فعالیت های دینی و فرهنگی امام سجاد (علیه السّلام)

امام سجاد علیه السّلام چهارمین پیشوای معصوم شیعیان، در عصر امامت خود هم چون سایر معصومین، ‌در راستای امر امامت، پیشوایی ‌و‌ هدایت جامعه، در شرایط خاص اجتماعی زمان خود بودند ‌که‌ در حقیقت، یک بحران ‌و‌ جریان عقیدتی ‌و‌ فکری بزرگی ‌که‌ زاییدة عوامل متعددی بودند، ‌که‌ می‌توان ‌به‌ مهم‌ترین این عوامل اشاره نمود:

فعالیت های دینی و فرهنگی امام سجاد (علیه السّلام)

امام سجاد علیه السّلام چهارمین پیشوای معصوم شیعیان، در عصر امامت خود هم چون سایر معصومین، ‌در راستای امر امامت، پیشوایی ‌و‌ هدایت جامعه، در شرایط خاص اجتماعی زمان خود بودند ‌که‌ در حقیقت، یک بحران ‌و‌ جریان عقیدتی ‌و‌ فکری بزرگی ‌که‌ زاییدة عوامل متعددی بودند، ‌که‌ می‌توان ‌به‌ مهم‌ترین این عوامل اشاره نمود:

1. فاصله گرفتن جامعه ‌از‌ مکتب اهل بیت علیهم السّلام ‌و‌ محدودیتهای سیاسی ‌و‌ محدودیتهای سیاسی برای امامان علیهم السّلام ‌از‌ طریق منع نقل ونوشتن حدیث، مگر احادیث خاصی ‌که‌ خلفای قبل اجازه داده بودند.

2. توطئه دستگاه جبار اموی در جهت دامن زدن ‌به‌ اختلافات فکری ‌و‌ مشغول کردن مردم ‌به‌ مسایل غیر مهم ‌و‌ بهره‌برداری سیاسی ‌از‌ آن، ‌که‌ در نتیجه فرصت تبیین ‌و‌ تحقیق در این مسایل ‌از‌ دست می‌رفت.

3. گسترش دامنه فتوحات ‌و‌ مسلمان شدن سریع ‌و‌ بدون برنامه اقوام ‌و‌ ملل گوناگون ‌با فرهنگهای متفاوت امام سجادع در راستای هدف بزرگ الهی خود ‌که‌ هدایت ‌و‌ رهبری جامعه اسلامی می‌باشد در مقابل این انحرافات سکوت اختیار نکرد ‌و‌ ‌با توجه ‌به‌ شرایط ‌و‌ اوضاع حاکم بر جامعه ‌به‌ مبارزه علیه این انحرافات پرداخت.

الف. هشدار نسبت ‌به‌ عقاید غالیان: امام علیه السّلام هم بر جریانهای فکری انحرافی درون جامعه شیعه نظارت داشت ‌و‌ هم بر جریانهای انحرافی دیگران. وقتی دید ‌که‌ بعضی ‌از‌ شیعیان گرفتار عقیده غلو شده‌اند ‌و‌ ممکن است امامان علیه السّلام ‌را‌ ‌از‌ از شأن بندگی بالا برده ‌و‌ ‌به‌ الوهیت آنها معتقد شوند، هشدار داد ‌و‌ فرمود:
«جمعی ‌از‌ شیعیان ‌ما در حدی ‌ما ‌را‌ دوست خواهند داشت ‌که‌ درباره ‌ما چیزی ‌که‌ یهود نسبت ‌به‌ عزیر ‌و‌ نصاری نسبت ‌به‌ عیسی گفتند، خواهند گفت: نه آنان ‌از‌ مایند ‌و‌ نه ‌ما ‌از‌ آنانیم».[1]

ب. مبارزه ‌با جبرگرایی: ‌از‌ جریانهای خطرناک در زمان امام سجاد علیه السّلام رواج اعتقاد ‌به‌ جبر ‌از‌ طرف دستگاه حاکم بود، ‌بنابر نقل مورخان، معاویه طلایه‌دار ترویج اعتقاد ‌به‌ جبر بود،[2] ‌از‌ این رو وقتی عایشه ‌از‌ ‌او‌ پرسید: چرا یزید ‌را‌ ‌به‌ جانشینی خویش برگزیدی؟ گفت: خلافت یزید قضاء ‌و‌ حکم الهی است ‌و‌ بندگان خدا حق دخالت در آن ‌را‌ ندارند».[3]
امام سجاد علیه السّلام ‌با صراحت این عقیده ‌را‌ رد کرد. چنان ‌که‌ در مجلس ابن زیاد در کوفه، وقتی عبیدالله خطاب ‌به‌ امام علیه السّلام گفت مگر خدا علی بن حسین ‌را‌ نکشت؟ حضرت در جواب فرمود: برادری داشتم ‌به‌ نام علی ‌که‌ مردم ‌او‌ ‌را‌ کشتند.[4]

ج. مبارزه ‌با مشبهه: در عصر امامت امام سجاد علیه السّلام توحید خالص، یعنی منزه دانستن خداوند ‌از‌ تشبیه ‌به‌ مخلوقات ‌به‌ دست فراموشی سپرده شد، ‌و‌ ‌با بهره‌گیری ‌از‌ عالمان دین فروش دنیا طلب، عقیده ‌به‌ تجسیم ‌و‌ تشبیه رواج یافت. امام سجاد علیه السّلام در مقابل این اعتقاد انحرافی نیز قاطعانه ‌به‌ مقابله پرداخت.

د. احتجاج ‌با متصوفه ‌و‌ زاهد نمایان: یکی ‌از‌ حکمتهای سیره امام علیه السّلام خط بطلان کشیدن ‌به‌ روش زاهدنمایانی بود ‌که‌ ‌از‌ دنیا بریده بودند ‌و‌ در برابر مردم عصر خویش هیچ گونه مسئولیتی احساس نمی‌کردند ‌و‌ فقط ‌به‌ عبادت ‌و‌ ریاضت می‌پرداختند در حالی ‌که‌ در آن جامعه انواع بدعتها ‌و‌ ظلمها رواج داشت ‌و‌ بر آنان لازم بود نسبت ‌به‌ آن عکس العمل نشان دهند، حضرت علاوه بر این ‌که‌ روش عملی خود، سیره ‌و‌ روش آنان ‌را‌ باطل اعلام کرد، ‌به‌ طور صریح نیز در مقابل آنان ایستاد پدر کلامی فرمود گروهی ‌از‌ این است بعد ‌از‌ این ‌که‌ ‌از‌ امامان دین ‌و‌ شجره نبوت جدا شدند نحله‌ها ‌و‌ فرقه‌هایی شدند گروهی در اوهام رهبانیت خود ‌را‌ گرفتار کردند و...» [5].

ه . برخورد ‌و‌ مبارزه ‌با عالمان درباری: مسلماً در جامعه اسلامی آن روزگار، افراد زیادی بودند ‌که‌ وضع دستگاه خلافت ‌را‌ وضع اسلامی می‌پنداشتند ‌و‌ این ‌به‌ خاطر اقدامات زیاد دستگاه اموی جهت مشروع جلوه دادن حاکمیت خویش بود یکی ‌از‌ این اقدامات جذب محدثان ‌و‌ علمای دینی ‌به‌ دربار حکومت بود ‌تا‌ احادیثی ‌را‌ ‌از‌ پیامبر صلّی الله علیه ‌و‌ آله ‌با صحابه آن حضرت ‌به‌ نفع آنان جعل کند ‌تا‌ بدین وسیله زمینه فکری ‌که‌ پذیرش حکومت آنان در جامعه آماده سازند.
امام سجاد علیه السّلام ‌که‌ خطر این سررشته ناشایست فکری ‌و‌ فرهنگ در جامعه عصر خویش یعنی محدثان، مفسران، قراء ‌و‌ قضات درباری ‌را‌ جدی می‌دید، مبارزه‌ای شدید علیه آنان آغاز کرد. ‌که‌ برای نمونه ‌به‌ چند مورد اشاره می‌شود.

برخورد ‌با زهری: حضرت ابتدا ‌با برخورهای نصیحت گرانه بنا داشت زهری ‌را‌ ‌از‌ این کار ناشایست بازدارد. لذا ‌به‌ طور غیرمستقیم ‌به‌ ‌او‌ فهماند ‌که‌ دنیاطلبی ریشة همه گناهان ‌و‌ ستم‌هاست ‌و‌ هیچ چیز نزد خدا بعد ‌از‌ توحید ‌و‌ ایمان ‌به‌ نبوت مثل بغض دنیا نیست ‌و‌ نقاط ضعف زهری ‌را‌ ‌که‌ حکومت هم انگشت روی آن گذاشته بود ‌به‌ ‌او‌ تذکر داد.[6]
همچنین زمانی زهری همراه امام بود، حضرت دست ‌به‌ دعا برداشت ‌و‌ ضمن آن ‌به‌ زهری فهماند: «ای نفس؛ ‌تا‌ کی ‌به‌ دنیا دل می‌بندیتکیه‌ات ‌را‌ آبادانی آن قرار می‌دهی؟ آیا ‌از‌ نیاکانت عبرت نمی‌گیری.[7]
امام علیه السّلام ‌با اندرزها سعی داشت ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ خطاهایش متوجه کند ‌و‌ ‌به‌ راه حق برگرداند. سرانجام حضرت ‌با نوشتن نامه‌ای تند ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ شدت توبیخ کرد ‌و‌ راه ‌و‌ روشش ‌را‌ نکوهش نمود.

و این گونه مبارزات در مقابله ‌با حسن بصری ادامه داشت.
حسن بصری در منی مشغول موعظه مردم بود در همان حال امام سجاد علیه السّلام ‌از‌ آن جا عبور کرد ‌و‌ ‌به‌ وی فرمود آیا ‌از‌ دین وصفی ‌که‌ هم اکنون داری بین خود ‌و‌ خدای خود راضی هستی ‌که‌ اگر در همین حال مرگت فرارسد هیچ نگران نباشی؟ حسن بصری گفت: نه راضی نیستم، امام فرمود: آیا ‌به‌ خود حدیث نفس می‌کنی ‌تا‌ تغییر وضع دهی! ‌و‌ ‌از‌ این وضعی ‌که‌ راضی نیستی، بیرون آیی ‌و‌ ‌که‌ ‌از‌ آن راضی هستی، وارد شوی؟ حسن چند لحظه سرش ‌را‌ پایین انداخت، سپس گفت: ‌من آن ‌را‌ خلاف واقع عرض کردم؟
بعد ‌از‌ رد ‌و‌ بدل شدن کلمات میان حسن بصری ‌و‌ امام علیه السّلام حسن بصری پشیمان شد ‌و‌ پس ‌از‌ آن زمان حسن بصری مردم ‌را‌ موعظه نمی‌کرد.[8]

احتجاج حضرت ‌با عباد بصری: امام صادق علیه السّلام می‌فرماید: عباد بصری در راه مکه، خدمت علی بن حسین علیه السّلام رسید ‌و‌ ‌به‌ ‌او‌ گفت: علی! جهاد در راه خدا ‌و‌ دشواریها آن ‌را‌ کنار نهاده‌ای ‌و‌ ‌به‌ سوی حج ‌و‌ خوشی‌های آن روی آورده‌ای؟ در حالی ‌که‌ خدا فرموده است: خداوند جان ‌و‌ مال مؤمنان ‌را‌ ‌از‌ ایشان خرید ‌تا‌ برایشان بهشت باشد. آنان در راه خدا می‌جنگند. می‌کشند ‌و‌ کشته می‌شوند وعده‌ای ‌که‌ حقیقتاً در تورات ‌و‌ انجیل ‌و‌ قرآن ‌به‌ آن داده شده است ‌و‌ چه کسی ‌از‌ خدا ‌به‌ عهد خود وفادارتر است؟ مژده باد شما ‌را‌ ‌به‌ این معامله ‌که‌ انجام دادید، ‌که‌ آن رستگاری بزرگی است.[9] ‌تو‌ آن جهاد ‌و‌ آن وعده خدا ‌را‌ ترک کرده ‌و‌ ‌به‌ حج آمده‌ای؛ امام در جواب فرمود: دنباله آیه ‌را‌ نیز بخوان،[10] عباد بقیه آیه ‌را‌ خواند ‌و‌ زمانی ‌که‌ تمام کرد، امام علیه السّلام فرمود: هر گاه این گونه افرادی ‌را‌ ‌که‌ خداوند توصیف کرده است یافتی، در این صورت جهاد ‌به‌ همراه آنان برتر ‌از‌ حج خواهد بود.

امام علیه السّلام ‌با این موضع گیری، سیره ‌و‌ روش اهل بیت علیهم السّلام ‌را‌ درباره شرکت در جنگ ‌و‌ جهاد بیان فرمود.

پی نوشت ها:
[1] . طوسی، ابوجعفر محمد بن المحسن، اختیار معرفی الرجال، ج 1، ص 336.
[2] . الطبرسی، حسن بن علی بن محمد بن علی بن الحسن (عماد الدین طبرسی). کامل بهایی، ج 2، ص 262.
[3] . ابن قتیبه دینوری، ابو محمد عبدالله بن مسلم، الامه ‌و‌ السیاسه، ج 1، ص 205.
[4] . الطبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابیطالب، الاحتجاج، ص 311.
[5] . کشف الغمه، ج 2، ص 293.
[6] . کلینی الرازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الاصول ‌من الکافی، ج 3، ص 197.
[7] . ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء اسماعیل، البدایه ‌و‌ النهایه، ج 9، ص 128.
[8] . احتجاج، ص 313 ‌و‌ 314.
[9] . توبه، 111.
[10] . توبه، 112.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان