوبان اثر مى پذیرند و باعث مى شود که آنها نیز به ابرار بپیوندند.
اگر کسى را نمى شناسید، نمى دانید از اشرار است یا از ابرار، ببینید با چه کسانى ارتباط دارد. اگر دوستان و معاشران او کسانى اند که به دین خدایند، او هم انسان مومنى است و اگر همنشینان او در زمره مؤ منان نیستند، درباره او هم حکم به غیر مومن بودن کنید. بعد حضرت به فرمایش پیغمبر صلى الله علیه وآله و سلم استشهاد مى کنند که فرمودند:
کسى که به خدا و معاد اعتقاد دارد، با کافر پیمان اخوت و برادرى نمى بندد و با انسان هاى فاجر و بدعمل معاشرت نمى کند. کسى که با کافر یا فاجر آمیزش کند، مثل او است .
روایتى از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نقل شده است که مى فرمایند:
لا تَصحَب الشِّرِّیرَ فانَّ طَبعکَ یَسرقُ مِن طبعه شرا و انت لا تعلمُ(235).
((با افراد شرور و فاجر همنشینى نکن که طبع تو بدون آن که متوجه باشى ، از آنها اثر مى پذیرد)).
امام صادق علیه السلام در سخن دیگرى مى فرمایند:
مَن لم یَجتَنِب مُصاحبَةَ الاءَحمَقِ یوشِک اءَن یَتَخَلَّقَ باءَخلاقهِ(236).
((کسى که از ارتباط و دوستى با احمق - کسى که در فهم و ادراک ناتوان است - پروا ندارد، احتمال متخلق شدنش به اخلاق او زیاد است )).
این ارشادات و توصیه ها، از یک سو باریک بینى و اهتمام دقیق معارف اسلامى را شنان مى دهد و از سوى دیگر ظرافت و نازک طبعى بشر و سرعت تاثیر او را قبل از وصول به مرحله کمال انسانى مى نمایاند که وقتى مبانى ایمانى و اخلاقى او نیرومند نشده و انعطافش نسبت به حوادث بیرون زیاد است چقدر تاثیرپذیر است . به همین لحاظ امام باقر علیه السلام فرمودند:
لا تُجالسِ الاءَغنِیاءَ فانَّ العبدَ یُجالسُهُم و هو یرَى اءَنَّ لله علیه نعمة فما یقومُ حتى یرى اءَن لیس لله علیه نعمة (237).
((با انسان هاى ثروتمند نشست و برخاست نکن ؛ چون تو طبع ظریفى دارى ، و قبل از این که با آنها نشست و برخاست کنى تصور مى کنى خدا به تو نعمت فراوان داده است ، اما وقتى سراغ آنها رفتى ، منکر نعمت هاى الهى مى شوى )).
این تاثیرپذیرى و نازک طبعى بشر است و سرعت تاثر او را نشان مى دهد. در روایت دیگرى امام جواد علیه السلام مى فرمایند:
اءَیَّاکَ و مُصاحِبَةَ الشَّریرِ فانَّهُ کالسَّیفِ المسلولِ یَحسُنُ منظَرُهُ و یقبُحُ اءَثرُهُ(238).
((از همنشینى و دوستى با انسان هاى شرور پرهیز کنید؛ چون مانند شمشیر از نیام برکشیده اى هستند که منظر زیبایى دارند، اما آثار بسیارى خطرناک و ناپسندى از خود برجاى مى گذارند)).
شمشیرى که در غلاف باشد، نمى تواند اثر کند، اما شمشیرى که از نیام کشیده شده است آثارش بسیار خطرناک است ؛ گرچه جلوه خاصى دارد. ارتباط با انسان هاى شرور نیز این چنین است .
ممکن است انسان درباره خودش بیندیشد که تاثیرپذیر نیست و از این ارتباطها و معاشرتها خسارت و زیانى نخواهد دید و تصور مى کند که اگر با افرادى که عقیده فاسد دارند همنشین شود آنها نمى توانند عقیده او را به انحراف بکشانند یا اگر با افراد فاسد و فاجر نشست و برخاست کرد، آنها نمى توانند در او انحراف رفتارى ایجاد کنند، اما حقیقت امر چیز دیگرى است .
به لحاظ خطر فوق العاده اى که این معاشرت و ارتباطها در بردارند، در روایات و معارف ما به زبانهاى گوناگونى آثار منفى و متعدد این معاشرت ها ترسیم شده است و تنها به تاثیر اخلاقى و رفتارى آن بسنده نکرده اند و در بعضى روایات انسان را به آثار اجتماعى این ارتباطها و پیوندها توجه داده اند و این نیست مگر به دلیل اهمیت حیثیت اجتماعى مؤ منان ، که شرع مقدس براى آن ارزش قائل است ، و این هم طبیعى است که انسان فطرتا، عزت و سربلندى خود را دوست دارد و در راه حفظ آن مى کوشد.

 

جوانان و نوجوانان عزیز عنایت کنند که وقتى دوران زودگذر جوانى پایان پذیرفت و انسان قدم به میان سالى گذاشت ، وجدان عمومى جامعه بر اساس فطرت و طبیعت انسانى درباره او قضاوت مى کند. اگر جوان در ایجاد روابط دوستانه و معاشرت ها به این نکته توجه نکرده و با افراد غیرصالح معاشرت کرد - گرچه تاثیر هم نپذیرفته باشد - درباره خود با دارویى مواجه خواهد شد که برایش غیرقابل باور است ؛ یعنى خواهد دید که مردم در اجتماع او را مانند دوستان ناصالحش باور کرده اند و به همان صورتى که درباره آنها قضاوت مى کردند درباره او قضاوت مى کنند.
معارف ما، چه آیات کریمه قرآن و چه روایات وارده از اهل بیت علیهم السلام براى عزت نفس مومن ، حساب فوق العاده اى باز کرده اند. قرآن مى فرماید:
لله العزَّةِ و لرسولهِ و للمؤ منین (239).
((عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤ منان است )).
مومن باید از نظر اجتماعى عزیز باشد و حیثیت و آبروى خود را حفظ کند.
و حق ندارد کارى کند که عزت نفس خود را در معرض مخاطره قرار دهد. گرچه جوان به خود مطمئن باشد که از افراد غیرصالح تاثیر نخواهد پذیرفت ، اما به خاطر حفظ حیثیت اجتماعى خود باید از ایجاد ارتباط و مراوده و همنشینى با طبقات ناصالح پرهیز کند. امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرمایند:
اءِیَّاک و مُصاحِبَةَ الفُسَّاقِ فاءِنَّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَق (240).
((با افراد فاسق مصاحبت و دوستى نکن ؛ چون به همان طبقه ملحق مى شوى )).
در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند:
لا تَصحَبوا اءَهلَ البِدَعِ و لا تُجالسوهُم فَتَصیروا عندَ النَّاسِ کواحد منهم (241).
((با کسانى که اهل بدعت و نوآورى در دین هستند، - و دین خدا را به امور دیگرى که ربطى به دین و وحى ندارد مى آمیزند - همنشینى نکن ؛ چون در نزد مردم ، یکى از آنها به حساب مى آیى )).
این توصیه اى است به سیاسیون ، که توجه کنند، کسانى به اسم تحول و اصلاحات سیاسى یا فرهنگى و اجتماعى باعث بدعت نشوند و دیگران نیز با همراهى و یا سکوت در قبال گفتار و کردار بدعت گذاران باعث نشوند که هم فکر آنان شناخته شوند. به فرمایش امام صادق علیه السلام که به روایت پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله و سلم نیز استشهاد کرده اند:
المَرءُ على دینِ مَن یُخَالِلُ فلیَتَّقِ الله المَرءُ ولیَنظُر مَن یُخالِلُ(242).
((وجدان عمومى ، انسان را به راه و روش دوستان و نزدیکانش مى شناسد، باید مراقب باشى که با جه کسى پیمان دوستى مى بندى )).
علاوه بر این دو زیان آشکار که بر روابط دوستانه ناسالم مترتب است - انحراف در عقیده و بدنامى و سوء شهرت - معاشرت با طبقات ناصالح و گروه هاى خاص اجتماعى ، عوارض دیگرى را نیز در بردارد که هیچ ربطى به تاثیرپذیرى و اطمینان به سلامت عقیده و سلامت رفتار ندارند؛ نفس این ارتباط خواه ناخواه خسران و زیانهایى را متوجه انسان مى کند

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان